0
سلام رفقا !
می خوام درباره یِ آوازی اصیل و ریشه دار بنویسم که متعلّق به جنوبِ ایرانه . استانِ بوشهر و مردمِ خونگرمِ بوشهر . چیزی که باعث شد من این مطلب رو بنویسم ، از طرفی علاقه یِ شخصیِ من به این موسیقی و خاطرات و حسِّ نوستالژیکِ من به این موسیقی بود و از طرفی جایِ چنین مطالبی و اصولا پرداختنِ به موسیقیِ نواحیِ ایران رو در این سایت خالی می دیدم . امیدوارم این نوشته یِ کوچیک من هم باعث بشه برخی از رفقا با این ژانرِ موسیقی هم آشنا بشن و ضمنا بقیّه یِ رفقا هم ترغیب بشن اطلاعات خودشون رو درباره یِ موسیقیِ نواحیِ ایران بنویسند ، مخصوصا اهالیِ هر منطقه ، موسیقیِ منطقه یِ خودشون رو معرفی کنن و در آخر هم امیدوارم دوستانی که اطلاعاتِ بیشتری دارن ، اشتباهاتِ احتمالیِ منو اصلاح کنن و به این اطّلاعات بیفزایند .
شروه خوانی ، نوعی آوازِ محلّیِ متعلّق به استانِ بوشهره که با متری آزاد و بدونِ ریتم اجرا میشه . این آواز گاه به همراهِ نوایِ نی و گاهی نی انبان و گاهی هم بدون همراهیِ ساز و به شکلِ آوازِ سلو اجرا میشه .
به یه نمونه از این آواز که با همراهیِ سازِ نی اجرا شده گوش کنید :
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
حالا یه نمونه هم بدون همراهیِ ساز :
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
این موسیقی در تمامِ مراحلِ زندگی مردمِ محلّی جریان داره ، از بدوِ تولّد تا موقعِ مرگ . از لالایی هایی که مادران بر سرِ گهواره ی کودکانشون می خونند ، تا نوایی که در غمِ از دست دادنِ عزیزی و در مراسم عزاداریِ او سر می دهند .
نمونه ای از لالایی های خوانده شده به این شیوه :
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
خود من یادم میاد حدودا سالِ 73 بود که با جمعی از همسایگان و دوستان برای سیزده بدر رفته بودیم به جایی بیرونِ شهرِ آبادان و نزدیکِ مرز ایران و عراق (لازم به یادآوریه که من اهلِ آبادانم و اون موقع در آبادان زندگی می کردم) . یکی از دوستانِ ما که همسایه یِ ما هم بود و همکارِ پدرِ من هم محسوب میشد ، آقایی بود به نام کمیّزی که از شروه خوانان به نام هم بود . یکی دوبار هم آوازی خونده بود و شروه خونی ای کرده بود و من همراهش نی زده بودم . اونجا در اون نخلستان که ما استقرار پیدا کرده بودیم ، بعد از نهار ، یه آواز شروه خوند و قبلش هم گفت این آوازی بودن که وقتی دخترش توی گهواره بوده ، برایش می خونده . بگذریم ...
معمولا آوازِ شروه رو با اشعاری در قالبِ دوبیتی می خونن و معمولا هم از اشعارِ زنده یاد فایزِ دشتی (یا فایزِ دشتستانی) استفاده می کنند و گاهی هم از دوبیتی هایِ دیگر شعرا . نام اصلی فایز ، زایر محمّد علی بوده و از اهالیِ استانِ بوشهر . اشعارِ فایز در عین سادگی و روستایی بودن ، دارای معانی لطیف و عاشقانه ست و پُر از احساسات پاکه . گاهی هم ضعف هایِ تکنیکی کوچولویی توی شعرهایِ فایز به چشم می خوره ، اما در برابر زیبایی هایِ این اشعار ، اونا اصلا به چشم نمیاد .
نمونه هایی هم از شعر فایز می نویسم :
دلم رو جز تو کس محرم نباشد
بجز مهرِ تو ام در سر نباشد
دلِ فایز تو عمدا می کنی تنگ
که تا جایِ کسِ دیگر نباشد !
نه جالینوس می داند چه حالُم
نه افلاطون کنه فکری به حالُم
علاجِ دردِ فایز نیست درمان
بیا مطرب بزن تا مو بنالُم
برخی از اشعارِ فایز ، گاه گاه با تغییراتی جزئی توسط خوانندگان مختلف اجرا میشه که علت این ماجرا اینه که این اشعار در زمان خودش ؛ بیشتر به شکل سینه به سینه و از پدر به پسر و از خواننده ای به خواننده یِ دیگه منتقل میشده و خیلی مکتوب نبوده و برای همین گاهی تغییراتِ کوچیکی توش پیدا میشده . مثلا این دو بیتی رو ببینید :
خبر آمد که دشتستان بهاره
زمین از خونِ فایز لاله زاره
خبر بر دلبر زارش رسانید
که فایز یک تن و دشمن هزاره
که مصرعِ سوّمِ این شعر ، به این شکل هم روایت شده :
خبر بر مادرِ پیرش رسانید
اشعار فایز ، توسط استاد شجریان هم اجرا شده است. برای شنیدنش می تونید به آلبوم یاد ایّامی مراجعه کنید . با این شعر هم شروع میشه به قربونِ خمِ زلفِ سیاهت .
به نمونه ی دیگه ای از شروه خونی گوش بدین :
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
وقتی صحبت از شروه خونی میشه ، ناخودآگاه اسم بخشو هم به میون میاد . زنده یاد بخشو که نام اصلی اش جهان بخش کردی زاده ست ، یکی از مشهورترین شروه خوانان جنوبه .
می خواستم یه نمونه از آوازهایِ زنده یاد بخشو رو اینجا بذارم که متأسفانه هر کاری کردم ، آپلود نشد . نمی دونم چرا .
فکر می کنم دیگه کافیه و تا حدّ لزوم درباره یِ این موسیقی صحبت کرده ام . باقیِ کار رو به عهده یِ رفقایِ مطّلع تر و باسواد تر میذارم . خوش باشین . فعلا ، یا حق !
علاقه مندي ها (Bookmarks)