0
سلام بچه ها
یه نمونه کار جدید گذاشتم خوشحال می شم نظرتون رو راجع به آکورد هایی که روی شعر گذاشتم
بگین
طبق معمول کیفیت زیاد خوبی ندارد ...!!! تازه سرما هم خوردم چون هل بودم تا نظرات شما دوستای خویم رو ببینم زود آپلود کردم
این شعر برای فریدون مشیری هست
راستش این آکورد گذاشتن ها یکی از تکالیفی هست که باید به استادم تحویل بدم به همین خاطر خیلی وقت نمیکنم روشون کار کنم
ممنونتون میشم که با نظراتتون راهنماییم کنین
بابا لالا نکن
سراپا درد افتادم به بستر
شب تلخی به جانم آتش افروخت
دلم در سینه طبل مرگ می کوفت
تنم از سوز تب چون کوره می سوخت
ملال از چهره مهتاب میریخت
شرنگ از جام مان لبریز میشد
به زیر بال شبکوران شبگرد
سکوت شب خیال انگیز می شد
چه ره گم کرده ای در ظلمت شب
که زار و خسته واماند ز رفتار
ز پا افتاده بودم تشنه بی حال
به جنگ این تب وحشی گرفتار
تبی آنگونه هستی سوز و جانکاه
که مغز استخوان را آب می کرد
صدای دختر نازک خیالم
دل تنگ مرا بی تاب می کرد
بابا لالا نکن فریاد میزد
...
علاقه مندي ها (Bookmarks)