ریزم ز مژه کــوکب، بی مــاه رخت شب ها
تاریک شـــبی دارم با این همه کــوکب ها
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
نوع: ارسال ها; کاربر: rezaonline; کلمات کلیدی:
ریزم ز مژه کــوکب، بی مــاه رخت شب ها
تاریک شـــبی دارم با این همه کــوکب ها
دوباره سعی و خـطا کردم و نـتــرسیدم
نشانه رفتم و چشمم نشست در تیرش
سرائی را که صاحب نیست ، ویرانیست معمارش
دل بی عشق می گردد خراب ، آهسته آهسته
هـر کـه از درد طلـب شـکـوه کـند نامرد است
عشق دردیست که درمان هزاران درد است
در جستجوي اهل دلي، عمر ما گذشت
جان در هواي گوهر ناياب داده ايم
"رهي معيري"
يار، دل برد و پي بردن جان وعده نمود
شادمانيم که يک بار دگر مي آيــــــد
ما ازين هستي ده روزه به تنگ آمده ايم
واي بر خضر که زنداني عمر ابدست
مرا دردي است اندر دل كه درمانش نمي دانم
جوابي هم نمي آيد ز هر در هر كه را خوانم
مهر زن بر دهن خنده که در بزم جهان
سر خود میخورد آن پسته که خندان باشد
دست مریزاد...
کارت عالیه...
واقعا که نمونه ای....
خوابهای طلایی...