لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: بخونی ضرر نمیکنی!!!

  1. #1
    6696 آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    21699
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    نوشته ها
    51
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    6
    73 بار تشکر شده در 42 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض بخونی ضرر نمیکنی!!!


    0 Not allowed! Not allowed!
    الا ، ای رهگذر ! منگر ! چنین بیگانه بر گورم

    چه می خواهی ؟ چه می جویی ، در این کاشانه ی عورم ؟
    چه سان گویم ؟ چه سان گریم؟ حدیث قلب رنجورم ؟
    از این خوابیدن در زیر سنگ و خاک و خون خوردن
    نمی دانی ! چه می دانی ، که آخر چیست منظورم
    تن من لاشه ی فقر است و من زندانی زورم
    کجا می خواستم مردن ! ؟ حقیقت کرد مجبورم
    چه شبها تا سحر عریان ، بسوز فقر لرزیدم
    چه ساعتها که سرگردان ، به ساز مرگ رقصیدم
    از این دوران آفت زا ، چه آفتها که من دیدم
    سکوت زجر بود و مرگ بود و ماتم و زندان
    هر آن باری که من از شاخسار زندگی چیدم
    فتادم در شب ظلمت ، به قعر خاک ، پوسیدم
    ز بسکه با لب مخنت ،‌زمین فقر بوسیدم
    کنون کز خاک فم پر گشته این صد پاره دامانم
    چه می پرسی که چون مردم ؟ چه سان پاشیده شد جانم ؟
    چرا بیهوده این افسانه های کهنه بر خوانم ؟
    ببین پایان کارم را و بستان دادم از دهرم
    که خون دیده ، آبم کرد و خاک مرده ها ، نانم
    همان دهری که بایستی بسندان کوفت دندانم
    به جرم اینکه انسان بودم و می گفتم : انسانم
    ستم خونم بنوشید و بکوبیدم به بد مستی
    وجودم حرف بیجایی شد اندر مکتب هستی
    شکست و خرد شد ، افسانه شد ، روز به صد پستی
    ... ای رهگذر ! در قلب این سرمای سر گردان
    به جای گریه : بر قبرم ، بکش با خون دل دستی
    که تنها قسمتش زنجیر بود ، از عالم هستی
    نه غمخواری ، نه دلداری ، نه کس بودم در این دنیا
    در عمق سینه ی زحمت ، نفس بودم در این دنیا
    همه بازیچه ی پول و هوس بودم در این دنیا
    پر و پا بسته مرغی در قفس بودم در این دنیا
    به شب های سکوت کاروان تیره بختیها
    سرا پا نغمه ی عصیان ، جرس بودم در این دنیا
    به فرمان حقیقت رفتم اندر قبر ، با شادی
    که تا بیرون کشم از قعر ظلمت نعش آزادی
    و تنها صداست که می ماند و جذب ذره های زمان می شود

  2. 8 کاربر برای این پست از 6696 تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    3035
    تاریخ عضویت
    Nov 2007
    نوشته ها
    138
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    276
    347 بار تشکر شده در 115 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/4
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    آفرین

  5. کاربران زیر از E_h_s_a_n به خاطر این پست تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •