چه طوری با سازت آشنا شدی؟

[STNHZ]

مسلما هر کدوم از ما قصه ای داریم.
این که چه طوری با این ساز آشنا شدیم؛ چطوری وارد دنیای موسیقی شدیم، چی شد که سازمون این شد...
قصه رو باید تعریف کرد (;

[shahnam3s]

یاد ایام بخیر ! در اوج نوجوانی گیتار گرفتم چند سالی فقط خاک میخورد تا روزی که بر سر یکی از دوستان به شوخی خورد شد ! و باز گیتاری دیگر گرفتم که فقط تا مدتی به عنوان دکور استفاده میشود تا اینکه تصمیم گرفتم جدی شروع کنم پارسال مجدد گیتارم را عوض کردم ! تا اینکه دو سال است جدی شروع کردم و متوجه شدم دید موسیقیایی خوبی دارم !!! و اینکه ادامه دادم !!!

[STNHZ]

اینم قصه ی خودم...
وقتی سه یا چهار سالم بود یه روز با داداشم متوجه یه پیانو ی یک اکتاوی شدیم که توی خونه مون بود. و هرگز نفهمیدم از کجا اومد یا مال کی بود یا کی برامون خریده بود!
اما ما که دنیایی داشتیم باهاش. اون قدر ساز می زدیم که سرش دعوامون می شد و مادربزرگم از دستمون قایمش می کرد؛ و نفهمیدم چرا؟ به خاطر دعوا کردنمون یا به خاطر صدای گوشخراشی که ما ازش در می آوردیم و ذوق می کردیم داریم آهنگ می سازیم؛ و واقعا به گوش من یکی که آهنگ های فوق العاده زیبایی بودن لااقل توی دنیای خیالی کودکیمون.
چند سالی گذشت... در یه سفر پدر و مادرم به کیش سوغاتیمون یه ارگ اسباب بازی 4 اکتاوی بود. چیزی که تا یکی دوسال باهاش بعدا ساز زدم.
اون موقع خودمون می دونستیم که چیزی بلد نیستیم! و تلاش چندانی در زمینه ی آهنگ سازی نمی کردیم!
اما بابام که سه تار و تنبور کار کرده بود چندتا آهنگ سنتی مشهور رو برامون گوشی در آورد و بهمون یاد داد.
همون سال بود که پیانوی کودکیمون که چند سالی بود خبری ازش نبود (بین خودمون باشه فکر کنم سر به نیستش کرده بودن از دست ما! ) دوباره سر از تاقچه در آورد و منو به فکر آهنگ زدن انداخت.
سال بعدش؛ تازه سوم دبستانم تموم شده بود که اولای تابستونش یه روز پدرم اومد گفت می خواد بذارتمون کلاس موسیقی؛ چه سازی می خوایم؟!
منم که ساز ندیده بودم! دیده بودم اما زیاد نه. همه ش همون ارگ و همون پیانو (که از روی بی سوادی به اونم می گفتم ارگ) و با هیچ ساز دیگه ای آشنایی نداشتم غیر دف و تنبک و سه تار و تنبور که خوب پیانو برام نسبت به اونایی که زیاد شنیده بودم دنیای جدیدتری داشت.
اما داداشم گفت که گیتار می خواد؛ من هرگز نفهمیدم اون چطوری با گیتار آشنا شده و احساس می کردم الان یک اژدهای دو سر به خانه ی ما خواهد اومد که بنوازدش! (هرچند الان گاهی اون قدر زیاد و یه جور ساز می زنه که دقیقا همین احساس رو بهش دارم!)
و کم کم از ارگ؛ پیانیست شدم.
و عاشق شدم.
و شدم اینی که می بینید! منم و یه دنیا با اون ساز...

[r_a_m_i_n]

درود
من كه بدون تشويق هيچكس و با ميل شخصيم وارد اين عرصه شدم... البته در ابتدا اومدم كه همينطوري واسه دلم يه چيزي بزنم... كه ناخود آگاه شيفته ي موسيقي و سازم شدم...
و اگه 100 بار ديگه هم از اول به دنيا بيام باز هم همين ساز رو انتخاب ميكنم... هرچند كه عجيب شيفته ي پيانو بودم و هستم ... و اونم يه روز ادامه ميدم

[Mananikjou]

خوب... من از بچگی پیانو میزدم اولاش نه به صورت حرفه ای اما میزدم دیگه... اما کم کم از کلاس چهارم به بعد جدیش گرفتم و شروع کردم به حرفه ای آموختن و کار کردن...
همه می دونستن که من به موسیقی علاقه دارم پس پدر و مادرم سعی کردن منو بذارن هنرستان موسیقی.. خلاصه امتحان ورودی دادم و قبول شدم اما ساز پیانو ظرفیتش تکمیل شده بود... معلم پیانوم (خانم ثریا گل محمدی) علاوه بر پیانو در نوجوانی ویلنسل هم میزد منم از همونجا با این ساز اشنایی داشتم البته فقط اشنایی داشتن کافی نیست من صداشم دوست داشتم و دوست داشتم این سازو یاد بگیرم ... پس به همین خاطر ساز ویلنسلو به عنوان ساز اصلی نزد استاد کریم قربانی انتخاب کردم...

[BaBak_ParSian]

من از نوجوانی تقریبا 14 سالگی سه تار را شروع کردم بعد کم کم به دیدن سازها و گوش دادن به ویلن علاقه مند شدم و الانم راضیم ازش

[Mohsen_M]

اینم قصه ی خودم...
وقتی سه یا چهار سالم بود یه روز با داداشم متوجه یه پیانو ی یک اکتاوی شدیم که توی خونه مون بود. و هرگز نفهمیدم از کجا اومد یا مال کی بود یا کی برامون خریده بود!
اما ما که دنیایی داشتیم باهاش. اون قدر ساز می زدیم که سرش دعوامون می شد و مادربزرگم از دستمون قایمش می کرد؛ و نفهمیدم چرا؟ به خاطر دعوا کردنمون یا به خاطر صدای گوشخراشی که ما ازش در می آوردیم و ذوق می کردیم داریم آهنگ می سازیم؛ و واقعا به گوش من یکی که آهنگ های فوق العاده زیبایی بودن لااقل توی دنیای خیالی کودکیمون.
چند سالی گذشت... در یه سفر پدر و مادرم به کیش سوغاتیمون یه ارگ اسباب بازی 4 اکتاوی بود. چیزی که تا یکی دوسال باهاش بعدا ساز زدم.
اون موقع خودمون می دونستیم که چیزی بلد نیستیم! و تلاش چندانی در زمینه ی آهنگ سازی نمی کردیم!
اما بابام که سه تار و تنبور کار کرده بود چندتا آهنگ سنتی مشهور رو برامون گوشی در آورد و بهمون یاد داد.
همون سال بود که پیانوی کودکیمون که چند سالی بود خبری ازش نبود (بین خودمون باشه فکر کنم سر به نیستش کرده بودن از دست ما! ) دوباره سر از تاقچه در آورد و منو به فکر آهنگ زدن انداخت.
سال بعدش؛ تازه سوم دبستانم تموم شده بود که اولای تابستونش یه روز پدرم اومد گفت می خواد بذارتمون کلاس موسیقی؛ چه سازی می خوایم؟!
منم که ساز ندیده بودم! دیده بودم اما زیاد نه. همه ش همون ارگ و همون پیانو (که از روی بی سوادی به اونم می گفتم ارگ) و با هیچ ساز دیگه ای آشنایی نداشتم غیر دف و تنبک و سه تار و تنبور که خوب پیانو برام نسبت به اونایی که زیاد شنیده بودم دنیای جدیدتری داشت.
اما داداشم گفت که گیتار می خواد؛ من هرگز نفهمیدم اون چطوری با گیتار آشنا شده و احساس می کردم الان یک اژدهای دو سر به خانه ی ما خواهد اومد که بنوازدش! (هرچند الان گاهی اون قدر زیاد و یه جور ساز می زنه که دقیقا همین احساس رو بهش دارم!)
و کم کم از ارگ؛ پیانیست شدم.
و عاشق شدم.
و شدم اینی که می بینید! منم و یه دنیا با اون ساز...

همچین تعریف کردی که اگه سنت رو ننوشته بودی فکر می کردم 80 سالته!
منم خیلی به موسیقی اسپانیایی علاقه داشتم و از همون اوان عاشق گیتار شدم!
البته ویولن و پیانو رو هم دوست دارم! ولی دیوونه گیتارم!

[Mehrdadgh4]

توي خانواده ما كسي اهل موسيقي نبود و نيست. من از دوران كودكيم آهنگاي پاپ رو دوست داشتم و زياد گوش ميدادم و وقتي صداي ويلن از آهنگا ميومد حس خيلي خوبي بهم دست ميداد و اين شد كه من از دوران كودكيم 2 تا دونه چوب بر ميداشتم يكي به عنوان آرشه و يكي به عنوان ويلن شروع مي كردم با آهنگا همنوازي كردن :D:D
و بعدها هم آهنگاي بيژن مرتضوي منو بيشتر به ويلن علاقه مند كرد.
بزرگتر كه شدم (دوران دبيرستان) از پدرم خواستم كه بزاره برم كلاس ويلن اما گفت درست مهمتره و واسه اين كارا وقت هست! سال سوم دبيرستان رو كه تموم كردم اولاي تابستون بود كه بالاخره بابام قبول كرد و من از اون موقع يعني تير ماه 1387 بدون هيچ اطلاعي از موسيقي و حتي ويلن شروع كردم برم كلاس و الانم از اين كه ويلن رو انتخاب كردم راضيم. چه قدر حرف زدم !!

[iranzamin]

من در دبستان توی یه جشنی یکی از دوستام ویلن میزد و از اون موقع من از صداش خوشم اومد وای چه قدر خوب که اون موقع وضع مالی ما خوب بود و میتونسیتم یه ویلن بگیرم هنوز هم دارم حسرت میخورم
ای کاش یکی از اعضا خانواده ما ساز میزد
از دبستان پرش کردیم اومدیم سال سوم دبیرستان یه ساز ویلن خریدیم الان راضی هستم دوستان نمیدونید چقدر این ساز به من کمک کرد


اما چقدر تلخ هست این سرگذشت ما

[symphony-x]

راستش اولین آهنگ متالی که شنیدم وان بود از متالیکا از نوع شعر خوشم اومد بیشتر راجع به متال تحقیق کردم تا رسیدم به دث البته تحقیق من راجع به مفهوم کار ها بود که با عقایدم سازگار بود و دث عقاید من بود بعد از موزیکشون خوشم اومد تصمیم گرفتم این موزیک رو دنبال کنم اون موقع از سازهای این سبک درامز رو خیلی دوست داشتم امتا چون بچه ننه بودم و مامانم از درامز خوشش نمیومد نتونستم درامز بخرم و گیتار الکتریک خریدم بعد از این ساز خوشم اومد و با پتروچی و مالمستین و اینا آشنا شدیم و کلا به سبک پروگرسیو و نئو کلاسیک علاقه مند شدم

[joojefarary]

منم از بچگی علاقه داشتم کلن علاقه به چیزهایی داشتم که هرکسی سمتش نمیرفت اون موقعها هم به الکترونیک علاقه داشتم هم به موسیقی از همون بچگی وقتی ساز کیبورد میدیدم خیلی خوشم میومد از جمله تو عروسی به خوانواده میگفتم قبول نمیکردن چون اون موقعها یکمی نسبت به موسیقی بد بین بودن . گذشت گذشت که سال سوم دبیرستان بودم هم از گیتار خوشم میومد هم کیبورد رفتم کلاس نوشتم وقتی کنکور شرکت کردم همون رشته برق خودم قبول شدم ولی از بدشانسمون درسا دیگه نذاشت آخه شهرستان بودم بد که ترم بعدش تونستم بیام تهران یکسال بعد تا رفتیم کلاس کیبورد نوشتیم یک ماه نشد دانشگاه گفت قانون جدید اومد دیگه نمیتونی اینجا باشی باید بری دانشگاه خودت. بازم نشد بریم تا اینکه کاردانی تموم شد کارشناسی شرکت کردم . وقتی قبول شدم اول رفت سمت گیتار 5 ماه رفتم گیتار اوایلش ریتمها بود جالب بود برام ولی وقتی رفتیم تو ملودی دیگه به دلم نشست. اینشد که دیگه از اسفند رفتم نوشتم کلاس کیبورد تا الن که بیشتر روزام با کیبورد میگزونم تصمیم گرفتم که دیگه تا آخرش برم فقط یک چیزی همیشه ناراحتم می کنه افسوس گذشته که اگه همون 18 19 سالگی ادامه داده بودم الان چقد جلوتر بودم ولی با این حال الان که 23 سالم با خودم عهد بستم که دیگه هیچ وقت کنارش نذارم .

[Mohammad_ngml]

یادمه 3 سال و اندی پیش جشن نامزدیه داییم بود. منم رفته بودم واسه فیلمبرداری. برادر زن داییم یکی از دوستاشرو که گیتاریست بود آورده بود ساز بزنه. 3 تا آهنگ تو اون جشن زد و باعث شد من روز و شب نداشته باشم. انصافا خیلی قشنگ زد. دسپرادو. بیا کنارم ابی. و یه شعر فارسی که آهنگش همون no volvere از جیپسی کینگز بود. بعد از اون روزی 2 3 ساعت فقط اون 3تا آهنگ رو که من ازش فیلمبرداری کرده بودم گوش میکردم. دیگه فقط به این فکر میکردم که من باید گیتار بزنم. شرح اینکه وقتی خودمو در حال گیتار زدن تصور میکردم چه حالی میشدم وصف نا پذیره. احساس میکردم اگه یه گیتار داشته باشم دیگه هیچ آرزویی ندارم. بالاخره بد از 3 4 ماه اصرار و التماس مکرر من به پدرم راضی شد یه گیتار برام بگیره. اونم چی؟ C40 به هر من که اطلاعاتی نداشتم. گفتم لابد خیلی گیتار خوبیه دیگه. خلاصه خریدیمش. اوایل خیلی دلسرد میشدم. چون فکر میکردم همون اول که گیتار و خریدم دسپرادو میزنم. ولی بعد فهمیدم حالا حالاها از من گیتاریست در نمیاد. جالبه قبل از اینکه کلاس گیتار برم خودم ملودی دسپرادو رو(فقط با انگشت i و کوک غلط) در آورده بودم. بعد رفتم کلاس استادم گرفت گیتار و کوک کرد. بعدش منم خواستم جلوی استاد همین دسپرادو رو بزنم یه عرض اندامی بکنم دیدم آهنگ غلط میشه. ببخشید زیاد حرف زدم. تو حس رفتم. خلاصش کنم به همین جایگاه درویشی هم که رسیدیم کلی زجر کشیدیم. پیروز باشید

[Vai]

خوب داستان من اینه
تو خانواده ما همه عشق راک داشتن و میشه گفت من با آهنگ های پینک فلوید و خیلی از گروه های دیگه بزرگ شدم یادمه یه گیتار طرح فندر اسباب بازی داشتم که همیشه خودمو جای شخصیت های پینک فلوید یا متالیکا میذاشتم و با خودم بازی میکردم تو سن 10 سالگی اولین گیتار آکوستیک خودمو خریدم اولین کلاس گیتاری که رفتم آموزش گیتار کلاسیک بود که اصلا حال نمیکردم و مرتب با استاد کلکل میکردم مثلا فلان استایلمو سعی میکردم مثل کرک همت باشه میگفت اینو کی بهت یاد داده میگفتم از کرک همت یاد گرفتم و دعوا درست یود .
اولین الکتریکی که خریدم در سن 11 سالگی بود و تا الان هم به غیر از اون 10 جلسه پیش هیچ استادی نرفتم و خودم با استفاده از متد گیتاریست هایی مثل Joe satriani. troy statina تمرین کردم

[STNHZ]

راستش اولین آهنگ متالی که شنیدم وان بود از متالیکا از نوع شعر خوشم اومد بیشتر راجع به متال تحقیق کردم تا رسیدم به دث البته تحقیق من راجع به مفهوم کار ها بود که با عقایدم سازگار بود و دث عقاید من بود بعد از موزیکشون خوشم اومد تصمیم گرفتم این موزیک رو دنبال کنم اون موقع از سازهای این سبک درامز رو خیلی دوست داشتم امتا چون بچه ننه بودم و مامانم از درامز خوشش نمیومد نتونستم درامز بخرم و گیتار الکتریک خریدم بعد از این ساز خوشم اومد و با پتروچی و مالمستین و اینا آشنا شدیم و کلا به سبک پروگرسیو و نئو کلاسیک علاقه مند شدم

من اخیرا می میرم واسه موسیقی راک و متال!

[شیرین پیانیست]

من 6 ساله بودم با ارگ دختر عموم دیدم هیچ استعدادی ندارم ولی 8 سالم که شد گفتم برام ارگ بخرن از این ارگای کوچیک تا دو سه سال هیچ کلاسی نمیرفتم تا بالاخره رفتم فقط تابستون 12 سالم بود که برام ارگ بزرگ خریدن و کلاس رفتم 14 ساله بودم که بالاخره پیانو رو گرفتیم و هنوزم دارم ادامه میدم.

[hdhamid]

بابا ایول به همه .. همتون تو 4 سالگی و 6 سالگی و 10 سالگی و ..

من از 22 سالگی با گیتار آشنا شدم!!! بعدشم بدون اجازه مامی و ددی رفتم یه گیتار خریدم و مثل محمد با گیتار کوک نشده یه دو ماهی n تا ملودی زدمو .. دیدم نه بابا .. اینجوری جواب نمیده .. رفتم کلاس .. و از روی کتابای متد استاندارد گیتار دیک بنت شروع به یاد گیری کردم .. بعد کتابای مانالوف رو کار کردیم، با اون آکوردای عجیب غریبش!! (این کتاب معرف پاپیه که با کلاسیک فرقی نداره فقط با پیک نواخته میشه!! وگر نه اگه بشنوینش فکر میکنین کلاسیکه!!)
آره دیگه .. 2 سال و نیم تو آموزشگاه تحصیل کردم .. الانم که رفتن به کلاس تموم شده .. استاد مرحمت فرمودن .. جلد 2 و 3 مدرن گیتار برکلی رو دادن که هر کدومش خدا صفحه تمرین هست!!!

تو این مدت با آرمیک آشنا شدم و برای همین رفتم فلامنکو رو هم کمی تا قسمتی یاد گرفتم!!! تعجب نکنین .. برای ریتم کاراش لازم بود .. تازه تا حدود کمی هم روی ملودیهای پاپ تاثیر داره!! .. بعد تمرین گام نوازی حرفه ای در تمپوهای بالا رو شروع کردم تا بتونم مثل آرمیک سرعتمو رله کنم!! اوایل نشد مثل آرمیک بزنم!! اما در ادامه .. فنی رو در حرکت دست چپ یاد گرفتم که شد!!! (چقده حال کردم اونموقع)
الانم دارم رو یه سری آهنگ کار میکنم که ساخت خودم هستن .. کمی به بن بست خوردم!!

سرتونو درد نمیارم .. خلاصه گذشت و گذشت تا بعد سه سال الان در خدمت شمام .. الانم دنبال کارای تشکیل یه گروه تو سبک خودمم که اگه بشه .. تو دوقوز آباد ما .. اولین گروه در این سبک خواهیم بود .. دعامون کنین ...

زندگی خوش بگذره ...