0
دلیل علمی انتونیشن رو تقریبا ً توضیح دادم ... باز به صورت مختصر اینجا میگم :نوشته اصلی توسط farshidmtl [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
ببینید در علم فیزیک وقتی شما تار قابل ارتعاشی رو از دو سمت توسط اصطلاحا ً یک گره یا همون دو نقطه محدود کنید تا این تار بتون در حد فاصل این دو گره نوسان کنه ... این نوسان تولید فرکانس یا موج میکنه ! شاید بیراه نباشه اگر بگیم تمام طبیعت موج هستش !
بشر با حواس پنجگانه اش میتونه فرکانس های مختلف رو در بازه های مختلف دریافت کنه ! و یا المانهای گوناگون رو به فرکانس تبدیل کنه ! مثلا ً فرکانس های قابل رویت رو در قالب نور و رنگ ها میبینه ! برخی از گستره فرکانس ها رو با اعصاب پوستش به عنوان گرما حس میکنه ! و فرکانس های بین 20 هرتز تا 20 کیلو هرتز (یعنی 20 هرتز تا 20000 هرتز) رو میشنوه .
تار مرتعش اگر موج تولیدیش در حیطه 20 هرتز تا 20 کیلو هرتز باشه انسان اون رو به شکل صدا میشنوه ...
در روزگار خیلی خیلی قدیم برخی از این فرکانس ها رو که بشر به طور عمومی به گوشش خوش میومد رو بدون دونستن فرکان هاش نامگذاری کردند ! و اسم اونها رو گذاشتن نت!
حال همونطور که در تصویر بالا هم میبینید اگر محل گره سیم جا به جا بشه و سیم مرتعش کوتاه و بلند بشه در اصل فرکانس تغییر کرده و صدا نت ها عوض میشه ! برای همین هم با انگشت گذاشتن روی فرت ها ما در اصل اون نقطه گره رو منتقل میکنیم و طول سیم گیتار کم و زیاد میشه و فرکانس ها تغییر میکنه و صدای نت ها عوض میشه !
حالا چرا اینتونیشن پدید میاد ؟
ببینید هر چقدر اندازه سیم کوتاه تر بشه در گیتار ! فرکانس تغییر میکنه ! اما چون فقط فرکانس های خاص (همون هایی که در جدول هست یعنی نت ها استاندارد موسیقی مبتنی بر فاصله نیم پرده) مد نظر هستش کارخانه تولید کنند میاد با توجه به اندازه گیتارش با محاسباتی (که اگر خواستید محاسباتش هم میتونم بهتون بگم !) میاد جای این نت ها رو مشخ میکنه و اونجا رو روی فینگر بورد فرت میذاره . این کار در شرایط خاص زاویه دسته به بدنه و انحنا طولی دسته انجام میشه و همچنین محل قرار گیری بریج (زاویه بریج متحرک نسبت به بدنه !) برای همین وقتی شما تنظیم گیتارتون رو تغییر میدید این پارامتر ها تغییر میکنه و در اصل وقتی شما انگشتتون رو میگذارید روی فینگر بورد و گره منتقل میشه به اون فرت مشخص, در اصل به علت تغییرات در دسته و بریج طول سیم کمی کوتاه تر یا بلند تر شده و جایگاه تولید اون فرکانس خاص عوض میشه ! برای همین شما مجبور میشید با پیچ های کنترل اینتونیشن در پایین گیتار اونرو مجددا ً طبق تنظیمات فعلی گیتارتون , تنظیم کنید . البته این مقدار اگر بیش از حد چند Cent اینور تر یا اونور تر باشه در اصل یا فرت های گیتار اشتباه روی فینگر بورد سوار شده ! یا زاویه دسته به بدنه خیلی تغییر کرده ! و یا اشکال جدی دیگه ای برای گیتارتون اتفاق افتاده .
در کلیسا در قدیم (دوران رونسانس و شاید بعد از اون در دوران باروک) فواصل چهارم و پنجم و یونی سان و اکتاو رو فواصل کامل و خدایی میدونستند ... در کوک گیتار منطبق با سیم کشش و قطر سیم هایی که استفاده میشه ! و همچنین انگشت گذاری راحت برای تولید کورد ها هر سیم نسبت به پایینیش در اصل فاصله چهارم کامل کوک میشه (به جز سیم دوم ! که سوم بزرگ کوک میشه - البته بعد ها در کلیسا برای یکنواخت نشدن موسیقی هاشون فواصل سوم و ششم رو هم جز فواصل مطبوع محسوب کردند !)
اگر بخوایم به طور کلی نگاه کنیم ! این استانداردی است که از قدیم بنا به دلایلی همچون اندازه و کشش سیم ها و همچنین رعایت چیدمان فواصل به طور عمودی در دسته گیتار مرسوم بوده ! و تا امروزه این استاندارد رعایت شده و اکثر گیتار های بر اساس همین استاندارد تولید میشن .
یکی دیگه از مسائل اینه که این استاندارد در حال سیم آزاد بنا به کشش سیم ها و طول دسته گیتار طوری قرار میگیره که سیم ها اونقدر شل نیستند که با دسته گیتار برخورد کنند ! و همچنین اونقدر هم سفت نیستند که به یک زخمه زدن در اثر کشش زیاد و ایجاد تراکنش پاره بشن !
بعد ها برای تولید صدا ها بم تر وقتی سیم گیتار و سازهای زهی اون زمان شل تر شد ! سیم ها با فینگر بورد ها برخورد کرد و موجب شد صدا تولید نشه ! برای این منظور رو آورده شده به سیم های با قطر بیشتر و کشش بالاتر ! که در اصل موجب شد به تولید سازهای باس زهی که امروزی ترینش میشه گیتار باس الکتریک .
علاقه مندي ها (Bookmarks)