لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از 49 به 59 از 59

موضوع: تفاوت موسیقی کلاسیک و پاپ

  1. #49
    ehsan-m57 آواتار ها
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    27539
    تاریخ عضویت
    May 2010
    سن
    34
    نوشته ها
    40
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    194
    88 بار تشکر شده در 31 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    درود بی کران
    من اطلاعات خیلی کمی در زمینه تئوری موسیقی دارم(بدون تواضع!!) ولی مطالب پایین به ذهنم اومد و گفتم بگم شاید کمک کوچیکی به بحث کرده باشم.

    در هر زمینه ای وقتی مساله ی تمییز دو محصول (منظورم از محصول هر چیزی اعم از اثر موسیقی، کالاو ...) مطرح میشه دو راه وجود داره: 1) تجربه استفاده ار اون محصول 2) شناخت اون محصول

    برای مثال در نظر بگیرید از یک کالایی (مثل خودرو) دو نمونه بسیار شبیه در اختیار داریم و باید نمونه ی اصلی رو تعیین کنیم. دو راه پیش روی ماست:
    راه اول : سابقه استفاده از اون محصول به مدت طولانی
    راه دوم: شناخت کامل و دونستن تمامی مشخصات کالای اصل(و حتی شاید تقلبی)

    در مورد تشخیص پاپ یا کلاسیک بودن یک اثر موسیقی هم فکر میکنم همینطور باشه که ما یا باید خیلی آهنگ کلاسیک گوش داده باشیم یا باید تموم ریزه کاری های(نه صرفا تعدادیشون رو) موسیقی کلاسیک و پاپ رو بدونیم تا بتونیم اثر مورد نظرو تو یکی از این دو دسته قرار بدیم.
    البته اگه بخوایم یه نفرو قانع کنیم که مثلا این اثر کلاسیکه نه پاپ، باید از راه دوم استفاده کنیم. (چون نیاز به دلایل علمی و منطقی داره)

    دوستان ببخشید که پر چونه گی کردم
    دردا بر خردمندانی که از دلیری بویی نبرده اند
    دردا بر دلیرانی که از خرد بویی نبرده اند. (کوروش کبیر)

  2. 4 کاربر برای این پست از ehsan-m57 تشکر کرده اند:


  3. #50
    amir1055 آواتار ها
    مسئول بازنشسته بخش پیانو

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته بخش پیانو
    شماره عضویت
    20813
    تاریخ عضویت
    Nov 2009
    سن
    45
    نوشته ها
    1,183
    میانگین پست در روز
    0.22
    تشکر از پست
    1,294
    1,917 بار تشکر شده در 871 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add amir1055 on Linkedin
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 155/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با تشکر از دوست عزیز ehsan-m57 مطمئنا فرمایشاتتون مورد توجه قرار میگیره. ولی چنین راه کارهایی بسیار کلی هستند. منظور شما از تمام ریزه کاری ها دقیقا چیاست؟ و اصولا نکته ای که وجود داره اینه که در موسیقی کلاسیک و پاپ دقیقا چه موادی بکار رفتن تا ما با توجه به اونها نسبت پاپ یا کلاسیک بودن اثری اظهار نظر کنیم. دوستان به نکات مختلفی اشاره کردن که برای اکثر اونها میشه مثال نقضی پیدا کرد. بنده گمان نکنم که تنها با توسل به نکات مطلقا فنی بلافاصله گفت فلان اثر پاپ یا کلاسیکه. فکر میکنم جدای از اینها چیزی غیرقابل بیانی در لحن گفتاری انواع موسیقی وجود داره که باعث تمییز دادن اینها میشه.
    .Applaud, my friends, the comedy is over

  4. کاربران زیر از amir1055 به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  5. #51
    hdhamid آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    13143
    تاریخ عضویت
    Nov 2008
    نوشته ها
    984
    میانگین پست در روز
    0.17
    تشکر از پست
    1,965
    3,372 بار تشکر شده در 974 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 445/2
    Given: 787/1
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بزبون من ...
    کلاسیک یعنی کت و شلوار و یه کفش ورنی مجلسی،تازه اونم با پاپیون!!!
    پاپ یعنی تریپ اسپرت ، تیشرت و شلوار جین و کفش کتونی آدیداس!!

    تفاوت اینا واسه من اینجوریه!!!
    ویرایش توسط hdhamid : Monday 6 September 2010 در ساعت 12:12 PM
    خداحافظ .. همین حالا.. همین حالا که من تنهام
    خداحافظ... به شرطی که .... ببینی تر شدن چشمام

  6. 5 کاربر برای این پست از hdhamid تشکر کرده اند:


  7. #52
    shahram201 آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    31109
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    نوشته ها
    617
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    1,218
    2,659 بار تشکر شده در 606 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 11/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    درود به دوستان عزیز

    من فکر میکنم یه کم زیادی داریم بین این سبک ها خط کشی ایجاد میکنیم. شکی نیست خیلی از موزیک هایی که زمان خودشون پاپ محسوب میشدن الان کاملاً کلاسیک حساب میشن که البته با گذشت زمان، این دسته بندی ها مشخص تر میشه. نمونه اش هم اپراهای بوفا (یا همون کمدی) از آهنگسازهای معروفیه که همه مون میشناسیم. مثلا اپرای عروسی فیگارو اثر موتزارت یا آرایشگر شهر سویل اثر روسینی (البته عروسی فیگارو جنبه های دراماتیک خیلی غنی هم داره ولی آرایشگر شهر سویل فقط یه اثر کمیک صرف بحساب میاد).
    شما فکر میکنین کسانیکه به دیدن این اپراها میرفتند با فکل و کراوات میرفتند؟ نخیر عزیز من. اتفاقاً مردم معمولی کوچه و بازار بودن و کلی هم موقع دیدن اپرا حال میکردن و میخندیدن!! پس اگه تعریف موزیک پاپ رو در نظر بگیریم که همون موزیک مورد علاقه عامه مردم هست، بدون شک این اپراها هم اثر پاپ بودن در زمان خودشون.

    با گذشت زمان به دلایل مختلف مثل تغییرات قواعد آهنگسازی، تغییر روحیات مردم، تغییر نوع زندگی مردم و خیلی چیزای دیگه، «عامه پسند» بودن هم تعریف های جدیدتری پیدا میکنه. بنابراین شاید خود جناب موتزارت هم اگه امروز زنده بود و میخواست واقعاً یه اثر پاپ بسازه، شاید چندان فرقی با آثار پاپ امروز نداشت (البته بخاطر نبوغش احتمالاً روی همه رو کم میکرد!!). در موزیک پاپ شما باید با کمترین پیچیدگی ممکن (برای بدست آوردن بیشترین مقبولیت در بین مردم) اقدام به آهنگسازی کنید و حتی اگرهم پیچیدگی هایی از نظر تئوری وجود داشته باشه، حداقل فهم اون نباید پیچیده باشه.

    خلاصه اینکه خیلی از قطعات کلاسیک در زمان خودشون در بین مردم عادی مورد پسند بودن و برعکس خیلی از قطعات پاپ معاصر هم کم کم دارن جزو قطعات کلاسیک بحساب میان بخصوص اونهایی که فرم و ساختار قوی دارن.

    پیروز باشید!
    ... And God Made the Blues ...

  8. 4 کاربر برای این پست از shahram201 تشکر کرده اند:


  9. #53
    blackover آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    21396
    تاریخ عضویت
    Nov 2009
    نوشته ها
    180
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    614
    369 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 4/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط hdhamid [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    بزبون من ...
    کلاسیک یعنی کت و شلوار و یه کفش ورنی مجلسی،تازه اونم با پاپیون!!!
    پاپ یعنی تریپ اسپرت ، تیشرت و شلوار جین و کفش کتونی آدیداس!!

    تفاوت اینا واسه من اینجوریه!!!
    اینجوری هم میشه نگاه کرد

  10. 2 کاربر برای این پست از blackover تشکر کرده اند:


  11. #54
    r_a_m_i_n آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    25935
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    سن
    37
    نوشته ها
    1,946
    میانگین پست در روز
    0.38
    تشکر از پست
    3,657
    3,206 بار تشکر شده در 1,404 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add r_a_m_i_n on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 72/9
    Given: 3/3
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    منم مثل opera2080 و amir1055 به جواب سوالات نرسیدم
    فکر کنم گاهی هی موضوع صحبت عوض میشه و دوباره بر میگرده سرجاش
    دو چيز انتها ندارد....يكي پهناي كهكشانها...دومي حماقت انسانها...البته در مورد اولي چندان مطمئن نيستم ( آلبرت انيشتن )

  12. 2 کاربر برای این پست از r_a_m_i_n تشکر کرده اند:


