لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 21 از 21 نخستنخست ... 111718192021
نمایش نتایج: از 321 به 324 از 324

موضوع: رقیق ترین احساسات

  1. #321
    sahar98 آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    21943
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    نوشته ها
    463
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,236
    1,128 بار تشکر شده در 428 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 90/0
    Given: 70/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بیا بیدار و بی تابم، دلم آغوش میخواهد
    مرا محصور کن در خود، تنم تن پوش میخواهد
    ببین دستان سردم را، بپرس احوال قلبم را
    ببوس امشب لبانم را، که او هم نوش میخواهد
    نگاهی کن به چشمانم، بکش دستی به موهایم...
    فدای شانه های تو، سر من دوش میخواهد
    دلت را با دل تنگم؛ یکی کن مهربان من
    که حسرت های دیرینه کمی پاپوش میخواهد
    اگر پرحرف و پر دردم، غم عشق تو سنگین است
    نگو ای نازنین این زن، فقط یک گوش میخواهد
    من از ابراز احساسم، نباید دست بردار
    اگرچه چشم ظاهر بین مرا خاموش میخواهد

    من/پرنده‌ای فراموشکارم/که آوازهای خوبی می‌خوانم/هربار فراموش می‌کنم با پرهایم/چه کاردستی‌های قشنگی ساخته‌اند/
    و هربار فراموش می‌کنم/چه چیزهایی را فراموش کرده‌ام.

  2. کاربران زیر از sahar98 به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  3. #322
    sahar98 آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    21943
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    نوشته ها
    463
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,236
    1,128 بار تشکر شده در 428 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 90/0
    Given: 70/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    حسودم،به انگشت هایت
    وقتی موهایت را مرتب می کنند
    حسودم،
    به چشم هایت
    وقتی تو را در آینه می بینند
    و حسودم،
    به زنی که رد شدن از لنزهای رنگی اش
    رنگ پیراهنت را عوض می کند


    چه کار کنم؟
    من زنِ روشنفکری نیستم
    انسانی غارنشینم،
    که قلبم هنوز در سرم می تپد؛
    - که بادی که پنجره‌های خانه ام را به هم می‌کوبد،
    روزی اگر موهای دیگری را پریشان کرده باشد چه؟
    و بارانی که باریده و نباریده تورا یادم می آورد،
    روزی اگر دیگری را یادت بیاورد چه؟ -


    حسودم
    و هی می ترسم از تو
    از خودم
    از او
    می ترسم و هی شماره ات را می گیرم
    و صدای زنی ناشناس
    که شاید عطر تو از گل های پیراهنش می چکد
    که شاید بوی تو از انگشتانش می چکد
    که شاید حروف نام تو از لبانش می چکد
    هر لحظه از دسترسم دورترت می کند


    تو دور می‌شوی
    من
    فرو
    می‌روم در غار تنهایی‌ام
    کنار وهمِ خفاشی که این روزها
    دنیایم را وارونه کرده¬ست.


    ا

    من/پرنده‌ای فراموشکارم/که آوازهای خوبی می‌خوانم/هربار فراموش می‌کنم با پرهایم/چه کاردستی‌های قشنگی ساخته‌اند/
    و هربار فراموش می‌کنم/چه چیزهایی را فراموش کرده‌ام.

  4. کاربران زیر از sahar98 به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  5. #323
    sahar98 آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    21943
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    نوشته ها
    463
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,236
    1,128 بار تشکر شده در 428 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 90/0
    Given: 70/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    هربار به تو فکر می‌کنمیکی از دکمه‌هایم شل می‌شودانقراض آغوشم یک نسل به تأخیر می‌افتدو چیزی به نبضم اضافه می‌شودکه در شعرهایم نمی‌گنجدکافیست تورا به نام بخوانمتا ببینی لکنت، عاشقانه‌ترینِ لهجه‌هاستو چگونه لرزش لب‌های من دنیا را به حاشیه می‌بَرددوستت دارمبا تمام واژه‌هایی که در گلویم گیر کرده‌اندو تمام هجاهای غمگینی که به خاطر تو شعر می‌شوددوستت دارم با صدای بلنددوستت دارم با صدای آهستهدوستت دارمو خواستن تو جنینی‌ست در منکه نه سقط می‌شودنه به دنیا می آید.

    من/پرنده‌ای فراموشکارم/که آوازهای خوبی می‌خوانم/هربار فراموش می‌کنم با پرهایم/چه کاردستی‌های قشنگی ساخته‌اند/
    و هربار فراموش می‌کنم/چه چیزهایی را فراموش کرده‌ام.

  6. کاربران زیر از sahar98 به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  7. #324
    sahar98 آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    21943
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    نوشته ها
    463
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,236
    1,128 بار تشکر شده در 428 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 90/0
    Given: 70/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    یک روز سطری از این شعر
    مثل سوت قطاری از کنار گوشَت عبور می کند
    واژه ها برایت دست تکان می دهند
    خاطره ها
    مثل آشنایان دورت به تو نزدیک می شوند
    و فکر می کنی
    چرا نبض این شعر برای تو اینقدر تند می زند ؟




    - نگاهم می کنی
    و چشم هایت چقدر خسته اند !
    انگار از تماشای منظره ای دور برگشته اند –




    نگاه می کنی به من
    برفی که بر موهایم باریده
    راه تمام آشنایی ها را بسته است
    انگشتانم استخوانی تر از آن شده اند
    که نوازشی را یادت بیاورند
    و تمام این سال ها
    آنقدر میان خطوط موازی دفترم
    دست به عصا راه رفته ام
    که بردن نامت کمر واژه هایم را خواهد شکست




    نگاه می کنی به خودت
    که پس از سال ها دوباره از دهان زنی بیرون آمده ای
    و لرزش لب هایش را انکار می کنی
    میان سطرهایش راه می روی
    و پاهای بیست و چند سالگی ات را انکار می کنی




    واژه ها
    دوباره برایت دست تکان می دهند
    خاطره ها
    مثل آشنایان نزدیکت از تو دور می شوند
    و این شعر
    برای همیشه حافظه اش را از دست می دهد .


    از مجموعه ی حرفی بزرگتر از دهان پنجره


    من/پرنده‌ای فراموشکارم/که آوازهای خوبی می‌خوانم/هربار فراموش می‌کنم با پرهایم/چه کاردستی‌های قشنگی ساخته‌اند/
    و هربار فراموش می‌کنم/چه چیزهایی را فراموش کرده‌ام.

صفحه 21 از 21 نخستنخست ... 111718192021

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •