-
-
10 کاربر برای این پست از s.zareie تشکر کرده اند:
-
Sunday 11 July 2010
# ADS
-
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
ویرایش توسط HamedSedighi : Sunday 11 July 2010 در ساعت 08:22 AM
soundcloud.com/hamedsedighi
-
8 کاربر برای این پست از HamedSedighi تشکر کرده اند:
-
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
دوست عزیز به نظر من شما برای اجرا مقابل دیگران همیشه باید قطعاتی رو مورد نظر داشته باشید
مثلا به شخصه من تو طول ادواری که تمرین هارو فرا می گرفتم و می زدم برخی از قطعات چنان به دلم می نشستن که بار ها و بارها اون هارو مییزدم و هر دفعه سعی می کردم بهتر از قبل باشه و عیب و نقص ها برطرف بشه . اگر هدف صرفا تقدیم چیزی که استاد درس می ده به استاد باشه این کار که به درد نمی خوره بعد از چند هفته قطعه کله پا می شه و از یاد آدم می ره . مثلا من چهار مضراب ابوعطای استاد علیزاده یا دخترک ژولیده یا ساحل استاد جنگوک و یا چهار مضراب ماهور درویش خان رو بار ها و بارها هر وقت می خوام دستم رو گرم کنم می زنم تا هم یاد آوری بشه و هم خودم با اون انرژی لذت بخش اولیه ساز زدنم رو شروع کنم . از پیش در آمد ها هم که خیلی خوب می شه تو این مواقع استفاده کرد . مسئله روانی که شما اشاره کردی به نظر من چیز حائز اهمیتی نیست. شما ببین کدوم قطعات رو خودت دوست داری و با جون و دل تمام مضراب ها رو دقیق می زنی , بعد اونها رو بیشتر از همه تمرین کن که تا شاید اگر فامیلی دوستی آشنایی خواستن تو با آرامش تمام قطعه تو اجرا کنی ... شک نکن ... به سازت اعتماد داشته باش !
اگر دوست داری حقیقتی را خراب کنی , خوب به آن حمله نکن ! بد از آن دفاع کن ...
-
10 کاربر برای این پست از Lonely3tar تشکر کرده اند:
-
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
0
درود
اين خيلي مسئله مهميه كه آدم بدونه كجا چه آهنگيو بزنه
حتما اجباري نيست كه از آهنگاي سخت و قطعات سخت كتاب واسشون بزني كه فكر كنن خيلي بلدي
اگه دوستات خودشون ساز نميزنن و با موسيقي اونقدرا آشنايي ندارن... بايد آهنگاي معروف رو كه قبلا شنيدن واسشون بزني
اينطوري بهتره
دو چيز انتها ندارد....يكي پهناي كهكشانها...دومي حماقت انسانها...البته در مورد اولي چندان مطمئن نيستم ( آلبرت انيشتن )
-
7 کاربر برای این پست از r_a_m_i_n تشکر کرده اند:
-
کاربر فعال انجمن
وضعیت
- افلاین
-
7 کاربر برای این پست از Mohsen_M تشکر کرده اند:
-
Wednesday 14 July 2010
#6
کاربر فعال انجمن
وضعیت
- افلاین
-
6 کاربر برای این پست از endvb6 تشکر کرده اند:
-
Sunday 22 January 2012
#7
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] عزیز، من هم این مشکل رو دارم ...
دقیقا اینکه میگن با این همه که رفتی نمیتونی یه آهنگ رو تمیز بزنی.
و استاد بنده هم همینطور هستن و هر هفته هم درس جدید میدند
میتونم قسم بخورم از درس های کتاب اول هیچ چیزی یادم نیست و اگه بخوام بزنم باید دوباره بشینم از روی نت بزنم
و هر وقت هم تصمیم میگیرم که از کتاب های اول شروع کنم به زدن تا برسم به جای حال، یه مشکلی پیش میاد و یادم میره.
در کل واسه اجرا کردن باید چند قطعه مورد نظر آدم باشه ولی بازم به قول شما آدم به هر آهنگی نگاه میکنه یه جاییش میلنگه
عزیزان دیگه هم نظراتشون رو بگن تا بتونیم یه راهی واسه حل این مشکل پیدا کنیم ... (ان شاء الله)
ما منتــظریما‼
هر نتی که از عشق بگوید زیباست ، حالا سمفونی پنجم بتهوون باشد یا زنگ تلفنی که در انتظار صدای توست!
-
4 کاربر برای این پست از J.D.M تشکر کرده اند:
-
Sunday 22 January 2012
#8
-
3 کاربر برای این پست از sefarius تشکر کرده اند:
-
Sunday 22 January 2012
#9
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
خب یکی ازعلتهاش میتونه این باشه که زمان ساززدن به همه ی چی فکرمیکنی
الا ساززدنت!! یعنی اینقدرمهمه که بدونی دیگران الان چه فکری میکنن , خلاصه به سراغ موجهای منفی میری وواین
باعث تحلیل توی نوازندگیت میشه! بنظرم خودتو باورداشته باش وبااعتمادبه نفس وتمرکزحواس کارتو ادامه بده واینقدربزن تا واست عادی بشه جلوی آینه نشستن هم هنگام ساززدنت هم بی تاثیرنیست.
توصیه ی بقیه دوستان هم خیلی خوب بود. منم به عنوان تجربه عرض کردم امیدوارم مفیدواقع بشه.
موفق باشی.
اگر تنهاترین تنهایان باشم باز هم خدا هست.
خدایا کمکم کن:قبل از اینکه درموردراه رفتن کسی قضاوت کنم,
قدری باکفشهای اوراه بروم.
-
6 کاربر برای این پست از Gilda تشکر کرده اند:
-
Sunday 22 January 2012
#10
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
0
واقعا اگر یه نفر پیدا بشه در مورد این مشکل راهنمایی کنه و واقعا هم اصولی بگه ممنون میشم چون خود منم با این مشکل مواجه هستم و بارها و بارها هم اعصابم رو به هم ریخته ...
واقعا نمی دونم باید چکار کرد . . .
تمام حیثیت آدم میره زیر سوال ... یعنی هر چی زحمت کشیدی پشم میشه !
با مدعی نگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمی پرستی
-
6 کاربر برای این پست از mixer تشکر کرده اند:
-
Monday 23 January 2012
#11
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
-
5 کاربر برای این پست از Mohammad_ngml تشکر کرده اند:
-
Monday 23 January 2012
#12
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] عزیز، خب دقیقا همون لحظه ای به خودم میگم که فقط به ساز زدن فکر کن، داغون میکنم ...
همچنین من اصلا به بقیه فکر نمیکنم و به نت های بعدی فکر میکنم که درست بزنم ولی با اینکه مثلا اشکال هایی که توی اون قطعه رو داشتم، برطرف میکنم باز هم همون آش و همون کاسه میشه.
خصوصا موقع اجرا کردن میزان هایی که توش تریللو دارن (اصلا اینکه کابوسی هست جلوی کسی بزنی یکی درمیون درست از آّب درمیاد)
به نظر من دلیل اصلیش ضعف توی نوازندگی هست و مطمئن نبودن به اینکه چه نتی، چه جوری و کجا اجرا میشه.
دقیقا عین خوانندگی هست اگه مطمئن نباشی توی اجرات همه چی بهم میریزه‼
خب به نظرم دوستان اگه یه برنامه واسه مدت زمان تمرین مفید توی یه روز رو به ما بگن این مشکل حل میشه ...
ما منتظر نظر AliB عزیز هم هستیم.
ویرایش توسط J.D.M : Monday 23 January 2012 در ساعت 06:54 PM
دلیل: ویرایش شد‼
هر نتی که از عشق بگوید زیباست ، حالا سمفونی پنجم بتهوون باشد یا زنگ تلفنی که در انتظار صدای توست!
-
4 کاربر برای این پست از J.D.M تشکر کرده اند:
-
Monday 23 January 2012
#13
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
دوستان این رو که به اسم مشکل ازش نام می برید مشکل نیست،طبیعت انسانه. حتی نوازنده های خیلی بزرگ هم با همچین مشکلی روبرو هستن،این که آدم یه قطعه رو بدون تپق اجرا کنه مثل این می مونه که مثلا بتونید 3 دقیقه ذهنتون رو کاملا روی یه چیز متمرکز کنید بدون اینکه یک لحظه هم حواستون پرت بشه ! این غیر ممکنه مگه نه؟ اما کسایی که موفق می شن اجرایی رو بدون تپق داشته باشن چیه؟
اول که همون افزایش اعتماد به نفس به شکلای مختلف
دوم که خیلی مهمه اینه که تمریناتتون باید اونقدر زیاد باشه بازم تاکید اونقدر زیاد باشه که به طور مثال بتونید 5 بار یا بیشتر قطعه رو واسه ی خودتون تو تنهایی بدون هیچ اشکالی بزنید. اینو یادتون باشه که توانایی موقع اجرا بعضی وقتا تا نصف حالت تنهایی و راحتی پایین میاد،پس باید اونقدر روی قطعه مسلط باشید که این نصف شدن تاثیر کمتری روی اجراتون بذاره،حتی اگه شده 1000 بار یه قطعه تمرین بشه تا ملکه ی ذهن بشه و دیگه نیازی به تمرکز کامل نداشته باشه
اینکه گفتم نوازنده های بزرگ هم این مشکل رو دارن باید بگم که قبلا من هم فکر می کردم که ندارن اما وقتی خودم توانایی فهمیدن اشتباهات در نوازندگی بیشتری پیدا کردم فهمیدم که تو زندگیم حتی یه دونه کنسرت بدون اشتباه (هرچند خیلی خیلی کوچک) ندیدم و نبوده
من یه کتاب رو به کسایی که این موضوع واقعا واسشون مهمه معرفی می کنم تا بیشتر باش کنار بیان
پیشگیری از وحشت و اضطراب در اجرای کنسرت نوشته ی داون گرین-ترجمه ی کارینا کیمیایی - چاپ پرگار
یک کتاب روانشناسی برای موسیقی داناست و فقط به اضطراب مربوط نمیشه،حالت داستان گونه هم داره این می تونه کمک کنه که خوندنش جذابتر بشه
آنجا که سخن از کلام باز می ماند موسیقی آغاز می شود
-
7 کاربر برای این پست از مازيار كنعاني تشکر کرده اند:
-
Monday 23 January 2012
#14
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
آنجا که سخن از کلام باز می ماند موسیقی آغاز می شود
-
کاربران زیر از مازيار كنعاني به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Monday 23 January 2012
#15
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
-
9 کاربر برای این پست از AliB تشکر کرده اند:
-
Tuesday 24 January 2012
#16
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
0
علی آقا در مورد این که هر جا رسید و هر جمعی بود ساز زد به نظر شما اگر به هنرت اهمیت ندن چقدر زیر سوال میبری کار رو !
یه جا بودم اصلا قصد ساز زدن نداشتم فقط داشتم از کلاس بر میگشتم و ساز با من بود ...
یکی گفت آقا حمید میشه یه کمی بزنی (جمع 6 نفره که با من شد 7 تا)
خلاصه ما تا ساز رو بیرون آوردیم : یکی گفت بندری بزن برقصیم ...
باور کنید چنان به من برخورد که می خواستم از شدت خشم بزنم تو گوش طرف . . .
((به هر حال این مشکلات هم هست ، هر جار رسید بخوای ساز بزنی به شرطی که درک کنند و از خودت باشند))
البته خود من دارم همین کار رو می کنم و تقریبا در اکثر جمع ها ساز می زنم ولی به شرطی که ببینم قدرت درک و شعورش رو دارند . . . و برای هنر من ارزش قائل باشند ...
وگرنه اینکه یه نفر ساز بزنه (حالا هر سازی) ملت بخوان چایی و شیرینی میل کنند و با هم خوش و بش کنند که ...
یه چیز دیگه هم هست کسی که ساز میزنه یا باید اونقدر مسلط باشه که با چشم بسته ساز بزنه یا سرش فقط رو سازش باشه و به هیچی فکر کنه !!! مثلا یکی مثل من که خیلی حواسم به دور و برم هست وقتی که ساز میزنم یکی تخمه هم بشکنه متوجه می شم و خلاصه کل کار از حواسم خارج میشه ...
بعضی وقتا خیلی به خودم می خندم که چرا اینطوره ...
البته همیشه اینطور نیست ، بعضی وقتا جمع اینقدر به انسان انرژی میدن که خود به خود غیر از آن چیزی که بلدی خلاقیت رو هم مایه کار میکنی و بسیار از کارت راضی هستی .. . هم خودت راضی و هم مستمع ...
با مدعی نگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمی پرستی
-
4 کاربر برای این پست از mixer تشکر کرده اند:
علاقه مندي ها (Bookmarks)