درود
من هم به مدیران وکاربران سایت تبریک میگم وامیدوارم همیشه کنارهم باشیم وبه پیشرفت هم کمک کنیم
دوستون دارم
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
نوع: ارسال ها; کاربر: shadighafari; کلمات کلیدی:
درود
من هم به مدیران وکاربران سایت تبریک میگم وامیدوارم همیشه کنارهم باشیم وبه پیشرفت هم کمک کنیم
دوستون دارم
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن
غم را دوباره وارد این ماجرا نکن
بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن
با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن
(حامدابراهیمی)
سرانجام عشق چه شد؟؟؟
تویی که رفتی
منی که جا مندم
وخدایی که هیچوقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند!!
من!
همه ی تیره روزی هایمان از این "منیت" است...
از این خودبینیِ مطلق!
چه زیباست حداقل برای یک بار هم که شده
"ما" را مشق کنیم...!
تو کزچشم ودل مردم گریزانی چه می دانی حدیث اشک وآه من برو از باد وباران پرس
جهان ویران کندگرخودبنای تخت جمشیداست برو تاریخ این دیر کهن از یادگاران پرس
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزمگر قصد جفا داری اینک من و اینک سر
ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم
میبویم گیسوانت را
تا فرشتهها حسودی کنند.
شانه میزنم موهایت را
تا حوریها سرک بکشند از بهشت برای تماشا.
شعر میگویم برای تو
تا کلمات کیف کنند
مست شوند
بمیرند …
تـــــو مـــــرا نـادیــــده بـگـیــــر . . .
و مــــــــن بـدنـــم روز بـــه روز کـبـــــودتـر مـی شــــود…
از بــــــس . . . خــــودم را مـی زنـــــم ، بـــــه نـفـهـمـــی . . . !!!
دست به صورتم نزن !
می ترسم بیفتد . . .
نقاب خندانی که بر چهره دارم! و بعد . . .
سیل اشک هایم تو را با خود ببرد . . .
و باز من بمانم و تنهایی . . .
خدایا !خنجر عدالت ، کندتر از شمشیر عداوت نیست .
پناه بر تو از جهالت دینداران و عداوت دنیا مداران .
خدایا !عالمان و هنرمندان و خطیبان را عاملان به گفته هایشان قرار بده .
یک روز می رسد که در آغوش گیرمت... هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای!!!
فرصت نمی دهی که کمی در دل کنم ...
حکایت ما...
حکایت آن گندم زاری ستکه سر بر شانه آسیابان گذاشت!برای گفتن درد هایش!...
تو
شعر نمی گویی
حرف نمی زنی
تصویری شده ای
در قابی
که من
هر صبح
با آن
حرف می زنم
برایش
خدایا:
میدانم که بهترین توشه ی مسافر کوی توعزمی است که با ان خواستار تو شده باشدامام کاظم (ع)
من
همیشه شرمنده"تو" ام..خانه ام مرز بین خواب و بیداریست!
زیر پلک کابوسها..
مرا ببخش
اگردوستت داشتم وکاری از دستم بر نمی امد.......................................
پابند کفشهای سياه سفر نشو
يا دست کـم بخاطر من ديرتر برو
دارم نگاه مـی کنم و حرص مـی خــــورم
امشب قشنگ تر شده ای - بيشتر نشو
کاری نکن که بشکنی اما شکسته ای
حالا...
تمسخر و تکان اسب و اندکی درنگ ، تو
نگاه و دست بر پیاده باز هم نگاه ، من !
دوباره شاد لذت نبرد تن به تن تو و
دوباره شرمسار ارتکاب این گناه من !
" غلامرضا طريقي
ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکستدر دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنیدهی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم"...
ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻤﺖ " ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ " ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺩ ...ﺷﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ...ﺗﻮ ﺭﺍﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ" ﺩﻋﺎ" ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ
از جاده های خاکی ،
به کنارم بیا....
باور کن تمام دست اندازها ،
نبض منند!! زیر پای تو....
یـک روز بــه شیــدایی در زلــف تو آویـزم
زان دو لـب شیرینـت صــد شور بــرانگیزم
گر قـصد جفـا داری اینک من و اینـک سـر
ور راه وفــا داری جــان در قـدمـــت ریــزم
گذشت آن زمان کهنه دیدار
رفت آن دقیقه های پر هیاهورفت آن حس دیدارشکست آن لحظه زیباسکوت،سکوت،سکوتو تو ...چه ساده گذشتی از این همه احساسو من...سکوت،سکوت،سکوت
رودها در جاری شدن
و علف ها در سبز شدن معنی پیدا می کنند
کوه ها با قله ها
و دریاها با موجها زندگی پیدا می کنند
وانسان ها
همه ي انسان ها
با عشق، فقط با عشق
پس بار خدایا بر من رحم کن
بر من که می...
خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن
مثل احساس تنهایی زیر بارون پاییزی
تو حتی موقع رفتن چقدر زیبا غم انگیزی
کنارم باش تا آخر من از تنهایی بیزارم
حواست نیست یادت نیست تورو خیلی دوست دارم