لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 16 از 226

موضوع: Metal & AlimetallicA Group

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #11
    alimetallica_2 آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    36341
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    سن
    38
    نوشته ها
    3,205
    میانگین پست در روز
    0.65
    تشکر از پست
    2,552
    12,014 بار تشکر شده در 3,128 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Follow alimetallica_2 On Twitter Add alimetallica_2 on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 49/2
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض مصاحبه با جمیز هتفلد


    0 Not allowed! Not allowed!
    مصاحبه با جمیز هتفلد”

    تموم مدت بزرگسالیت رو توی متالیکا بودی. تا حالا احساس محدودیت کردی؟
    من خودم کاری کردم که احساس محدودیت بکنم: „از جر و بحث خسته شدم. دیگه نمی خوام پنج ساعت درباره یه چیز مسخره و بی اهمیت بحث کنم. تو بردی. این گروه لارسه. اگه من بتونم خودم باشم، فعالیتم میشه پروژه ی جنبی. که خیلی مضحکه”. من واسه گروه هایی که بفهمم کار جنبی یا چیزی شبیه به اون انجام دادن، احترام قائل نمیشم.

    برای زندگی متالیکایی پارامترهای سختگیرانه ای وجود داره. مثل اینه که تو ارتش خدمت کنی.
    آره جیگر، Metal Militia (چریکهای متال)! ما همه پی بردیم که توی این ساختار، آزادی وجود داره. حداقل تو زندگی من باید یه ساختاری وجود داشته باشد. فکر کنم لارس بیشتر از همه به این امر پی برده. تو میتونی جیسون رو به عنوان یه گوسفند قربونی در نظر بگیری. من نمی خواستم اون 12 تا پروژه جنبی داشته باشه: „تو توی متالیکا هستی”. ولی حالا متالیکا یعنی هر چهار تای ما. اینه پروژه ی سولوی ما. این بهترین راه برای بیرون ریختن احساسات و لمس کردن مردمه.

    موقع شروع به کار گروه، لیدر کی بود؟ تو یا لارس؟
    ما هر دومون لیدر بودیم اما در مسیرهای مختلف. شکی نیست که لارس پیشگام تشکیل گروه بود. ولی منم همینو می خواستم، واسه همین ما نیرومون رو جمع کردیم یه جا. لارس اسم گروه رو پیشنهاد داد من لوگوش رو. اون مرد اقتصادی گروه بود، مغز متفکر گروه بود. من متفکر خوبی نیستم. اون تنها کسی بود که تو یه خانواده پولدار بزرگ شده بود.

    یه خانواده ی پولدار و قلندر مآب (بی خیال و به شدت خودمونی که به قوانین جامعه زیاد اهمیت نمیدن. م).
    آره، همیشه و همه جا هر کاری که دلش می خواست می کرد. جنبه ی منفی این مساله کاملا مشخصه – لوس بار اومدن. اما جنبه ی مثبتش اینه که همه کاری میتونه انجام بده. اون ایمان داره که میتونه انجامش بده. گاهی وقتا من فکر می کنم که هممون داریم انرژی اونو دنبال می کنیم.

    تا حالا شده که شما دو تا خارج از فضای متالیکا، بدون اینکه از هم خجالت بکشید، احساستون رو با همدگیه تقسیم کنید؟
    اگه فقط من و اون باشیم به راحتی این کارو می کنیم. نمونه بارزش اون موقعیه که من از دوره ی درمان و استراحت برگشتم – سعی کردم تا رو در رو باهاش صحبت کنم، بهش بگم کجا بودم و نیاز داشتم که اونجا باشم، بهش بگم که چه احساسی دارم. بعضی وقتا هم بوده که اون توی یه شرایط سخت قرار داشته. (این جور وقتا) همه چیزو فراموش می کنی. زره خودتو بر می داری. میشینی و ... (جیمز یه نفس عمیق میکشه). حتی اون قدیما وقتی لارس توی یه „بار” واسه خودش دردسر درست می کرد ، من میرفتم و درش میاوردم. آره، اون همیشه گنده تر از دهنش حرف میزنه. (با خنده) بسته به طرف مقابلش، من میذاشتم خودش مشکل رو حل کنه.

    وقتی از استراحت برگشتی، مجبور بودی هم با گروه و هم با خونوادت ارتباط برقرار کنی. اینکار چقدر سخت بود؟
    کل زندگی من دوگانگی بود: یه زندگی توی خونه، یه زندگی روی جاده. خونواده رو باید توی خونه نگهشون داری چون اونا دوس ندارن بدونن که اون بیرون چه خبره. اونا دو تا چیز کاملا متفاوت هستن. هیچ چی رو مخفی نمی کنم. وقتی روی استیج هستیم، خودمون بهترین دوست خودمون هستیم. ما همونی هستیم که دوست داریم باشیم: قوی و تحت کنترل، همه صدامونو میشنون. ولی تو خونه بعضی وقتا اصلا صدای من شنیده نمیشه (با خنده). این دو تا مجبورن کنار هم زندگی کنن و می کنن – به بهترین شکل.

    توی شعرهای قدیمیت خیلی درباره جنگ و مرگ و قدرت نوشتی. ولی بر خلاف خیلی از گروه های ثرش دیگه هیچوقت درباره „من از والدینم متنفرم” و „من از مدرسه متنفرم” حرف نزدی. تو درباره عکس العمل نشون دادن به فشارها نوشتی ولی نه در مورد خانواده.
    آهنگهایی مثل Battery و Whiplash درباره حمایت از خانواده هستن. ما با هم همه رو شکست میدیم. فقط یه آهنگ هست که خلاف حرف توئه، Dyers Eve. سرزنش های زیادی توی این آهنگ هست.

    سرزنش به خاطر چی؟
    ایزوله (عایق کاری) کردن و تنها گذاشتن، که تو مذهب ما زیاد اتفاق میفته (Christian Science). یعنی قبلا توی یه پیله باشی و حالا که میری بیرون رو پای خودت وایستی، خدایا، همه چی منو شوکه می کنه. نمی دونم چطور از پسش بر بیام. نمی دونم چطوری باید با دیگران، غم و فقر بر خورد کنم. بعد از مرگ پدر و مادرم چطور باید رو پای خودم وایستم.

    آیا گروه برای یه مدت تبدیل به خانوادت شده بود؟
    آره، سه چهار آلبوم اول اینجوری بود. واقعا باور می کنی که داری دنیا رو فتح می کنی. „پیش دیگران هوای همدیگه رو داشتن” از خانواده منتقل شد به گروه، که یه نکته ی مثبت بود. بعد که گروه شروع می کنه به رشد کردن، همه چی عوض میشه. „هی یه دقیقه صبر کن، شماها به اندازه ی من فداکاری نمی کنین. من همه چیزو کنار هم نگه داشتم”. دوباره ترس ترک کردن بوجود میاد. ولی حالا می فهممش. من حالا حس می کنم که هر چهار تاییمون بیشتر از قبل فداکاری می کنیم.

    چه زمانی برای اولین بار طعم پولدار شدن رو چشیدی؟ یادت میاد با اولین چک درشتی که رسید دستت چیکار کردی؟
    یه خونه خریدم. یه خونه ی بزرگ، بالای یه تپه، دور از همه. یه دروازه ورودی هم داشت. بعد بلک آلبوم بود. جیسون منو به خاطر اون دروازه مسخره می کرد.

    مردم رو بیرون نگه میداره.
    منو داخل نگه میداره (با خنده). آره برای بیرون نگه داشتن مردم خوبه. این محدوده ی شخصی منه.


    منبع: رولینگ استون

    همو که به نبرد با اهریمن برمیخیزد، باید برحذر باشد که در این فرایند خود به اهریمنی مبدل نگردد و آنگاه که تو به مغاک منگری، مغاک نیز به تو مینگرد.

  2. 9 کاربر برای این پست از alimetallica_2 تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. متدهای نوازندگی گیتار الکتریک
    توسط Mehrshad_PRS در انجمن گیتار الکتریک
    پاسخ: 140
    آخرين نوشته: Sunday 9 December 2012, 05:34 AM
  2. Download WAV Samples and Drum Loops for Electronic music production
    توسط GhazalMusic در انجمن نرم افزارهای آهنگسازی و ابزار جانبی
    پاسخ: 73
    آخرين نوشته: Sunday 27 February 2011, 04:16 AM
  3. Heavy Metal
    توسط rumour در انجمن سایر سبک ها
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: Wednesday 11 March 2009, 11:25 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •