تا تو مراد من دهی،کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی،من به خدا رسیده ام
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
نوع: ارسال ها; کاربر: Pinkrose; کلمات کلیدی:
تا تو مراد من دهی،کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی،من به خدا رسیده ام
تا نگرید طفلک حلوا فروش
دیگ بخشایش کجا آید به جوش
مردم از درد ونمی آیی به بالینم هنوز/
مرگ خود میبینم و رویت نمی بینم هنوز
محبوب دلم ز من جدایی تا کی؟
من در طلب و تو بی وفایی تا کی؟
مرهم نمی نهی به جراحت،نمک مپاش
نوشم نمی دهی به دلم نیشتر نزن
روزها فکر من این است و شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
راهم دوره من وارث آخر سلطنت دردم
با دلشوره دنبال خودم توی فال تو میگردم
تو دریای من بودی آغوش وا کن
که می خواهد این قوی زیبا بمیرد
هنوزم میخوام سر رو پات بذارم...
هنوزم رو تو همون حس رو دارم...
بگو تو هم دلت واسه من تنگ شده....
جواب بده به سوالم و به حرف من گوش کن...
نگو منو فراموش کن نگو برو....
کار پاکان را قیاس از خود مگیر /
گر چه باشد در نبشتن شیر شیر
هیچکی مث ما نفهمید
تو دل این شب یه رازه
من یه نیمه از تو بودم
تو یه نیمه از خود من
داشتم خوش حالتی امشب میان کفر و دین
دیده مشغول بت و دل گرم استغفار بود
تو مو می بینی مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو
هه زار خوزگه م به و کاته ی له گه ل تو بم شیرینی
بالا به رزه ی له ش به فرینی
لیم زیز مه به،وه ره لام
بی تو زوخاوه دنیام
ئه ی رومه ت گولی چاو شینی
(کردی)
masramعزیز باید با "ر" میگفتی
یه روزی راستی راستی همون شدم که خواستی
شدی تو سرنوشتم برای تو نوشتم
همرهی شرط است اندر کارها
تا رسد آسان به منزل بارها
تیک و تیک ساعت،ملودی گیتار
دوتا شمع روشن،دوتا چش بیدار
سر یه دو راهی، یه دل گرفتار
بیقرار عشق و وسوسه دیدار
یک نعره ی مستانه ز جایی نشنیدم /ویران شود این شهر که میخانه ندارد
یک دل و یک جهت و یک رو باش
از دو رویان عالم یک سو باش
من نباشم کی تو رویا موهاتو ناز میکنه
کی با بالای شکسته با تو پرواز میکنه
تو بلی پاشی نه مان ژینی بی؟
بو له شی سارده وه بو تینی بی؟
تو بلی ئه و خه وه هه ستانی بی؟
یا نه ئه و قافله وه ستانی بی؟
(شعر کردی)
نبودنت مرگ منه راهی این سفر نشو
نذار که عشق من وتو اینجا به آخر برسه
بری تو و مرگ من از رفتن تو سر برسه
نوازشم کن وببین عشق میریزه از صدام
اگر بینی که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینی گناه است
هر جا باشم میگردی دور و برم
من واسه تو عشق اول و آخرم
یادم آمد تو به من گفتی از این عشق حذر کن
ساعتی چند بر این آب نظر کن
آب آیینه ی عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر...