0
در نقدی که در یکی از تاپیکها درباره اثر یکی از دوستان بزرگوارم داشتم، متوجه موضوعی شدم که شاید مطرح کردن اون در اینجا خالی از لطف نباشه. موضوعی که شاید مدتها ذهنم رو بخودش مشغول کرده بود و عکس العمل دوست گرانقدرم شاید یک جرقه ای بود برای ایجاد این تاپیک (هرچند با تاخیر).
این موضوع چیزی نیست جز طرح یک سوال ساده؛ تفاوت موسیقی کلاسیک و پاپ.
شاید سوال پیش پاافتاده و یا حتی مضحکی بنظر برسه ولی اگر با دقت و ریزبینی به این سوال نگاه کنیم میبینیم پاسخ به این سوال میتونه کار چندان آسانی هم نباشه.
من این سوال رو با چند سوال دیگه بسط میدم.
ولی قبل از آن:
- در اینجا لفظ موسیقی پاپ به معنی هر اثر غیر کلاسیک (بغیر از جز) که شاید راک کانتری و... رو هم در بر بگیره.
- به عنوان پیش فرض شاید همه ما حداقل یک کار ارکستری از مثلا بتهوون (ویا برامس، چایکفسکی، بروکنر و امثالهم) شنیده باشیم. حالا ارکستراسیونی که این بزرگواران معمولا بکار میگرفتند رو در نظر بگیرید(به دور از موارد جزئی) و برخی قوانین در ساخت اثر رو هم در نظر داشته باشید.
- من یک آهنگساز هستم و اثری بنام P خلق میکنم.
خب با توجه به مطالب بالا روی جملات زیر دقت کنیم:
1- P یک اثر کلاسیک میباشد چرا که من از یک ارکستر کلاسیک استفاده کردم.
2- P یک اثر کلاسیک میباشد چون من از چند قانون هارمونی معروف استفاده کردم.
3- P یک اثر کلاسیک میباشد چون من فکر میکنم اثری کلاسیک خلق کردم.
4- P یک اثر کلاسیک نمیباشد چون در آن سازی وجود دارد که در ارکسترهای معمول کلاسیک وجود ندارد.
5- P یک اثر کلاسیک نمیباشد چون از چند قانون مسلم آهنگسازی استفاده نشده است.
6- P یک اثر کلاسیک نمیباشد چون من فکر میکنم اثری کلاسیک نیست.
در مورد جمله اول آیا میتوان به هر اثری که برای یک ارکستر تنظیم شده باشد لفظ کلاسیک اطلاق کرد؟
مثلا بسیاری از آثار گروه معروق پاپ ABBA که برای ارکسترهای بزرگی تنظیم شده، باید در دسته بندی جدیدی قرار داد و به آن گفت اثری کلاسیک ؟
سوال اساسی اگر کسی این گروه را نشناسد و هیچ آهنگی را هم از این گروه نشنیده باشد و برای اولین بار به یک اثر ارکستری شده آن گوش دهد با چه معیاری میتواند بگوید این یک اثر پاپ است؟ ایا نشانه هایی وجود دارد؟
در مورد سوال دوم، بسیاری از آهنگهای استاندارد و سطح بالای پاپ از بسیاری (و نه همه) از قواعد موجود در موسیقی کلاسیک بهره میبرند و از این راه، از طرفی موسیقی غنی تر و پربار تری را به شنونده عرضه میکنند و از طرفی دیگر اثری ماندگارتری را خلق کرده اند. مثلا love story یا wedding of love و یا حتی بسیاری از آثار بزرگانی چون باربارا استریسند و ...
سوال اساسی آیا مجازیم به آهنگ معروفی مثل my heart will go on بصرف رعایت چند قانون هارمونی برچسب کلاسیک زد؟
جمله سوم یکی جمله اساسی میباشد که توضیحش به اندازه توضیح اینکه چرا دریا زیباست سخت است. من چیزی در ذهن خود دارم که ممکن است آنچیز برای خودم بسیار زیبا و ستودنی هم باشد و غالبا انتظار هم دارم دیگران هم به چیزی که در ذهن خودم میگذرد بی اندیشند و اگر چنین نباشد خود را شخصیتی غیر قابل درک میپندارم که همانند باخ و شوبرت سالها پس از مرگ آنگونه که بودند ستوده خواهند شد. در مورد اثرP اگر سوالی از من پرسیده شود ممکن است در جوابتان بگویم آنجا که کلام بازمیماند موسیقی آغاز میشود! و به همین دلیل چیز دیگری برای گفتن وجود نخواهد داشت و اینگونه است که موسیقی P یک اثر کلاسیک باید پنداشته شود و در غیر اینصورت شما یک شخص بدون دانش کافی هستید وقدرت درک و تفسیر موسیقی من را ندارید. شما همانند آن منتقدیدنی هستید که از باخ خورده میگرفتند.
سوال اساسی آیا میتوان به آهنگی که خود گمان میکنیم در حال و هوای کلاسیک است، گفت کلاسیک؟
جمله چهارم به واقعیتی تلخ و البته تاریخی اشاره دارد که به نظر من ریشه در عادت شنونده عوام به صدایی خاص از ارکستر دارد و اگر چیزی غیر از آن باشد که به آن خو گرفته، بشدت آن را رد کرده ویا حتی آنرا به تمسخر میگیرد. کسی چه میداند، شاید کسی که برای اولین بار صدای ناقوس را از سمفونی فانتاستیک برلیوز ، یا صدای وکال را در سمفونی شماره 9 بتهوون شنیده، کمی خنده اش گرفته باشد! ولی بعدا این سازها بطور گسترده در سمفونی ها بکار گرفته شدند.
سوال اساسی با توجه به موضوعات مطرح شده آیا میتوان بصرف وجود سازی نامتعارف (نامتعارف برای موسیقی کلاسیک) ، رای بر پاپ بودن اثر داد؟
جمله پنجم از دو جهت تاریخی و ترمینولوژی قابل بررسیست. چون به هرحال موسیقی کلاسیک متعلق به دوران 1750 الی 1820 میلادی میباشد. از این منظر مثلا موسیقی شوپن کلاسیک نیست چون متعلق به دوران رومانتیک میباشد و از طرفی دیگر چون قوائد موسیقی در دوران مختلف گاهی دچار دگرگونی میشوند مسلما صدایی که از ارکستری در دوران کلاسیک شنیده میشد با صدایی که از ارکستر دوران مدرن شنیده میشود بشدت متفاوت است. سازبندیها، آکوردها و قوانین وصل آنها بشدت فرق کرده. آکوردی که در موسیقی مدرن شاید خوش صدا شمرده شود، در موسیقی کلاسیک بسیار بسیار گوش خراش و فاقد ارزش شمرده میشود. تصورش را کنید اگر موسیقی چارلز آیوز در دوران موتزارت نواخته میشد چه فضاحتی به بار میآمد.
سوال اساسی با توجه به این مطالب میتوان گفت چون در اثر P قانونی استفاده شده که در موسیقی رایج کلاسیک (کلاسیک به معنی عام) وجود ندارد، پس P یک موسیقی پاپ میباشد؟ و یا از طرفی وبا عنایت به جمله سوم من مجاز به دست زدن به هر کاری میباشم؟
جمله ششم هم مانند جمله سوم کمی سخت قابل بیان است. من آهنگ پت و مت را میشنوم و میگویم این یک اثر کلاسیک نیست بعد یک ویلن کنسرتو از موزارت را میشنوم و میگویم این کلاسیک است. دقت کنید منظور از من یک من نوعیست. مثلا کسی که موتزارت و موسیقی اش را نمیشناسد. اینکه بگوییم من فکر میکنم یا احساس میکنم این اثر پاپ میباشد یا کلاسیک، شاید در برگیرنده قوائد و قوانین خاصی نباشد. ولی شاید برای شخصی که با مقدمات موسیقی آشنایی اندکی دارد مثلا بگوید در یک اثر کلاسیک من انتظار مواردی از قبیل : بسط تم، معرفی تم و واریاسون، مدولاسیون، انواع ضد ضرب و غیره و غیره را دارم به عبارتی انتظار دارم موسیقی P اگر قرار است کلاسیک باشد حداقل تحلیل آن به دانشی بالا از موسیقی نیاز داشته باشد و...
سوال اساسی آیا میتوان به صرف عدم وجود برخی ویژگیها که بدان اشاره شد، اثر P را موسیقی پاپ نامید؟ و شاید از آن مهمتر صرف وجود این قوانین با توجه به مطالب ذکر شده در جمله دوم، دلیل بر کلاسیک بودن اثر است؟
در این تاپیک به هیج وجه انتظار نمیرود تا به یک جمع بندی قطعی برسیم. هدف همانطور که گفته شد روشن شدن شخص خودم و احتمالا برخی دوستان هست که شاید درباره اثری دچار سوء تفاهم شده باشند، میباشد.
امیدوارم بحث مورد توجه دوستان قرار گرفته و به سوالات اساسی مطرح شده پاسخی علمی داده شود، تا کمکی باشد برای دانش خرد واندک من از موسیقی.
با تشکر.
علاقه مندي ها (Bookmarks)