0
سلام
اول یه نکته بگم : من به هیچ وجه نمیخوام فنی و تخصصی این مساله رو بررسی کنم و فقط میخوام به نوعی تجربیات و اطلاعات خودم رو کاملا خودمونی اینجا جمع بندی کنم ...
اول بهتره توضیح داده بشه که گام و آرپژ چیه ؟
گام طی کردن فاصله ی بین 2 نت چهار اکتاو به صورت رفت و برگشته (و در موارد پیشرفته تر باز و بسته) که با پرده بندی های مشخصی از هر نت انجام میشه ، گام ها در شاخه ی اصلی گام های کلیسایی هستن که دو تا از معروف ترین هاشون به عنوان گام های اصلی مشخص شدن که ماژور (پرده بندی دو و نیم پرده ، سه و نیم پرده) و مینور (پرده بندی یک و نیم پرده ، دو و نیم پرده ، دو پرده) نام گذاری شدن ؛ آرپژ نواختن سه نت پایه ی این گام ها (نت اصلی [تونیک] ، درجه ی سوم گام و درجه ی پنجم گام) در چهار اکتاو و باز هم به صورت رفت و برگشته (و بعد در موارد پیشرفته باز و بسته) گام و آرپژ در حد استاندارد با دولاچنگ سرعت 120 نواخته میشه.
متاسفانه در ایران 50% تا 60% اساتید پیانو به هیچ وجه با شاگردشون گام و آرپژ کار نمیکنن که این بعدا کار رو برای اون نوازنده ها خیلی سخت میشه.
گام نوازی ، اولین و مهمترین تاثیری که در نوازندگی داره ، شکل درست دادن به دست نوازندست (البته اگه اصولی و درست کار بشه) و در درجه ی بعدی چون فاصله ی کلاویه ها از حالت غریبگی برای نوازنده خارج میشه ، در نواختن قطعه ها خیلی به بالا رفتن سرعت دست کمک میکنه.
گام زدن اگر با ضرب پا و مترونوم همراه باشه هم به یاد گرفتن راحت تر اصطلاحات سرعتی کمک میکنه و هم نوازندگی فرد رو منظم تر و با ثبات تر میکنه.
مساله ی بعدی گام قطعاته ، کسی که تمام گام های ماژور و مینور رو زده باشه و کماکان اونها رو تمرین کنه ، با توجه به گامی که هر قطعه توی اون نوشته شده میتونه خیلی راحت تر قطعه رو در بیاره ، چون خود به خود با در نظر گرفتن گام قطعه سرکلید ها و پرده بندی های گام برای نوازنده مشخص میشه و نیازی به توجه به سرکلید ها (سر هر نت که میرسی چک کنی ببینی دیزه یا بکار ! ) نیست...
در درجه های بالاتر که حرکت معکوس و باز بسته و ریتمیک زدن گام ها و این جور مسائل کار میشه ، دو دست به طور مستقل کار میکنن و کمک زیادی به تفکیک عصبی دو دست میشه.
آرپژ نوازی ، تاثیرات بالا رو در قطعات دوره های خاصی داره ، هر دوره از موسیقی توجه بیشتری به پرده بندی های مشخصی داشته ، دوره هایی مثل باروک ، فاصله ها همون فاصله های استاندارد (گام) هستند ولی در اواخر دوره ی رومانتیک فاصله های آرپژی بیشتر مورد توجه قرار گرفت ، پس به هیچ وجه نمیشه گفت گام مهمتره یا آرپژ ؛ هر دو اهمیت خاص خودشون رو دارن ، ولی آرپژ نوازی ، به خصوص زدن آرپژ ها همراه با دو معکوسشون کمک خیلی زیادی هم به آکورد شناسی و نوازندگی تریاد ها و بعدا در شناختن و زدن آکوردها و آرپژ های هفت و نه و یازده میکنه (که البته این آکورد ها بیشتر تو موسیقی جز کاربرد دارن) و البته تاثیری که آرپژ در بالا بردن سرعت دست تو نوازندگی نت های مجزا میکنه به اهمیت تاثیریه که گام در زدن نت های پشت سر هم میکنه ...
با توجه به اینکه آرپژ بیشتر در دست چپ تو قطعه ها استفاده میشه پس بر خلاف گام که ضعف دست چپ رو توی اون میشه کمی چشم پوشی کرد ، ضعف دست چپ در آرپژ نوازی به هیچ وجه نباید پشت سر انداخته بشه.
در کل گام و آرپژ زدن مثل یادگرفتن الفبای یه زبان و طریقه ی نوشتن و خوندن توی اونه که با یاد گرفتن اونها میشه بعدا در قطعات اونها رو کنار هم قرار داد و خود به خود قطعه رو درآورد و وقتی کسی تسلط روی گام ها و آرپژ ها داشته باشه نیازی به خوندن و اعمال تک تک نت ها نداره چون با دیدن یه سری نت پشت سر هم به راحتی میتونه تشخیص بده این فلان آرپژ یا گامه.
امیدوارم مفید بوده باشه.
علاقه مندي ها (Bookmarks)