دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهی به تو تکیه داده بودم
هر بلایی سرم اومد همه زجری که کشیدم
همه رو به جون خریدم ولی از تو نبریدم
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
نوع: ارسال ها; کاربر: zeus89; کلمات کلیدی:
دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهی به تو تکیه داده بودم
هر بلایی سرم اومد همه زجری که کشیدم
همه رو به جون خریدم ولی از تو نبریدم
دنیای این روزای من همقد تنپوشم شده
اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده
تنها مدارا می کنی دنیا عجب جایی شده
هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن می کنم
آینده ی این...
هنوز می پرستمت هنوز ماه من تویی
هنوز مومنم ببین تنها گناه من تویی
به ماه بوسه می زنم به کوه تکیه می کنم
به من نگاه کن ببین به عشق تو چه می کنم
دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی
لحظه های بی تو بودن می گذره اما به سختی
دل تنها و غریبم داره این گوشه میمیره
ولی حتی وقت مردن باز سراغتو می گیره
قلب من از صدای تو چه عاشقانه کور شد
تمام پرسه های من کنار تو سرور شد
عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست
نه دیگه پا می شم اینبار خالی از هر شک و تردید
می رم اون بالاها مغرور تا بشینم جای خورشید
هنوز وقتی بارون تو کوچه می باره
دلم غصه داره دلم بی قراره
نه شب عاشقانست نه رویا قشنگه
دلم بی تو خونه دلم بی تو تنگه
تو آهنگ سکوت تو به دنبال یه تسکینم
صدایی تو جهانم نیست فقط تصویر می بینم
یه حسی از تو در من هست که می دونم تو رو دارم
واسه برگشتنت هر شب درا رو باز می ذارم
داریوش
هرجا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه
ای ترس تنهایی من اینجا چراغی روشنه
یه روز توی برق چشات خورشیدو پیدا می کنم
آی شب تار و سوت و کور به آرزوی من نخند
و گه گاهی دو خط شعری که گویای همه چیز است و خود ناچیز
وای بر من گر تو آن گمگشته ام باشی ,گمگشته ام باشی
یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من می کوبه
سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه
غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده
برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده
سراب رد پای تو کجای جاده پیدا شد
کجا دستاتو گم کردم که پایان من اینجا شد
کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم
که هرشب هرم دستاتو به آغوشم بدهکارم
تو با دلتنگیای من تو با این جاده همدستی
تظاهر...
هرشب تو رویای خودم آغوشتو تن می کنم
آینده ی این خونه رو با شمع روشن می کنم
نگو طفلی دل سپرده یه نفر دلش رو برده
بگو چون عاشق قلبش تا به حال از غم نمرده
می دونی زندگی سخته بار حرف زور زیاده
کسی برده که قلبش رو به دست غم نداده
همون بهتر که ساکت باشه این دل
جداازاین ضوابط باشه این دل
از این بدترنشه رسوایی ما
که تنها تر نشه تنهایی ما
دنیای این روزای من هم قد تنپوشم شده
انقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده
تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده
يه شب زير بارون كه چشمم به راهه
مي بينم كه كوچه پر نور ماهه
تو ماه مني كه تو بارون رسيدي
اميد مني تو شب نا اميدي
نگاهی می کنی با ما مگه عاشق ندیدی تو
یا شاید دیدی و رسواترین عاشق ندیدی تو
هنوزم اسمت عزیزه واسه این همیشه تنها
قصه بود ونبودت میشه راهی فردا
نیستی دارم دق میکنم نیستی دارم می پوسم
عکساتو من دونه دونه بر می دارم می بوسم
نگو طفلی دل سپرده یه نفر دلش رو برده
بگو چون عاشق قلبش تا به حال از غم نمرده
می دونی زندگی سخته بار حرف زور زیاده
کسی برده که قلبش رو به دست غم نداده
من خوش خیال ساده حالا با پای پیاده
دنبالت دارم میگردم همسفر با شب و جاده
پر از حسرت و خواهش واسه یک لحظه نوازش
کوله بارم روی دوشم رهسپار شهر سازش
من اگه هنوز میخونم واسه خاطر دل توست
شعر من صدای غم نیست همصدای حسرت توست
عزیزم اگه خزونم واست از بهار می خونم
تورو تنها نمیذارم گرچه تنها جا می مونم
سلسله موی دوست حلقه دام بلاست
هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
همایون شجریان