  13. #55
    Mohammad_ngml آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    29171
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    سن
    31
    نوشته ها
    886
    میانگین پست در روز
    0.18
    تشکر از پست
    1,716
    2,590 بار تشکر شده در 807 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/1
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دوستان من یه چیزی میگم. مطئن نیستم درست باشه.. چون تجربم کافی نیست. ولی خوب میگم.. در قطعه ی Wedding of love اگه دقت کنین نت ها پشت سر هم و با اضافه شدن پرده و نیم پرده به نت قبلی نوشته شده.. گویا یک نوازده ی پیانو داره گام نوازی میکنه.. با این تفاوت که دست چپ آکورد نت های بم تر رو میگیره... ولی من یک دوره ی کلاسیک (گیتار) آماتور دیدم.. هرچند قطعاتی که زدم معدود و ساده بود.. با این حال بین اونها قطعه ای ندیدم اینقدر روان مثل Wedding of love.. اکثرا نتهایی که اجرا میکردیم ارتفاشون با هم زیاد بود و مدام صدا زیر و بم میشد.. اصلا صدا ممتد زیر نمیشد یا ممتد بم نمیشد..
    تفاوت دیگه ای که حس کردم.. در آهنگ پاپ مثل همین قطعه ی مذکور فکر میکنم دست چپ در پیانو آد میگیره.. و ای خودش معرف قطعه ی پاپه.. چون در یک قطعه ی کلاسیک اینقدر کورد وجود نداره و برای فضا سازی از نت های تکی و آرپژ به جای آکورد استفاده میکنن..
    اگه غلط گفتم ببخشید.. و لطفا اصلاح کنید
    از خانه بیرون میزنم اما کجا امشب...
    [glow=FFC600]نمونه کارهای من[/glow]

  14. 3 کاربر برای این پست از Mohammad_ngml تشکر کرده اند:


  15. #56
    amir1055 آواتار ها
    مسئول بازنشسته بخش پیانو

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته بخش پیانو
    شماره عضویت
    20813
    تاریخ عضویت
    Nov 2009
    سن
    45
    نوشته ها
    1,183
    میانگین پست در روز
    0.22
    تشکر از پست
    1,294
    1,917 بار تشکر شده در 871 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add amir1055 on Linkedin
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 155/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط shahram201 [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    درود به دوستان عزیز

    من فکر میکنم یه کم زیادی داریم بین این سبک ها خط کشی ایجاد میکنیم. شکی نیست خیلی از موزیک هایی که زمان خودشون پاپ محسوب میشدن الان کاملاً کلاسیک حساب میشن که البته با گذشت زمان، این دسته بندی ها مشخص تر میشه. نمونه اش هم اپراهای بوفا (یا همون کمدی) از آهنگسازهای معروفیه که همه مون میشناسیم. مثلا اپرای عروسی فیگارو اثر موتزارت یا آرایشگر شهر سویل اثر روسینی (البته عروسی فیگارو جنبه های دراماتیک خیلی غنی هم داره ولی آرایشگر شهر سویل فقط یه اثر کمیک صرف بحساب میاد).
    شما فکر میکنین کسانیکه به دیدن این اپراها میرفتند با فکل و کراوات میرفتند؟ نخیر عزیز من. اتفاقاً مردم معمولی کوچه و بازار بودن و کلی هم موقع دیدن اپرا حال میکردن و میخندیدن!! پس اگه تعریف موزیک پاپ رو در نظر بگیریم که همون موزیک مورد علاقه عامه مردم هست، بدون شک این اپراها هم اثر پاپ بودن در زمان خودشون.

    با گذشت زمان به دلایل مختلف مثل تغییرات قواعد آهنگسازی، تغییر روحیات مردم، تغییر نوع زندگی مردم و خیلی چیزای دیگه، «عامه پسند» بودن هم تعریف های جدیدتری پیدا میکنه. بنابراین شاید خود جناب موتزارت هم اگه امروز زنده بود و میخواست واقعاً یه اثر پاپ بسازه، شاید چندان فرقی با آثار پاپ امروز نداشت (البته بخاطر نبوغش احتمالاً روی همه رو کم میکرد!!). در موزیک پاپ شما باید با کمترین پیچیدگی ممکن (برای بدست آوردن بیشترین مقبولیت در بین مردم) اقدام به آهنگسازی کنید و حتی اگرهم پیچیدگی هایی از نظر تئوری وجود داشته باشه، حداقل فهم اون نباید پیچیده باشه.

    خلاصه اینکه خیلی از قطعات کلاسیک در زمان خودشون در بین مردم عادی مورد پسند بودن و برعکس خیلی از قطعات پاپ معاصر هم کم کم دارن جزو قطعات کلاسیک بحساب میان بخصوص اونهایی که فرم و ساختار قوی دارن.

    پیروز باشید!
    البته نمیشه به این راحتی در مورد اپراهای موتسارت و روسینی اظهار نظر کرد.

    به هرحال- اصولا موسیقی در قرون گذشته جزئی از مردم و در جریان زندگی مردم بوده. چه خوشمون بیاد چه نیاد دنیای امروز ما دنیای امثال جان کیج و فیلیپ گلس نیست. دنیای ما دنیای hanna montana و jonas brothers هست. شاید کمتر کسی مثلا Leos Janacek بزرگ رو بشناسه ولی همه بریتنی اسپیرز رو میشناسن. میخوام بگم به نظر من هرچه میگذره قدرت درک و تحلیل مردم از موسیقی کمتر و کمتر میشه. سلیقه مردم به سمت سطحی شدن وسطحی فکر کردن و سطحی تحلیل کردن پیش میره. ولی خب در گذشته های دور نگاه مردم به موسیقی بشدت متفاوت بوده. دلایل این امر از حوصله این تاپیک مختصر خارجه وای بهرحال این یک واقعیت تلخه.
    .Applaud, my friends, the comedy is over

  16. 6 کاربر برای این پست از amir1055 تشکر کرده اند:


  17. #57
    mostafa_violon آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    24537
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    نوشته ها
    130
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    1,090
    563 بار تشکر شده در 132 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    موسيقي كلاسيك بواسطه ريتم و ملودي بر روي ساختار و تواناييهاي مغز تاثير گذار است. ريتم نسبت به افزايش سطح سروتونين توليدي در مغز كمك ميكند . سروتونين به عنوان يك هورمون عصبي عامل انتقال پالسهاي اعصاب جهت تداوم حفظ حس شادماني و سرور است. هنگامي كه مغز به توليد سروتونين ميپردازد موجب انبساط خاطر ميگردد ، در حقيقت افسردگي فرآيند ناشي از كمبود ترشح اين هورمون ميباشد . سروتونين زماني شروع به ترشح مينمايد كه مغز در معرض شوك مثبتي قرار گيرد به عنوان مثال اگر ما به نقاشي زيبايي نگاه كنيم ، رايحه ي دلپذيري به مشام ما برسد ، حس فوق العاده اي را تجربه كنيم ، غذاي مطبوعي بخوريم يا به موسيقي مسحور كننده اي گوش فرا دهيم ، مغز اجازه آزاد سازي مقدار معيني از سروتونين كه باعث تحريك و به اوج رسيدن احساسات دلپذير ميشود را خواهد داد . ريتم موسيقي همچنين ميتواند موجب تحريك ساير ضربانات طبيعي بدن مانند ضربان قلب يا امواج آلفاي مغز شود ، و همين تاثير گذاري يكي از راههاي مقابله با گسترش افسردگي و معالجه باليني است. در عوض ملودي همانند جرقه هاي شتاب دهنده و كاتاليزورهاي فرآيند خلاقيت در مغز محسوب ميشوند .
    ويژگي ديگر موسيقي آن است كه در زمان بيان اشعار و كلام اديبانه كه تكيه بر استدلال و منطق دارد با دميدن روح خود بر هيجانات اين رابطه برقرار است ، با شروع كلام ، موسيقي اين مرحله را قطع و مسير را مستقيم به سوي حس ارتباطي فرد با شعر برقرار مينمايد. موسيقي از اين گذرگاه براي بيان ماهيت وجودي خود استفاده نمي نمايد و اين صحيح ترين گذرگاه عبور احساسي است.
    با ايجاد و توليد سلسله هيجانات مختلف ، گوش كردن به يك نوع خاص از موسيقي ميتواند بنيان و شالوده اي را براي نوع پندار ، گفتار و كردار آدمي بوجود آورد . موسيقي تشديد كننده لذات و تسكين دهنده آلام ، تقويت كننده روحيات سرافكندگي و آرام كننده افرادآشفته است. اين رابطه ي ميان شنونده و موسيقي است كه ميتواند عامل تعيين كننده براي مدت زمان ادامه ي اين تاثيرات باشد .
    تاثيرات شناخته شده موسيقي بر مغز متفاوت و گوناگون ميباشد: موسيقي بر مغز انسان و حيوان و رشد گياه موثر است.
    موسيقي در انسان بواسطه ي افزايش حافظه ي موقت و طولاني باعث افزايش بهره هوشي فضايي ميگردد . در حقيقت موسيقي با تربيت موزيسين ها به امكان پاسخ دهي بهتر انها در بخش حافظه لغات نسبت به ساير افراد بالغ كمك مينمايد .
    كودكان به مراتب بيش از افراد بالغ از مزاياي موسيقي كلاسيك بهره مند ميگردند ، آنها تجربه و موهبت مزاياي شناختي خويش را كسب مينمايند .

    پديده معروف به „موتزارت افكت” به گسترش عملكرد قوه تحليل و استدلال منطقي و همچنين حافظه ي كوتاه مدت به علت شنيدن قطعات موسيقي پيچيده نظير كنسرتو پيانوهاي دونوازي شده موتزارت اشاره دارد. موسيقي بويژه موسيقي دوران باروك با ضرباهنگ 60 در دقيقه ، تاثير مستقيمي بر روي فركانس و دامنه ي امواج مغزي دارد كه قابل اندازه گيري از طريق الكتروآنسفالوگراف ميباشد . موسيقي همچنين بر روي سيسيتم تنفسي و افزايش مقاومت پوست و نيز سيستم هورموني بدن تاثير گذار است و اتساع مردمك چشم ، افزايش فشار خون و ضربان قلب را موجب ميگردد . در نتيجه ي اين فرآيندها تمركز پذيري مغز به سهولت انجام ميپذيرد . موسيقي با تحريك همزمان نيمكره هاي چپ و راست مغز ، تحليل و تلفيق و شبيه سازي هاي اطلاعات در مدت زمان كوتاهتري را ممكن ميسازد . اين فعال سازي همزمان دو نيمكره ي مغزي موجب تقويت فرآيند يادگيري و جذب اطلاعات و در نهايت رشد مهارتهاي شناختي ميگردد . اين پديده كه ميتوان با گوش كردن به اين سبك موسيقي يادگيري را به ميزان پنج برابر افزايش داد باثبات رسيده است و از همين روست كه نقالان ، داستانهاي خود را با ريتم ملوديك خاصي ادامه ميدهند تا بتوانند هزاران خط داستان را به خاطر بسپارند و هنرمندان درام پرداز يوناني با استفاده از همين شگرد خود اموخته به ايفاي نقش ميپرداختند .
    ملودي و ريتم دو جزء لاينفك موسيقي ميباشند كه از طرق مختلفي به ايفاي نقش ميپردازند :
    ملودي جوهره ي افزايش خرد خلاق محسوب ميگردد در حاليكه ريتم هماهنگ كننده ي اين قبيل احساسات به خصوصيات و صفات اصلي وطبيعي ميباشد. خوي انساني داراي ضرباهنگ مخصوص موسيقايي ويژه خود ميباشد . ريتم ضربان قلب ، قدم زدن ، پريدن ، صحبت كردن ، جويدن و تنفس تماما نشانه هايي از خصوصيات حياتي منظم و ضروري روزمره بشري است. با شنيدن نوع خاص موسيقي كه موجب افزايش ترشح سروتونين توليدي در مغز ميگردد ميتوانيم شاهد رشد انديشه و تجسمات ذهني باشيم . چيزي كه موسيقي را تا اين قدر پر بها و ارزشمند مي سازد همانا ارائه ي سامانه هاي منظم و بي بديل رياضي وار آن ميباشد .
    تاثير موسيقي كلاسيك بر مغز همانگونه كه ذكر شد از همكاري دو عامل منتج ميگردد ، عامل ابتدايي ريتم ميباشد كه عمل همسان سازي اعمال حياتي بدن را برعهده داشته و به ايجاد حالت رواني خاص براي افزايش شناخت و خلق تواناييها منجر ميگردد . عامل دوم كه در هماهنگي با عامل اول قرار دارد ملودي است كه تفكيك پذيري استدلال و قواي عقلاني را موجب ميگردد و احساس مطبوع فراخواني چالش ها و مسايل را از طريق سلسله ابتكارات و چاره سازي هاي جديد و تامين قابليتها براي انتخاب صحيح از ميان راه حلهاي موجود امكان پذير ميسازد . ملودي و ريتم در هماهنگي و اشتراك مساعي با مغز به گشايش قوه شنيداري و كانالهاي حسي مغز و افزايش مهارتهاي قواي ذهني ميگردد .

    نظم شگفت انگيز موسيقي عصر باروك و كلاسيك موجب ميگردد تا مغز افزايش ترشح سروتونين را تجربه نمايد و به بدن و ذهن اجازه ميدهد تا نقش بهتري در زمان شنيدن به اين قطعات منطقي ايفاء نمايند . اين نظم الگوهايي از ريتم و دانگ صدا ، تباين كاركترها ، بازگويي و تغييرات تم را شامل ميشود .
    ضرباهنگ به همراهي افزايش شناختي و كاركرد خلاقانه مغز توسط ملودي باعث ايجاد احساسات هيجاني در بدن ما ميشود به عنوان مثال هنگاميكه از يك كودك ناكارآمد درخواست گره زدن بند كفش ميشود اغلب اين وظيف نتيجه اي بسيار سخت و در برخي موارد غيرممكن را خواهد داشت در حاليكه همين درخواست در پس زمينه اي از اجراي موسيقي كلاسيك موفقيت در انجام وظيفه را به دنبال خواهد داشت. طبق اثر موتزارت (موتزارت افكت) ،كودكاني كه به فرا گيري دروس موسيقي ميپردازند مزيتهاي مهارتي شناختي بيشتري را تجربه مينمايند .
    موسيقي بر افراد مختلف به روشهاي گوناگون تاثيرات متفاوتي دارد ، موسيقي روان هندل هنگاميكه در ذهن يك موسيقيدان خبره و موشكاف تجلي ميابد انرژي دلپذيري را در وجود وي آزاد ميسازد كه قابل مقايسه با با يك غيرموسيقيدان و يا علاقمند به موسيقي نيست. همچنين است در فرد شهودگراي زيركي كه قوه ي درك و تشخيص احساسات و شوري كه اهنگساز (اركستر/نوازنده) انتقال ميدهد را دارد نسبت به شنونده ي تنبل و وقت گذران . سطح درك موسيقايي شنونده بسيار مهم است و از همين رو ، يك قطعه در نگاه دو شنونده كاملا متفاوت پديدار ميگردد و موجب اختلاف نظر متناقض و مخالف ميان آنها ميگردد .
    تاثير موسيقي بر گياهان و حيوانات نيز ثابت شده است. توازن صحيح ريتم و ملودي به مرغ در تخم گذاردن بيشتر ، به گربه در آرامش بيشتر و به گاو در توليد شير بيشتر كمك ميكند . تجربيات آزمايشگاهي بر روي موشها نشان داده اند كه پستانداران داراي غرايز طبيعي گرايش به موسيقي هستند . در آزمايشي از دو صندوق استفاده گرديد كه از طريق لوله اتصال يافته بودند در يكي از موسيقي باخ (AIR ON G STRING) و در ديگري از موسيقي راك استفاده ميشد بيشتر موشها حضور در صندوق موسيقي باخ را انتخاب كردند حتي هنگاميكه با سوييچ كردن ، موسيقي باخ از صندوق ديگر پخش ميشد سپس موشها در پازل مارپيچ قرار گرفتند و موشهايي كه صندوق موزيك باخ را انتخاب كرده بودند براحتي و قبل از موشهايي كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته بودند ، راه خروج را پيدا كردند .
    هنگاميكه دانشمندان به مشاهده ي مغز اين موشها پرداختند دريافتند كه موشهايي كه به تناوب در معرض موسيقي كلاسيك قرار داشته اند از نظر فيزيكي از مغز گسترش يافته تري برخوردارند تا موشهايي كه در معرض اين موسيقي خاص قرار نداشته اند .
    آزمايشات بر روي گياهان نيز ثابت كرده است كه گياهان با الگوي ضرباهنگ 60 در دقيقه رشد بسيار سريع و موثرتري از گروههاي ديگر دارند كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته اند . گروهي كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته اند پژمرده و خشك شده اند. گياهان ، موجودات زنده فاقد ارگانيسم تفكر هستند لذا براي رشد به ملودي نياز نداشته و فقط ريتم را درك خواهند كرد .

    تاثيرات شگرف موسيقي در زندگي بسيار اساسي و بنيادين هستند و اين مزيت در زندگي كاراتر افراد نمود مي يابد . بيشتر نوابغ تاريخ ، موسيقيدان و يا با نيروي موسيقي آشنا بوده اند . اينشتين يكي از تابناك ترين چهره هاي نبوغ بشري يك ويولنيست بود و يكي از دلايل پذيرفته شده در هوش وي ، اين امر بوده است كه وي به نواختن ويولن اشتغال داشته است. او راه حلهاي معادلات پيچيده و مسايل را در زمانهاي بداهه نوازيهاي ويولن ميافت. هنگاميكه توماس جفرسون قادر به يافتن عبارات و جملات صحيح در اعلاميه استقلال نبود به نوازندگي ويولن ميپرداخت و جملات مناسب را ميافت. سر كانن دويل نويسنده ي نامي بريتانيا در خلق كاركتر فوق هوشمند خود شرلوك هلمز ، هرگاه اين شخصيت بدنبال حل معمايي پيچيده بود وي را در حال نواختن ويولن نشان ميداد . مردان بزرگ تاريخ از شكسپير تا ناپلئون بر همين اساس به موسيقي پرداخته اند و اين نشانه اي است از آن تفاوت هايي كه موسيقي ميافريند.
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

  18. 5 کاربر برای این پست از mostafa_violon تشکر کرده اند:


  19. #58
    shahram201 آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    31109
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    نوشته ها
    617
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    1,218
    2,659 بار تشکر شده در 606 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 11/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط amir1055 [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    البته نمیشه به این راحتی در مورد اپراهای موتسارت و روسینی اظهار نظر کرد.

    به هرحال- اصولا موسیقی در قرون گذشته جزئی از مردم و در جریان زندگی مردم بوده. چه خوشمون بیاد چه نیاد دنیای امروز ما دنیای امثال جان کیج و فیلیپ گلس نیست. دنیای ما دنیای hanna montana و jonas brothers هست. شاید کمتر کسی مثلا Leos Janacek بزرگ رو بشناسه ولی همه بریتنی اسپیرز رو میشناسن. میخوام بگم به نظر من هرچه میگذره قدرت درک و تحلیل مردم از موسیقی کمتر و کمتر میشه. سلیقه مردم به سمت سطحی شدن وسطحی فکر کردن و سطحی تحلیل کردن پیش میره. ولی خب در گذشته های دور نگاه مردم به موسیقی بشدت متفاوت بوده. دلایل این امر از حوصله این تاپیک مختصر خارجه وای بهرحال این یک واقعیت تلخه.
    متاسفانه منظور شمارو از اینکه «نمیشه به این راحتی در مورد اپراهای موتسارت و روسینی اظهار نظر کرد» متوجه نشدم. چون من اصلاً اظهار نظری راجع به کیفیت یا ارزش هنری این آثار نکردم، بلکه فقط به کمیک بودن اونها (که ژانر ثبت شده ی این آثار به حساب میاد نه اینکه کمیک بودن اونها دلیلی برای کم ارزش بودن اونها باشه) اشاره کردم.

    با بقیه حرفاتون موافقم. من فکر میکنم سطحی نگری روزافزون مردم ناشی از راحت طلبی، ماشینی شدن زندگی و صرف کمترین تلاش حتی برای برخورداری از زیبائی هاست. البته نقش رسانه ها برای ایجاد آثار به اصطلاح هنری که فقط ارزش تجاری و تبلیغاتی دارند هم بسیار اهمیت داره. نباید فراموش کرد که موسیقی علاوه بر جنبه هنری اش، یک تجارت چندین میلیارد دلاریه و خیلی ها برای اینکه بخشی از این بازار رو بدست بگیرن، به راحتی دست به خلق هنرمندنماها میزنن و در واقع ذائقه هنری عوام رو به نفع خودشون تغییر میدن. نتیجه اش هم همینی میشه که می بینیم.

    سپاس
    ... And God Made the Blues ...

  20. 2 کاربر برای این پست از shahram201 تشکر کرده اند:


  21. #59
    shahram201 آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    31109
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    نوشته ها
    617
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    1,218
    2,659 بار تشکر شده در 606 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 11/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    تاثير موسيقي بر گياهان و حيوانات نيز ثابت شده است. توازن صحيح ريتم و ملودي به مرغ در تخم گذاردن بيشتر ، به گربه در آرامش بيشتر و به گاو در توليد شير بيشتر كمك ميكند . تجربيات آزمايشگاهي بر روي موشها نشان داده اند كه پستانداران داراي غرايز طبيعي گرايش به موسيقي هستند . در آزمايشي از دو صندوق استفاده گرديد كه از طريق لوله اتصال يافته بودند در يكي از موسيقي باخ (AIR ON G STRING) و در ديگري از موسيقي راك استفاده ميشد بيشتر موشها حضور در صندوق موسيقي باخ را انتخاب كردند حتي هنگاميكه با سوييچ كردن ، موسيقي باخ از صندوق ديگر پخش ميشد سپس موشها در پازل مارپيچ قرار گرفتند و موشهايي كه صندوق موزيك باخ را انتخاب كرده بودند براحتي و قبل از موشهايي كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته بودند ، راه خروج را پيدا كردند .
    هنگاميكه دانشمندان به مشاهده ي مغز اين موشها پرداختند دريافتند كه موشهايي كه به تناوب در معرض موسيقي كلاسيك قرار داشته اند از نظر فيزيكي از مغز گسترش يافته تري برخوردارند تا موشهايي كه در معرض اين موسيقي خاص قرار نداشته اند .
    آزمايشات بر روي گياهان نيز ثابت كرده است كه گياهان با الگوي ضرباهنگ 60 در دقيقه رشد بسيار سريع و موثرتري از گروههاي ديگر دارند كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته اند . گروهي كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته اند پژمرده و خشك شده اند. گياهان ، موجودات زنده فاقد ارگانيسم تفكر هستند لذا براي رشد به ملودي نياز نداشته و فقط ريتم را درك خواهند كرد .
    درود

    ممکنه خواهش کنم یه منبع موثق برای این بخش از نوشته تون ذکر کنین؟
    چون با عرض معذرت، اصلاً یه ادعای علمی بنظر نمیاد و بیشتر به تلقین به خواننده شبیهه. بخصوص اینکه به نوع موزیک راک استفاده شده در این تحقیق اشاره ای نشده (چون خود موزیک راک به n شاخه مختلف با تاثیرات بسیار متفاوت تقسیم میشه). منظورم از منبع موثق، متن اصلی مثلا انگلیسی (که من حدس میزنم متن فوق از اون ترجمه یا اقتباس شده) نیست. بلکه چنین تحقیقاتی معمولاً در ژورنالهای معتبر علمی به ثبت میرسن.

    این رو هم ذکر کنم که خود من از ارادتمندان حضرت باخ هستم! بنابراین امیدوارم حرفای من به طرفداری متعصبانه از سبک راک تعبیر نشه. فقط میخوام ببینم این مطلب تا چه حد صحت داره.

    مثلا قبلاً شایع شده بود که موزیک موتزارت روی میزان یادگیری کودکان تاثیر مثبت داره. ولی چندی پیش جایی خوندم که چنین تاثیری (اگر اون رو فقط به موسیقی موتزارت محدود کنیم) اصلاً به اثبات نرسیده. البته منکر این نیستم که موسیقی میتونه تاثیر مثبتی روی مغز داشته باشه، ولی اینکه این امر فقط به موزیک موتزارت محدود بشه، جای تردید داره. لطفاً به لینک زیر هم سری بزنید:
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    بازهم تاکید کنم که ولفی (همون موتزارت خودمون!!) عشق منه! تاثیری که رکوئیم موتزارت یا کنسرتو پیانوی شماره 20 اون (و بسیاری از آثار دیگه اش) روی من گذاشت شاید کمتر قطعه ای گذاشته باشه. منظور من فقط اینه که چنین ادعاهایی باید با استدلال علمی همراه باشه.

    ضمناً خوشحال میشم اگه دوستان اطلاعات بیشتری دارند یا احیانا به نکته نادرستی در گفته های من برخورده اند، راهنمایی کنند.

    پیروز باشید
    ... And God Made the Blues ...

  22. 2 کاربر برای این پست از shahram201 تشکر کرده اند:


صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تفاوت گوشه هاي هم نام براي چيست؟
    توسط مازيار كنعاني در انجمن کلاسیک ايراني
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: Friday 11 March 2011, 10:45 AM
  2. تفاوت ویولا و ویلن
    توسط rootail در انجمن ویولن کلاسیک
    پاسخ: 21
    آخرين نوشته: Tuesday 7 September 2010, 04:39 AM
  3. تفاوت 6/8 با 6/16 ؟!!!
    توسط Razoniaz در انجمن تنبک
    پاسخ: 21
    آخرين نوشته: Sunday 5 September 2010, 08:49 PM
  4. پاسخ: 5
    آخرين نوشته: Thursday 18 June 2009, 10:52 PM
  5. تفاوت Korg/Gem
    توسط Leon در انجمن کیبورد الکتریک
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Wednesday 28 May 2008, 08:57 AM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •