-
Monday 20 September 2010
#1
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
-
10 کاربر برای این پست از Mahshar_sensational تشکر کرده اند:
-
Monday 20 September 2010
# ADS
-
Monday 20 September 2010
#2
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
-
10 کاربر برای این پست از Mahshar_sensational تشکر کرده اند:
-
Monday 20 September 2010
#3
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
-
6 کاربر برای این پست از Mahshar_sensational تشکر کرده اند:
-
Monday 20 September 2010
#4
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
-
5 کاربر برای این پست از Mahshar_sensational تشکر کرده اند:
-
Monday 20 September 2010
#5
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
آکسان و سنکوپ:
شیوه ی تأکید بر هر کدام از نت ها (چگونگی « تأکیدی ویژه » بر آن ها) جنبه ی مهمی از ریتم است.
* واضح ترین شیوه برای تأکید بر یک نت، اجرای آن به شکلی قوی تر از نت های مجاور یا به عبارتی برخوردار ساختن آن از یک آکسان دینامیک است.
* یک نت به دلیل کشش زمانی بیشتر یا زیر تر بودن از نت های مجاور نیز تأکیدی ویژه می یابد.
با قرار گرفتن یک نت آکسان دار در جایی که به طور طبیعی انتظار آن نمی رود، تأثیری پدید می آید که به عنوان سنکوپشناخته می شود.
تمپو:
سرعت اجرای ضرب ها که ضرباهنگ اساسی موسیقی را شکل می دهد، تمپو نامیده میشود.
* یک تمپوی تند، حسی از نیرو و پویایی و هیجان همراه دارد.
* تمپوی کند اغلب در ایجاد حالتی با وقار، تغزّلی و آرام مؤثر است.
چنین همخوانی هایی ریشه در شیوه ی احساس و عملکرد ما دارند. در هنگام هیجان، قلبمان تندتر از هنگام آرامش می تپد و به گفتار و حرکت هایی تندتر گرایش داریم.
نشانه ی تمپو به طور معمول در آغاز می آید و با اصطلاحاتی ایتالیایی نمایانده می شود. همچون:
Largo لارگو(بسیار کند، فراخ)
Moderato مدراتو(معتدل)
Prestissimo پرستیسیمو(هرچه تند تر)
تمام این نشانه ها نیز مانند نشانه های دینامیک تقریبی و نسبی هستند. ممکن است نوازنده ای یک قطعه با نشانه ی تمپوی آندانته (کند ِ معتدل، با ضرباهنگ قدم زدن) را تند تر از نوازنده ای دیگر اجرا کند.
* تمپو در سراسر قطعه همیشه یکسان و ثابت نیست. تند کردن تدریجی تمپو (به اصطلاح آچله راندو) به ویژه هنگامی که با اوج گیری به سوی صداهای زیرو افزایش دینامیک همراه باشد، بر هیجان موسیقی می افزاید.
* کند کردن تدریجی تمپو(به اصطلاح ریتراندو) با کاهش تنش و فرا رسیدن پایان همخوانی دارد.
از حدود 1816 آهنگسازان توانسته اند نشانه های تمپو را به طور دقیق به کمک مترونوم، مشخص کنند. اعداد نشانه ی مترونوم، اشاره به تعداد دقیق ضربه ها در دقیقه دارند.
-
7 کاربر برای این پست از Mahshar_sensational تشکر کرده اند:
-
Monday 20 September 2010
#6
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
-
7 کاربر برای این پست از Mahshar_sensational تشکر کرده اند:
-
Monday 20 September 2010
#7
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
-
5 کاربر برای این پست از Mahshar_sensational تشکر کرده اند:
-
Monday 20 September 2010
#8
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
تریاد:
آکورد بسته به شیوه آرایش صداها در آن (فاصله گذاری میان آن ها) صدایی ساده یا غامض، آرام یا پر تنش، درخشان یا تیره دارد.
ساده ترین و بنیادی ترین آکورد از سه صدا ساخته می شود که تریاد می نامیم.
تریاد از صداهای گام به صورت یک در میان ساخته می شود. برای نمونه، در گام «دو» تریادی را می توان با اولین صدای گام (دو) ، سومین صدا (می) و پنجمین صدا (سل) ساخت. بم ترین صدای چنین تریادی را پایه می نامند.
تریادی را که بر مبنای درجه ی اول گام، یا تونیک ساخته می شود آکورد تونیک می نامند (در گام دو، چنین تریادی دو – می – سل است) ؛ این آکورد، آکورد اصلی قطعه و پایدارترین وپایان بخش ترین آکورد آن است.
آکورد تونیک از دیدگاه هارمونی سنتی اغلب آغازگر قطعه است و کم و بیش همواره پایان بخش آن نیز هست.
مهم ترین آکورد پس از آکورد تونیک ، آکوردی است که بر درجه ی پنجم گام(در گام «دو» آکوردِ سل) ساخته می شود و به آکورد دومینانت (نمایان) شهرت دارد.
* آکورد دومینانت کششی قوی به آکورد تونیک دارد. (این کشش در موسیقی بسیار مهم است).
* آکورد دومینانت برپا دارنده ی تنشی است که با حرکت به آکورد تونیک حل شده و از میان می رود.
- توالی دومینانت به تونیک، حس خاتمه ی نیرومندی پدید می آورد:
Do re mi fa sol la si
Do mi sol
در گام دو ، وقتی صدای آکورد سل را می شنویم، ناخواسته انتظار شنیدن آکورد دو را داریم. این توالی کادانس نامیده می شود. کادانس هم به معنای نقطه ی سکون در پایان یک عبارت ملودیک است و هم به گونه ای از توالی آکورد ها که حس پایان (ناقص یا کامل) ایجاد کند، اطلاق می گردد.
آکورد شکسته یا آرپژ:
تا کنون آکورد را فقط به عنوان گروهی از صداهای همزمان، یا به عبارتی یک بلوک صوتی، شناخته ایم. اما صداهای آکورد ممکن است به شیوه های دیگری نیز ارائه شوند. هنگامی که صداهای آکورد به طور جداگانه و یکی پس از دیگری به صدا درآیند، یک آکورد شکسته یا آرپژ پدید می آید. آرپژ ممکن است در ملودی یا همراهی ِ آن نمود یابد.
*** مروری بر نکته هایی که تا به اینجا ذکر گردید و دارای اهمیت زیادی هستند:
* در هنگام حل یک آکورد دیسونانت بر آکوردی کنسونانت، حس آسودگی از تنش و هنگام شنیده شدن آکورد تونیک پس از آکورد دومینانت، حس خاتمه پدید می آید.
* هارمونی به تنوع و پویایی موسیقی کمک می کند.
تونالیته:
کم و بیش تمام ملودی های آشنا پیرامون یک صدای مرکزی ساخته و پرداخته شده اند. دیگر صداهای ملودی به سمت این صدای مرکزی گرایش دارند. به دلیل پایداری و ایستایی ویژه ی صدای مرکزی، ملودی اغلب با آن پایان می یابد. این صدای مرکزی ِتونالیته را درجه ی اول یا تونیک می نامند.
برای نمونه، هنگامی که قطعه در تونالیته ی «دو» باشد، نت «دو» درجه ی اول یا تونیک آن است.
تونالیته نه فقط با یک صدای مرکزی که همچنین با گام و آکوردی مرکزی بستگی دارد.
قطعه ای در تونالیته ی دو، دارای گامی مبنا متشکل از نت های دو، ر، می، فا، سل، لا، سی و دو به عنوان گام مرکزی و نت دو به عنوان نت تونیک است. آکورد اساسی چنین قطعه ای، تریاد تونیک است که نت دو، نت پایه یا صدای پایینی آن است.
تونالیته ی یک قطعه به حضور صدا، گام و آکوردی مرکزی در آن اشاره دارد. در یک اثر موسیقی، تمام صداهای دیگر در ارتباط با صدای مرکزی شنیده و درک می شوند.
* از سال 1900 به بعد برخی آهنگسازان، نظام سنتی تونال را رها کردند اما حتی امروزه نیز بیشتر قطعه ها و آثاری که می شنویم بر مبنای صدا، آکورد و گامی مرکزی ساخته شده اند
-
6 کاربر برای این پست از Mahshar_sensational تشکر کرده اند:
-
Monday 20 September 2010
#9
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
-
6 کاربر برای این پست از Mahshar_sensational تشکر کرده اند:
-
Monday 20 September 2010
#10
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
-
6 کاربر برای این پست از Mahshar_sensational تشکر کرده اند:
-
Monday 20 September 2010
#11
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
-
5 کاربر برای این پست از Mahshar_sensational تشکر کرده اند:
-
Monday 20 September 2010
#12
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
-
4 کاربر برای این پست از Mahshar_sensational تشکر کرده اند:
-
Monday 20 September 2010
#13
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
-
6 کاربر برای این پست از Mahshar_sensational تشکر کرده اند:
-
Monday 20 September 2010
#14
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
-
6 کاربر برای این پست از Mahshar_sensational تشکر کرده اند:
-
Monday 20 September 2010
#15
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
-
کاربران زیر از BaBak_ParSian به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Monday 20 September 2010
#16
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
0
محشر جان... میشه کتابایی که مطالعه کردی رو معرفی کنی؟
منم کتاب زیاد دارم و خوندم... اما بعضی از این لغات واسم نا آشنا بود
دو چيز انتها ندارد....يكي پهناي كهكشانها...دومي حماقت انسانها...البته در مورد اولي چندان مطمئن نيستم ( آلبرت انيشتن )
-
کاربران زیر از r_a_m_i_n به خاطر این پست تشکر کرده اند:
علاقه مندي ها (Bookmarks)