لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: زندگی نامه گروه Queen

  1. #1
    Leon آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    726
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    نوشته ها
    1,907
    میانگین پست در روز
    0.30
    تشکر از پست
    960
    7,753 بار تشکر شده در 1,683 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/9
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    19

    پیش فرض زندگی نامه گروه Queen


    0 Not allowed! Not allowed!
    به شخصه خیلی از کوئین خوشم میاد گرچه سرنوشت غم باری داشت ولی آهنگهای این گروه واقعا قشنگند.

    1946 - ششم‌ سپتامبر 1946 در «زنگبار»، يك‌ زوج‌ زردشتي‌ ايراني‌الاصل‌ به‌ نام‌هاي‌ «جـ? ر» و «بومي‌ بولسارا»، صاحب‌ ? رزندي‌ شدند كه‌ در ابتدا نامش‌ را«? ـرّخ‌» گذاشتند امّا خيلي‌ زود به‌ دليل‌ تل? ظ‌ مشكل‌ اين‌ نام‌ نزد اطرا? يانشان‌ -كه‌ تقريباً همگي‌ انگليسي‌ زبان‌ بودند- نام‌ او را به‌ «? ردريك‌» (? ? ر? دي‌) تغييردادند. پدر ? ردريك‌ به‌ عنوان‌ تحويلدار دادگاه‌ عالي‌، تحت‌ استخدام‌ دولت‌ بريتانيا بود. يك‌ سال‌ بعد خانواده‌ او به‌ هندوستان‌ مهاجرت‌ كردند.

    1947 - «برايان‌ م? ـي‌» ? رزند هارولد و روت‌ م? ـي‌ در نوزدهم‌ جولاي‌ در بيمارستان‌ گلاستر بدنيا آمد. خانواده‌ او در «? لتهام‌ ميدلسكس‌» زندگي‌ مي‌كردند. هارولد مهندس‌ الكترونيك‌ بود و در نيروي‌ هوائي‌ كار مي‌كرد. او علاوه‌ بر يك‌ موسيقيدان‌ قابل‌، مردي‌ همه‌ ? ن‌ حري? ‌ و اهل‌ عمل‌ بود. در همين‌ زمان‌ ? ردي‌ اوّلين‌ طعم‌ شهرت‌ را با برنده‌ شدن‌ در يك‌ مسابقه‌ محلّي‌ كودكان‌ شيرخواره‌ چشيد!

    1948 - «راجر ميدوز ت? يلر» در بيمارستان‌ كينگزلين‌ با استقبال‌ گرم‌ ? اميل‌ و اطرا? يان‌ بدنيا آمد. والدين‌ او مايكل‌ و وين? رد نام‌ داشتند. مايكل‌ بازرس‌ بخش‌بازاريابي‌ خريد و ? روش‌ سيب‌ زميني‌ بود. ميدوز يك‌ پسوند اصيل‌ خانوادگي‌ است‌ كه‌ نسل‌ به‌ نسل‌ به‌ نام‌ ? اميل‌ تيلرها اضا? ه‌ مي‌شود.

    1951 - در نوزده‌ آگوست‌ اين‌ سال‌ «جان‌ ريچارد ديك? ـن‌» در يك‌ بيمارستان‌ خصوصي‌ واقع‌ در سن‌? رانسيس‌ متولد شد. پدرش‌ آرتور در اداره‌ بيمه‌ «نورويچ‌يونيون‌» در «لايسستر» كار ميكرد. نام‌ مادرش‌ ليليان‌ بود.

    1952 - موقعيت‌ شغلي‌ پدر ? ردي‌ و مسا? رت‌هاي‌ پي‌ در پي‌ آن‌ها ايجاب‌ ميكرد كه‌ ? ردي‌ به‌ مدرسه‌ شبانه‌ روزي‌ «سن‌پيتر» در «بمبئي‌» ? رستاده‌ شود تا بدين‌صورت‌ به‌ ثبات‌ و استحكام‌ شخصيت‌ او لطمه‌اي‌ وارد نيايد. او گاه‌ تا دو سه‌ سال‌ والدينش‌ را نمي‌ديد. در اينجا بود كه‌ نام‌ او نزد دوستان‌ و سپس‌ نزدخانواده‌اش‌ از ? ردريك‌ به‌ ? ردي‌ تبديل‌ شد و همين‌جا بود كه‌ معلّمانش‌ متوجه‌ استعداد عجيب‌ او در موسيقي‌ شدند و از والدينش‌ خواستند كه‌ شهريه‌ بيشتري‌بپردازند تا او بتواند آموزش‌ پيانو ببيند. در همين‌ سال‌، خواهر ? ردي‌، كاشميرا به‌ دنيا آمد. برايان‌ در سن‌ پنج‌ سالگي‌ تحصيلات‌ ابتدايي‌ خود را در مدرسه‌اي‌ واقع‌ در «هانورث‌رود» آغاز كرد.

    1953 - در اين‌ سال‌، «كلر» خواهر راجر بدنيا آمد!

    1954 - هارولد مي‌، نواختن‌ اوكول? ل‌ (گيتار هاوايي‌) را به‌ برايان‌ آموخت‌. برايان‌ در كنار آن‌ شروع‌ به‌ يادگيري‌ پيانو نيز كرد. او خيلي‌ زود به‌ تمام‌ ? وت‌ و ? ن‌هاي‌اوكولل‌ تسلط‌ يا? ت‌ و از والدينش‌ يك‌ گيتار خواست‌ كه‌ سرانجام‌ در جشن‌ تولد ه? ت‌ سالگيش‌ اولين‌ گيتار آگوستيك‌ اسپانيايي‌ خود را هديه‌ گر? ته‌ و ذره‌ ذره‌نواختن‌ آن‌ را به‌طور خود جوش‌ ياد گر? ت‌.

    1955 - برايان‌ در ساير سازهاي‌ موسيقي‌ نظير جوز هارپ‌ (زنبورك‌) و تين‌ ويسل‌ (نوعي‌ ? لوت‌) علاقه‌ و استعداد نشان‌ داد و نيز در ستاره‌شناسي‌ و عكاسي‌!

    1956 - جان‌ ديكن‌ تحصيلات‌ خود را در مدرسه‌ ابتدائي‌ «اودباي‌» آغاز كرد. در سن‌ 9 سالگي‌ او پيانيستي‌ قابل‌ و در همه‌ آزمون‌هاي‌ خود مو? ق‌ بود.

    1957 - راجر 8 ساله‌ و خانواده‌اش‌ به‌ شهر «تر? رو» واقع‌ در «كورن‌وال‌» نقل‌ مكان‌ كردند. او به‌ مدرسه‌ كليساي‌ جامع‌ ر? ت‌ و يكي‌ از اعضاي‌ گروه‌ كر كليسا شدو وقتي‌ ديد كه‌ پسرعمويش‌ گيتار مي‌نوازد او نيز از والدينش‌ گيتار خواست‌!

    1958 - در سپتامبر اين‌ سال‌ برايان‌ بورس‌ ورود به‌ دبيرستان‌ «همتون‌» را دريا? ت‌ كرد. اين‌ ات? اق‌ در سنت‌ خانوادگي‌ آن‌ها جايگاه‌ ديرينه‌اي‌ داشت‌ زيرا پدراو نيز در همين‌ مدرسه‌ تحصيل‌ كرده‌ بود. در اين‌ مدرسه‌ برايان‌ دوستان‌ بسياري‌ پيدا كرد كه‌ همگي‌ علاقمند به‌ موسيقي‌ و همواره‌ در جستجوي‌ تبادل‌ اطلاعات‌ وعقايدي‌ بودند تا به‌ بهترين‌ وجه‌ ممكن‌ نواختن‌ گيتار را بياموزند. در اين‌ سال‌ ? ردي‌ نشان‌ ا? تخار و جايزه‌اي‌ را از طر? ‌ مدرسه‌ بعنوان‌ يك‌ «سال‌ سوّمي‌ همه‌ ? ن‌ حري? ‌» دريا? ت‌ كرد. جان‌ ديكن‌ نيز اولين‌ گيتار خود را در هشتمين‌ سالگرد تولّدش‌ هديه‌ ميگيرد. يك‌ گيتار قرمز با روية‌ پلاستيكي‌!

