لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 18 از 21 نخستنخست ... 81415161718192021 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 273 به 288 از 324

موضوع: رقیق ترین احساسات

  1. #273
    morteza3164 آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    23840
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    سن
    41
    نوشته ها
    1,200
    میانگین پست در روز
    0.23
    تشکر از پست
    2,434
    2,314 بار تشکر شده در 989 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 122/2
    Given: 4/1
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    گویند عارفان هنر و علم کیمیاست

    وان مس که گشت همسر این کیمیا طلاست


    فرخنده طائری که بدین بال و پر پرد

    همدوش مرغ دولت و همعرصهٔ هماست


    وقت گذشته را نتوانی خرید باز

    مفروش خیره، کاین گهر پاک بی بهاست


    گر زنده‌ای و مرده نه‌ای، کار جان گزین

    تن پروری چه سود، چو جان تو ناشتاست


    تو مردمی و دولت مردم فضیلت است

    تنها وظیفهٔ تو همی نیست خواب و خاست


    زان راه باز گرد که از رهروان تهی است

    زان آدمی بترس که با دیو آشناست


    سالک نخواسته است ز گمگشته رهبری

    عاقل نکرده است ز دیوانه بازخواست


    چون معدنست علم و در آن روح کارگر

    پیوند علم و جان سخن کاه و کهرباست


    خوشتر شوی بفضل زلعلی که در زمی است

    برتر پری بعلم ز مرغی که در هواست


    گر لاغری تو، جرم شبان تو نیست هیچ

    زیرا که وقت خواب تو در موسم چراست


    دانی ملخ چه گفت چو سرما و برف دید:

    تا گرم جست و خیز شدم نوبت شتاست


    جان را بلند دار که این است برتری

    پستی نه از زمین و بلندی نه از سماست


    اندر سموم طیبت باد بهار نیست

    آن نکهت خوش از نفس خرم صباست


    آن را که دیبهٔ هنر و علم در بر است

    فرش سرای او چه غم ارزانکه بوریاست


    آزاده کس نگفت ترا، تا که خاطرت

    گاهی اسیر آز و گهی بستهٔ هواست


    مزدور دیو و هیمه‌کش او شدیم از آن

    کاین سفله تن گرسنه و در فکرت غذاست


    تو دیو بین که پیش رو راه آدمی است

    تو آدمی نگر که چو دستیش رهنماست


    بیگانه دزد را بکمین میتوان گرفت

    نتوان رهید ز آفت دزدی که آشناست


    بشناس فرق دوست ز دشمن بچشم عقل

    مفتون مشو که در پس هر چهره چهره‌هاست


    جمشید ساخت جام جهان‌بین از آنسبب

    کگه نبود ازین که جهان جام خودنماست


    زنگارهاست در دل آلودگان دهر

    هر پاک جامه را نتوان گفت پارساست


    ایدل، غرور و حرص زبونی و سفلگی است

    ای دیده، راه دیو ز راه خدا جداست


    گر فکر برتری کنی و بر پری بشوق

    بینی که در کجائی و اندر سرت چهاست


    جان شاخه‌ایست، میوهٔ آن علم و فضل و رای

    در شاخه‌ای نگر که چه خوشرنگ میوه‌هاست


    ای شاخ تازه‌رس که بگلشن دمیده‌ای

    آن گلبنی که گل ندهد کمتر از گیاست


    اعمی است گر بدیدهٔ معنیش بنگری

    آن کو خطا نمود و ندانست کان خطاست


    زان گنج شایگان که بکنج قناعت است

    مور ضعیف گر چو سلیمان شود رواست


    دهقان توئی بمزرع ملک وجود خویش

    کار تو همچو غله و ایام آسیاست


    سر، بی چراغ عقل گرفتار تیرگی است

    تن بی وجود روح، پراکنده چون هباست


    همنیروی چنار نگشته است شاخکی

    کز هر نسیم، بیدصفت قامتش دوتاست


    گر پند تلخ میدهمت، ترشرو مباش

    تلخی بیاد آر که خاصیت دواست


    در پیش پای بنگر و آنگه گذار پای

    در راه چاه و چشم تو همواره در قفاست


    چون روشنی رسد ز چراغی که مرده است

    چون درد به شود ز طبیبی که مبتلاست


    گندم نکاشتیم گه کشت، زان سبب

    ما را بجای آرد در انبار، لوبیاست


    در آسمان علم، عمل برترین پراست

    در کشور وجود، هنر بهترین غناست


    میجوی گرچه عزم تو ز اندیشه برتر است

    میپوی گرچه راه تو در کام اژدهاست


    در پیچ و تابهای ره عشق مقصدیست

    در موجهای بحر سعادت سفینه‌هاست


    قصر رفیع معرفت و کاخ مردمی

    در خاکدان پست جهان برترین بناست


    عاقل کسیکه رنجبر دشت آرزو است

    خرم کسیکه درده امید روستاست


    بازارگان شدستی و کالات هیچ نیست

    در حیرتم که نام تو بازارگان چراست


    با دانش است فخر، نه با ثروت و عقار

    تنها هنر تفاوت انسان و چارپاست


    زاشوبهای سیل و ز فریادهای موج

    نندیشد ای فقیه هر آنکس که ناخداست


    دیوانگی است قصهٔ تقدیر و بخت نیست

    از بام سرنگون شدن و گفتن این قضاست


    آن سفله‌ای که مفتی و قاضی است نام او

    تا پود و تار جامه‌اش از رشوه و رباست


    گر درهمی دهند، بهشتی طمع کنند

    کو آنچنان عبادت و زهدی که بیریاست


    جانرا هر آنکه معرفت آموخت مردم است

    دل را هر آنکه نیک نگهداشت پادشاست

    پروين اعتصامي

    - - - Updated - - -

    گویند عارفان هنر و علم کیمیاست

    وان مس که گشت همسر این کیمیا طلاست


    فرخنده طائری که بدین بال و پر پرد

    همدوش مرغ دولت و همعرصهٔ هماست


    وقت گذشته را نتوانی خرید باز

    مفروش خیره، کاین گهر پاک بی بهاست


    گر زنده‌ای و مرده نه‌ای، کار جان گزین

    تن پروری چه سود، چو جان تو ناشتاست


    تو مردمی و دولت مردم فضیلت است

    تنها وظیفهٔ تو همی نیست خواب و خاست


    زان راه باز گرد که از رهروان تهی است

    زان آدمی بترس که با دیو آشناست


    سالک نخواسته است ز گمگشته رهبری

    عاقل نکرده است ز دیوانه بازخواست


    چون معدنست علم و در آن روح کارگر

    پیوند علم و جان سخن کاه و کهرباست


    خوشتر شوی بفضل زلعلی که در زمی است

    برتر پری بعلم ز مرغی که در هواست


    گر لاغری تو، جرم شبان تو نیست هیچ

    زیرا که وقت خواب تو در موسم چراست


    دانی ملخ چه گفت چو سرما و برف دید:

    تا گرم جست و خیز شدم نوبت شتاست


    جان را بلند دار که این است برتری

    پستی نه از زمین و بلندی نه از سماست


    اندر سموم طیبت باد بهار نیست

    آن نکهت خوش از نفس خرم صباست


    آن را که دیبهٔ هنر و علم در بر است

    فرش سرای او چه غم ارزانکه بوریاست


    آزاده کس نگفت ترا، تا که خاطرت

    گاهی اسیر آز و گهی بستهٔ هواست


    مزدور دیو و هیمه‌کش او شدیم از آن

    کاین سفله تن گرسنه و در فکرت غذاست


    تو دیو بین که پیش رو راه آدمی است

    تو آدمی نگر که چو دستیش رهنماست


    بیگانه دزد را بکمین میتوان گرفت

    نتوان رهید ز آفت دزدی که آشناست


    بشناس فرق دوست ز دشمن بچشم عقل

    مفتون مشو که در پس هر چهره چهره‌هاست


    جمشید ساخت جام جهان‌بین از آنسبب

    کگه نبود ازین که جهان جام خودنماست


    زنگارهاست در دل آلودگان دهر

    هر پاک جامه را نتوان گفت پارساست


    ایدل، غرور و حرص زبونی و سفلگی است

    ای دیده، راه دیو ز راه خدا جداست


    گر فکر برتری کنی و بر پری بشوق

    بینی که در کجائی و اندر سرت چهاست


    جان شاخه‌ایست، میوهٔ آن علم و فضل و رای

    در شاخه‌ای نگر که چه خوشرنگ میوه‌هاست


    ای شاخ تازه‌رس که بگلشن دمیده‌ای

    آن گلبنی که گل ندهد کمتر از گیاست


    اعمی است گر بدیدهٔ معنیش بنگری

    آن کو خطا نمود و ندانست کان خطاست


    زان گنج شایگان که بکنج قناعت است

    مور ضعیف گر چو سلیمان شود رواست


    دهقان توئی بمزرع ملک وجود خویش

    کار تو همچو غله و ایام آسیاست


    سر، بی چراغ عقل گرفتار تیرگی است

    تن بی وجود روح، پراکنده چون هباست


    همنیروی چنار نگشته است شاخکی

    کز هر نسیم، بیدصفت قامتش دوتاست


    گر پند تلخ میدهمت، ترشرو مباش

    تلخی بیاد آر که خاصیت دواست


    در پیش پای بنگر و آنگه گذار پای

    در راه چاه و چشم تو همواره در قفاست


    چون روشنی رسد ز چراغی که مرده است

    چون درد به شود ز طبیبی که مبتلاست


    گندم نکاشتیم گه کشت، زان سبب

    ما را بجای آرد در انبار، لوبیاست


    در آسمان علم، عمل برترین پراست

    در کشور وجود، هنر بهترین غناست


    میجوی گرچه عزم تو ز اندیشه برتر است

    میپوی گرچه راه تو در کام اژدهاست


    در پیچ و تابهای ره عشق مقصدیست

    در موجهای بحر سعادت سفینه‌هاست


    قصر رفیع معرفت و کاخ مردمی

    در خاکدان پست جهان برترین بناست


    عاقل کسیکه رنجبر دشت آرزو است

    خرم کسیکه درده امید روستاست


    بازارگان شدستی و کالات هیچ نیست

    در حیرتم که نام تو بازارگان چراست


    با دانش است فخر، نه با ثروت و عقار

    تنها هنر تفاوت انسان و چارپاست


    زاشوبهای سیل و ز فریادهای موج

    نندیشد ای فقیه هر آنکس که ناخداست


    دیوانگی است قصهٔ تقدیر و بخت نیست

    از بام سرنگون شدن و گفتن این قضاست


    آن سفله‌ای که مفتی و قاضی است نام او

    تا پود و تار جامه‌اش از رشوه و رباست


    گر درهمی دهند، بهشتی طمع کنند

    کو آنچنان عبادت و زهدی که بیریاست


    جانرا هر آنکه معرفت آموخت مردم است

    دل را هر آنکه نیک نگهداشت پادشاست

    پروين اعتصامي

    - - - Updated - - -

    گویند عارفان هنر و علم کیمیاست

    وان مس که گشت همسر این کیمیا طلاست


    فرخنده طائری که بدین بال و پر پرد

    همدوش مرغ دولت و همعرصهٔ هماست


    وقت گذشته را نتوانی خرید باز

    مفروش خیره، کاین گهر پاک بی بهاست


    گر زنده‌ای و مرده نه‌ای، کار جان گزین

    تن پروری چه سود، چو جان تو ناشتاست


    تو مردمی و دولت مردم فضیلت است

    تنها وظیفهٔ تو همی نیست خواب و خاست


    زان راه باز گرد که از رهروان تهی است

    زان آدمی بترس که با دیو آشناست


    سالک نخواسته است ز گمگشته رهبری

    عاقل نکرده است ز دیوانه بازخواست


    چون معدنست علم و در آن روح کارگر

    پیوند علم و جان سخن کاه و کهرباست


    خوشتر شوی بفضل زلعلی که در زمی است

    برتر پری بعلم ز مرغی که در هواست


    گر لاغری تو، جرم شبان تو نیست هیچ

    زیرا که وقت خواب تو در موسم چراست


    دانی ملخ چه گفت چو سرما و برف دید:

    تا گرم جست و خیز شدم نوبت شتاست


    جان را بلند دار که این است برتری

    پستی نه از زمین و بلندی نه از سماست


    اندر سموم طیبت باد بهار نیست

    آن نکهت خوش از نفس خرم صباست


    آن را که دیبهٔ هنر و علم در بر است

    فرش سرای او چه غم ارزانکه بوریاست


    آزاده کس نگفت ترا، تا که خاطرت

    گاهی اسیر آز و گهی بستهٔ هواست


    مزدور دیو و هیمه‌کش او شدیم از آن

    کاین سفله تن گرسنه و در فکرت غذاست


    تو دیو بین که پیش رو راه آدمی است

    تو آدمی نگر که چو دستیش رهنماست


    بیگانه دزد را بکمین میتوان گرفت

    نتوان رهید ز آفت دزدی که آشناست


    بشناس فرق دوست ز دشمن بچشم عقل

    مفتون مشو که در پس هر چهره چهره‌هاست


    جمشید ساخت جام جهان‌بین از آنسبب

    کگه نبود ازین که جهان جام خودنماست


    زنگارهاست در دل آلودگان دهر

    هر پاک جامه را نتوان گفت پارساست


    ایدل، غرور و حرص زبونی و سفلگی است

    ای دیده، راه دیو ز راه خدا جداست


    گر فکر برتری کنی و بر پری بشوق

    بینی که در کجائی و اندر سرت چهاست


    جان شاخه‌ایست، میوهٔ آن علم و فضل و رای

    در شاخه‌ای نگر که چه خوشرنگ میوه‌هاست


    ای شاخ تازه‌رس که بگلشن دمیده‌ای

    آن گلبنی که گل ندهد کمتر از گیاست


    اعمی است گر بدیدهٔ معنیش بنگری

    آن کو خطا نمود و ندانست کان خطاست


    زان گنج شایگان که بکنج قناعت است

    مور ضعیف گر چو سلیمان شود رواست


    دهقان توئی بمزرع ملک وجود خویش

    کار تو همچو غله و ایام آسیاست


    سر، بی چراغ عقل گرفتار تیرگی است

    تن بی وجود روح، پراکنده چون هباست


    همنیروی چنار نگشته است شاخکی

    کز هر نسیم، بیدصفت قامتش دوتاست


    گر پند تلخ میدهمت، ترشرو مباش

    تلخی بیاد آر که خاصیت دواست


    در پیش پای بنگر و آنگه گذار پای

    در راه چاه و چشم تو همواره در قفاست


    چون روشنی رسد ز چراغی که مرده است

    چون درد به شود ز طبیبی که مبتلاست


    گندم نکاشتیم گه کشت، زان سبب

    ما را بجای آرد در انبار، لوبیاست


    در آسمان علم، عمل برترین پراست

    در کشور وجود، هنر بهترین غناست


    میجوی گرچه عزم تو ز اندیشه برتر است

    میپوی گرچه راه تو در کام اژدهاست


    در پیچ و تابهای ره عشق مقصدیست

    در موجهای بحر سعادت سفینه‌هاست


    قصر رفیع معرفت و کاخ مردمی

    در خاکدان پست جهان برترین بناست


    عاقل کسیکه رنجبر دشت آرزو است

    خرم کسیکه درده امید روستاست


    بازارگان شدستی و کالات هیچ نیست

    در حیرتم که نام تو بازارگان چراست


    با دانش است فخر، نه با ثروت و عقار

    تنها هنر تفاوت انسان و چارپاست


    زاشوبهای سیل و ز فریادهای موج

    نندیشد ای فقیه هر آنکس که ناخداست


    دیوانگی است قصهٔ تقدیر و بخت نیست

    از بام سرنگون شدن و گفتن این قضاست


    آن سفله‌ای که مفتی و قاضی است نام او

    تا پود و تار جامه‌اش از رشوه و رباست


    گر درهمی دهند، بهشتی طمع کنند

    کو آنچنان عبادت و زهدی که بیریاست


    جانرا هر آنکه معرفت آموخت مردم است

    دل را هر آنکه نیک نگهداشت پادشاست

    پروين اعتصامي
    شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....


    www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس

  2. 2 کاربر برای این پست از morteza3164 تشکر کرده اند:


  3. #274
    sahar98 آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    21943
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    نوشته ها
    463
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,236
    1,128 بار تشکر شده در 428 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 90/0
    Given: 70/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    مرا خود با تو چیزی در میان هست
    وگرنه روی زیبا بی شمار هست...
    . وجودی دارم از مهرت گدازان،
    وجودم رفت و مهرت همچنان هست... حافظ

    من/پرنده‌ای فراموشکارم/که آوازهای خوبی می‌خوانم/هربار فراموش می‌کنم با پرهایم/چه کاردستی‌های قشنگی ساخته‌اند/
    و هربار فراموش می‌کنم/چه چیزهایی را فراموش کرده‌ام.

  4. کاربران زیر از sahar98 به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  5. #275
    sahar98 آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    21943
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    نوشته ها
    463
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,236
    1,128 بار تشکر شده در 428 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 90/0
    Given: 70/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!

    از گم شدن ، همه می‌ترسیم
    اما ...
    زیباترین روز زندگی‌ام
    روزی بود که با تو در میانه جنگـل
    گم شدیم.



    گروس عبدالملکیان

    من/پرنده‌ای فراموشکارم/که آوازهای خوبی می‌خوانم/هربار فراموش می‌کنم با پرهایم/چه کاردستی‌های قشنگی ساخته‌اند/
    و هربار فراموش می‌کنم/چه چیزهایی را فراموش کرده‌ام.

  6. 2 کاربر برای این پست از sahar98 تشکر کرده اند:


  7. #276
    sahar98 آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    21943
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    نوشته ها
    463
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,236
    1,128 بار تشکر شده در 428 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 90/0
    Given: 70/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!

    قفلای پیشِ روم همه رُ باز می‌کنم
    با اون کلیدِ سُل که رو ساقِت تَتو شده

    سفید برفی
    ‫ یغماگلرویی‬

    ویرایش توسط sahar98 : Thursday 13 March 2014 در ساعت 12:21 PM

    من/پرنده‌ای فراموشکارم/که آوازهای خوبی می‌خوانم/هربار فراموش می‌کنم با پرهایم/چه کاردستی‌های قشنگی ساخته‌اند/
    و هربار فراموش می‌کنم/چه چیزهایی را فراموش کرده‌ام.

  8. #277
    sahar98 آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    21943
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    نوشته ها
    463
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,236
    1,128 بار تشکر شده در 428 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 90/0
    Given: 70/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    گمت کردم
    مانندِ لبخندی
    در عکس‌های کودکی‌ام...

    یغماگلرویی

    -

    من/پرنده‌ای فراموشکارم/که آوازهای خوبی می‌خوانم/هربار فراموش می‌کنم با پرهایم/چه کاردستی‌های قشنگی ساخته‌اند/
    و هربار فراموش می‌کنم/چه چیزهایی را فراموش کرده‌ام.

  9. 2 کاربر برای این پست از sahar98 تشکر کرده اند:


  10. #278
    sahar98 آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    21943
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    نوشته ها
    463
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,236
    1,128 بار تشکر شده در 428 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 90/0
    Given: 70/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بن بست
    به من چیزی بگو شاید هنوزم فرصتی باشه
    هنوزم بیـن ما شاید یه حـس تـازه پیدا شه
    یه راهی روبه من واکن تو این بی‌راهه‌ى بن‌بست
    یه کاری کن برای ما اگه ما ای هنوزم هست
    به من چیزی بگو از عشق از این حالی که من دارم
    من از احساس شک کردن به احساس تو بیزارم
    تو هم شاید شبیه من تو این بـرزخ گرفتاری
    تو هم شاید نمی‌دونی چه احساسی به من داری
    گریزی جز شکستن نیست منم مثل تو می‌دونم
    نگو بـاید بریـد از عشق نه می‌تونی نه می‌تونم
    روزبه بمانی
    ویرایش توسط sahar98 : Thursday 13 March 2014 در ساعت 04:51 PM

    من/پرنده‌ای فراموشکارم/که آوازهای خوبی می‌خوانم/هربار فراموش می‌کنم با پرهایم/چه کاردستی‌های قشنگی ساخته‌اند/
    و هربار فراموش می‌کنم/چه چیزهایی را فراموش کرده‌ام.

  11. 2 کاربر برای این پست از sahar98 تشکر کرده اند:


  12. #279
    sahar98 آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    21943
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    نوشته ها
    463
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,236
    1,128 بار تشکر شده در 428 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 90/0
    Given: 70/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    شكنجه گر

    رو به تو سجده مي كنم دري به كعبه باز نيست

    بس كه طواف كردمت مرا به حج نياز نيست

    به هر طرف نظر كنم نماز من نماز نيست

    مرا به بند مي كشي از اين رهاترم كني

    زخم نمي زني به من كه مبتلاترم كني

    از همه توبه مي كنم بلكه تو باورم كني

    قلب من از صداي تو چه عاشقانه كوك شد

    تمام پرسه هاي من كنار تو سلوك شد

    عذاب مي كشم ولي عذاب من گناه نيست

    وقتي شكنجه گر تويي شكنجه اشتباه نيست

    قلب من از صداي تو چه عاشقانه كوك شد

    تمام پرسه هاي من كنار تو سلوك شد

    عذاب مي كشم ولي عذاب من گناه نيست

    وقتي شكنجه گر تويي شكنجه اشتباه نيست

    من/پرنده‌ای فراموشکارم/که آوازهای خوبی می‌خوانم/هربار فراموش می‌کنم با پرهایم/چه کاردستی‌های قشنگی ساخته‌اند/
    و هربار فراموش می‌کنم/چه چیزهایی را فراموش کرده‌ام.

  13. 3 کاربر برای این پست از sahar98 تشکر کرده اند:


  14. #280
    navid_bikas71 آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    70036
    تاریخ عضویت
    Jan 2013
    نوشته ها
    840
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    1,448
    1,376 بار تشکر شده در 669 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 373/0
    Given: 166/0
    میزان امتیاز
    12

    مدال های دریافت شده

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بـا ایـن شـراب هـا

    مـسـت نـمـی شـوم دیـگـر...

    بـایـد دوبـاره سـراغ چـشـم هـای تـو بـیـایـم !!!
    سقوط تاوان پریدن با بعضی هاست...

  15. 3 کاربر برای این پست از navid_bikas71 تشکر کرده اند:


  16. #281
    sahar98 آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    21943
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    نوشته ها
    463
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,236
    1,128 بار تشکر شده در 428 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 90/0
    Given: 70/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بالا بری.. پایین بیای.. بی فایدست

    من تو را همین جا

    میان بازوانم در آغوش می خواهم

    با یک بوسه

    در سرزمین من خبری از دموکراسی نیست
    ویرایش توسط sahar98 : Monday 17 March 2014 در ساعت 08:02 PM

    من/پرنده‌ای فراموشکارم/که آوازهای خوبی می‌خوانم/هربار فراموش می‌کنم با پرهایم/چه کاردستی‌های قشنگی ساخته‌اند/
    و هربار فراموش می‌کنم/چه چیزهایی را فراموش کرده‌ام.

  17. 3 کاربر برای این پست از sahar98 تشکر کرده اند:


  18. #282
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    93158
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    نوشته ها
    667
    میانگین پست در روز
    0.17
    تشکر از پست
    1,275
    1,280 بار تشکر شده در 578 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 406/0
    Given: 601/0
    میزان امتیاز
    11

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ای با عدوی ما گذرنده ز کوی ما
    ای ماهروی شرم نداری ز روی ما؟
    نامم نهاده بودی بدخوی جنگجوی
    با هر کسی همی گله کردی ز خوی ما
    جستی و یافتی دگری بر مراد دل
    رستی ز خوی ناخوش و از گفتگوی ما
    اکنون به جوی اوست روان آب عاشقی
    آن روز شد که آب گذشتی به جوی ما
    گویند سردتر بود آب از سبوی نو
    گر مست آب ما که کهن شد سبوی ما
    اکنون یکی به کام دل خویش یافتی
    چندین به خیر خیر چه گردی به کوی ما؟
    آیه‌های اشک من تفسیر می‌شد، بد نبود
    دل اگر از غصه خوردن سیر می‌شد، بد نبود
    شور ماتم، دشتی غم، بغض‌های اصفهان
    در بیات ترک شب تحریر می‌شد، بد نبود..

  19. 2 کاربر برای این پست از danesh72 تشکر کرده اند:


  20. #283
    sahar98 آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    21943
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    نوشته ها
    463
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,236
    1,128 بار تشکر شده در 428 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 90/0
    Given: 70/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!


    با من بیا


    با من به آن ستاره بیا

    به آن ستاره كه هزاران هزار سال
    از انجماد خاك ،و مقیاس های پوچ زمین دوراست
    و هیچكس در آنجا از روشنی نمی ترسد
    من در جزیره های شناور به روی آب نفس می كشم
    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم
    كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد
    با من رجوع كن
    من نا توانم از گفتن
    بگذار پر شوم از قطره های كوچك باران
    از قلب های رشد نكرده
    از حجم كودكان به دنیا نیامده
    بگذار پر شوم
    شاید كه عشق من
    گهواره تولد عیسای دیگری باشد
    فروغ فرخزاد
    ویرایش توسط sahar98 : Monday 17 March 2014 در ساعت 08:08 PM

    من/پرنده‌ای فراموشکارم/که آوازهای خوبی می‌خوانم/هربار فراموش می‌کنم با پرهایم/چه کاردستی‌های قشنگی ساخته‌اند/
    و هربار فراموش می‌کنم/چه چیزهایی را فراموش کرده‌ام.

  21. 2 کاربر برای این پست از sahar98 تشکر کرده اند:


  22. #284
    morteza3164 آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    23840
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    سن
    41
    نوشته ها
    1,200
    میانگین پست در روز
    0.23
    تشکر از پست
    2,434
    2,314 بار تشکر شده در 989 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 122/2
    Given: 4/1
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    منع مهر غیر نتوان کرد یار خویش را

    هر که باشد، دوست دارد دوستار خویش را


    هر نگاهی از پی کاریست بر حال کسی

    عشق می‌داند نکو آداب کار خویش را


    غیر گو از من قیاس کار کن این عشق چیست

    می‌کند بیچاره ضایع روزگار خویش را


    صید ناوک خورده خواهد جست، ما خود بسملیم

    ای شکار افکن بتاز از پی شکار خویش را


    با تو اخلاصم دگر شد بسکه دیدم نقض عهد

    من که در آتش نگردانم عیار خویش را


    بادهٔ این شیشه بیش از ساغر اغیار نیست

    بشکنیم از جای دیگر ما خمار خویش را


    کار رفت از دست ،وحشی پای بستی کن ز صبر

    این بنای طاقت نااستوار خویش را
    شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....


    www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس

  23. 2 کاربر برای این پست از morteza3164 تشکر کرده اند:


  24. #285
    morteza3164 آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    23840
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    سن
    41
    نوشته ها
    1,200
    میانگین پست در روز
    0.23
    تشکر از پست
    2,434
    2,314 بار تشکر شده در 989 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 122/2
    Given: 4/1
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    درگوش دارم این سخن از پیر می‌فروش

    کای طفل بر نصیحت پیران بدار گوش


    خواهی که خنده سازکنی چون غرابه خند

    خواهی که باده نوش کنی چون پیاله نوش


    کآن یک‌هزار خنده نموده است و دیده تر

    وین یک‌هزار جرعه کشیدست و لب خموش


    پوشیده می بنوش که سهل است این خطا

    با رحمت خدای خطابخش جرم‌پوش


    بر دوش اگر سبوی می آری به خانقاه

    بهتر که بار منت دونان کشی به دوش


    زاهدکه دین فروشد و دنیا طلب کند

    او را کجا رسد که کند عیب می‌فروش


    روزی دوکاستین مرادت بود به‌دست

    در باب قدر صحبت رندان ژنده‌پوش


    یاری و باده‌ای وکتابی وگوشه‌ای

    گر دست داد پای به دامان کش و مکوش


    گر دین و عقل نیست مرا زاهدا مخند

    ور تاب وهوش نیست مرا ناصحا مجوش


    کانجا که عشق خیمه زند نیست عقل و دین

    وآنجاکه یار جلوه کند نیست تاب و هوش


    ای مهربان طبیب چه پرسی ز حال من‌؟‌!

    چون است حال رند قدح گیر جرعه‌نوش


    پارینه مست بودم و دوشینه نیز مست

    وامسال‌ همچو پارم و امروز همچو دوش


    خیز ای بهار عذرگناهان رفته خواه

    زان پیشترکه مژدهٔ رحمت دهد سروش

    شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....


    www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس

  25. 2 کاربر برای این پست از morteza3164 تشکر کرده اند:


  26. #286
    sahar98 آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    21943
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    نوشته ها
    463
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,236
    1,128 بار تشکر شده در 428 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 90/0
    Given: 70/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!


    ﻣﻦ ﻫﻨوز
    ﮔﺎﻫﯽ
    ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ
    ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
    ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
    ﺑﯿﻦ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
    ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ
    ﺗﻮ ﺭﺍ
    ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ !
    ناظم حکمت
    ویرایش توسط sahar98 : Wednesday 30 April 2014 در ساعت 12:57 PM

    من/پرنده‌ای فراموشکارم/که آوازهای خوبی می‌خوانم/هربار فراموش می‌کنم با پرهایم/چه کاردستی‌های قشنگی ساخته‌اند/
    و هربار فراموش می‌کنم/چه چیزهایی را فراموش کرده‌ام.

  27. کاربران زیر از sahar98 به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  28. #287
    morteza3164 آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    23840
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    سن
    41
    نوشته ها
    1,200
    میانگین پست در روز
    0.23
    تشکر از پست
    2,434
    2,314 بار تشکر شده در 989 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 122/2
    Given: 4/1
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دوش در خواب من آن لاله عذار آمده بود

    شاهد عشق و شبابم به کنار آمده بود

    در کهن گلشن طوفانزده خاطر من
    چمن پرسمن تازه بهار آمده بود

    سوسنستان که هم آهنگ صبا می رقصید
    غرق بوی گل و غوغای هزار آمده بود


    آسمان همره سنتور سکوت ابدی
    با منش خنده خورشید نثار آمده بود

    تیشه کوهکن افسانه شیرین میخواند
    هم در آن دامنه خسرو به شکار آمده بود

    عشق در آینه چشم و دلم چون خورشید
    می درخشید بدان مژده که یار آمده بود

    سروناز من شیدا که نیامد در بر
    دیدمش خرم و سرسبز به بار آمده بود

    خواستم چنگ به دامان زنمش بار دگر
    نا گه آن گنج روان راهگذار آمده بود

    لابه ها کردمش از دور و ثمر هیچ نداشت
    آهوی وحشی من پا به فرار آمده بود

    چشم بگشودم و دیدم ز پس صبح شباب
    روز پیری به لباس شب تار آمده بود

    مرده بودم من و این خاطره عشق و شباب
    روح من بود و پریشان به مزار آمده بود

    آوخ این عمر فسونکار بجز حسرت نیست
    کس ندانست در اینجا به چه کار آمده بود

    شهریار این ورق از عمر چو درمی پیچید
    چون شکج خم زلفت به فشار آمده بود
    شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....


    www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس

  29. #288
    morteza3164 آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    23840
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    سن
    41
    نوشته ها
    1,200
    میانگین پست در روز
    0.23
    تشکر از پست
    2,434
    2,314 بار تشکر شده در 989 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 122/2
    Given: 4/1
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    گفتمش‌هنگام‌وصل است ای بت‌فرخار، گفت‌:

    باش اکنون تا برآید، گفتم‌: ازگل خار، گفت‌:


    جانت اندر هجر، گفتم‌: جان پی ایثار تست

    گرچه هست این هدیه در نزد تو بی‌مقدار، گفت‌:


    عاشقا! این ناله و آه و فغان از جور کیست‌؟

    گفتم‌: از جور تو معشوق جفاکردار، گفت‌:


    عاشقان را رنج باید بردگفتم‌: رنج عشق‌؟

    گفت‌: از آن دشوارتر، گفتم‌: فراق یار؟ گفت


    آنچه سوزد جان عاشق‌، گفتمش جور رقیب‌؟

    گفت‌: نی‌، گفتم‌: نگاه یار با اغیار؟ گفت‌:


    آری‌، آری‌، گفتم‌: از اغیار نتوان بست چشم

    گاه گاهی گوشهٔ چشمی به ما می‌دار گفت‌:


    چشم مست ما تو را هم ساغری برکف نهاد؟

    گفتم‌: از میخانه کس بیرون رود هشیار؟ گفت‌:


    ناوک دلدوز ما را شد دلت آماجگاه‌؟

    گفتمش جانا مرا نبود دلی درکار، گفت‌:


    دل ببردند ازکفت‌؟ گفتم‌: بلی گفت‌:‌این جفا

    ازکه سر زد؟ گفتم‌: از آن طرهٔ طرار، گفت‌:


    روی دل در پردهٔ حسرت چه پوشی غنچه‌وار

    گفتم‌: از درد فراق آن گل رخسار، گفت‌:


    گفتهٔ دلدار گشت آیین گفتار «‌بهار»

    گفتمش آیین جان است آنچه را دلدار گفت
    شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....


    www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس

  30. کاربران زیر از morteza3164 به خاطر این پست تشکر کرده اند:


صفحه 18 از 21 نخستنخست ... 81415161718192021 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •