لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: مصاحبه روزنامه شرق با شهرداد روحانی

  1. #1
    Leon آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    726
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    نوشته ها
    1,907
    میانگین پست در روز
    0.31
    تشکر از پست
    960
    7,753 بار تشکر شده در 1,683 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/9
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    19

    پیش فرض مصاحبه روزنامه شرق با شهرداد روح


    0 Not allowed! Not allowed!
    آقاى روحانى، به نظرتان عجيب نيست كه در ايران، هنرى منچينى ? قط به عنوان سازنده موسيقى متن

    كارتون «پلنگ صورتى» شناخته شده است؟

    حداقل خوب است كه در همين حد او را مى شناسند. البته منچينى قطعات بسيار زيادى

    براى اركستر سم? ونيك نوشته و نوازنده ? لوت بسيار ماهرى هم بوده است اما بيشتر به

    عنوان آهنگساز ? يلم شناخته شده است.

    كار كردن با منچينى يكى از تجربه هاى بسيار خوب من بود. منچينى شخصيت بسيار خوبى داشت. به

    شاگردان مستعد واقعاً كمك مى كرد. شايد مهمترين چيزى كه در كار با منچينى از او آموختم همين باشد

    كه امروز اگر يك دانشجو از من نظر مى خواهد، نظراتى مى دهم كه در آينده او تاثيرگذار باشد.

    •آيا از لحن موسيقى منچينى هم مى توانيم در آثار شما ردى پيدا كنيم؟

    ? كر نمى كنم.

    •چرا؟ چون موسيقى منچينى متمايل به جاز بود.

    بله. البته ناخودآگاه طى ساليان دراز و در كوران شنيدن موسيقى مطمئناً از هر آهنگسازى تاثير خواهيم

    گر? ت. به خصوص من كه نسبت به يك نوع موسيقى هم تعصب ندارم و انواع موسيقى را مى شنوم. به

    نظر من هر موسيقى كه حر? ى براى گ? تن داشته باشد به هد? خود رسيده است.

    پس در واقع طولانى ترين دوره همكارى شما با منچينى بوده است. با جان ويليامز چقدر ارتباط داشتيد؟

    من به موسيقى جان ويليامز بسيار علاقه مند بودم. به همين دليل تمام آثارش را تهيه كردم و آن موقع

    متوجه شدم كه جان ويليامز ? قط آهنگساز ? يلم نبوده و قطعات سم? ونى، كنسرتو و قطعاتى براى پيانو

    نوشته و حتى يك كنسرتو براى ويولنسل و اركستر نوشته كه «يويوما» يكى از بزرگترين نوازندگان

    ويولنسل دنيا قطعه ايشان را اجرا كرده است.

    من در زمان دانشجويى در كالي? رنيا قطعه اى نوشته بودم به نام «? انتزى براى ترومپت و اركستر

    سم? ونيك» كه يك كپى از آن را به ويليامز دادم و ايشان نظر بسيار مثبتى روى اين قطعه داشت. من از

    موسيقى جان ويليامز بسيار لذت مى برم، چون قدرت عجيبى در ساخت موسيقى تصويرى دارد.

    البته گاهى به او ايراد مى گيرند كه آثارش شبيه به هم است، ولى من اين ايراد را قبول ندارم. زيرا در

    واقع كارگردانان و تهيه كنندگان از او مى خواهند كه با تم هاى مشابه موسيقى بنويسد، اما اگر تمام آثار

    ايشان را مطالعه كنيد، مى بينيد در ضمن آنكه آثار وى كاملاً با يكديگر مت? اوت است، در عين حال

    مى توانيد ب? هميد كه آهنگساز اين آثار ويليامز است. زيرا ويژگى هاى مشترك بسيار دارد.

    •من طى چهار دوره اجراى شما با اركستر سم? ونيك تهران متوجه شده ام كه شما بيشتر قطعاتى را

    انتخاب مى كنيد كه كادانس و پايان قطعه پرطمطراق بوده و حجم صدايى آنقدر زياد است كه واقعاً سالن را

    به لرزه درمى آورد. شايد البته دو استثنا هم باشد و قطعات آداجيوى باربر و موسيقى ? يلم نجات سرباز

    رايان كه در اولين و سومين همكارى تان با اركستر سم? ونيك تهران اجرا كرديد از اين كليت مستثنا

    است.

    البته من واقعاً قطعات را با اين معيار انتخاب نمى كنم. اما به هر حال آغاز و پايان قطعه مهمترين بخش

    يك اثر است. ضمن آنكه شايد همين قطعه اى كه ما اجرا مى كنيم در اجراى ديگرى پايان قطعه آن حجم

    صدايى را نداشته باشد. چون در موسيقى تمام حالت ها نسبى است.

    اجراى ? ورته استانداردى ندارد. رهبر اركستر آزاد است و اركستر هم از رهبر تبعيت مى كند. مهم اين

    است كه كادانس آن تاثير را در شنونده گذاشته باشد و همان طور كه مى گوييد احساس كند كه سالن

    مى لرزد. اين هد? من است و خوشحالم كه شما هم چنين احساسى را دريا? ت كرديد.

    البته من محدوديت هايى از جمله شرايط سالن را هم مدنظر داشته باشم. اگر سالن من شرايط بهترى

    داشت ديوارها به معناى واقعى كلمه مى لرزيد. چون هد? من اين بود.

    • آقاى روحانى براى اجراى بعدى اركستر سم? ونيك تهران آيا از الان ? كر كرده ايد كه چه قطعاتى را

    براى اركستر انتخاب خواهيد كرد؟ البته حتماً يك قطعه موسيقى ? يلم خواهيد داشت...

    دقيقاً نمى توانم بگويم چون اركستر هم اكنون در حال تغيير و تحول است ولى در نظر دارم كه يك كنسرت

    را ? قط به اجراى موسيقى ? يلم اختصاص بدهم.
    •با اخبارى كه طى سال هاى اخير از شما شنيده ايم ? كر مى كنم كه ديگر مايل نيستيد تجربه مجددى با

    «يانى» آهنگساز يونانى داشته باشيد. به خاطر دارم كه مى گ? تيد كنسرت آكروپوليس اگرچه تجربه بسيار

    مو? قى بود اما شما به دليل تنظيم و بازنويسى قطعات يانى بسيار به زحمت ا? تاديد.

    اينكه يانى اصولاً با دانش آهنگسازى بيگانه بود چندان مهم نبود اما آنچه كه مرا از تكرار اين همكارى

    بازداشت وقت گير بودن آن بود. ر? تن به تور يعنى آنكه حداقل شش ماه براى آماده كردن قطعات وقت

    صر? شود چون تنظيم قطعات هم همان طور كه مى دانيد به عهده من بود و نوشتن آنها مرا از كارهاى

    مورد علاقه ام باز مى داشت. مثل بودن با خانه و خانواده، كاركردن با اركستر سم? ونيك تهران يا ر? تن

    به اركسترهاى ديگر به عنوان رهبر مهمان.

    •اما امروز كه ۱۰ سال از آن برنامه مى گذرد اين همكارى را چگونه مى بينيد؟

    تجربه بسيار خوبى بود. يادم هست كه حدود دو سال پيش از كنسرت آكروپوليس و حدود سال ۱۹۹۲

    تورى براى سرتاسر آمريكا داشتيم و ۵۲ كنسرت در ۵۲ شهر و با ۵۲ اركستر ظر? ۶۰ روز اجرا

    كرديم. دشوارترين كار اين بود كه بايد با ۵۲ اركستر كار مى كردم. ما حدود ظهر به شهر مى رسيديم.

    از ساعت دو تا پنج بعدازظهر مى بايد با آن اركستر براى اولين و آخرين بار تمرين مى كرديم آن هم

    قطعاتى كه من مى شناختم ولى اركستر نمى شناخت. ساعت ۸ يا ۹ شب كنسرت اجرا مى شد و ما بعد از

    پايان كنسرت حدود ساعت ۱۲ نيمه شب مجدداً سوار اتوبوس مى شديم و به سمت شهر بعدى كه حدود

    شش يا ه? ت ساعت از ما ? اصله داشت حركت مى كرديم.

    در واقع من بايد اركستر را ظر? ۵/۲ ساعت آماده مى كردم. البته براى من تجربه خيلى خوبى بود و

    تعداد بسيارى از اين قطعات در كنسرت آكروپوليس اجرا شد اما تماماً قطعاتى بود كه يانى ساخته بود و

    من تنظيم كرده بودم. اين تور بهترين مدرسه بود كه رهبر اركستر را در يك كوران كارى قرار مى داد.

    من در اين تور توانستم توانايى هاى خود را نه ? قط به عنوان رهبر اركستر بلكه به عنوان تنظيم كننده

    قطعات نوازنده ويولن و پيانو و آهنگساز نشان دهم.

    به جرات مى توانم بگويم كه ۹۰ درصد رهبران اركستر امروز شايد نوازنده خوبى نباشند و ۹۵ درصد

    آنان آهنگسازى نمى كنند. ? اصله بين كنسرت آكروپوليس و كنسرت چين و تاج محل حدود چهار سال بود

    كه من در اين مدت راه خودم را جدا كرده بودم و به دليل تعهداتى كه داشتم همكارى مجدد را قبول نكردم و

    يك رهبر آمريكايى _ ارمنى را كه در تورهاى قبلى به عنوان مايستر اركستر انتخاب كرده بودم به يانى

    معر? ى كردم.

    •آقاى روحانى به عنوان آخرين سئوال شما پنجمين دوره همكارى با اركستر سم? ونيك تهران را به پايان

    برديد. درباره اركسترى كه از سال ۱۳۲۲ تاسيس شده و تا امروز خود را كشانده چه نظرى داريد؟

    بله اين اركستر سال ۱۳۲۲متولد شده است اما اركستر سم? ونيكى كه در محل سكونت من - شهر

    لس آنجلس- ? عاليت مى كند از اين اركستر جوان تر بوده ولى در همين عمر كوتاه خود بسيار خوب كار

    كرده چون از حمايت دولت بهره برده اما اركستر سم? ونيك تهران ظر? همين چهار سال خيلى پيشر? ت

    كرده و با يك برنامه ريزى صحيح مى تواند در مدت بسيار كوتاهى به يكى از اركسترهاى مطرح قاره آسيا

    تبديل شود زيرا نوازندگان توانا، بااستعداد و علاقه مند هستند.

    •با اخبارى كه طى سال هاى اخير از شما شنيده ايم ? كر مى كنم كه ديگر مايل نيستيد تجربه مجددى با

    «يانى» آهنگساز يونانى داشته باشيد. به خاطر دارم كه مى گ? تيد كنسرت آكروپوليس اگرچه تجربه بسيار

    مو? قى بود اما شما به دليل تنظيم و بازنويسى قطعات يانى بسيار به زحمت ا? تاديد.

    اينكه يانى اصولاً با دانش آهنگسازى بيگانه بود چندان مهم نبود اما آنچه كه مرا از تكرار اين همكارى

    بازداشت وقت گير بودن آن بود. ر? تن به تور يعنى آنكه حداقل شش ماه براى آماده كردن قطعات وقت

    صر? شود چون تنظيم قطعات هم همان طور كه مى دانيد به عهده من بود و نوشتن آنها مرا از كارهاى

    مورد علاقه ام باز مى داشت. مثل بودن با خانه و خانواده، كاركردن با اركستر سم? ونيك تهران يا ر? تن

    به اركسترهاى ديگر به عنوان رهبر مهمان.

    •اما امروز كه ۱۰ سال از آن برنامه مى گذرد اين همكارى را چگونه مى بينيد؟

    تجربه بسيار خوبى بود. يادم هست كه حدود دو سال پيش از كنسرت آكروپوليس و حدود سال ۱۹۹۲

    تورى براى سرتاسر آمريكا داشتيم و ۵۲ كنسرت در ۵۲ شهر و با ۵۲ اركستر ظر? ۶۰ روز اجرا

    كرديم. دشوارترين كار اين بود كه بايد با ۵۲ اركستر كار مى كردم. ما حدود ظهر به شهر مى رسيديم.

    از ساعت دو تا پنج بعدازظهر مى بايد با آن اركستر براى اولين و آخرين بار تمرين مى كرديم آن هم

    قطعاتى كه من مى شناختم ولى اركستر نمى شناخت. ساعت ۸ يا ۹ شب كنسرت اجرا مى شد و ما بعد از

    پايان كنسرت حدود ساعت ۱۲ نيمه شب مجدداً سوار اتوبوس مى شديم و به سمت شهر بعدى كه حدود

    شش يا ه? ت ساعت از ما ? اصله داشت حركت مى كرديم.

    در واقع من بايد اركستر را ظر? ۵/۲ ساعت آماده مى كردم. البته براى من تجربه خيلى خوبى بود و

    تعداد بسيارى از اين قطعات در كنسرت آكروپوليس اجرا شد اما تماماً قطعاتى بود كه يانى ساخته بود و

    من تنظيم كرده بودم. اين تور بهترين مدرسه بود كه رهبر اركستر را در يك كوران كارى قرار مى داد.

    من در اين تور توانستم توانايى هاى خود را نه ? قط به عنوان رهبر اركستر بلكه به عنوان تنظيم كننده

    قطعات نوازنده ويولن و پيانو و آهنگساز نشان دهم.

    به جرات مى توانم بگويم كه ۹۰ درصد رهبران اركستر امروز شايد نوازنده خوبى نباشند و ۹۵ درصد

    آنان آهنگسازى نمى كنند. ? اصله بين كنسرت آكروپوليس و كنسرت چين و تاج محل حدود چهار سال بود

    كه من در اين مدت راه خودم را جدا كرده بودم و به دليل تعهداتى كه داشتم همكارى مجدد را قبول نكردم و

    يك رهبر آمريكايى _ ارمنى را كه در تورهاى قبلى به عنوان مايستر اركستر انتخاب كرده بودم به يانى

    معر? ى كردم.

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

  2. کاربران زیر از Leon به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •