افتخاری دیگر برای استاد محمد رضا شجریان و موسیقی ایران

[Nassim_Agha]

در هر صورت از گفته های شما اینچنین دریافت شد. شرمنده اگر بی ادبی پیش اومد...
خیلی خوشحال تر میشم اگه به گفته های خودتون در مورد دموکراسی و احترام به عقیده دیگران و این خزعبلاتی که روزانه همه مردم میگن و آ و دریغ... هیچکودومشون هم عمل نمی کنند احترام می گذاشتید و احترام به عقاید دیگران پیش کشتون.
ممنون

آقای عزیز این جمله بالای شما را چند بار خواندم ولی متاسفانه هنوز متوجه نشدم چه می خواستید بگویید!
ظاهرا می خواستید به من انتقاد کنید که به عقاید شما احترام نمی گذارم!
من که از ابتدا با عقاید شما کاری نداشتم بلکه عقیده خود را نوشته بودم و بعد هم فقط پاسخ نوشته شمارا دادم و گفتم که نوشته مرا نفهمیده اید و اشاره کردم که فارسی را هم غلط می نویسید!
بحث دمکراسی این نیست که شما جمله ای غلط با افعالی بی معنی در فارسی بنویسید و من هم بپذیرم!

شما اگر هم می خواهید آوانگرد باشید متاسفانه مجبورید با ادبیات کلاسیک و مدرن کاملا احاطه داشته باشید تا بتوانید نوآوری کنید!
حالا ممکن است رضا براهنی در شعری برای خود لغتی ساخته باشد ولی رضا براهنی که رفرانس ادبیات فارسی نیست!
نه اینکه نشود لغات جدید خلق نمود لغات را معمولا توده ای مردم از پایین می سازند و گاهی هم از بالا ادیبانکلمات و اصطلاحاتی خلق می کنند ! در ادبیات و شعر مدرن احمد شاملوکلماتی خلق کرد که نه تنها غلط نبودند بلکه بسیار زیبا و بیان کننده منظوری بودند که پیش از آن وجود نداشت مثل „شیرآهنکوه ویا جیغ بنفش و یا گندگاوچاله دهان و ..” امّا جناب عارف گوشیدن شما با هزارچسب قطره ای هم به زبان فارسی نمی چسبد چون از اساس غلط است هر چند در دنیای ذهنیات خود تصور نمایید که „همه” آن را می پذیرند!

[Don_Ramtin]

نسیم سحر ، دوست من !
ناچار شدم کمی جدی تر باهات صحبت کنم . پیشاپیش بابت مطلبی که می خوام برات بنویسم ، ازت عذرخواهی میکنم که شاید کمی تند ، نیشدار و متفاوت با همیشه باشه .
1 - دوست من ، گفتی که :

نه عزیز جان روزنامه کیهان لا یق خودت باشد!

آخه چرا یهو اینقدر تند و برافروخته شدی ؟! مگه خبری شده ؟ من فقط با توجه به نوع برخوردت با ماجرای خواندن مرغ سحر توسط جناب شحریان ، و مقایسه ی این نوع برخورد با برخوردهای روزنامه ی کیهان ، این مطلب رو نوشتم . هنوز هم سر حرفم هستم . بابا جون کمی ادب که کسی رو نمیکشه ! یه نگاه به تیتر های اون روزنامه ی کذایی بکن ؛ یه کسی که مخالف دیدگاه سیاسی کیهان باشه ، اگه شب تو خونه ش ، غذاشون بسوزه ، فرداش کیهان تیتر میزنه که آی افشا می کنیم ، باز دست رژیم صهیونیستی از آستین عوامل خودفروخته ی داخلی بیرون آمد و می خواست هوای تهران رو آلوده کنه و بعد ... تو هم زود ماجرای مرغ سحر خونی استاد رو به حزب بدبخت توده چسبوندی و ... تازه یه کشف جدید هم کردی که حتا تصورش به مخیله ی حسین شریعتمداری هم خطور نمی کرد :

اما راستش از اول هم زیر سر توده ای ها بود و هنوز هم هست و ماشاالله همه جا هم هستند

یعنی چی اون وقت ؟! زنده یاد کیانوری ، روحش تو قبر به لرزه افتاد ! تو هم طبع طنزت خوبه ها !

2 - گفتی که :

و باز هم به نظر من جایی که همه چیز اظهر المن الشمس است و یک میلیون نفر می آیند و فرباد می زتتد „رای من کو” و آنچه که پی آمدش بود... دیگر نشستن و هی „مرغ سحر ناله سر کن ..” خواندن بی معنی است.

این حرف - همونطور که اول نوشته بودی - نطر توست. خب ، به عنوان نظر شخصی شما محترمه ، اما این به معنای درست بودنش نیست ها !
بابا جون ! هر کس وظیفه ای داره و تقسیم کار هم یعنی همین . ما میایم تو خیابون و اون کار رو می کنیم ، استاد شجریان هم رسالت هنری خودشون رو - اونطوری که اکثریت مردم ازش می خوان و خودش تشخیص میده - انجام میده . وقتی تو کنسرت های ایشون ، ملت یک صدا مرغ سحر رو طلب می کنن و این تصنیف رو زبان مشترک و بیان یک درد مشترک می دونن (اونم دردی که برخلاف نظر سینای عزیزم ربطی به دولت هشتم و نهم و دهم و ... نداره و مربوط به کلیت حاکمیته و دردیست تاریخی) ، خب چرا شما ناراحت میشی ؟! شما اینجاش که رسید ، پاشو از سالن کنسرت برو بیرون و بذار ما حالمون رو بکنیم !
مرغ سحر ، دیگه فقط یه تصنیف نیست ، یه مانیفیسته ، یه بیان درده ، یه فریاد اعتراضه ، یه اعلام روح همبستگیه ، یه نشونه از زنده بودن یه ملت معترضه و ... این ماجرا در طول تاریخ ، برای برخی از سرودها و تصنیف های دیگه هم پیش اومده : ای ایران ، یار دبستانی من ، سراومد زمستون ، پاییز آمد در میان درختان و ...

3 - گفتی که :

در ضمن مثال خوبی نزدی چون هیچ ربط اجنماعی و سیاسی ای میان ترانه ای که بیاد و احترام چه گوارا ساخنه شده و خوانده می شودرا با „مرغ سحر..” نمی بینم !

خب این اشکال دیدگاه و چشم های شماست که نمی بینی ! بر خلاف تو ، من ارتباط زیادی بین موسیقی هایی اینچنینی می بینم .

4 - گفته بودی که :

البته چند تا ترانه بیاد „چه” خوانده شده و این را هم که شما ذکر کردید یکی از آنهاست که چند سالی بیش از عمرش نمی گذرد اما من جایی نه دیده ام و نه شنیده ام که گروهی درتمام کنسرتهایش بطور سیسنمانیک آن را اجرا کرده باشد! بهر حال اوضاع سیاسی و اجتماعی آمریکای لاتین بسیار متفاوت است و کسی این ترانه را اجرا نمی کند که مثلا به در بگوید که دیوار بشنود با بخواهد اوضاع سیاسی اجتماعی پیرامون خود را با آن بیان کند!

این دیدگاه مال شماست و من به عنوان نظر شخصی شما قبولش می کنم ، اما الزاما درست نیست و به نظر من اصلا درست نیست. من به چند دلیل ، از جمله علاقه ی شخصی ام به موسیقی آمریکای لاتین و ضمنا نیاز به شنیدن موسیقی های اسپانیایی زبان (چون زبان اسپانیایی می خونم) و کمی گرایشات سیاسی و ... خیلی خیلی موسیقی آمریکای لاتین رو گوش می کنم و آرشیو نسبتا بزرگی از این نوع موسیقی رو دارم . اتفاقا بر خلاف نظر شما موسیقی سیاسی و اعتراضی ، بشدت کاربرد و ریشه داره و بخاطر وجود رژیم های دیکتاتوری مثل رژیم پینوشه ، حکومت نظامیان در آرژانتین و ... اون ماجرای در و دیواری که تو گفته بودی ، بشدت رایج بوده و هنوز هم تا حدودی هست. اتفاقا من یه سری کار از یه گروه شیلیایی دارم که در اغلب کنسرت هایشان ، این موسیقی ای رو که من گفته بودم اجرا می کنن و اگه باز هم شک داشتی بگو من اسمش رو پیدا می کنم تا خودت بری و تحقیق کنی ! تازه بر فرض که این گفته ی شما درست باشه (که من چنین اعتقادی ندارم) ، با توجه به همون گفته های خودت ، اوضاع اینجا با اونجا متفاوته و شاید لازمه که کسی چون شجریان ، این تصنیف رو بارها و بارها اجرا کنه (البته با عرض پوزش از شما بابت این خطای استاد !) .

5 - دوست من ! چرا اینقدر عصبانی و بداخلاق و گاه بدور از آداب گفتگو با مردم برخورد می کنی . خب برو کمی آب بخور ، کمی قدم بزن ، کمی فکر کن ، یه موسیقی خوب بشنو و بعد بیا جواب خلق الله رو بده ! حالا یه بنده خدایی یه غلط املایی یا انشایی تو نوشته هاش هست. باید اونو تو سرش بزنی و سعی کنی با استفاده از اون اشتباه نوشتاری ، „عقیده” ی اون بنده خدا رو ضعیف کنی و ردش کنی ؟! روش بحث ، این نیست. یا حداقل من چنین تصور می کنم !

6 - برخلاف نظر خشایار عزیزم ، این مباحثی که پیش آمده بود به هیچ وجه صرفا سیاسی نبود . اینا حرف های بود در رابطه با موسیقی سیاسی و سیاست موسیقی !

امیدوارم بتونیم دوستانه و بدور از تعصب ، پیش داوری ، عصبانیت و با حفظ ادب ، آداب گفتگو ، رابطه ی دوستی و آزاد اندیشی با هم گفتگو کنیم . حداقل در این مکان !
خوش باشی . فعلا ، یا حق !

[MEHRNAM]

یه نگاه به تیتر های اون روزنامه ی کذایی بکن ؛ یه کسی که مخالف دیدگاه سیاسی کیهان باشه ، اگه شب تو خونه ش ، غذاشون بسوزه ، فرداش کیهان تیتر میزنه که آی افشا می کنیم ، باز دست رژیم صهیونیستی از آستین عوامل خودفروخته ی داخلی بیرون آمد و می خواست هوای تهران رو آلوده کنه و بعد ...

چه باحال!!! اینو که خودم مصداقشو زیاد دیدم و شنیدم.

مرغ سحر ، دیگه فقط یه تصنیف نیست ، یه مانیفیسته ، یه بیان درده ، یه فریاد اعتراضه ، یه اعلام روح همبستگیه ، یه نشونه از زنده بودن یه ملت معترضه و ... این ماجرا در طول تاریخ ، برای برخی از سرودها و تصنیف های دیگه هم پیش اومده : ای ایران ، یار دبستانی من ، سراومد زمستون ، پاییز آمد در میان درختان و ...

بسیار نیکو؛ این حرف شما منو به یاد چیزی انداخت، چند روز پیش یکی از افراد مطرح موسیقی ایران میگفت:

„این شجریان همان شجریانی است که چند سال پیش دویست نفر یا حد اکثر سیصد نفر به دور از هیاهو و شهرت میرفتن باغ فردوس و کنسرتشو میدیدن و میشنیدن... اما حالا همون شجریان جمعیت چهارده هزار نفری واسش سر و دست میشکنن! حتی کسانی که از موسیقی ایران کمترین آگاهی ندارند!”

ایشون از این امر ابراز نارضایتی میکردن! و عقیدشون این بود که هدف از یک کنسرت صرفا" گوش دادن به موسیقی باید باشد...

اما بیاییم بار دیگر خوب بنگریم و ببینیم در کشوری که همه چیز بازیچه و دست خوش تغییرات سیاسی میشود، آیا این طبیعی و درست است که موسیقی پربار این مرز و بودم از قافله عقب بماند؟!
آیا یک انسان -در هر شغل و حرفه ای که باشد- میتواند بدون توجه به مسائل اجتماعی و سیاسی روزگار و مملکت خود زندگی کند؟! ایران کشوری است که از دیر باز آکنده از مسائل سیاسی و دست های پشت پرده بوده است...

و باز هم به نظر من جایی که همه چیز اظهر المن الشمس است و یک میلیون نفر می آیند و فرباد می زتتد „رای من کو” و آنچه که پی آمدش بود... دیگر نشستن و هی „مرغ سحر ناله سر کن ..” خواندن بی معنی است.

از دیدگاه من این طبیعی نیست که مثلا" یک هنرمند (مثل جناب شجریان نوعی!) سال هشتاد اگر یک کنسرت را برگزار میکرده... الان هم بعد از مسائل سیاسی و اجتماعی بوجود آمده در سال هشتاد و نه هم بیاد و بدون هیچ تغییر و احساس جدیدی و بدون توجه به کشته شدن و دستگیر شدن عده ای از هموطنان مثل یک آدم آهنی همون کنسرت رو با همون جو و با همون حس و حال اجرا کنه!

(این ها فقط دیدگاه من هست! و هیچ ارزشی فراتر از این ندارد!)

[Nassim_Agha]

رامتین عزیز من هم پیشاپیش از اینکه در لابلای نوشته هام چیزی باشه که باعث ناراحتی تو بشه معذرت می خوام:

اما خدا مابین همچین گفتی می خوام جدی صحبت کنم که یه متر از ترس پریدم هوا گفتم ببینم می خوای چی بگی!
بابا جان بگو ببینم تو اصلا می تونی دو کلمه حرف بزنی که بینش چهارتا نیش و کنایه نباشه!
من یه نظر شخصی در پایین مطلبی که اصلا معلوم نیست تو از کی و کجا ورداشتی کپی کردی نوشتم جابجا هم تاکید کردم که این نظر من است! خوب چی شده؟ چرا با بد و بیراه و تهمت جواب می دید (هم تو هم رفیقت) ... اصلا شاید درست نبود من نظر بنویسم!
درستش شاید این بود که تو ماخذ رو در پایین مطلب که کپی کردی بنویسی و من هم مستقیم توی سایت یا هر جای دیگه که این رو ورداشته نوشته نظرم رو بنویسم! خوب بگذریم حالا من اینجا نوشتم !

ورمیداری می نویسی: „ظاهرا برخی از دوستان ما ، خیلی روزنامه ی کیهان رو می خونن و ...” یه مشت نیش و کنایه بی ربط دیگه

بعد هم وقتی جوابت رو میدم و میگم روزنامه کیهان لایق خودته به حساب بی ادبی میذاری؟
آخه اگه نسبت دادن به کیهان بی ادبیه پس تو چرا نسبت میدی؟
ادب که خیابون یه طرفه نیست رفیق! من همون حرفت رو به خودت برگردوندم!
حالا تو جریان در خواست سیستماتیک „مرغ سحر” توسط توده ای ها رو بذار کنار! چون اصلا بحثش اینجا با شما درست نبود و من دیگه ادامه اش نمی دم ! نه تو همه کنسرتهای شجریان رو توی این بیست و چند سال رفته بودی و نه من می تونم متقاعدت کنم نسبت به چیزی کهازش اطلاع زیاد نداری! پس اصلا این بحث که تبدیل به گفتگوی کرها خواهد شد را بذاریم کنار!

بگذریم ولی کی کجا کو کدوم مانیفست؟ کدوم بیان درد؟ بابا دیگه دوران اینجور بیان دردها سر رسیده! الان ماشا الله همه دارند رو باز بازی می کنند دیگهدوران بیان درد باایما و اشاره و ترانه صد سال پیش نیست! من حرفم همینه و گر نه من با ترانه مرغ سحر که دعوا ندارم! مرغ سحراصلا خواننده اش شجریان نیست! از قدیم بوده و همه هم از زمان شاه تا حالا اون رو خوندند!
این چیزهایی هم که راجع به سراومد زمستون و پاییز آمد گفتی که دیگه اصلا کار رو خرابتر کردی! و بقول اون رفقیقمون پاک نا امیدم کردی! :-)
بابا سرود یه سازمان سیاسی رو ور داشتن چند جمله اش رو نگه داشتن بقیه جملاتش رو عوض کردن کار درستیه؟ واقعا این کار اخلاقیه؟! دزدی و شارلاتانیزم نیست! تازه دو نفر هم مثل تو پیدا میشن و براش به به و چهچه میگن و کف میزنند که ای بیا مانیفست...! چه مانیفستی! اگه می خوای مانیفست بدی خوب بشین خودت ترانه بساز که هم به عقایدت بخوره هم بیان اونی باشه که می خواهی! مرغ سحر و سر اومد زمستون رو هم بذار همونجوری که هستند !!

بگذریم حالا تو هر جا گیر کردی باز بگو نظر توست و من الزاما قبول ندارم! باشه :-)
ولی دوست عزیزدر مورد موسیقی آمریکای لاتین این حرفهایی که نوشتی نمی دونم اخبار دنیا تا کجا دستت هست ولی همه اش مربوط به سی چهل سال پیشه!
الان نه دیگه پینوشه ای هست نه دیکتاتوری توی آرژانتین و اون ترانه ای هم که برای „چه” گفتی اصلا مربوط به اون زمانها نیست بلکه متعلق به همن دهه اخیر است! و البته خیلی ها هم خوندند و می خونند ولی باور کن هیچکس و هیچ جا به اون شکلی که توفکر کنی مانیفست ازش درست نکرده و آرم اول و آخر هیچکس هم نیست!
این رو البته قبول دارم که فرهنگ موسیقی آمریکای لاتین به خصوص به یمن حضور چند هنرمند بزرگ موسیقی اعتراضیست! ولی این اصلا چه ربطی به اون حرفای تو در مورد اون ترانه داره؟ و حالا باز هم دورتر چه ربطی به مرغ سحر؟
در مورد اون رفیقت هم که اصلا به جز ادبیات آوانگارد چیزی رو بعنوان ادبیات قبول نداره رک و راست گفتم که آقا غلط است گوشیدن غلط است و بگوش نداریم در فارسی! متاسفانه نمیشه همه چیز رو قورت داد و هیچ نگفت!

شاد باشی

[Sina_Yanni]

آدم جیگرش حال میاد وقتی 2 طرز فکر متفاوت بدون کل کل آنچنانی به تبادل اطلاعات میپردازن ... !

[Don_Ramtin]

نسیم سحرم !
1 -

بابا جان بگو ببینم تو اصلا می تونی دو کلمه حرف بزنی که بینش چهارتا نیش و کنایه نباشه!

نه بخدا !

2 -

من یه نظر شخصی در پایین مطلبی که اصلا معلوم نیست تو از کی و کجا ورداشتی کپی کردی نوشتم جابجا هم تاکید کردم که این نظر من است! خوب چی شده؟ چرا با بد و بیراه و تهمت جواب می دید (هم تو هم رفیقت) ... اصلا شاید درست نبود من نظر بنویسم!
درستش شاید این بود که تو ماخذ رو در پایین مطلب که کپی کردی بنویسی و من هم مستقیم توی سایت یا هر جای دیگه که این رو ورداشته نوشته نظرم رو بنویسم! خوب بگذریم حالا من اینجا نوشتم !

اگه تو هم مثل من عینکی هستی ، بهتره بری شماره ی عینکت رو عوض کنی . یه بار دیگه اون پست اول منو بخون . هم اسم سایت رو گذاشتم و هم لینکش رو ! شب بخیر !

3 - من گفتم که برخی از دوستان ما روزنامه ی ... اما تو یهو پریدی وسط که „لایق خودته و ...” ! دوست من ، بار معنایی کلمات ، با هم فرق می کنه . بشین و بفرما و بتمرگ ، معانی ای متفاوت دارند . آدم عاقل ، عصبانیتش رو هم لابلای حرفاش قایم می کنه !

4 -

نه من می تونم متقاعدت کنم نسبت به چیزی کهازش اطلاع زیاد نداری!

! همه که مثل شما به منابع لایزال وحی الهی متصل نیستن باباجون ! برخی هم مثل من عوام الناس و بی اطلاع و بی سوادن . خوب می کنی که ملاحظه ی ما رو می کنی . مرسی !

5 - در مورد بقیه ی حرفات هم برای اینکه بقول خودت درگیر گفتگوی کر ها نشیم ، بی خیال شدم . „به نظر من” شما دچار نوع حادی از تئوری توهم و دایی جان ناپلئونیسمی و بهتره همدیگه رو ناراحت نکنیم .
بد نیست یه بار هم نوشته ی مهرنام رو - البته اگه متهم به رفاقت با من نشه - بخونی !

[Don_Ramtin]

راستی ، اون ماجرای پینوشه و ... هم که گفته بودم ، مربوط به تاریخ این نوع موسیقی و کارکردش و آمریکای لاتینه ، والا منم مثل شما میدونستم که پینوشه الان دیگه مرده و نیست!

[Nassim_Agha]

راستی ، اون ماجرای پینوشه و ... هم که گفته بودم ، مربوط به تاریخ این نوع موسیقی و کارکردش و آمریکای لاتینه ، والا منم مثل شما میدونستم که پینوشه الان دیگه مرده و نیست!

هر جا را که تونستی با خشک و تر به هم بافتن سر و ته اش رو یه جوری هم بیاری ورداشتی نقل قول کردی بقیه نوشته رو هم زیر سبیلی درز گرفتی! احسنت! واقعا که پاسخهایت پاتتیک است
بهر حال من هم فکر می کنم بهتره تو رو در عوالم خودت راحت بذارم جناب غیاث آبادی! عجیبه که تو با این همه هوش و ذکاوت چطور روانشناس نشدی؟!

اما از حق نگذریم این آخری رو جدا خیلی خوب اومدی! شاهکارت همین جمله آخرت بود ! ! ماشاالله !! هزار ماشالله!! چشم زخم نخوری!

[Sina_Yanni]

دوستان صلوات : اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ... !

[Nassim_Agha]

[Don_Ramtin]

من حرفهای خودم رو زدم و نسیم سحر عزیزم هم حرفاشون رو زدن و چون تصور من بر اینه که داره ماجرا به قرمزته و آبیته میکشه ، فکر می کنم بهتره ما این ماجرا و فیصله بدیم که به صورت „دعوای بین الاسمین” در نیاد و بقیه رو بسپاریم به قضاوت دیگر رفقا . خودشون بخونن و قضاوت کنن که کی به کیه و چی به چیه .
هر کس به قدر فهمش ، فهمید مدعا را / هر کس به قدر ... ولش کن ، بقیه اش بی تربیتیه !

[vahabvafadar]

من حرفهای خودم رو زدم و نسیم سحر عزیزم هم حرفاشون رو زدن و چون تصور من بر اینه که داره ماجرا به قرمزته و آبیته میکشه ، فکر می کنم بهتره ما این ماجرا و فیصله بدیم که به صورت „دعوای بین الاسمین” در نیاد و بقیه رو بسپاریم به قضاوت دیگر رفقا . خودشون بخونن و قضاوت کنن که کی به کیه و چی به چیه .
هر کس به قدر فهمش ، فهمید مدعا را / هر کس به قدر ... ولش کن ، بقیه اش بی تربیتیه !

دقیقا و شدیدا موافقم.
گفتنی ها گفته شده . ممنون از تک تک دوستان که با ارائه نظرات محترمانه و مودبانه باعث میشن آدمای کم اطلاعی از قبیل من هم استفاده کنیم.
بدرود.

[Nassim_Agha]

.
هر کس به قدر فهمش ، فهمید مدعا را / هر کس به قدر ... ولش کن ، بقیه اش بی تربیتیه !

بگو رامتین جون حرف دلت رو بزن ! :-) تو که سر بحث „سر اومد زمستون” و ترانه„چه” که رسید زدی به„بی خیالی” حالا هم بذار همو نجور „بی خیال” بمونی دیگه ! کی به کیه! تا ببینیم کِی انشالله „مرغ سحر” براتون تخم دو زرده میذاره!! :-)

از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است
غرض اینست وگرنه دل و جان اینهمه نیست

منّت سدره و طوبی ز پی سایه مکش
که چو خوش بنگری ای سرو روان اینهمه نیست

زاهد ایمن مشو از بازی غیرت زنهار
که ره از صومعه تا دیر مغان اینهمه نیست

برلب بحر فنا منتظریم ای ساقی
فرصتی دان که ز لب تا به دهان اینهمه نیست

دردمندی من سوخته زار و نزار
ظاهرا حاجت تقریر و بیان اینهمه نیست

[oxygenx]

متاسفانه بیشتر دوستان عزیزم واقعیت رو میبینن!
اما دریغا که واقعیت همیشه حقیقت نیست... باید بیدار شد و حقیقت رو دید. حقیقتی که از تاریخ پیدایش نوع بشر در حسرت خود نمایی بوده!
همه دوستان رو به خوندن دعای دکتر شریعتی دعوت میکنم:
ای‌خداوند!
به‌ علمای‌ ما مسئوولیت و به‌ عوام‌ ما علم‌ و به دیندارانمان دین و به‌ مومنان‌ ما روشنایی‌ و به‌ روشنفکران‌ ما ایمان‌و به‌ متعصبین‌ مافهم‌ و به‌ فهمیدگان‌ ما تعصب و به‌ زنان‌ ما شعور و به‌ مردان‌ ما شرف‌ و به‌پیران‌ ما آگاهی‌ و به‌ جوانان‌ ما اصالت ‌و به‌ اساتید ما عقیده‌ و به‌ دانشجویان‌ما نیز عقیده و به‌ خفتگان‌ ما بیداری‌ و به‌ بیداران‌ ما اراده و به نشستگان ماقیام‌ و به‌ خاموشان‌ ما فریاد و به‌ نویسندگان‌ ما تعهد و به‌ هنرمندان‌ ما درد وبه‌ شاعران‌ ما شعور و به‌ محققان‌ ما هدف‌ و به مبلغان ما حقیقت و به‌ حسودان‌ ماشفا و به‌ خودبینان‌ ما انصاف‌ و به‌ فحاشان‌ ما ادب‌ و به‌ فرقه‌های‌ ما وحدت‌ وبه مردم ما خود آگاهی و به‌ همه‌ ملت‌ ما همت‌ تصمیم‌ و استعداد فداکاری‌ وشایستگی‌ نجات‌ و عزت‌ ببخشا.

[Redone]

خیلی ممنونم از این که این توضیحات و ارائه دادیو مارو مستفیض کردی!

این اصلا درست نیست که یاد استاد شجریان رو توی ایران، با سنت دیرینش از بین ببریم...

من که امثال نمیدونم چطور روزه گرفتم... باورم نمیشد وقتی اذان رو می گفتن...

بعضی تمثیل ها و تقلید ها غیر ممکنه! مثلا استاد شجریان همتا نداره که یه نوجوون بیادو مناجات فوق العادش رو تقلید کنه!

با تشکر از توضیحات شما
رضـا

[Redone]

راستی ، اون ماجرای پینوشه و ... هم که گفته بودم ، مربوط به تاریخ این نوع موسیقی و کارکردش و آمریکای لاتینه ، والا منم مثل شما میدونستم که پینوشه الان دیگه مرده و نیست!

آخ گفتی پینوشه، یاد Victor Jara افتادم که عاقبت شیلی اونجوری شدش!