    1960 - راجر 11 ساله‌ بورس‌ ورود به‌ مدرسه‌ ملي‌ «تررو» را دريا? ت‌ كرد. اين‌ مدرسه‌ يكي‌ از بهترين‌هاي‌ آن‌ منطقه‌ بود و او تقريباً تنها دانش‌آموزي‌ بود كه‌ ازمدرسه‌اي‌ مذهبي‌ وارد آن‌ مي‌شد.

    1961 - ر? ته‌ ر? ته‌ علاقه‌ راجر به‌ گيتار كاهش‌ يا? ته‌، توجه‌اش‌ معطو? ‌ به‌ سازهاي‌ ضربي‌ (درامز) شد. هديه‌ روز كريسمس‌ او يك‌ «ست‌ كامل‌ درامز» بود كه‌پدرش‌ به‌ او هديه‌ كرد.

    1962 - جان‌ ديكن‌ وارد دبيرستان‌ «بئوشام‌» شد و چندي‌ بعد پدرش‌ از دنيا ر? ت‌.

    1963 - برايان‌ مي‌ شانزده‌ ساله‌ با الهام‌ از هنرمنداني‌ چون‌ لوني‌ دونگان‌ و بادي‌ هولي‌ علاقمند به‌ تأسيس‌ گروهي‌ زير نظر خود شد. علاقه‌ او در نواختن‌گيتار آنقدر جدي‌ بود كه‌ پدرش‌ را مجبور كرد تا به‌ او در ساختن‌ يك‌ گيتار كمك‌ كند. برايان‌ در آن‌ زمان‌ يك‌ دانش‌آموز برجستة‌ ? يزيك‌ بود و به‌ همراه‌ پدرش‌ دردرودگري‌ و ? لزكاري‌ دست‌ به‌ تجربياتي‌ مي‌زد آن‌ها بدنه‌ گيتار را از چوب‌ درخت‌ ماهون‌ و رشته‌ها را از سيم‌ ترمز يك‌ دوچرخه‌ موتوردار مستعمل‌ ساختند. اين‌گيتار ا? سانه‌اي‌ تنها هشت‌ پوند خرج‌ برداشت‌ اما ساختنش‌ هجده‌ ماه‌ طول‌ كشيد! گيتار، صداي‌ خاص‌ خودش‌ را داشت‌ و حداقل‌ اشتياق‌ برايان‌ را براي‌ نشان‌دادن‌ هنرش‌ به‌ دوستان‌ و آشنايان‌ ارضاء ميكرد. برايان‌ مشتاق‌ بود اصوات‌ مختل? ي‌ را با گيتارش‌ توليد كند و پيوسته‌ مضراب‌هاي‌ مت? اوتي‌ را براي‌ يا? تن‌ اصوات‌مت? اوت‌ امتحان‌ مي‌كرد. سرانجام‌ برايان‌ كارش‌ را روي‌ يك‌ سري‌ تصني? ‌ ارزان‌ قيمت‌ به‌ پايان‌ رساند. برايان‌ بعد از اين‌ كه‌ با گروه‌هاي‌ مختل? ‌ محلي‌ همكاري‌ كرد در دبيرستان‌ «همتون‌» با تيم‌ استا? ل‌ خواننده‌ آشنا شد و به‌ همراهي‌ دوستانش‌ ديو ديلوو? ي‌،جان‌ گارنهام‌ و يك‌ درامر (نوازنده‌ سازهاي‌ ضربي‌) معرو? ‌ محلي‌ به‌ نام‌ ريچارد تامسون‌ گروهي‌ رابه‌ نام‌ «۱۹۸۴» -برگر? ته‌ از نام‌ رمان‌ معرو? ‌«جرج اورول‌»- تشكيل‌ دادند. نامي‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ نشان‌ از آينده‌ گرايي‌ گروه‌ داشت‌. آن‌ها اولين‌ آهنگ‌ خود را۲۸ اكتبر درسالن‌ كليساي‌ سن‌مري‌ اجرا كردند وبراي‌ تأثيرگذاري‌ بيشتر يوني? رم‌هاي‌ نظامي‌ به‌ تن‌ كردند. در همين‌ زمان‌ راجر تيلر در «تررو» گروهي‌ رابا چند ن? ر از دوستانش‌ تحت‌ عنوان‌ كازين‌ جَـكز تشكيل‌ داد. راجر ابتدا گيتاريست‌ ? رعي‌ (آكورديست‌) بود اماچندان‌ علاقه‌اي‌ به‌ اين‌ كار نداشت‌ و بعد مسئول‌ نواختن‌ درامز شد. آن‌ها تعداد كمي‌ آهنگ‌ ساختند اما ظر? ‌ يك‌ سال‌ گروه‌ از هم‌ پاشيد.

    راجر: بخاطر ميارم‌ وقتي‌ يه‌ پسر بچه‌ بودم‌ خيلي‌ تحت‌ تأثير جري‌ لي‌. لويس‌، ليتل‌ ريچارد و به‌طور كلي‌ همه‌ نوازندگان‌ موسيقي‌ راك‌ اون‌ دوره‌ بودم‌. اون‌وقت‌ها حتي‌ يه‌ ضبط‌ صوت‌ هم‌ نداشتم‌ اما پسر عمويم‌ يكي‌ داشت‌! بعد از اون‌ جيمي‌ ه? ندريكس‌، جان‌ لنون‌ و باب‌ ديلان‌ قهرمان‌هاي‌ دنياي‌ خيالي‌ام‌شدند و من‌ تأثيرات‌ زيادي‌ از آن‌ها گر? تم‌. خب‌ چرا كه‌ نه‌؟ اون‌ها غول‌هاي‌ موسيقي‌ اون‌ زمان‌ بودند!

    1964 - زنگبار تا اين‌ زمان‌ مستعمرة‌ بريتانيا محسوب‌ مي‌شد امّا در اين‌ سال‌ استقلال‌ خود را به‌ دست‌ آورد. به‌ همين‌ دليل‌، زندگي‌ براي‌ ? ردي‌ و خانواده‌اش‌مشكل‌ شد و آن‌ها تقريباً بادست‌ خالي‌ و تنها با چند چمدان‌ لباس‌ و مقداري‌ خرده‌ريز راهي‌ اروپا شدند. در سپتامبر همان‌ سال‌ ? ردي‌ در دانشكده‌«آيل‌و? رث‌» براي‌ اخذ مدرك‌ عالي‌ در رشته‌ هنر ثبت‌ نام‌ كرد.

    1965 - جان‌ ديكن‌ ۱۴ ساله‌ اولين‌ اجراي‌ خود را با گروه‌ محلي‌ آپوزيشن‌ در «كلوپ‌ جوانان‌ اندرباي‌» آغاز كرد. گروه‌ تركيبي‌ از آهنگ‌هاي‌ پاپ‌، سول‌ وتاملاموتان‌ گروه‌هاي‌ ديگر را باز نوازي‌ مي‌كرد. برايان‌ دبيرستان‌ همتون‌ را با ده‌ نمرة‌ مردودي‌ و چهار نمرة‌ عالي‌ ترك‌ كرد و در آگوست‌ همين‌ سال‌ براي‌خواندن‌ ستاره‌شناسي‌ در دانشكده‌ ايمپريال‌ به‌ لندن‌ ر? ت‌. با وجود اينكه‌ اعضاي‌ گروه‌ «۱۹۸۴» بخاطر ترك‌ دبيرستان‌ از هم‌ جدا شده‌ بودند اما همچنان‌ يكديگر را براي‌ ساخت‌ و اجراي‌ آهنگ‌هايشان‌ مي‌ديدند. راجر به‌ گروه‌ ديگري‌ تحت‌ عنوان‌ «جاني‌ كوآل‌ و ري‌اكشن‌» پيوست‌. در ۱۵ مارس‌ آن‌ها در «جشنواره‌ موسيقي‌ راك‌» در «تررو» شركت‌ كردند. گروه‌، مدتي‌در منطقه‌ مستقر شد و به‌طور متوالي‌ آهنگ‌ اجرا كرد. در سپتامبر همين‌ سال‌ جاني‌ كوآل‌ درست‌ قبل‌ از اجراي‌ يكي‌ از آهنگ‌ها گروه‌ را ترك‌ كرد. راجر تنها كسي‌بود كه‌ مي‌توانست‌ بخواند در نتيجه‌ مجبور شد به‌ جاي‌ جاني‌ بخواند. او در كمال‌ حيرت‌ همگان‌ به‌طور همزمان‌ آواز خواند و درامز نواخت‌! بدين‌ ترتيب‌ با ر? تن‌جاني‌ اسم‌ گروه‌ به‌ «ري‌اكشن‌» تغيير يا? ت‌.

    1966 - راجر و گروه‌ ري‌اكشن‌ او بار ديگر در جشنواره‌ موسيقي‌ راك‌ حضور يا? تند امّا اين‌ بار نه‌ تنها برنده‌ شدند و نشان‌ ا? تخار مخصوص‌ را دريا? ت‌ كردندبلكه‌ بعنوان‌ مهمان‌ ويژة‌ سال‌ بعد نيز دعوت‌ شدند. يك‌ سال‌ تمام‌ با ه? ته‌اي‌ سه‌ چهار آهنگ‌ به‌ پايان‌ رسيد. در همين‌ زمان‌ ? ردي‌ حائز رتبه‌ اول‌ در رشته‌ هنر شد و شروع‌ به‌ گذراندن‌ واحدهاي‌ طراحي‌ و گرا? يك‌ در «دانشكده‌ هنر ايلينگ‌» كرد.

    1967 - براي‌ اعضاي‌ گروه‌ «۱۹۸۴» هنوز هم‌ جيمي‌ هندريكس‌ يك‌ بت‌ موسيقي‌ بشمار مي‌آمد. آن‌ها آرزو داشتند كه‌ روزي‌ او را از نزديك‌ ملاقات‌ كنند وسرانجام‌ اين‌ آرزو زماني‌ محقق‌ شد كه‌ آن‌ها دزدكي‌ وارد پشت‌ صحنه‌ يكي‌ از اجراهاي‌ جيمي‌ شده‌ بودند. جيمي‌ از رختكن‌ بيرون‌ آمد و با همان‌ لحن‌ خاص‌خودش‌ پرسيد: «ر? قا، كدوم‌ وَرَكي‌ باهاس‌ ر? ت‌ تو? سـن‌؟! » آن‌ها تا مدّت‌ها از اين‌ خاطره‌ با ا? تخار ياد مي‌كردند. در سپتامبر همين‌ سال‌، «۱۹۸۴» تبديل‌ به‌ يكي‌ از بهترين‌ گروه‌هاي‌ تازه‌ كار در «باشگاه‌ رده‌بالاها» شده‌ بود. برايان‌ در ساخت‌ آلبومي‌ با باربارا استرايسند همكاري‌ كرد كه‌ اولين‌ جايزه‌ را براي‌ او در پي‌ داشت‌. اندكي‌ بعد «۱۹۸۴» از هم‌ پاشيد. تيم‌استا? ل‌ به‌ دانشكده‌هنر ايلينگ‌ پيوست‌، جايي‌ كه‌ موسيقيدانان‌ بزرگي‌ چون‌ پيت‌ تاون‌سند و ران‌ وود مشغول‌ تحصيل‌ بودند. او آنجا با «? ردي‌» همكلاس‌ شد. همين‌جا بود كه‌? ردي‌ نام‌ ? اميلش‌ رااز بولسارا به‌ مركوري‌ تغيير داد. مركوري‌ در قصه‌هاي‌ اساطيري‌، «پيام‌ آور خدايان‌» است‌. راجر دبيرستان‌ «تررو» را با ه? ت‌ نمرة‌ مردودي‌ و سه‌ نمرة‌ عالي‌ در زيست‌شناسي‌، شيمي‌ و ? يزيك‌ ترك‌ كرد و به‌ خاطر ? شار خانواده‌ بلا? اصله‌ شروع‌ به‌ خواندن‌دندانپزشكي‌ در دانشكده‌ پزشكي‌ لندن‌ كرد!

    1968 - برايان‌ در ? يزيك‌ و رياضيات‌، ديپلم‌ ا? تخار دريا? ت‌ كرد. پر? سور برنارد لاول‌، اين‌ جوان‌ ۲۱ ساله‌ را واجد شرايط‌ لازم‌ براي‌ همكاري‌ در يك‌ پروژة‌ستاره‌شناختي‌ در آزمايشگاه‌ خود يا? ت‌ امّا برايان‌ پيشنهاد او را مؤدبانه‌ رد كرد و در عوض‌ تصميم‌ گر? ت‌ در ايمپريال‌ بماند و دكتراي‌ ? لس? ه‌ بگيرد! كاري‌ كه‌هيچگاه‌ تمامش‌ نكرد. در همين‌ ميان‌ راجر كه‌ از سر و كله‌ زدن‌ با دندان‌ مردم‌ خسته‌ شده‌ بود تغيير رشته‌ داد و زيست‌شناسي‌ را كه‌ رشتة‌ كم‌ دردسرتري‌ بود، انتخاب‌ كرد. او در طول‌تعطيلات‌ تابستاني‌ به‌ «تررو» بازگشت‌ و در يك‌ سن‌ صحرائي‌ كه‌ خيمه‌اي‌ موقتي‌ كنار دريا بود به‌ همراه‌ گروه‌ ري‌اكشن‌ به‌ اجراي‌ موسيقي‌ پرداخت‌. چند روز پس‌از آن‌ راجر كه‌ شديداً مشتاق‌ نواختن‌ درامز بود به‌ يك‌ آگهي‌ دست‌ نويس‌ روي‌ تابلوي‌ اعلانات‌ دانشكده‌ ايمپريال‌ پاسخ‌ داد. آگهي‌ را برايان‌ نوشته‌ بود و تعدادي‌موسيقيدان‌ را به‌ همكاري‌ دعوت‌ كرده‌ بود. راجر، برايان‌ و هم‌دانشكده‌اي‌ قديم‌ او تيم‌ استا? ل‌ بعنوان‌ خواننده‌ و نوازندة‌ گيتار بيس‌، گروهي‌ را به‌ نام‌ اسمايل‌(لبخند) تشكيل‌ دادند و تمام‌ پائيز را صر? ‌ تمرين‌ و ضبط‌ موسيقي‌ كردند. آن‌ها در ابتدا تعدادي‌ آهنگ‌ را از گروه‌هاي‌ ديگر بازنوازي‌ كردند اما برايان‌ و تيم‌ كم‌كم‌ شروع‌ به‌ نوشتن‌ آهنگ‌هايي‌ از خودشان‌ كردند. اولين‌ اجراي‌ زندة‌ اسمايل‌ به‌ همراه‌ گروه‌ پرآوازة‌ پينك‌ ? لويد در ۲۶ اكتبر واقع‌ در دانشكده‌ ايمپريال‌ بود. دراين‌ زمان‌ برايان‌ با دختري‌ به‌ نام‌ كريستين‌ مولن‌ آشنا شد كه‌ اين‌ آشنائي‌ سرانجام‌ به‌ ازدواجشان‌ منجر گرديد. اسمايل‌ آنقدر در دانشكدة‌ ايمپريال‌ برنامه‌ اجرا كرد كه‌ سرانجام‌ بعنوان‌ گروه‌ ويژة‌ ايمپريال‌ شهرت‌ يا? ت‌. آن‌ها آهنگ‌هايي‌ را نظير If I were a Carpenter«اگر يك‌ نجار بودم‌» و Money, Money «پول‌، پول‌» را با تغييراتي‌ در ضرباهنگ‌، آنطور كه‌ خودشان‌ مي‌خواستند بازنوازي‌ كردند و كم‌ كم‌ خودشان‌ را بعنوان‌يك‌ گروه‌ «راك‌ پيشرو» به‌ همگان‌ معر? ي‌ نمودند. جان‌ ديكن‌ در اين‌ زمان‌ هنوز در گروه‌ «د? نيوآپوزيشن‌» مشغول‌ بود. آن‌ها به‌ تازگي‌ اسم‌ گروه‌ را تغيير داده‌ بودند. گروه‌ از شهرت‌ لازم‌ و مقبوليت‌ عامه‌برخوردار شده‌ بود به‌طوريكه‌ در پايان‌ هر ه? ته‌ سالن‌هاي‌ اجرايش‌ به‌طور كامل‌ رزرو مي‌شد.

    1969 - در ۲۷ ? وريه‌ اسمايل‌ كنسرتي‌ براي‌ كمك‌ به‌ شوراي‌ مادران‌ بيوه‌ و ? رزندانشان‌ اجرا كردند كه‌ توسط‌ دانشكده‌ ايمپريال‌ سازماندهي‌ مي‌شد. ساير شركت‌كنندگان‌ در اين‌ مراسم‌ جو كوكر، گروه‌ «? يري‌» و گروه‌ «بونزو داگ‌» بودند. بعد از اين‌ اجرا يك‌ روزنامه‌ نگار در نشريه‌اي‌ آنان‌ را «شلوغترين‌ گروه‌موسيقي‌ دنياي‌ غرب‌» لقب‌ داد! در ابتداي‌ اين‌ سال‌ تيم‌ دوست‌ جديدي‌ را به‌ اسمايل‌ معر? ي‌ كرد: ? ردي‌ بولسارا. او از علاقمندان‌ اسمايل‌ بود و بلا? اصله‌ با راجر و برايان‌ به‌ توا? ق‌ رسيد. او در ابتدا به‌ عنوان‌ نوازندة‌ كمكي‌ وارد گروه‌ شد اما خيلي‌ زود به‌ عضو ثابت‌ و ماندگاراسمايل‌ بدل‌ شد. اسمايل‌ پس‌ از يكي‌ از اجراهايش‌ در «كلوپ‌ روولوشن‌» با تهيه‌ كننده‌اي‌ آمريكايي‌ به‌ نام‌ لو رايزن? ر آشنا شد. او مسئول‌ اجرائي‌ شعبه‌ بريتانياي‌ يك‌ شركت‌آمريكائي‌ ضبط‌ موسيقي‌ به‌ نام‌ «مركوري‌» بود -البته‌ نام‌ اين‌ شركت‌ هيچ‌ ارتباطي‌ با نامي‌ كه‌ بعدها ? ردي‌ براي‌ خود انتخاب‌ كرد نداشت‌! - او گروه‌ را متقاعد كردتا تكاهنگي‌ را ضبط‌ كنند. بدون‌ هيچگونه‌ تجربه‌اي‌ در دنياي‌ تجارت‌ موسيقي‌ و ظرا? ت‌هاي‌ آن‌، برايان‌، راجر و تيم‌ اين‌ پيشنهاد باور نكردني‌ را پذير? تند. اسمايل‌ و رايزنر قراردادهايي‌بستند و خيلي‌ زود گروه‌، جاپاي‌ خود را در استوديوي‌ «ترايدنت‌» در لندن‌ به‌ تهيه‌ كنندگي‌ جان‌ آنتوني‌ محكم‌ كرد. و نتيجة‌ آن‌ ضبط‌ تكاهنگي‌ شد به‌ نام‌Earth «زمين‌» نوشته‌ تيم‌ در كنار تكاهنگ‌ ديگري‌ به‌ نام‌ Step on me «پا روي‌ قلبم‌ گذاشت‌» كه‌ كار مشتركي‌ بود از برايان‌ و تيم‌. اين‌ كاست‌ تنها در آمريكاپخش‌ و عرضه‌ شد اما ? روش‌ آن‌ با شكست‌ مواجه‌ شده‌، مسئولان‌ توزيع‌ مركوري‌ در انگلستان‌ از پخش‌ آن‌ امتناع‌ كردند و اين‌ درست‌ در زماني‌ بود كه‌ شركت‌مركوري‌ به‌ اسمايل‌ پيشنهاد ضبط‌ آهنگ‌هاي‌ بيشتري‌ را داده‌ بود تا بتوانند يك‌ آلبوم‌ كامل‌ عرضه‌ كنند. پس‌ از اين‌ شكست‌ تجاري‌، آن‌ها بلا? اصله‌ حر? شان‌ راپس‌ گر? تند و تمام‌ روياهاي‌ اسمايل‌ در هم‌ ريخت‌. تابستان‌ همان‌ سال‌ در حالي‌ كه‌ جيمي‌ هندريكس‌ با اجراهايش‌ در «ووداستاك‌» غوغائي‌ به‌ پا كرده‌ بود، راجر و ? ردي‌ در كنسينگتون‌ يك‌ مغازة‌ ? روش‌ «لباس‌دست‌ دوم‌» به‌ راه‌ انداختند و برايان‌ در شرايطي‌ كه‌ نسبت‌ به‌ ادامة‌ تحصيلات‌ دانشگاهيش‌ ترديد داشت‌، به‌ تدريس‌ رياضيات‌ در يك‌ دبيرستان‌ رو آورد. شرايط‌جداً مأيوس‌ كننده‌ بود و ا? راد گروه‌ احساس‌ سرخوردگي‌ مي‌كردند اما با اين‌ وجود به‌ اجراي‌ آهنگ‌هاي‌ خود ادامه‌ دادند. ? ردي‌ همچنان‌ پشتيبان‌ و? ادار و ثابت‌قدم‌ گروه‌ باقي‌ ماند. گروه‌ سعي‌ مي‌كرد به‌ ? عاليت‌ عادي‌ خود ادامه‌ دهد و ? ردي‌ هميشه‌ نصايح‌ خوبي‌ داشت‌. او در آن‌ زمان‌ عضو گروهي‌ به‌ نام‌ «آيب? كس‌» بودو بعد به‌ گروه‌ «ر? ك? يج‌» ملحق‌ شد. همان‌ روزها جان‌ ديكن‌ كه‌ از اسمايل‌ و ماجراهاي‌ پيرامونش‌ بكلي‌ دور بود پس‌ از ترك‌ بئوشام‌، در رشته‌ الكترونيك‌ دانشكده‌ چلسي‌ ثبت‌ نام‌ كرد و از آن‌ جا كه‌همچنان‌ روياي‌ «ستاره‌ راك‌ شدن‌» را در سر مي‌پروراند در گروه‌هاي‌ كوچك‌ مختل? ي‌ در لندن‌ گيتار مي‌زد.

    1970 - سرانجام‌ اسمايل‌ با ر? تن‌ تيم‌ استا? ل‌ از هم‌ پاشيد. او به‌ گروه‌ ديگري‌ به‌ نام‌ «هامپي‌ بانگ‌» كه‌ موسيقي‌شان‌ پاپ‌ بود پيوسته‌ بود. اوضاع‌ چندان‌خوشايند نبود. ? ردي‌ كه‌ همواره‌ به‌ آيندة‌ اعضاي‌ گروه‌ خوشبين‌ بود ركيج‌ را ترك‌ كرد و به‌ برايان‌ و راجر پيوست‌. در سال‌ 1970 ? ردي‌ مركوري‌، راجر تيلر، برايان‌ مي‌ و دوست‌ ديگري‌ به‌ نام‌ مايك‌ گروز، كوئين‌ را تشكيل‌ دادند. اسم‌ گروه‌ پيشنهاد ? ردي‌ بود. راجر و برايان‌چندان‌ از اين‌ اسم‌ راضي‌ نبودند اما ر? ته‌ ر? ته‌ به‌ آن‌ عادت‌ كردند.

    ? ردي‌: خيلي‌ سال‌ پيش‌ من‌ اسم‌ كوئين‌ رو انتخاب‌ كردم‌. اين‌ ? قط‌ يك‌ اسمه‌، همين‌! ولي‌ خيلي‌ با شكوه‌ و عالي‌ به‌ نظر ميرسه‌، يه‌ اسم‌ شناخته‌ شده‌ و جهانيه‌ و درعين‌ حال‌ خيلي‌ صميمي‌ و عامه‌ پسند. هر جور تعبير و ت? سيري‌ از اون‌ ممكنه‌. يك‌ اسم‌ چند بعدي‌. البته‌ قطعاً نشاط‌ و سر زندگي‌ و صلابت‌ اسم‌ مد نظرم‌ بوده‌ولي‌ اين‌ تنها يك‌ جنبه‌ قضيه‌ به‌ حساب‌ مياد.

    اسامي‌ ديگري‌ نيز توسط‌ گروه‌ مورد بحث‌ و تبادل‌ نظر قرار گر? ت‌ مثلاً «گرند دنس‌» كه‌ از كتابي‌ به‌ نام‌ «ماوراء سياره‌ سكوت‌» نوشته‌ «سي‌. اس‌. لوئيس‌»گر? ته‌ شده‌ بود و راجر و برايان‌، هر دو آن‌ را خوانده‌ بودند. راجر، اسم‌ «بچه‌ پولدارها» را نيز دوست‌ داشت‌! مايك‌ دوست‌ قديمي‌ راجر بود كه‌ در «ري‌اكشن‌» و «كلوپ‌ پي‌ - ج? ي‌» در «تررو» نوازندگي‌ مي‌كرد. او علاوه‌ بر يك‌ آمپلي‌ ? اير غول‌ پيكر مارك‌ «مارشال‌» يك‌وانت‌ ? ولكس‌ واگن‌ هم‌ داشت‌. او و دارايي‌هايش‌ جداً به‌ درد گروه‌ مي‌خوردند! كوئين‌ زمان‌ بسياري‌ را صر? ‌ تمرين‌ كرد. برايان‌ در دانشكده‌ ايمپريال‌ بسيار مورد احترام‌ بود از اين‌ رو آن‌ها توانستند مجوز است? اده‌ از سالن‌هاي‌ خالي‌ آم? ي‌تأتردانشكده‌ را براي‌ تمرين‌هايشان‌ بگيرند. آن‌هابه‌ تمرين‌ تعدادي‌ از آهنگ‌هايي‌ كه‌ قصد داشتند بازنوازي‌ كنند پرداختند اما ? ردي‌ و برايان‌ تصميم‌ گر? تند كه‌تعدادي‌ از آهنگ‌هاي‌ آيبكس‌، اسمايل‌ و ركيج‌ را زنده‌ كنند و بدين‌ ترتيب‌ نخستين‌ آهنگ‌هاي‌ متعلق‌ به‌ كوئين‌ ساخته‌ شد. در شهرداري‌ «تررو»، مادر راجر سرگرم‌ سازماندهي‌ يك‌ برنامه‌ جمع‌ آوري‌ اعانات‌ براي‌ صليب‌ سرخ‌ بود و راجر قبلاً قول‌ داده‌ بود كه‌ اسمايل‌ در اين‌ گردهمائي‌برنامه‌اي‌ اجرا خواهد كرد. اما خوب‌ اسمايل‌ ديگر وجود خارجي‌ نداشت‌ و راجر كه‌ نمي‌خواست‌ مادرش‌ را نااميد كند تصميم‌ گر? ت‌ از گروه‌ تازه‌ تأسيس‌ كوئين‌است? اده‌ كند. روز شنبه‌ 27 ژوئن‌ 1970، بعنوان‌ روز اوّلين‌ اجراي‌ زنده‌ كوئين‌ به‌ تاريخ‌ موسيقي‌ پيوست‌. آن‌ها برنامه‌شان‌ را با اجراي‌ يكي‌ از آهنگ‌هاي‌ ركيج‌ به‌ نام‌ Stone Cold Crazy «سنگ‌ قبر لعنتي‌» آغاز كردند. اين‌ برنامه‌ با وجود اينكه‌ اولين‌ كار گروهي‌آن‌ها بود به‌ نحو احسن‌ اجرا شد و آن‌ها حتي‌ پنجاه‌ پوند(!) هم‌ بعنوان‌ دستمزد دريا? ت‌ كردند. همين‌ زمان‌ بود كه‌ ? ردي‌ اسم‌ ? اميلش‌ را از بولسارا به‌ مركوري‌ تغيير داد. ? ردي‌ احساس‌ مي‌كرد كه‌ بولسارا اسم‌ چندان‌ مناسبي‌ براي‌ يك‌ ستاره‌ موسيقي‌ نخواهدبود. ستاره‌اي‌ كه‌ او قصد داشت‌ روزي‌ باشد. ظاهراً ? ردي‌ كاملاً به‌ اين‌ باور رسيده‌ بود كه‌ در عرصه‌ موسيقي‌ راك‌ حر? ي‌ براي‌ گ? تن‌ دارد. پس‌ از آن‌ كوئين‌ چند اجراي‌ پشت‌سرهم‌ داشتند. در 25 جولاي‌ آن‌ها در باشگاه‌ پي‌ جي‌ برنامه‌اي‌ اجرا كردند كه‌ قرار بود آخرين‌ حضور مايك‌ در كوئين‌ باشد. او احساس‌ كرده‌ بود كه‌ بايد شغل‌ مناسبتري‌ براي‌ خود پيدا كند! كوئين‌ بي‌ درنگ‌ در صدد يا? تن‌ نوازنده‌ گيتار بيس‌ ديگري‌ برآمد. راجر به‌ دوست‌ يكي‌ از دوستانش‌ بري‌ ميشل‌ پيشنهاد داد. همه‌ چيز خوب‌ پيش‌ ر? ت‌ و اودومين‌ نوازنده‌ گيتار بيس‌ كوئين‌ شد. آن‌ها به‌طور منظم‌ و با دقت‌ به‌ تمرينات‌ خود ادامه‌ دادند و تعدادي‌ آهنگ‌ نيز اجرا كردند. به‌ طور كلّي‌، آنچنانچه‌ امروزه‌ بر ما روشن‌ است‌، كوئين‌ همواره‌ بر خلا? ‌ آنچه‌ كه‌ در آن‌ دوره‌ در عرصه‌ موسيقي‌ معمول‌ بود عمل‌ مي‌كرد. اكثريت‌ گروه‌هاي‌موسيقي‌ تنها با جين‌ و تي‌شرت‌ روي‌ صحنه‌ ظاهر ميشدند، موسيقي‌شان‌ را اجرا مي‌كردند و صحنه‌ را ترك‌ مي‌گ? تند. اما كوئين‌ ديدگاه‌ مت? اوتي‌ داشت‌. اجراهاي‌آن‌ها معمولاً پر از خرق‌ عادت‌ و بي‌نهايت‌ زنده‌ و ملموس‌ بود. در هيجده‌ دسامبر همين‌ سال‌ جيمي‌ هندريكس‌ قهرمان‌ اسطوره‌اي‌ همه‌ گروه‌هاي‌ موسيقي‌ از دنيا ر? ت‌. كوئين‌ براي‌ اظهار ارادت‌ خود، ترانه‌ «وودو شيلي‌» او رادر آن‌ شب‌ها اجرا كرد.

    برايان‌: ? ردي‌ از شي? تگان‌ و طر? داران‌ پرو پا قرص‌ هندريكس‌ بود و دنباله‌ روي‌ او. من‌ قبلاً جيمي‌ را در يكي‌ از شوهاي‌ برايان‌ اپشتين‌ ديده‌ بودم‌ كه‌ با گروه‌«The Who» همكاري‌ مي‌كرد و يادم‌ مياد كه‌ همون‌ موقع‌ به‌ خودم‌ گ? تم‌ اين‌ مرد با بقيه‌ ? رق‌ داره‌ و يه‌ جورايي‌ از همه‌ جلوتره‌. اينطور به‌ نظر ميرسيد كه‌ او درهمان‌ مسير ما قرار داشت‌ ولي‌ در ديدرس‌ ما نبود و اين‌ موضوع‌ براي‌ ما گيتاريست‌ها يه‌ كم‌ وحشت‌ آور و نگران‌ كننده‌ به‌ نظر ميرسيد... خيلي‌ها هنوز هم‌ دوست‌دارن‌ تو? صحنه‌ مثل‌ اون‌ عمل‌ كنن‌.

    پس‌ از مدتي‌ ? ردي‌ و راجر به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيدند كه‌ زندگي‌ در آپارتماني‌ كه‌ ده‌ ن? ر ديگر در آن‌ زندگي‌ مي‌كنند برايشان‌ مشكل‌ شده‌ و بدنبال‌ مكان‌ ديگري‌ براي‌زندگي‌ گشتند. بالاخره‌ ? ردي‌ آپارتمان‌ كوچكي‌ در ش? ردزبوش‌ پيدا كرد. در ماه‌هاي‌ پاياني‌ سال‌، شهرت‌ نسبي‌ كوئين‌ با ه? ته‌اي‌ يك‌بار اجرا، مخارج‌ آن‌ها راتأمين‌ مي‌كرد. كوئين‌ در كلوپ‌ كاورن‌ در مرسي‌سايد به‌ اجراي‌ موسيقي‌ پرداخت‌ جائي‌ كه‌ پيش‌ از اين‌ توسط‌ «بيتل‌ها» به‌ شهرت‌ رسيده‌ بود.

    1971 - در ژانويه‌ اين‌ سال‌ بري‌ ميشل‌ احساس‌ كرد كه‌ در گروه‌ جاي‌ مناسبي‌ ندارد و كوئين‌ راترك‌ كرد. اوضاع‌ چندان‌ بر و? ق‌ مرادش‌ نبود و به‌ قول‌ خودش‌مي‌خواست‌ خيلي‌ زود به‌ يك‌ پول‌ و پلة‌ حسابي‌ برسد! بار ديگر كوئين‌ در صدد آزمايش‌ و انتخاب‌ گيتاريست‌ ديگري‌ برآمد. شخصي‌ به‌ نام‌ دوگ‌، بيشتر به‌ اين‌ خاطر كه‌ تجهيزات‌ و امكانات‌ مناسبي‌ همراه‌ خود داشت‌ براي‌ اين‌ كار انتخاب‌ و تمرينات‌ لازم‌ جهت‌ استقرار او در گروه‌آغاز شد. در ? وريه‌ همين‌ سال‌ كوئين‌ برنامه‌اي‌ را در دانشكده‌ ? ني‌ كينگستون‌ در حوالي‌ منزل‌ دوگ‌ اجرا كرد. متأس? انه‌ دوگ‌ سعي‌ كرد همه‌ نظرها را به‌ خود جلب‌كند و به‌ عبارتي‌ نمايشي‌ خصوصي‌ براي‌ خود به‌ راه‌ انداخت‌. روز بعد از اين‌ اجراي‌ خودسرانه‌، مؤدبانه‌ از او خواسته‌ شد كه‌ گروه‌ ديگري‌ را براي‌ خود دست‌ وپا كند! گروه‌ از ? قدان‌ گيتاريست‌ بيس‌ خود دچار يأس‌ و نااميدي‌ شده‌ بود و كم‌كم‌ داشت‌ روح‌ مثبت‌ و متعادل‌ خود را از دست‌ مي‌داد، غا? ل‌ از اينكه‌ راه‌ حل‌ مشكلشان‌همان‌ نزديكي‌ها و در دسترس‌ بود... جان‌ هريس‌ دوستي‌ بود كه‌ به‌ گروه‌ كمك‌ كرد تا از پيله‌ خودساخته‌ خارج‌ شوند. او راجر و برايان‌ را به‌ ديسكوي‌ دانشكده‌ «ماريااسامپتا» برد و آن‌ها را با يكي‌از دوستانش‌ به‌ نام‌ جان‌ ديكن‌ آشنا كرد كه‌ نوازندة‌ گيتار بيس‌ بود. او كه‌ در آن‌ زمان‌ عضو هيچ‌ گروهي‌ نبود پيشنهاد كوئين‌ را پذير? ت‌ و همانطور كه‌ مي‌دانيد تاآخرين‌ لحظه‌ بقاي‌ اين‌ گروه‌ با آن‌ها همراهي‌ كرد. اينك‌ آخرين‌ قطعة‌ پازل‌ تكميل‌ شده‌ بود... او در طول‌ زمان‌ آزمايش‌ كوچكترين‌ كلمه‌اي‌ بر زبان‌ نياورد و ? قط‌ گيتارش‌ را نواخت‌. ولي‌ ا? راد گروه‌ خيلي‌ زود به‌ هوش‌ و استعداد او پي‌ بردند. او شعور وذكاوتي‌ را كه‌ لازمه‌ عضويت‌ در كوئين‌ بود با خود داشت‌ و از ديگر اعضاي‌ گروه‌ چند سالي‌ جوان‌تر بود. چندي‌ بعد ? ردي‌ بر اساس‌ علائم‌ ستاره‌شناسي‌ اعضاي‌ كوئين‌ يعني‌ «اسد، اسد، سرطان‌ و سنبله‌» (دو شير، يك‌ خرچنگ‌ و يك‌ دوشيزه‌) آرم‌ ويژه‌اي‌ را براي‌گروهشان‌ طراحي‌ كرد. آن‌ها بلا? اصله‌ كار بر روي‌ اولين‌ آهنگ‌ جدي‌ خود را با عضو جديد گروه‌ آغاز نمودند. اوّلين‌ آهنگ‌ جان‌ با گروه‌ كوئين‌ در ماه‌ جولاي‌ در سوري‌ اجرا شد. چندروز بعد آن‌ها اجراي‌ ديگري‌ در دانشكده‌ ايمپريال‌ داشتند كه‌ در آن‌ براي‌ جلب‌ نظر بيشتر بين‌ تماشاچيان‌، پاپ‌كورن‌ مجاني‌ پخش‌ كردند! سپس‌ آن‌ها در يك‌دبيرستان‌ دخترانه‌ كنسرت‌ دادند و در همانجا بود كه‌ ? ردي‌ براي‌ اولين‌ بار نص? ‌ سه‌پاية‌ ميكرو? ون‌ را هنگام‌ اجراي‌ برنامه‌ در دستش‌ نگاه‌ داشت‌ كه‌ همين‌ كاربعدها تبديل‌ به‌ نشانة‌ ثابت‌ ? ردي‌ و يكي‌ از سمبل‌هاي‌ گروه‌ كوئين‌ شد. در همين‌ هنگام‌ يكي‌ از دوستان‌ برايان‌، تري‌ ييدان‌ سرگرم‌ تأسيس‌ استوديوي‌ ضبط‌ جديدي‌ در ومبلي‌ به‌ نام‌ «دي‌ ل? ين‌ لي‌» بود. استوديوي‌ او به‌ يك‌ گروه‌موسيقي‌ نياز داشت‌ كه‌ تجهيزات‌ و امكاناتش‌ را امتحان‌ كند. او به‌ خصوص‌ به‌ دنبال‌ گروهي‌ مي‌گشت‌ كه‌ اجراهايي‌ قوي‌ و طنين‌انداز داشته‌ باشند و در عوض‌ آن‌گروه‌ اجازه‌ مي‌يا? ت‌ پيش‌نوارهاي‌ خود را به‌طور رايگان‌ ضبط‌ كند. كوئين‌ براي‌ اين‌ كار انتخاب‌ شد و اين‌ يك‌ شانس‌ ? وق‌العاده‌ بود. آن‌ها چهار تا از آهنگ‌هاي‌ خود به‌ نام‌هاي‌ Liar «دروغگو»، Keepyourselfalive «روحيه‌ات‌ را نباز»، The night comes down «شب‌ ? رامي‌رسد» و Jesus «عيسـي‌'» را در آن‌ استوديو ضبط‌ كردند و حالا كه‌ پيش‌ نوارها آماده‌ شده‌ بود آن‌ها به‌ دنبال‌ شركتي‌ براي‌ ضبط‌ نهايي‌ آن‌ها مي‌گشتند. امامتأس? انه‌ هيچ‌ شركتي‌ علاقه‌اي‌ به‌ ضبط‌ آهنگ‌هاي‌ كوئين‌ نشان‌ نداد.

    1972 - در ژانويه‌ اين‌ سال‌ جان‌ اجرايي‌ را در دانشكده‌ بد? ورد براي‌ كوئين‌ ترتيب‌ داد. برخي‌ از دوستان‌ او در «بد? ورد» به‌ او اطمينان‌ دادند كه‌ حتماً از اين‌ اجرااستقبال‌ خوبي‌ خواهد شد... آن‌ شب‌ كوئين‌ ? قط‌ براي‌ 6 ن? ر برنامه‌ اجرا كرد!! آن‌ها هنوز خيلي‌ شناخته‌ شده‌ نبودند و ر? ته‌ ر? ته‌ احساس‌ نااميدي‌ و دلسردي‌ مي‌كردند چرا كه‌ پيشر? تشان‌ خيلي‌ كند بود. اما ناگهان‌ با اظهار علاقة‌ شركت‌ ضبط‌كريساليس‌، روزنة‌ اميدي‌ در دلشان‌ پيدا شد. شركت‌ مزبور تمايل‌ زيادي‌ براي‌ امضاي‌ يك‌ قرار داد با كوئين‌ نشان‌ داد اما اعضاء كوئين‌ پس‌ از مشورت‌ و تأمل‌ بسيار، در نهايت‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيدند كه‌ شرايط‌قرارداد چندان‌ عادلانه‌ نيست‌ و پيشنهاد را رد كردند. از آن‌ پس‌، هر روز ا? راد گروه‌ به‌ استوديوهاي‌ مختل? ‌ سر مي‌زدند، امكانات‌ جديد را بررسي‌ مي‌كردند و به‌ كي? يت‌ ضبط‌ آهنگ‌ها گوش‌ ميداند. در اين‌ خلال‌ دون? ر از مهندسين‌ استوديوي‌ ترايدنت‌ به‌ نام‌هاي‌ روي‌ توماس‌ بيكر و جان‌ آنتوني‌ تحت‌ تأثير كوئين‌ قرار گر? تند. جان‌ آنتوني‌، برايان‌ و راجر را از زمان‌ اسمايل‌به‌ خاطر داشت‌. او در توليد تكاهنگ‌ «زمين‌» با آن‌ها همكاري‌ كرده‌ بود. روي‌ و جان‌ در حالي‌ كه‌ كاملاً متقاعد شده‌ بودند منبع‌ بزرگ‌ ذوق‌ و استعدادي‌ را كش? ‌كرده‌ اند به‌ ترايدنت‌ بازگشتند و كار? رمايان‌ خود بري‌ و نورمن‌ ش? يلد را واداشتند تا دربارة‌ اين‌ گروه‌ بيشتر تحقيق‌ كنند. پس‌ از اينكه‌ بري‌ ر? تار استثنائي‌ ? ردي‌و دوستان‌ پر شر و شورش‌ را در اجراهاي‌ زنده‌ ديد، متقاعد شد كه‌ جان‌ و روي‌ در مورد كوئين‌ اغراق‌ نكرده‌اند. آن‌ها به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيدند كه‌ بايد هر چه‌ سريعتر كوئين‌ را به‌ بستن‌ قراردادي‌ با خود ترغيب‌ كنند. اما اين‌ قرار داد تقريباً يك‌ سال‌ بعد نوشته‌ شد. قرار داد ترايدنت‌ از سه‌ توا? ق‌ نامة‌ جداگانه‌ تشكيل‌ شده‌ بود: حق‌ انتشار، حق‌ ضبط‌ و حق‌ انتخاب‌ مدير گروه‌. كوئين‌ داشت‌ شانسش‌ را امتحان‌ مي‌كرد در حالي‌ كه‌ رؤساي‌ ترايدنت‌ هنوز در شك‌ و ترديد بودند كه‌ آيا اين‌ همه‌ به‌ دردسرش‌ مي‌ارزد؟ و البته‌ خيلي‌ زودمتقاعد شدند كه‌ همينطور است‌. كوئين‌ بخاطر تجربه‌اي‌ كه‌ برايان‌ و راجر در زمان‌ اسمايل‌ با شركت‌ مركوري‌ داشتند، در خصوص‌ اين‌ قرارداد بسيار محتاطانه‌ عمل‌ كرد. ضمن‌ قرارداد، ترايدنت‌ابزار و تجهيزات‌ لازم‌ و نيز يك‌ سيستم‌ جديد P. A را در اختيار كوئين‌ قرار مي‌داد. گرچه‌ برايان‌ هنوز هم‌ از گيتار خانگي‌ دست‌ ساز خود است? اده‌ مي‌كرد! برادران‌ ش? يلد متوجه‌ شدند كه‌ كوئين‌ به‌ يك‌ مدير تمام‌ وقت‌ نياز دارد تا امور روزانه‌ آن‌هارا سازماندهي‌ كند. از اين‌ رو به‌ سراغ‌ جك‌ نلسون‌ ر? تند كه‌ زماني‌،نورمن‌ در جايي‌ س? ارش‌ او را براي‌ استخدام‌ كرده‌ بود. او با آمدن‌ به‌ انگلستان‌ و همكاري‌ با كوئين‌ مؤا? قت‌ كرد. جك‌ به‌ طرز جنون‌آميزي‌ كارهاي‌ ضبط‌ شده‌ كوئين‌ را در تمام‌ ملاقات‌هاي‌ شخصي‌اش‌ همراه‌ خود مي‌برد. هيچ‌ كس‌ تا آن‌ لحظه‌ نمي‌دانست‌ كه‌ چه‌ ات? اق‌ ? وق‌العاده‌اي‌ در شر? ‌ وقوع‌ است‌. جك‌ آن‌ها را به‌ شركت‌ EMI برد زيرا ترايدنت‌ تصميم‌ گر? ته‌ بود امتياز كوئين‌ و دو گروه‌ ديگر را به‌ EMI ب? روشد. اما EMI? قط‌ كوئين‌ را خواست‌ و مذاكرات‌ به‌طور ناگهاني‌ متوق? ‌ شد. با وجود اينكه‌ تا آن‌ زمان‌ هيچ‌ شركتي‌ حتي‌ يكي‌ از كارهاي‌ كوئين‌ را توزيع‌ نكرده‌ بود، ش? يلدها كوئين‌ را به‌ استوديوي‌ 24 باندي‌ خود آوردند تا اولين‌ آلبومشان‌را ضبط‌ كنند. البته‌ پيش‌ از آن‌ها تهيه‌ كنندة‌ ديگري‌ به‌ نام‌ رابين‌ كيبل‌ دراين‌ استوديو مشغول‌ كار روي‌ آهنگ‌ I can hear Music «مي‌توانم‌ آواي‌ موسيقي‌را بشنوم‌» از گروه‌ قديمي‌ BeachBoys بود. او آواز خواندن‌ ? ردي‌ را شنيده‌ بود و از او پرسيد كه‌ آيا دوست‌ دارد ترانه‌ او را بخواند؟ خوب‌ اين‌ خيلي‌ بهتر از منتظر ماندن‌ براي‌ خالي‌ شدن‌ استوديو بود و ? ردي‌ پذير? ت‌. پس‌ از ضبط‌ اوّليه‌، رابين‌ احساس‌ كرد كه‌ آهنگ‌ او چيزي‌ كم‌ دارد و قرار شد ساز ضربي‌ راجر نيز به‌ آن‌ اضا? ه‌ شود. پس‌ از آن‌ ? ردي‌ آهنگ‌ Goin' Back«بازگشت‌» را تمام‌ كرد. برايان‌ نيز در همين‌ زمان‌ مشغول‌ كار بر روي‌ تكاهنگي‌ به‌ نام‌ Polar Bear «خرس‌ قطبي‌» بود. او در اين‌ آهنگ‌ از يك‌ سينت‌سايزر مدل‌«موگ‌» نيز است? اده‌ كرد كه‌ صداي‌ وحشتناكي‌ داشت‌! در ماه‌ سپتامبر اين‌ سال‌ هيأت‌ مديره‌ ترايدنت‌ به‌ توا? ق‌ رسيدند كه‌ حقوق‌ ثابتي‌ را براي‌ اعضاي‌ كوئين‌ در نظر بگيرند. بيست‌ پوند در ه? ته‌(!) مبلغ‌ كلاني‌ نبوداما تا حدي‌ نيازهايشان‌ را برآورده‌ مي‌كرد. چندي‌ بعد راجر به‌ ريچموند نقل‌ مكان‌ كرد و ? ردي‌ با يكي‌ از دوستانش‌ به‌ نام‌ مري‌ آوستين‌ -كه‌ بعداً بيشتر راجع‌ به‌ او خواهيم‌ گ? ت‌- هم‌اتاق‌ شد. سرانجام‌ در پايان‌ نوامبر 1972 اولين‌ آلبوم‌ كوئين‌ كامل‌ شد. 1990 - «كوئين‌» جايزه‌ مخصوص‌ BPI را به‌ خاطر حضور مداوم‌ و مستمر در دنياي‌ موسيقي‌ بريتانيا دريا? ت‌ كرد و بيستمين‌ سالگرد تأسيس‌ گروه‌ را جشن‌گر? ت‌. اين‌ مهماني‌ باشكوه‌ در باشگاهي‌ واقع‌ در «سوهو» برگزار شد و هركس‌ كه‌ در هر زمان‌ به‌ نوعي‌ با گروه‌ همكاري‌ و ? عاليت‌ كرده‌ بود به‌ اين‌ مهماني‌ دعوت‌شد. كوئين‌ قرارداد خود را با «كپيتول‌» در امريكا ? سخ‌ كرد و قرارداد جديدي‌ را با شركت‌ ضبط‌ «ديسني‌» در هاليوود امضا كرد. طبق‌ اين‌ قرارداد شركت‌ ديسني‌مي‌بايست‌ پيشاپيش‌، 10 ميليون‌ دلار(!) به‌ كوئين‌ پرداخت‌ كند. راجر و گروه‌ The Cross، دوّمين‌ آلبوم‌ خود را ضبط‌ كردند و «كوئين‌» نيز شروع‌ به‌ ضبط‌ آلبوم‌ بعدي‌ خود نمود. 1991 - در ماه‌ ژانويه‌ تكاهنگ‌ به‌ ياد ماندني‌ Innuendo «كنايه‌» منتشر شد و در صدر جدول‌ قرار گر? ت‌ و آنقدر آنجا ماند تا آلبومي‌ با همين‌ نام‌ جايش‌ راگر? ت‌! شركت‌ ضبط‌ هاليود، بلا? اصله‌ Innuendo را در آمريكا نيز منتشر نمود. آن‌ها همچنين‌ به‌ ضبط‌ دوباره‌ كل‌ آهنگ‌هاي‌ «كوئين‌» بر روي‌ ديسك‌ ليزري‌ در آمريكاي‌شمالي‌ مشغول‌ شدند. دومين‌ تكاهنگ‌ آلبوم‌ با عنوان‌ I'm Going Slightly Mad «كم‌كم‌ دارم‌ قاتي‌ مي‌كنم‌! » نيز در همين‌ زمان‌ منتشر شد كه‌ در ساخت‌نماهنگ‌ آن‌ از يك‌ پنگوئن‌، يك‌ كتري‌، يك‌ گوريل‌ و چند چيز ديگر است? اده‌ شده‌ بود! در اكتبر اين‌ سال‌ گروه‌، دومين‌ Greatest Hits خود را منتشر كرد كه‌ به‌ دست‌ آوردن‌ مقام‌ اوّل‌ در رده‌بندي‌ پر? روش‌ترين‌ها براي‌ اين‌ آلبوم‌، چندان‌ حيرت‌انگيزنبود. بلا? اصله‌ بعد از اين‌ آلبوم‌ تكاهنگ‌ The Show Must Go On «نمايش‌ بايد ادامه‌ يابد» با يك‌ وق? ه‌ طولاني‌ -به‌ دليل‌ شرايط‌ نامساعد جسمي‌ ? ردي‌-منتشر شد. در 23 نوامبر سال‌ 1991، ? ردي‌ با چاپ‌ بيانيه‌اي‌ اعلام‌ كرد كه‌ مبتلا به‌ بيماري‌ «ايدز» است‌ و درست‌ يك‌ روز پس‌ از آن‌ در ساعت‌ 7 بعدازظهر، مبارزه‌ وي‌ بامرگ‌ پايان‌ گر? ت‌. نكته‌ قابل‌ توجهي‌ كه‌ در رابطه‌ با شخصيت‌ او وجود داشت‌، روحية‌ بالا و شهامت‌ او در مقابل‌ مرگ‌ بود. هيچ‌كس‌ به‌ درستي‌ نمي‌داند كه‌ او از چه‌ زمان‌ پي‌ به‌بيماري‌ خود برده‌ بود امّا تقريباً همة‌ حدس‌ و گمان‌ها حول‌ و حوش‌ پنج‌ تا ه? ت‌ سال‌ دور مي‌زند و جالب‌ اينجاست‌ كه‌ او در همين‌ سال‌هاي‌ آخر، با وجودآگاهي‌ از مرگ‌ زودرس‌ خويش‌،به‌يادماندني‌ترين �� شاهكارهايش‌ را خلق‌ كرد. او تا آنجا كه‌ در توان‌ داشت‌ كار كرد، موسيقي‌ ساخت‌ و شعر نوشت‌ امّا در روزهاي‌آخر، بنيه‌اش‌ را به‌ شدت‌ از دست‌ داده‌ بود. بدنش‌ به‌ قدري‌ ضعي? ‌ شده‌ بود كه‌ ديگر حتّي‌ قادر نبود از رختخواب‌ بيرون‌ بيايد. او تصميم‌ به‌ ر? تن‌ گر? ت‌ و اين‌تصميم‌ را با كنار گذاشتن‌ همه‌ داروهايي‌ كه‌ تا آن‌ لحظه‌ او را سرپا نگهداشته‌ بودند، عملي‌ كرد. سال‌ها پس‌ از مرگ‌ ? ردي‌ مركوري‌، مري‌ آوستين‌ تنها زن‌ زندگي‌ او نجوا كنان‌ مي‌گويد: ? ردي‌ مرگ‌ رو انتخاب‌ كرد... او متوجه‌ نزديك‌ شدن‌ مرگ‌ بود، كي? يت‌زندگيش‌ به‌ طرز ? وق‌العاده‌اي‌ تغيير كرده‌ بود و روز به‌ روز درد و رنجش‌ بيشتر مي‌شد. كم‌كم‌ بينايي‌اش‌ رو هم‌ از دست‌ داد و بدنش‌ بي‌نهايت‌ نحي? ‌ شد... ديدن‌او كه‌ لحظه‌لحظه‌ در خودش‌ مچاله‌ مي‌شد، جداً عذاب‌آور بود... تا بالاخره‌ يه‌ روز تصميم‌ گر? ت‌ همه‌ چيزو تموم‌ كنه‌ و همة‌ داروهاشو قطع‌ كرد. او م? رده‌ بود اما اثري‌ از مرگ‌ در صورتش‌ نمودار نبود. او با چهره‌اي‌ آرام‌ و لبخندي‌ بر لب‌ از دنيا ر? ت‌. پس‌ از مرگ‌ ? ردي‌، گروه‌ «كوئين‌» بيانيه‌اي‌ را بدين‌ مضمون‌ به‌ چاپ‌ رساند: ما بزرگترين‌ و دوست‌داشتني‌ترين‌ عضو خانواده‌مان‌ را از دست‌ داديم‌ و از ر? تن‌ اوبي‌نهايت‌ احساس‌ تأس? ‌ و تأثر مي‌كنيم‌. ا? سوس‌ از اينكه‌ او در نهايت‌ شهرت‌ و اوج‌ شكوه‌ و خلاقيت‌ ناتمام‌ ماند. اما بالاتر از همة‌ اين‌ها غرور و شهامتي‌ است‌كه‌ همواره‌ با آن‌ زندگي‌ كرد و با آن‌ نيز از دنيا ر? ت‌. مايه‌ مباهات‌ و ا? تخار ماست‌ كه‌ بهترين‌ اوقات‌ زندگيمان‌ را با كسي‌ چون‌ او تقسيم‌ كرديم‌. هرچه‌ زودتر مراسم‌تجليل‌ و يادبود او را با همان‌ روشي‌ كه‌ به‌ آن‌ علاقه‌ داشت‌ برگزار خواهيم‌ كرد. در همين‌ زمان‌ هزاران‌ ت? ن‌ گل‌ از طر? ‌ دوستداران‌ ? ردي‌ از سراسر جهان‌، به‌ د? تر «كوئين‌» ? رستاده‌ شد. قبل‌ از مراسم‌ تشييع‌ جنازه‌، درهاي‌ خانه‌ ? ردي‌ به‌ مدت‌ سه‌ روز به‌ روي‌ همه‌ دوستدارانش‌ باز بود تا با او وداع‌ كنند. مراسم‌ سوزاندن‌ جسد ? ردي‌ در 27 نوامبردر «مرده‌سوزگاه‌ غرب‌ لندن‌» برگزار شد. اين‌ ات? اق‌ يك‌ امر كاملاً خصوصي‌ بود كه‌ خيلي‌ آرام‌ و بي‌سروصدا توسط‌ دوستان‌ نزديك‌ و خانواده‌ ? ردي‌ انجام‌ گر? ت‌. به‌ عنوان‌ ستايش‌ و قدرداني‌ از ? ردي‌ دو ترانة‌ «حماسة‌ كولي‌» و These Are The Days Of Our Lives «ياد آن‌ روزها بخير» در يك‌ نوار منتشر شد. برروي‌ جلد اين‌ نوار جمله‌ زير حك‌ شده‌ بود: «هيچ‌كس‌ از تهديد ايدز در امان‌ نيست‌». ? ردي‌، همواره‌ نگران‌ امنيت‌ مالي‌ آن‌ دسته‌ از ا? رادي‌ بود كه‌ به‌ علت‌ ? قر، شانس‌ برخورداري‌ از مراقبت‌هاي‌ ويژه‌ را ندارند، به‌ همين‌ دليل‌ درآمد عايدي‌ از? روش‌ اين‌ نوار، مستقيماً به‌ صندوق‌ اعانات‌ «مركز خدمات‌ مبتلايان‌ به‌ ايدز» واريز شد. مقداري‌ از اين‌ درآمد نيز در اختيار انجمن‌هاي‌ «آموزش‌ ح? ظ‌ سلامت‌»قرار گر? ت‌ تا از شيوع‌ هرچه‌ بيشتر اين‌ ويروس‌ جلوگيري‌ كنند. اين‌ نوار به‌ دوّمين‌ تكاهنگ‌ پر? روش‌ تاريخ‌ انگلستان‌ بدل‌ شد. در دسامبر 1991، ده‌ آلبوم‌ از «كوئين‌» در ليست‌ «100 آلبوم‌ برتر موسيقي‌» قرار داشت‌.

    fa. wikipedia.

  2. کاربران زیر از Leon به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •