-
Tuesday 19 October 2010
#1
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
شعر های من "آوازه خوان"
0
سلام چند وقت بود ک می خواستم یه تاپیک شعر داشته باشم اما از اونجایی که اینجا شاعرای خیلی خوبی داره و شعرهای من زیره به کرمون بردنه و اینکه اصلا خودمو در حدی نمیدونم که به خودم بگم شاعر به همین خاطر تا به حال این کارو نکرده بودم
اما دوستان عزیز من خیلی لطف دارن و با اینکه از من خیلی بهترن ولی به من این پیشنهاد رو دادن
و یه سری دلایل شخصی باعث شد من این تاپیک رو بزنم...
امیدوارم که دوستان با نظراتشون این خسته ی جا مانده رو راهنمایی کنن...
با سپاس قبلی!
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
-
10 کاربر برای این پست از Avazekhan تشکر کرده اند:
-
Tuesday 19 October 2010
# ADS
-
Tuesday 19 October 2010
#2
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
0
این هم از شعر اول ...
چون الهام دهنده اش یک دوست خوب و یک انسان دوست داشتنیه با این شروع میکنم..
دوبیته و کمی نزدیک به وزن اصلی دوبیتی هست
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
زدم از باده ی مستی دمی مستور و پنهانی
شدم مست و خراب آن شراب ناب عرفانی
بدیدم من در آن عالم گهی رویای آن ره که
به عشقت می روم من در پی آن آب حیوانی
ویرایش توسط Avazekhan : Tuesday 19 October 2010 در ساعت 05:35 PM
دلیل: ویراستاری رامتین جان!
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
-
18 کاربر برای این پست از Avazekhan تشکر کرده اند:
2HM,Don_Ramtin,Gilda,kaka,Khashayar,mahour.M,mahroo,Mehrdadgh4,MEHRNAM,Mona,morteza3164,mreza,Nassim_Agha,r_a_m_i_n,sarsabz,setareh_hk,Sina_Yanni,vafii
-
Tuesday 19 October 2010
#3
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
به به!!
آق داداش شاعرم که هستی
به امید موفقیتت
و دیدن آثاربیشتر از شما
اگر تنهاترین تنهایان باشم باز هم خدا هست.
خدایا کمکم کن:قبل از اینکه درموردراه رفتن کسی قضاوت کنم,
قدری باکفشهای اوراه بروم.
-
2 کاربر برای این پست از Gilda تشکر کرده اند:
-
Tuesday 19 October 2010
#4
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
0
سپاس از همه ی دوستان
نه بابا کدوم شاعر... ؟
شعر های بعدیمو که بنویسم عیب هام بیشتر پیدا میشه
به قول شاعر ...: تا مرد سخن نگفته باشد... عیب و هنرش نهفته باشد
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
-
2 کاربر برای این پست از Avazekhan تشکر کرده اند:
-
Tuesday 19 October 2010
#5
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
0
این هم یه دوبیتی دیگه که بعد از ادعای گزاف اعراب مبنی بر عرب بودن بو علی سینا بزبانم جاری شد...
بو علی سینا اگر از خطه ی اعراب بود...
حال و روز و وضع اعراب این چنین بر آب بود؟
بو علی کز علم او دنیا بسی آباد شد
مطمئنأ در رگش شیرازه ی سهراب بود
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
-
12 کاربر برای این پست از Avazekhan تشکر کرده اند:
2HM,Don_Ramtin,Gilda,mahour.M,Mehrdadgh4,MEHRNAM,Mona,morteza3164,r_a_m_i_n,sarsabz,setareh_hk,Sina_Yanni
-
Tuesday 19 October 2010
#6
دوست خوب
وضعیت
- افلاین
0
براوو دوست من
عالی بود پس معلومه همه فن حریفی.
خیلی زیبا بود.
منتظر شعرهای بعدیت هستم.
چقدر خوبه آدم حرفه ای باشه
به امید روزی که ما هم حرفه ای بشیم
-
3 کاربر برای این پست از 2HM تشکر کرده اند:
-
Tuesday 19 October 2010
#7
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
2HM
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
براوو دوست من
عالی بود پس معلومه همه فن حریفی.
خیلی زیبا بود.
منتظر شعرهای بعدیت هستم.
ممنون از لطفت دوست من...
این نظر لطف توئه...!
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
-
2 کاربر برای این پست از Avazekhan تشکر کرده اند:
-
Tuesday 19 October 2010
#8
0
سلام محمد جون . می بینم که شعر هم میگی !
شعرِ دوّمت خوب بود امّا تویِ شعرِ اوّل ، یکی دو تا مورد بود که بهت میگم .
زدم از باده ی مستی دمی مستور و پنهانی
شدم مست و خراب آن شراب ناب عرفانی
بدیدم من در آن عالم گهی رویای آن ره که
به عشق تو روم من در پی آن آب حیوانی
یکی زبانِ شعرت بود که با زبانِ امروز من و تو متفاوت و غریبه ست. البتّه این نظرِ شخصیِ منه و می تونه اینجوری نباشه ، امّا بهتر نیست به زبانِ امروز شعر بگیم ؟ این شعرِ تو بویِ زمانِ عراقی و حافظ رو داره ، نه امروز رو اینجا رو . بازم میگم ، شاید کسی دوست داشته باشه به اون حال و هوا شعر بگه و اصلا هم اشکالی نداره ، من فقط سلیقه یِ شخصی و نظرِ خودم رو گفتم .
و دیگه اینکه در بیت دوّم ، در هر دو مصرع مشکل وزن داری . تو مصرعِ اوّلِ بیتِ دوّم ، اون که که در آخر مصرع آوردی ، وزن رو ثقیل و لایتچسبک کرده . تویِ مصرعِ بعدیِ همین بیت هم اون عبارتِ به عشقِ تو روم من ، وزنی ثقیل و مقطّع و نادرست داره و اگه به جایِ اون بگی به عشقت می روم من ... ، روان و موزون میشه .
ببخشید که فضولی کردم امّا من یه توهّمی دارم که فکر می کنم اگه حرف نزنم ، شاید بقیه بگن رامتین لاله و زبون نداره !
شاید منم هوس کنم و یکی دو تا از چرندیاتی که به اسمِ شعر مرتکب میشم رو اینجا بنویسم . خدا به دور !
خوش باشی . فعلا ، یا حق !
کسی که به هیچ چیز شک نمی کنه ، هیچ چیزی نمی دونه !
-
6 کاربر برای این پست از Don_Ramtin تشکر کرده اند:
-
Tuesday 19 October 2010
#9
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
ویرایش توسط Avazekhan : Wednesday 20 October 2010 در ساعت 08:03 AM
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
-
2 کاربر برای این پست از Avazekhan تشکر کرده اند:
-
Tuesday 19 October 2010
#10
کاربر فعال انجمن
وضعیت
- افلاین
0
آفرين محمد جان (خدا كنه اسمت همين باشه! نگين كه فراموشي گرفتم!)... دست به يكي كردين ما رو از نون خوردن بندازين؟! همه خيلي با استعدادن/ خوب شعر ميگن مثل شما! ولي چرا جسارتشو نداشتن زود تر بذارن كه ما هم بيشتر استفاده كنيم نميدونم؟! الان كه خوندم خيلي خوشم اومد... مرسي.
درد من حصار بركه نيست؛
درد من زيستن با ماهيانيست
كه فكر دريا به ذهنشان خطور نكرده است.
-
5 کاربر برای این پست از MEHRNAM تشکر کرده اند:
-
Tuesday 19 October 2010
#11
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
-
-
Tuesday 19 October 2010
#12
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
0
مرسی داداش گلم برام جالب بود این دوتا دوبیتی . اما شما در زمینه شعر نو و سپید هم دستی در کار دارید پس ما رو بی نصیب نگذار
موفق وپیروز
یا حق
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
-
کاربران زیر از morteza3164 به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Tuesday 19 October 2010
#13
0
شاید منم هوس کنم و یکی دو تا از چرندیاتی که به اسمِ شعر مرتکب میشم رو اینجا بنویسم . خدا به دور !
این جمله رو من در آخرِ پستِ خودم (در بالا) نوشته بودم . یهو به این فکر افتادم نکنه کسی با خوندنش دچار سوء تفاهم بشه و فکر کنه منظورِ من اینه که شعرِ محمّدِ عزیزم چرنده ها ! نه ، منظورم به چرندیاتیه که گه گاه به اسم شعر برایِ برخی از رفقا می سرایم ! والّا من همچین جسارتی نسبت به محمّد و شعرش نمی کنم .
کسی که به هیچ چیز شک نمی کنه ، هیچ چیزی نمی دونه !
-
3 کاربر برای این پست از Don_Ramtin تشکر کرده اند:
-
Tuesday 19 October 2010
#14
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
0
سلااااام !
محمد تو از اول کجا بودی کاکو ؟؟ بابا این هنرت رو هر کسی نداره به خدا ... .
ولی خداییش نمیدونم چرا با اون دو بیتی که واسه شیخ الرئیس سرودی حالم جا اومد اوضاع ... . دمت سشوار :)
انسان قدر سه نعمت را ، وقتی از دست میدهد ، میفهمد :
سلامتی ، امنیت ، پدر و مادر .
حضرت علی ( ع )
-
کاربران زیر از Sina_Yanni به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Tuesday 19 October 2010
#15
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
0
مرسی استاد محد دمت گرم بابا
شما اینکاره بودی رو نمی کردی؟؟؟؟
دو بیتی دوم واقعا حس و موضوع جالبی داشت واقعا کیف کردم
اولی هم فقط بیت آخرش یه کم قافیه وزنش با بقیه یه کوچولو فرق داره(البته این نظرمنه شاید اشتبه باشه)
خیییلیی کار خوبی کردی که کاراتو می ذاری اینجا... آفرین
(خدا به ما هم از این جرئتا بده یه توپ دارم قلقلیه های خودمونو بذاریم مردم بخندن بهمون ما کیف کنیم ههه)
منتظر خوندن کارای بعدیت هستم اساسیییییییی
آنجا که کلام باز می ماند ، موسیقی آغاز می شود...
-
کاربران زیر از Mehraneh به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Tuesday 19 October 2010
#16
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
0
رامتین جون... محبت داری... بنده را نام خویشتن نبود ... حسن ظن شما ثابت شدس اگرم بگی چرند... لابد یه چیزی توش دیدی (شایدم هیچی توش ندیدی...!)
سینا جون ... چاکریم...
مهرانه ... اول استاد خودتی! (دیالوگ همیشگی رامتین!)
ثانیا ممنون از همه ی لطفت ، نظرت، و نقدت...
پاینده باشید...
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
-
2 کاربر برای این پست از Avazekhan تشکر کرده اند:
علاقه مندي ها (Bookmarks)