لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 16 از 48

موضوع: بیوگرافی بزرگان

  1. #1
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض بیوگرافی بزرگان


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام در این تاپیک قصد دارم بیوگرافی و زندگی نامه ی بزرگان ویولن و مکتب ان ها رو برای شما دوستان بذارم از ویولنیست های ایرانی معاصر تا جدید و ویولنیست های بزرگ کلاسیک و اولین نفر هم با استاد ارجمند پرویز یا حقی شروع میکنم

    پرویز صدیقی پارسی (معروف به پرویز یاحقی) در سال 1315 شمسی در تهران خیابان صفی علیشاه تولد یافت پدر پرویز از مردان روشن فکر و تحصیل کرده زمان خود بود .
    پرویز که از کودکی دل و جانش با نوارهای دل انگیز موسیقی آشنا شده و اعصاب ظریف و حساسش با ساز و نوا کوک شده بود هیجانی زائدالوصف برای فراگیری موسیقی از خود نشان می داد .
    روح بزرگ و پر التهاب وی آرامش را از او صلب نموده درصدد دستیابی به سازی بر آمد ، شاید آسان ترین سازی که در ایام کودکی می توانست در اختیار او قرار بگیرد نی لبک کوچک و ظریفی بود که تهیه آن برای او چندان دشوار نبود .

    او سعی داشت نغمات دلنشینی که در فضای خانه و در کلاس درس استاد به گوش می رسید با ساز کوچک خود اجرا نماید .
    استاد که همشیرزاده خود را چنین شیفته و دلباخته موسیقی می دید و از دور و نزدیک متوجه حالات او بود در انتظار فرصت مناسبی بود که مشکلات را از سر راه وی بردارد و رضایت پدر و مادر او را برای تقدیم هنرمندی بزرگ به عالم موسیقی جلب نماید ، این تصمیم استاد روزی به مرحله عمل در آمد که پرویز در حالی که بیش ازهفت سال نداشت وارد کلاس موسیقی وی شده درغیاب استاد ویلن را برداشته و با نگاهی عاشقانه بدان می نگریست ، مخالفت مادر پرویز از دست زدن به ویولون استاد را به وساطت واداشته ، با لحنی مشفقانه و بسیار ملایم که در طبیعت آن استاد ارجمند بود همشیره خود را از تحکم به فرزند باز می دارد و از همان روز مبادرت به تعلیم وی می نماید علاقه و استعدادشگرف پرویز در فراگیری ((نت)) و ملودی های گوناگون موسیقی باعث حیرت استاد شد . و می دید که دوره های ردیف اول موسیقی را که شاگردان دیگر دوران زیادی را صرف آموختن آنان می کنند به سرعت طی کرده و در حالی که از نظر سن و قد و قامت از همه آنان کوچکتر است در فراگیری دروس به آنها کمک می کند.
    دوره آموزش ردیف های پنجگانه دیگر استادکه عبارت از پیش در آمدها ، چهار مضراب ها ، آهنگ های ضربی و دستگاههای موسیقی ایرانی بود و تا دوره عالی به انجام می رسید یکی از دیگری طی شد در حالی که پرویز بیش از 11 سال از سنین عمرش نشده بود .
    منزل استاد یاحقی که در آن زمان محل اجتماع و رفت و آمد موسیقیدانان بزرگی نظیر استادان : ابوالحسن صبا ، مرتضی محجوبی ، علی اکبر شهنازی ، رضا محجوبی ، حسین تهرانی ، رضاقلی ظلی،مرتضی نی داود و غیره بود موقعیت خاصی برای دانشجویان موسیقی فراهم آورده بود .
    پرویز از اوان کودکی و نوجوانی با یکایک این استادان از نزدیک آشنا شده با سبک و سیاق نوازندگی و خوانندگی آنها آشنا گردید و مورد تشویق یکایک آنان قرار می گرفت. از جمله استاد ابوالحسن صبا که متوجه نبوغ و استعداد خارق العاده وی شده از استاد او خواسته بود که چندی هم در نزد وی کار کند . پرویز با اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت و مدت 2 سال نیز نزد استاد صبا به فراگیری ردیف های ایشان اشتغال داشت.

    پرویز صدیقی که در این هنگام فامیل یاحقی را زینت بخش نام خود کرده و الحق انتخاب بجا و شایسته ای هم بوده همراه با استاد خود پا به رادیو می گذارد و به عنوان نوازنده خردسال در برنامه های رادیو قطعاتی اجرا می کند .
    پرویز همکاری اش را تا 18 سالگی با رادیو ادامه داد ، در آن هنگام به دعوت داود پیرنیا آهنگی را بنام : ((امید دل من کجایی)) با صدایی استاد غلامحسین بنان برای اجرا در برنامه ((گلها)) ساخت که اعضای ارکستر این برنامه ابوالحسن صبا ، حسین یاحقی ، مرتضی محجوبی ، علی تجویدی ، حبیب الله بدیعی ، میر نقیبی ، زرین پنجه ، حسین تهرانی ، وزیری تبار و پرویز یاحقی بودند . همانطور که از اسامی اعضای این ارکستر پیداست انها از نوابغ موسیقی ملی ایران بودند و این موفقیتی بی نظیر برای جوان هجده ساله یی مثل پرویز یاحقی بود و همین امر موجب تشویق و دلگرمی او شده ، نهال پر برگ و بار استعداد او هر روز از روز قبل شکوفا تر می شد .
    پرویز یاحقی رفته رفته ، آهنگساز و تکنوازی پر قریحه و خلاق شده بود که در کار تکنوازی ویولون ، تلفیقی از تکنیک قوی و لطافت و ظرافت خاص و بدیعی را ارائه می داد به طوری که نواختن ویولون را در حال و هوای موسیقی اصیل ایران به اوج کمال خود رساند.
    شادروان جواد بدیع زاده ، در یکی از یادداشت های خود درباره پرویز می نویسد:
    ((طبیعت هر چندین سال و یا چندین قرن یکبار به درست کردن آدم هایی خارق العاده دست می زند ، پرویز یاحقی از آن آدم هایی است که کمتر از دست طبیعت هم ساخته است تا نظیر او را با چنین استعداد عجیبه یی خلق کند . ساز وی بیشترین اثرها را در جان و مغز و دل من داشته و خوشبختانه پرویز یاحقی جرو آنهایی است که به پا برجا ماندن موسیقی ایرانی و رونق آن کمک های دو چندان کرده و به آن دسته از متخصصین نشان داده که بیرون بردن این ساز از موسیقی ایرانی تا چه اندازه یی از جلال و ظرافت و قدرت و زیبایی موسیقی ایرانی خواهد کاست)) .
    پرویز یاحقی با بسیاری از شعرا و تصنیف سازان بنام مثل : رهی معیری ، تورج نگهبان ، اسماعیل نواب صفا ، معینی کرمانشاهی همکاری داشته ، ولی دوستی دیرینه یی که وی با بیژن ترقی از زمان های نوجوانی داشته بیش از نود تصانیف آهنگهای او را سروده و سال های سال با هم همکاری داشته اند . بیژن ترقی درباره یاحقی می گوید :

    ((پرویز یاحقی یا به قولی ، کاروانسالار موسیقی ایران ، یکی از خورشیدهای درخشان هنر این سرزمین است که از آغاز جوانی در رفیع ترین قله های هنر اصیل موسیقی ایران درخشیدن گرفت. او با پنجه های سحر آمیز و پر اسرار خود که از سرچشمه فیاض و لایتناهی نبوغ و پشتوانه های وراثت اصیل خانواده هنرمندش متاثر است ، دلنشین ترین نغمات آسمانی را به گوش دلباختگان عالم خاک رسانید .
    نوای دلنشین و پر زمزمه جویباران مانند است که صفا و خرمی از آن می تراود و گاه به صدای بغض گریه عاشقی می ماند که سوز و درد از آن می بارد .
    پرویز یاحقی در احیای هنر موسیقی اصیل و سنتی ایران و زنده کردن گوشه های پربار و غنی دستگاههای آن نمایان نقش ویولون در ساز و تکنوازی که دارای سبکی ابتکاری و بدیع است ، سهم چشم گیر و بسیار موثری را به خود تخصیص داده است. چرا که در اجرای موسیقی ملی ، از ویولون تنها در ارکستر ها و کارهای دسته جمعی استفاده می شد لیکن او توانست با استفاده از سیم های بم و مهجور ویولون ، به قدرت تاثیر و وسعت هر چه بیشتر آن بیفزاید . دیگر از شاهکارهای این هنرمند خلاق ساختن و اجرای چهار مضراب های مختلف در قطعات موسیقی ایرانی است ، و چیره دستی او در هنر آهنگسازی و تنظیم ارکستر برای آهنگهای ایرانی که در طول بیست و پنج سال اخیر موثرترین و شیواترین ترانه ها و قطعات آهنگین را از خود به یادگار گذارده ، که هیچگاه با گذشت زمان فراموش نخواهد شد)).
    پرویز یاحقی هنرمندی است حساس ، زود رنج ، مهجور و گوشه گیر و انزواطلب ، صریح و بدون رودربایستی با همه ومجموع همین هاست که اگر کسی سال ها با وی آشنا و دوست باشد ، پرویز حرفش را رک و پوست کنده به او می زند و این موجب بعضی قضاوت های عجولانه درباره وی شده و از طرفی چون خودش سال ها خبرنگار بود و با مطبوعات همکاری داشت و خلاصه اهل قلم و مطالعه می باشد ، کمتر نوشته یی را به خصوص در مورد موسیقی ، آن هم موسیقی اصیل ایران از اشخاص قبول دارد ، به همین جهت با هرکسی به صحبت در این باب نمی نشیند و اصولا نظر خاص خود را دارد و با تمام ذرات وجودش به موسیقی اصیل و سنتی ایران عشق می ورزد و معتقد است که باید در حفظ و توسعه این گنجینه گرانبها که یادگار و میراث فرهنگ صوتی اجداد ما ایرانیان است همواره کوشا باشیم .
    ایشان در سال 1386 دار فانی را وداع گفتند اما حقایق تلخی هم در مورد فوتشان وجود دارد یکی از شاگردانشان میفرماید:از روز چهارشنبه که با منزل ايشان تماس مي گرفتيم جوابي دريافت نمي کرديم تا اينکه صبح روز جمعه همراه با دکتر جهانشاه برومند به منزل ايشان مراجعه کرديم و در کمال نا باوري با پيکر بي جان استاد يا حقي مواجه شديم.
    وي افزود: دست چپ وي که سال گذشته دچار سانحه شده بود سياه شده بود ولي دماي پايين محل سکونت وي و سردي هوا مانع آن شده بود که جسد ايشان بو بگيرد. طبع نظر پزشک قانوني، از زمان فوت يا حقي مدت 48 ساعت مي گذشت و در واقع ايشان روز چهارشنبه درگذشته بودند و با توجه به اينکه تنها زندگي ميکردند کسي از مرگ وي تا روز جمعه مطلع نشده بود.
    (روحش شاد و يادش گرامي باد )
    ویرایش توسط melodyekohan : Wednesday 5 January 2011 در ساعت 11:09 AM
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  2. 15 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    امروز میخوام بپردازیم به هنر مند بزرگ که روح بتهوون را شاد کرد و یکی از نوابغ ویولن است [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]David Oistrakh, 1908 - 1974

    harmonytalk
    سال 1908 اکراین شاهد تولد نابغه ای بود که زیباترین ستایش ها از بتهوون را درطول زندگی خود به انجام رساند. دیوید اویستراخ (David Oistrakh) شناختی بسیار عمیق از آثار بتهوون داشت و در نهایت استادی آثار او را اجرا می کرد. چه آنگاه که در سال 1962 به همراهی اوبورین مجموعه سوناتهای ویولن و پیانو او را بطور کامل اجرا و ضبط نمود و چه آنگاه که از سال 1950 و به مدت پانزده سال یعنی تا سال 1965 میلادی با ارکسترهای مختلف کنسرتو ویولن او را در نهایت ظرافت نواخت.

    علاقه اویستراخ به اجرای موسیقی بتهوون تنها منحصر به این آثار نیست؛ چنانکه شاهدیم اویستراخ رومانس های ویولن و ارکستر، تریپل کنسرتو برای ویولن و ویولنسل و پیانو به همراهی ارکستر و تریوهای سازی و... را به دفعات با دیگر هنرمندان اجرا نمود و یا آثار ارکسترال مانند سمفونی چهارم یا قطعه اگمونت او را رهبری کرد. شیفتگی اویستراخ نسبت به بتهوون و آثارش باعث اجراهایی شد که می توان از آنها به عنوان „استادانه ترین” اجراهای بتهوون در قرن اخیر نام برد.

    در اجرای کنسرتو ویولن بتهوون، شاهدیم که اویستراخ نقاط اوجی که در میانه موومان اول این کنسرتو وجود دارد را، به سادگی رها نمی سازد. او آنچنان با لطافت ویولن می نوازد و ساز او چنان با ارکستر در فرازها و فرودهای موسیقی در می آمیزد که گویی او شعری زیبا را به تنهایی می خواند و سکوت شنونده را فرا می گیرد.






    دیوید اویستراخ از پدر و مادری هنرمند متولد شد؛ پدرش نوازنده ویولن و مادرش تکخوان اپرا بود. او در سن پنج سالگی نواختن ویولن را نزد استولارسکی آغاز کرد و از سن دوازده سالگی اجرای کنسرت های خود را در اتحاد جماهیر شوروی سابق آغاز نمود. او در بیست و پنج سالگی با تامارا ازدواج کرد و حاصل این ازدواج، تولد پسرشان ایگور بود که خود ویولنیستی حرفه ای گردید و بعدها با پدرش کنسرت هایی اجرا نمود.


    زندگی هنری دیوید اویستراخ سرشار از موفقیت ها در مسابقات نوازندگی است. کسب مقام اول نوازندگی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1935وکسب جایزه اول مسابقات بین المللی ایزایی در سال 1937 نمونه هایی از این مورد هستند. در آن مسابقه 68 ویولنیست از 21 کشور با هم رقابت کردند. اویستراخ در سال 1934 به سمت پرفسوری در کنسرواتوار مسکو رسید و در آنجا به تدریس پرداخت.



    اویستراخ در طی زندگی هنری خود، کنسرتو ویولن های آهنگسازان بزرگ روس نظیر چایکوفسکی، پروکفیف، گلازانف، خاچاطوریان، استراوینسکی و شوستاکویچ را بمورد اجرا گذاشت. پروکفیف، خاچاطوریان، شوستاکویچ هر یک، آثاری از خود را به او اهدا نموده اند. برای مثال خاچاطوریان کنسرتو ویولن خود را به اویستراخ اهدا کرده است. اویستراخ کنسرتو ویولن های شووستاکویچ را بسیارفنی و قوی اجرا نموده است بطوریکه بهترین اجرای موجود از این قطعات متعلق به اوست.



    او درخلال جنگ دوم جهانی گاهی مجبور به نواختن برای کارگران کارخانه ها و سربازان در شرایط دشواری گشت و بعد از اتمام جنگ -و در واقع بسیار دیر هنگام- امکان خروج او از کشورش و برگزاری تورهای هنری توسط او درجهان محیا شد.






    پیش از آن، هرچند او در کشورش „هنرمندی شناخته شده” بود غربی ها او را از طریق ضبط هایش روی دیسک های ال-پی که توسط شرکت ملودیای روسی یا اترنای آلمان شرقی منتشر می شد، می شناختند. در واقع اگرچه اویستراخ در کشور خود شناخته شده، محبوب و موفق بود و مرتبا به اجرای کنسرت های حرفه ای را با ارکسترهای قوی می پرداخت، اما شرایط آن دوران باعث محدود گشتن و عدم برقراری یک ارتباط قوی بین او و دنیای خارج از کشورش شده بود.


    ویولنیست های مشهور غربی در آن دوران شرایط بسیار بهتری برای مطرح شدن در سطح دنیا نسبت به اویستراخ داشتند و از امکانات مختلف موسیقایی بهره مند بودند. شاید بتوان گفت که این ظلمی بود که روزگار نسبت به اویستراخ روا داشت.

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    دیوید اویستراخ
    هر چند امروز نام اویستراخ یادآور یک ویولنیست بزرگ است، اما نباید ازتوانایی او در رهبری ارکستر غافل بود. او که ابتدا در ارکستر کنسرواتوار به موقعیت رهبری دست یافت، در موقعیت یک رهبر ارکستر، توانست جایگاه شایسته ای را کسب نماید و بسیاری از قطعات معروف آهنگسازان را رهبری نمود.

    رهبری سمفونی های شماره یک و دو برامس، هرولد در ایتالیا برلیوز، سمفونی شماره دو شوبرت، سمفونی های شماره پنج و شش چایکوفسکی، سمفونی چهارم بتهوون، سمفونی های شماره هفت و نه شوستاکویچ، سمفونی چهارم مالر و بسیاری از دیگر آثار بزرگ ارکستری آهنگسازان، نمونه هایی از رهبری او هستند.

    در سال 1945 زمانی که یهودی منوهین به مسکو سفر کرده بود با اویستراخ ملاقات کرد. این سفر باعث بوجود آمدن دوستی بسیار عمیقی بین منوهین و اویستراخ گردید، چنانکه منوهین تا آخر عمر از آن به نیکی یاد می کرد.

    این دو، دوبل ویولن کنسرتوی باخ را چند بار با یکدیگر اجرا کردند. در سال 1964منوهین رهبری ارکستری را برعهده داشت که دیوید و ایگور اویستراخ در آن نوازندگان سولیست سینفونیا کنسرتانته زهی موزار بودند. در این اجرا ایگور تکنواز ویولن و پدرش تکنواز ویولن آلتو بود.



    اویستراخ علاقه خاصی به اجرای آثار موزارت داشت؛ جدای از آنکه در طی سالیان عمر خود، با رهبران مختلف بعضی از کنسرتو ویولن های او را اجرا کرده بود، پنج کنسرتو ویولن او را بطور کامل در سالهای70 و 1971 با ارکستر فیلارمونیک برلین اجرا نمود.


    شیوه نواختن و همینطور رهبری آثار موزارت توسط او به گونه ایست که مسائل مربوط به موزیکالیته و نوانس ها و بطور کلی سبک نواختن موسیقی موزارت به بهترین وجه در این اجراها رخ می نماید. چه آنگاه که اویستراخ در یک سونات ویولن و پیانوی موزارت ویولن می نوازد و چه آنگاه که کنسرتو پیانویی از موزارت را رهبری می کند.

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    این مسئله که اویستراخ بخوبی از پس اجرای سبک های مختلف موسیقایی و رعایت نکات مختلف موزیکالیته و اجرایی آنها، از موزارت گرفته تا شوستاکوویچ بر می آید، بدین امر باز می گردد که او دارای شعور بالای موسیقایی و قدرت درک و فهم بسیار تکامل یافته در موسیقی است.

    دیوید اویستراخ یک ویولنیست با رپرتوار کاری„بسیار گسترده” است، بطوریکه او آثار گوناگون هفتاد و پنج آهنگساز دوران های مختلف را که دارای سبک های متفاوتی هستند، در طول زندگی خود اجرا و ضبط نموده است.

    او نابغه ای بسیار کوشا و پرکار بود. مجموع آثارمختلف آهنگسازان که او دراجرای آنها شرکت داشته- و در آن آثار، جایگاهای متفاوتی نظیر تکنوازی یا همنوازی در قطعات دو نوازی، سه نوازی و... و یا رهبری ارکستر را برعهده داشته است- به بیش از سیصد و ده اثر مختلف می رسد که این اجراها بصورت ضبط شده از او موجود می باشند.

    جالب این که وی بسیاری از این آثار را در خلال سالهای مختلف„چندین بار” با هنرمندان مختلف اجرا کرده است. برای مثال، او دوازده بار با ارکسترهای مختلف در مقام سولیست کنسرتو ویولن چایکوفسکی را اجرا نمود و دو دفعه هم این قطعه را رهبری کرده است.


    مقبره دیوید اویستراخ
    فستیوال بهاره پراگ، از اویستراخ برای رهبری „سمفونی نهم” بتهوون در سال1975 دعوت بعمل آورد، دعوتی که بی نتیجه ماند و متاسفانه هیچگاه عملی نشد، زیرا در سال 1974 او به علت بروز حمله قلبی در جریان سفر به آمستردام، درگذشت.


    هر چند سالهاست که طنین نافذ ساز و شکوه نواختن این هنرمند مردمی تبدیل به یادگاری بی مانند گشته که دیگر تکرار نخواهد شد، اما او و میراث زیبای بجای مانده از او، همواره با ستایش دوستدارانش همراه و جاودانه است.

    یادش گرامی باد
    ویرایش توسط melodyekohan : Monday 5 September 2011 در ساعت 09:55 PM
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  5. 9 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  6. #3
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    اینم چند اجرا از دیدوید ایستراخ [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  7. 7 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  8. #4
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    خوب دوستان امروز میپردازم به نوازنده بزرگی که رهبر بزرگ و عزیز هربرت فان کارایان را شگفت زده کرد و اون کسی نیست جز انه سوی موتر اون واقعا تکنیکش عالیه مخصوصا با اجرای 4 فصل ویوالدی چشمان همه را به اشک اورد
    آنه سوفی موتر در ایالت تاریخی بادن در جنوب غربی آلمان متولد شد. روز بیست ونهم ژوئن 1963 بود. در پنج سالگی نواختن پیانو را آغاز کرد، ولی خیلی زود به ویولن تغییر ساز داد.
    ویولن را زیر نظر ارنا هونیگبرگر اموخت وبعد از او با ایدا استاکی ادامه داد او در 13 سالگی همه را شگفت زده کرد
    بعد از این که چندین جایزه دریافت کرد در مسابقه‌های نوازندگی، یکسره درس و مدرسه را کنار گذاشت تا همه وجودش را وقف هنر کند. سیزده ساله که بود، رهبر نامدار هربرت فان کارایان از او دعوت کرد تا با فیلارمونیک برلین بنوازد، هم او بود که همواره آنه سوفی را کودک نابغه می‌خواند. در چهارده سالگی هم در فستیوال سالزبورگ هنرنمایی کرد، با ارکستر مجلسی انگلیس به رهبری دانیل بارن‌بویم. این بارن‌بویم همان است که خود عقد هنری دیگری بسته‌بود با ژاکلین دوپره، ویولنسل‌نواز محبوبی که خیلی زود ترک دنیا کرد.

    در پانزده سالگی بود که همای سعادت بر سرآنه سوفی نشست، آنگاه که به اولین کار ضبط خود توفیق یافت، و کنسرتوهای سوم و پنجم موتزارت را با فیلارمونیک برلین به رهبری کارایان ضبط کرد. و البته همزمان عنوان هنرمند سال را کسب کرد. موتر در سال 1980 تسخیر امریکا را هم آغاز کرد، با فیلارمونیک نیویورک به رهبری زوبین میتا، همان پارسی تبار پرآوازه سکوی رهبری که گاه مهتا تصور و تلفظ می‌شود.

    در بیست ودو سالگی بود که در لندن عنوان عضو افتخاری آکادمی سلطنتی موسیقی دریافت کرد و بلافاصله سرپرستی دانشکده بین‌المللی نوازندگی ویولن این آکادمی را به دست آورد. سه سال بعد در توری در کانادا و ایالات متحد، نخستین بار در تالار کارنگی نوازندگی کرد. در سال 1998 مجموعه کامل سوناتهای ویولن بتهوون را بر روی سی‌دی و هم دی‌وی‌دی ضبط و منتشر کرد. تصاویر این ضبط در تلویزیونهای اکثر کشورها پخش شد.

    رپرتوار موتر گستره‌ای وسیع از آثار موسیقی کلاسیک را در بر می‌گیرد، اما شهرت او بیشتر به سبب اجرای موسیقی مدرن است. بسیاری از آثار معاصران، اختصاصا برای او تصنیف شده یا دست کم به او اهدا شده‌اند، معروف‌ترین آنها، کنسرتو ویولن دوم کریستف پندرسکی و کنسرتو ویولن „آنه سوفی” از شوهرش آندره پروین.


    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    موتر در سال 1989 ازدواج کرد. همسرش دیتلیف ووندرلیخ شش سال بعد درگذشت و آن سوفی را با دو فرزند، آرابلا و ریچارد تنها گذاشت. هفت سال بعد، آن سوفی با آندره پروین عقد زناشویی و هم هنری بست، و با او و فرزندانش ساکن مونیخ شد. آنه سوفی موتر دو ویولن استرادیواریوس در اختیار دارد، امیلیانی از 1703 و لرد دان راون که از 1710 باقی مانده است.
    جالب است بدانید او هیچ گاه از بالشتک استفاده نمیکند او میگوید من تا زمانی به اجرای موسیقی خواهم پرداخت که بتوانم چیزی جدید ارائه دهم
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  9. 10 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  10. #5
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    اینم چند کار از انه
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  11. 4 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  12. #6
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    برای این ادم احترام خاصی باید قائل شد
    ماكسيم ونگروف Maxim Vangrov

    در دورانی که نوازندگان با استعداد، درخشان و جوان ویولون مانند گلهای پیوندی فراوانند، ماکسیم ونگروف Maxim Vengerov یک نمونه درخشان و متفاوت است. او به سال 1974 در نووسیبیرسک Novosibirskروسیه و در خانواده ای اهل موسیقی متولد شد. مادرش رهبر گروه کر و پدرش نوازنده ابوا در ارکستر فیلارمونیک نووسیبیرسک بودند. ماکسیم کوچک هنگام حضور در تمرینهای پدرش در ارکستر، با جدیت اعلام کرده بود که از نظر او، جایگاه نوازنده ویولون اول ارکستر بسیار جالبتر از نوازنده ابواست.

    ماکسیم در سن چهار سالگی به تمرین ویولون پرداخت. او پس از شام، در حدود ساعت 8 شب تمرین را آغاز میکرد و تا زمانی که بسیار خسته میشد به تمرین ادامه میداد و پس از آن برای سه چرخه سواری به خارج از خانه رفته تا حدود 3 بامداد به بازی میپرداخت. پدرش به دنبال بهترین معلم موسیقی ممکن، ماکسیم را بدون قرار قبلی نزد گالینا تورچینینووا Galina Turchaninova برد و جالب اینکه این استاد مشهور موسیقی از بازدیدکنندگانش با گفتن „اوه، منتظرتان بودم” استقبال کرده و ماکسیم را به شاگردی پذیرفت.

    قبل از آغاز اولین درس، تورچینینووا متوجه شد که ماکسیم را با یک شاگرد سفارشی از طرف مدیر کنسرواتوار -که اصلا بر سر قرار حاضر نشد- اشتباه گرفته است. وی معلمی سختگیر بود و شاگرد کوچک او تا پنج درس متوالی از نواختن حتی یک نت، سرباز زد. تورچینینووا به مادر ماکسیم اعلام کرد که شاگردش را اخراج خواهد کرد و ماکسیم با دیدن اشکهای مادر، ویولون را برداشته و هر 17 درس خود را –که پنهانی تمرین میکرده- از حفظ اجرا میکند. تورچینینووا با گفتن اینکه „ویولونیستی مانند ماکسیم هر صد سال یک بار ظهور میکند” به کار با شاگرد جوان خود ادامه میدهد.

    هنگامی که ماکسیم هفت ساله شد، دولت اجازه نقل مکان به مسکو را برای خانواده ونگروف صادر کرد تا وی بتواند در بهترین مدرسه کشور برای کودکان مستعد در موسیقی به تحصیل بپردازد. تکنیک او در سن ده سالگی به خوبی صیقل یافته و آراسته شده و اکنون زمان آن فرا رسیده بود تا ماکسیم به آموختن موضوعات تئوری و تفسیری موسیقی بپردازد.

    پروفسور زاخار برون Zakhar Bron، استاد کنسرواتوار چایکوفسکی Tchaikovsky Conservatoryو دستیار سابق ایگور اویستراخ Igor Oistrakh (ویولونیست متولد 1931، ادسا و فرزند دیوید اویستراخ ویولونیست و استاد موسیقی مشهور اوکراینی) ، استاد بعدی ماکسیم بود. او این نابغه جوان موسیقی را به یک موسیقی دان کامل و فاضل مبدل کرد.

    پس از گذشت پنج سال و نیم در سمت شاگردی برون، ونگروف آماده ورود مستقل به دنیای موسیقی بود. „من یک سال بدون داشتن استاد به کار پرداختم زیرا میخواستم ببینم موسیقی واقعا برای من چه معنایی دارد و چرا میخواهم آنرا ادامه دهم. این دوره ای بود که در آن فرصت یافتم با رهبران بزرگی چون بارنبویم Barenboim، روستروپوویچ Rostropovich و آبادو Abbado کار کنم و آنها بسیاری از نکات اساسی را به من آموختند. من متوجه شدم که اکنون زمان آن رسیده که دانسته هایم را نه تنها با نواختن که با تشویق دیگران به نواختن، با دیگران درمیان بگذارم.”

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    در سال 1995، او اجرای خود از اولین کنسرتو ویولونهای شوستاکوویچ Shostakovich و پروکوفیف Prokofiev را با کمپانی Teldec ضبط نمود. این CD موفق به دریافت جایزه بهترین ضبط کنسرتو و بهترین صفحه سال از Gramophone Awards – یکی از پر اهمیت ترین جوایز در موسیقی کلاسیک- و کاندید دریافت دو جایزه گرمی شد. ونگروف این موفقیت را با تعداد بسیاری آثار ضبط شده دیگر ادامه داد که اجرای او از کنسرتو ویولون دوم شوستاکوویچ و پروکوفیف از آن جمله اند. این دو اثر نیز در سال 1997 موفق به دریافت جایزه مهم ادیسون شدند. او همچنین جایزه هنرمند جوان سال را از Gramophone دریافت نمود.

    ماکسیم ونگروف در سال 1997 به عنوان نماینده موسیقی یونیسف UNICEF انتخاب شد. او اولین موسیقی دان کلاسیکی است که تا کنون به این مقام برگزیده شده است. در این سال او در اجرای آغاز فصل ارکستر فیلارمونیک نیویورک نیز شرکت کرد.

    در سال 2000، ونگروف پس از ده سال قرارداد انحصاری با کمپانی Teldec، قراردادی با کمپانی EMI منعقد کرده و اجرایی از Concerto Cantabile را که رودیون شدرین Rodion Shchedrin برایش نوشته بود، را منتشر نمود. ساز ماکسیم ونگروف ویولون رینیرReynier استرادیواریوس Stradivarius متعلق به سال 1727 است. او در سال 2000 توانست ویولون استرادیواریوس متعلق به کروتزر Kreutzer (ویولونیست، استاد، آهنگساز و رهبر ارکستر فرانسوی قرن 19-18 فرانسه) را خریداری نماید.

    ونگروف به طور منظم با ارکسترهای مهم و رهبران برجسته همکاری کرده و هم به عنوان تک نواز و هم به عنوان رهبر فعالیت داشته است.
    ویرایش توسط melodyekohan : Thursday 13 January 2011 در ساعت 08:27 PM
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  13. 7 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  14. #7
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    اینم چند کار از ماکسیم
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  15. 4 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  16. #8
    Acoustic آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    21638
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    سن
    34
    نوشته ها
    1,317
    میانگین پست در روز
    0.25
    تشکر از پست
    2,776
    4,188 بار تشکر شده در 1,171 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add Acoustic on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 51/1
    Given: 3/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ممنون از مطالب مفید شما . اما اگر برای هرکدام یک تاپیک میزدید بهتر بود به نظر من ... البته اگر خواستید این کار رو بکنید قبلش سرچ کنید که مطلب تکراری نباشه
    نمونه کار های من Acoustic

    PhotoBlog من راه اندازی شد Pixelworld

  17. 3 کاربر برای این پست از Acoustic تشکر کرده اند:


  18. #9
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    منظورتونو متوجه نشدم
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  19. 4 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  20. #10
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    امروز میپردازیم به یکی از بزرگ ترین نوازنده های ویولن

    اوژن ایزایی



    اوژن ایزایی (1858-1931)

    harmonytalk
    اوژن ایزایی در بلژیک به دنیا آمد و از سن پنج سالگی نواختن ویلن را از پدر آموخت. در سن هفت سالگی به کنسرواتور شهر لیژ راه یافت و در آنجا زیر نظر جوزف ماسارت (Joseph Massart) تحصیل کرد، اگرچه خیلی زود از او خواسته شد به دلیل عدم پیشرفتش کنسرواتور را ترک کند.

    علت آن بود که اوژن جوان برای تامین مخارج خانواده مجبور بود به صورت تمام وقت در دو ارکستر محلی نوازندگی کند که یکی از آنان توسط پدرش رهبری می شد. پس از اخراج از کنسرواتوار همچنان به نوازندگی در ارکسترها و گروهها ادامه می داد و در عین حال خود به مطالعه و تمرین فراوان می پرداخت.

    در سن دوازده سالگی آنچنان ویلن را خوب می نواخت که وقتی در حال تمرین در زیرزمین بود، هنری ویوتام (Henri Vieuxtemps) هنگام عبور از خیابان، از شنیدن صدای ویلن اش بسیار تحت تاثیر قرار گرفت. وی ترتیبی داد تا ایزایی را بار دیگر در کنسرواتوار بپذیرند و این بار زیر نظر دستیار ویوتام: هنریک وینیاوسکی (Henryk Wieniawski) آموزش دید و بعدها از هنرجویان اصلی خود ویوتام شد.

    آنان به عنوان استاد و شاگرد بسیار علاقمند به یکدیگر بودند. ویوتام در اواخر سالهای زندگیش از ایزایی می خواست که پیش او برود و برایش ساز بزند. تحصیل در محضر چنین اساتیدی بدین معنا بود که ایزایی جز اساتید مدرسه بلژیکی-فرانسوی ویلن بود که به زمان مدرن شدن آرشه ویلن توسط فرانسیس تورت (François Tourte) می رسد

    بدین ترتیب تکنیکهای آموزش این مدرسه بسیار بالا بود: آرشه های بلند بدون هیچ گونه تکان و لرزش، تکنیکنهای دقیق دست چپ و کشیدن آرشه با استفاده از تمام ساعد در حالی که مچ و بازو هر دو بی حرکت می ماندند، این روش بر خلاف تکنینک: مکتب آلمانی جوزف یواخیم(Joseph Joachim) که از مچ برای کشیدن آرشه استفاده می شود و یا منطق لئوپاد آئور است.

    پس از پایان تحصیلش در کنسرواتور لیژ، ایزایی به عنوان ویلنیست اصلی ارکستر بنجامین بیلس و کمی پس از آن، فیلارمونیک برلین منصوب شد.

    بسیاری از موسیقیدانان برای شنیدن اجراهای این فیلارمونیک به خصوص نوازندگی ایزایی، در کنسرتهای آنان شرکت می کردند، چهره هایی همچون: جوزف یواخیم (آهنگساز و ویلنیست مجار) ، فرانتس لیست (پیانیست و آهنگساز مجار) ، کارلا شومان (Clara Schumann) و آنتون روبینشتین (Anton Rubinstein- پیانیست و آهنگساز روس) شخصی که از ایزایی درخواست کرد که فیلارمونیک را ترک کند و با او به سفرهایش بپیوندد.

    زمانی که ایزایی بیست و هفت ساله بود به عنوان سولیست به ارکستر سمفونیک کولونه پاریس معرفی شد که مقدمه ای بر موفقیتهای بزرگ وی به عنوان هنرمند کنسرت بود. سال بعد ایزایی مقام استادی کنسرواتوار بروکسل را به دست آورد.

    این آغازی بر حرفه وی به عنوان مدرس بود. در میان هنرجویان ویلنیست مشهورش می توان از: ژوزف گینگولد (Josef Gingold- ویلنیست، سرپرست نوازندگان ارکستر کلاولند و استاد دانشگاه ایندیانا) ، ویلیام پریمورس (William Primrose- نوازنده ویلا) ، ناتان میلشتین (Nathan Milstein) ، لوئیز پرسینگر (Louis Persinger) ، آلبرتو باچمن (Alberto Bachmann) ، متیو کریکبوم (Mathieu Crickboom) ، جانی هیکنس (Jonny Heykens) ، جاشوآ برودسکی (Jascha Brodsky) و آلدو فرارسی (Aldo Ferraresi) نام برد. در دوره تدریسش در کنسرواتور بروکسل به سفرهای بین المللی اش نیز ادامه داد: اروپا، روسیه و آمریکا.

    وجود عدم سلامتی کامل به خصوص شرایط نامناسب دستهایش، بهترین اجراهای خود را به صحنه برد و بسیاری از آهنگسازان برجسته آثار خود را به وی تقدیم کردند از جمله: کلود دبوسی (Claude Debussy) ، کامیل سن سانس (Camille Saint-Saëns) ، سزار فرانک (César Franck) و ارنست شاسون (Ernest Chausson). (Leopold Auer) مبنی بر استفاده از تمام قسمت دست (مچ، ساعد و بازو) ، می باشد.

    در میان مشهورترین آثارش: شش سونات برای ویلن، سونات برای ویلنسل، یک سونات برای دو ویلن، هشت پوئم برای سازهای مختلف (دو ویلن، ویلن و ویلنسل، کوارتت زهی) و ارکستر، قطعه هایی برای ارکستر زهی، دو تریو زهی، یک کوئینتت و اپرای „پیتر معدنچی” با لهجه والن (گویش شهری در جنوب بلژیک) که در اواخر عمرش آن را ساخت

    در سال 1898 از ایزایی تقاضا شد تا مدیریت [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] را برعهده گیرد اما به دلیل برنامه فشرده سولو نوازیش آنرا نپذیرفت. در سال 1918 مدیریت موسیقی [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]، را عهده دار شد و تا سال 1922 در این سمت باقی ماند و ضبطهای بسیاری نیز با آنان انجام داد. اوژن ایزایی در سال 1931 بر اثر دیابت شدید در خانه خود در بروکسل از دنیا رفت.

    نوازنده ای بسیار اصیل بود و[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] گفته است „هیچ گاه چنین نوایی از ویلنی نشنیده است” و کارل فلش (Carl Flesch) او را مستقل ترین و فوق العاده ترین ویلنیست نامیده. ایزایی صاحب صدای سازی انعطاف پذیر و غنی بود که متاثر از گوناگونی ویبراتو است. یکی از شاهکارای وی در نوازندگی شیوه خاص روباتو هایش(rubato (ایتالیایی) به معنای «ربوده شده» تا اندازه‌ای با تمپویی و یا ریتمی آزاد اجرا كردن.
    روباتو غالباً مدت اجرای نتی را تغییر می‌دهد كه گاه اندكی تندتر و یا اندكی آهسته‌تر می‌شود)
    می باشد. هنری وود (Henry Wood) رهبر ارکستر، در این باره گفته است: „هر وقت، زمانی را از ملودی می ربود در چهار بند بعدی آن زمان را باز می گرداند. اینچنین به نوازنده همراهش اجازه می داد که همواره بتواند در سرعت اصلی قطعه باقی بماند”.

    اگرچه ایزایی اجراکننده بزرگی از آثار آهنگسازان رومانتیک و اوایل مدرن بوده اما اجرای فوق العاده وی از آثار باخ و بتهوون را نیز نمی توان نادیده نگاشت. تکنیک وی درخشان و صریح بود و می توان گفت اولین ویلنیست مدرنی است که تکنیک نوازندگی اش برگرفته از نوازندگان پیشین اش نیست. مسابقات بین المللی ویلن ملکه بلژیک، الیزابت به افتخار وی در سال 1951 در بروکسل برگزار شد.

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    ایزایی دوبار ازدواج کرد، پس از فوت همسر اولش با یکی از هنرجویانش: ژانت دینکین ازدواج کرد. ایزایی با ملکه الیزابت رابطه نزدیکی داشت و با وجود عدم استعداد ملکه به وی ویلن می آموخت. همسر ایزایی پس از مرگ وی تدریس به ملکه را ادامه داد و ملکه برگزاری رقابت بین المللی ویلن را به افتخار ایزایی آغاز نمود.

    تنها اپرای آهنگساز: „پیر معدنچی” در 4 مارچ 1931 در اپرای شهر لیژ در حضور ملکه الیزابت برگزار شد. ایزایی که خود از بیماری دیابت رنج می برد تنها توانست این اجرا را در اتاق بیمارستان بشنود. ملکه که از وخامت سلامتی وی با خبر شده بود ترتیبی داد تا این اجرا به طور زنده از رادیو پخش شود. پس از این اجرای بی نظیر، این اپرا بار دیگر در همان سال در بروکسل اجرا شد و ایزایی 17 روز پس از آن اجرا از دنیا رفت


    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    این اپرا در سال 2006 در اپرای رویال لیژ برگزار، ضبط و بر روی دو عدد CD عرضه شد. داستان این اپرا بر اساس حادثه ای واقعی در سال 1877 می باشد: در زمان اعتصاب معدنچیان در شهر لیژ، پس از درگیری اعتصاب کنندگان با پلیس چندین تیر شلیک شد، همسر مرد جلودار برای انتقال نارنجکی که توسط اعتصاب کنندگان در دفتر مدیران جای سازی شده بود، به دلیل انفجار نارنجک، کشته شد.
    ویرایش توسط melodyekohan : Monday 5 September 2011 در ساعت 09:56 PM
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  21. 5 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  22. #11
    mheydari آواتار ها
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    38197
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    سن
    39
    نوشته ها
    36
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    114
    61 بار تشکر شده در 28 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دمتون گرم . مطالب عالی بود.

  23. 3 کاربر برای این پست از mheydari تشکر کرده اند:


  24. #12
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    یاشا هایفتز (Jascha Heifetz) در دوم فوریه ۱۹۰۱ در „ویلنا” ی روسیه به دنیا آمد و در۸۳ سال از ۸۶ سال عمر خود به نوازندگی ویولن پرداخت. او درآغازدر سه سالگی نخستین آموزشهای خود را از پدرش و درپنج سالگی ازایلیا مالکین فرا گرفت. درهفت سالگی اولین کنسرت خود را در کوونو„Kovno” با اجرای کنسرتو ویولن مندلسون به مورد اجرا گذاشت و در سال ۱۹۱۰ در سن پترزبورگ به فراگیری ویلن نزد آوئرLeopold Auer „” پرداخت.

    harmonytalk

    دیدگاه مدرن او نسبت به آثار موسیقایی آهنگسازان معاصر و گذشته، اجراهای بی نقص و در نهایت سطح تکنیک نواختن، فراگیری ویلن در کودکی، وجود نبوغ سرشار در موسیقی، آموزش گرفتن صحیح نزد هنرمندانی چون لئوپود آوئر، تمرینهای مستمر روزانه و حرکت به سوی دنیای غرب و بهره مندی از امکانات فراوان آن از مهمترین عواملی هستند که پدید آورنده „ویولنیست قرن” گردیدند. خانواده هایفتز پس از مشکلات بسیاری به امریکا مهاجرت کردند ویاشا هایفتزدر ۲۷ اکتبر ۱۹۱۷ اولین اجرای خود در امریکا را درCarnegie hall در سن ۱۶ سالگی با مهارت تمام برگزار نمود. از نکات قابل ذکر در مورد هایفتز، تعداد اجراهای historic در کارنامه او می باشد که می توان گفت بیشترین تعداد اجرای هیستوریک دنیا را داراست. در اکثرموارد، بهترین اجرای موجود از یک اثر متعلق به هایفتزمی باشد.

    صدای بسیار شفاف، توانایی حداکثر صداگیری از ساز و همینطور آرشه های استکاتو با تمبر خاص صدای استکاتوی هایفتز از ویژگی های آرشه کشی اوست. استفاده فراوان از تکنیک زیبای گلیساندوی ویولن و انتخاب انگشت گذاری هایی (edit) برای دست چپ که بیشترین استفاده از این تکنیک را بنماید و نواختن منحصر به فرد تریل ها بعضی دیگراز شاخص های نوازندگی اومی باشد.
    هایفتز در کودکی یکی از موارد جالب در اجراهای هایفتز، باقی ماندن در نقاط اوج قطعات موسیقی و رها نساختن سریع آنهاست. مانند، اجرای تعداد بسیار بیشتری ازآنچه „سن سان” در قطعه روندو کاپریچیو برای ترموله نت „می” نوشته است و قبل اجرای سریع گام کروماتیک پایین رونده هایفتز می نوازد. نمونه هایی از این دست نشانگر خصوصیت شناسایی و رها نساختن نقاط اوج در موسیقی است.

    از موارد جالب دیگر در نوازندگی او که در ابتدا به نظر می آید، سریع شنیده شدن اجرا های اوست. البته به طور عمومی او تمپوهای قطعات را تا حدودی بالاتر از سایر نوازندگان برای اجرا انتخاب می کرد و با این کار باعث به وجود آوردن نوعی هیجان و نشاط در اجراها می گشت. ولی نکته ای که باعث می گردد تا بعضی شنوندگان این آثار را بسیار سریعتر از آنچه اجرا شده در ذهن بشنوند نواختن بسیار تمیز و فنی اوست. پاکیزه نواختن موسیقی که عامل از بین برنده بسیاری از گره ها در ذهن شنوندگان است باعث می شود تا اجراها را سریعتر از آنچه هست در ذهن تلقی کنند.
    نوازندگی او گاهی همراه با حذف یا تغییرهای آگاهانه و با جسارت پارتیتور سولو یا ارکستر در نقاطی از قطعه بود که اجراهای او را متمایز از دیگران می ساخت و نشانگر دیدگاه اودر موسیقی مورد اجرایش بود. مثل حذف قسمتی از پارتیتور ارکستر در کنسرتو ویولن های شماره ۴و۵ ویوتامپس و وینیاوسکی شماره ۲ ویا حذف کامل یک موومان از سمفونی اسپانیول و یا تغییراتی که در آثاری چون شاکُنِ ویتالی و باخ داده است.

    هایفتز در همکاری و„انتخاب” رهبران ارکستر دقت و وسواس بسیاری نشان می داد وهمواره از رهبرانی که دارای دیدگاه مشترک فکری با او بودند استفاده می نمود. سلیقه هایفتز در هنگامی که اثری را با ارکسترمی نواخت کاملأ مشهود است. او در واقع پارتیسون ارکستر را طبق نگرش خود تصحیح می کرد. این امر را در دونوازی های او با پیانیست ها و همچنین سایر گروه های سازی نیز شاهدیم.
    او با رهبران ارکستری کار می کرد که برخلاف بسیاری از دیگر رهبران که به دنبال پرشماره کردن رپرتوار خود هستند، در پی اجراهای بی نظیر از آثار بوده اند که این مورد باعث تمرکز بیشتر آنها در اجرای هر قطعه می گشت.

    هایفتز بسیاری از آثار ارکستری یا فولکلور زیبا را برای ویولن و پیانو تنظیم و بازنویسی نموده است. ازمیان آنها می توان به قطعات saber dance ، از باله „گایانه” خاچاطوریان، „زنبور عسل” از اثر „تزار سلطان” کورساکف، „هورا استکاتو” دینیکو و ... اشاره کرد. همچنین او کادانس بسیار عالی و زیبایی برای ویولن کنسرتوی برامس نوشته است. .
    یاشا هایفتز اهتمام هایفتزدر ضبط و اجرای بسیاری از آثار فراموش شده چون کنسرتو ویولن های „کونوس” و „بروخ” شماره ۲ باعث احیای مجدد و مانگاری آنها شده است.

    وجود یک رپرتوار بسیار کامل و فراگیر از آهنگسازان باروک گرفته تا موسیقی دانان مدرن معاصر و اجراهای فنی از هریک از این آثار دوره های مختلف نشانگر استادی و شناخت بالای او در فهم موسیقی های دوران های مختلف است. وجود ۶۵عددCD موسیقی در مجموعه ای تحت عنوان “Heifetz Collection” که توسط کمپانی RCA/BMG منتشر گردیده، مؤید این گفته است.
    مهمترین عنصری که او را از سایر نوازندگان متمایز می سازد، شنیده شدن و حضوردائمی عنصری به نام „هایفتز” و سبک نواختن منحصر به فرد اودر طول اجرای موسیقی است. صدای ساز اوهمواره قبل ازشنیده شدن موسیقی آهنگساز شنیده می شود. نواختن او ذهن شنونده را دایمأ معطوف به سطح بالای تکنیک و شیوه نوازندگی فوق العاده او می گرداند. برجستگی حضور او در هنگام نواختن باعث می شود، تا شنونده مرتبأ یک لحن و تفکر موسیقایی را از زبان آهنگسازان مختلف بشنود. این باعث می شود تا هایفتز از صورت یک استاد کار ماهر در فن نوازندگی ساز خارج شده و به درجه بالاتری که „آفرینندگی و قرائت مجدد” از اثر هنریست برسد. جالب اینجاست که او حتی در اجراهای اولیه خود در سنین جوانی صاحب سبک بوده است. او در سال ۱۹۳۴ در سفری به سرزمین مادریش روسیه به همراهی پیانوی امانوئل بی ۱۳کنسرت در مدت ۱۷ روز اجرا نمود. درسال ۱۹۶۱، هایفتز به همراهی نوازندگانی چون „پیاتی گُرسکی” ، „روبن اشتاین” و „پریم روس” که هریک از بهترین نوازندگان توانمند در ساز تخصصی خود بودند، اقدام به اجرای „تریو” ها، „کووارتت” ها و سایر گروه نوازی ها نمود که این مجموعه ها شامل آثاری از موزار، اشپور، مندلسون، شوبرت، برامس، دوراک، فرانک و آرنسکی بوده و بسیار شنیدنی و دلنشین است. هایفتز سال های زیادی درامریکا در دانشگاه به تدریس ویولن پرداخت و در۱۹۶۱ به مقام پرفسوری در این ساز در دانشگاه کالیفرنییای جنوبی نائل آمد. او مستر کلاسهای بسیاری را برای دانشجویان ویولن برگزار نموده است. یاشا هایفتز آخرین ضبط او مربوط به سال ۱۹۷۲است که به رسیتال نهایی معروف می باشد. هایفتزدر این مجموعه آثاری از فرانک، اشتراوس، باخ، دبوسی و... را نواخته است. در سالهای ۱۹۷۳تا ۸۷ او به تدریس، دیدار با هنرمندان واجراهای گروهی با آنها پرداخت. او سرانجام پس از چندین دهه تلاش در راه اعتلای سطح موسیقی، در دهم دسامبر ۱۹۸۷در لس آنجلس در گذشت. نواختن او سرمشق بسیاری از ویولنیست های بزرگ امروز چون ایتزاک پرلمن، فریدمن و... بوده است. اوهمچون دریایی است که تمامی نوازندگان در قرن اخیر ویلن بطور مستقیم و غیر مستقیم از نواختن اوبهره برده اند.

    آفرینش مفهوم نو از سطح کمال در ویرتوزیته ویولن مدیون زحمات و اجراهای „یاشا هایفتز” در قرن اخیربوده است. بسیاری از نوازندگانی که تا پیش از ظهور او ویرتوزویلن نامیده می شدند پس از اجراهای او دیگر شایسته این مقام به نظر نمی رسیدند.
    __________________
    ویرایش توسط melodyekohan : Wednesday 7 September 2011 در ساعت 08:26 PM
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  25. 6 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  26. #13
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    امروز میپردازیم به استاااااااااااااااااااااا ااااااد

    ایزاک پرلمن





    عده ای بر این باور هستند که ویولن زدن کاریست بس دشوار. بسیاری از هنرجویانی که به این ساز روی می آورند پس از مدتی از ادامه باز مانده و دلسرد میشوند و یا به سازی دیگر روی آورده و یا به طور کلی با دنیای موسیقی وداع میکنند. بالاخره سلطان سازها باید هم سخت باشد. درمورد ویولنیست شدن از بتهوون نقل میکنند: „برای ویولنیست شدن روزانه هشت ساعت تمرین تا سی سال لازم است.” در اروپا به ویولن ساز شیطانی نیز گفته اند.

    میگویند ویولن همچون اسب چموش و سرکشی است که به هرکس سواری نمیدهد. به راستی که رام کردن این اسب سرکش ارده ای آهنین میخواهد. اما خوشا به سعادت آن کس که این اسب چموش را رام کرده و چه سواری ها که با آن نکرده و چه بسیارند کسانی که گوش و جان به نوای این سواری سپرده اند و خود را خوشبخت عالم یافته اند.
    منوهین درباره ویولنیست میگوید:" نوازنده ی ویولن موجودی است مستقل . هیچ دست بیگانه ای در ملک طلق او اختیار ندارد. هیچ گوشی جز گوش او زیر و بم صدا را تعیین نخواهد کرد. او به تنهایی مخدوم است و خادم به محض اینکه آرشه اش ساز را لمس کند چالشی شگفت انگیز آغاز میشود. در این چالش که بی وقفه ادامه می یابد کسب پیروزی به تمامی بر عهده ی خود اوست. این ارتباط بین ویولن و نوازنده اش است که این ساز را منحصر فرد ساخته.

    ویولنیست واقعی حق ندارد خسته شود . گرچه ممکن است با ناکامی هایی مواجه شود اما هرگز نباید از پا بیفتد„شبی پس از کنسرتی که فریتز کرایسلر ویولن زن و آهنگساز بنام قرن بیستم برگزار میکند یکی از مخاطبان کنسرت آن چنان تحت تاثیر قرار میگیرد که کرایسلر را در آغوش گرفته و میگوید :” دوست داشتم تمام زندگی خود را بدهم در عوض مانند شما ویولن بزنم." کرایسلر در پاسخ میگوید من هم همین کار را کرده ام) آری برای تسلط یافتن براین تکه چوب و تارهایش باید زندگی داد.
    کسانی را میشناسیم که این اسب سرکش را رام کرده اند. اویستراخ. هایفتز. میلشتاین. اشترن شاهام . ریچی. و ... ایزاک پرلمن را هم میتوان به نام های بالا اضافه کرد. کسی که به راستی اراده ای آهنین دارد. پرلمن با تکنیک بی عیب و ویرتوئوزیک خود بسیاری از شنوندگان خود را محظوظ نموده. کسی که توانایی اجرای هر نوع قطعه اعم از کلاسیک/ جاز/ کانتری/ جیبسی /سینمایی/ و... را دراست ایزاک پرلمن در ۳۱ آگوست ۱۹۴۵ در جافا منطقه ای از تل آویو پایتخت کشور اسراییل به دنیا آمد. وی را به عنوان یکی از بهترین ویولنیست های قرن بیست وبیست ویکم میشناسند. شاید در بین ویولنیست هایی که در قید حیات هستند نتوان کسی را بالاتر از پرلمن یافت.

    پرلمن زمانی که کودکی خردسال بود با شنیدن یک رسیتال ویولن از رادیو به این ساز علاقه مند شد و تصمیم گرفت ویولنیست شود.
    وی فراگیری ویولن را در سنین پایین کودکی در آکادمی موسیقی تل آویو شروع کرد. استعداد او از همان دوران کودکی به خوبی نمایان بود. تنها اندکی پس از فراگیری به برگزاری کنسرت با ارکسترهای محلی پرداخت و زمانی که فقط ده سال داشت اولین بار به عنوان سولیست رسیتال برگزار کرد.

    در زمان کودکی با فاجعه ای جانسوز یعنی فلج اطفال مواجه بود که در چهار سالگی به آن دچار شد که هنوز هم از این بیماری رنج میبرد وی به کمک عصا راه میرود و در کنسرت ها نشسته بر روی صندلی ویولن مینوازند. این جاست که اراده آهنین او خودنمایی میکند. به راستی که همین اراده است که پرلمن را پرلمن کرد.
    ایزاک پرلمن زمانی که ۱۳ سال داشت در یک برنامه مردمی تلویزیونی در نیویورک شرکت و توجه بینندگان برنامه را به خود جلب کرد.
    همین برنامه برای او کافی بود تا استعداد سرشار خود را به نمایش بگذارد. به او اقامت در شهر نیویورک و جایزه تحصیل در جولیارد دادند.
    در مدرسه جولیارد از محضر استادان مسلم موسیقی همچون ایوان گالامیان و دروتی دلای بهره برد. دوری کاری وی به عنوان نوازنده حرفه ای ویولن در سال ۱۹۶۳ آغاز شد. در این سال کنسرتو ویلن فا دیز مینور وینیاوسکی را به همراه ارکستر انجمن ملی در کارنگی هال نیویورک به مرحله اجرا گذاشت. البته این اجرا چندان موفقیت آمیز نبود و پرلمن مورد انتقاد و نکوهش قرار گرفت. بسیاری از منتقدین بر این باور بودند که وی در اجرای دقیق و واضح پاساژهای بسیار دشوار این اثر ناتوان بوده است.

    اما ویولنیست جوان ما مایوس نشد و با صلابت به راه خود ادامه داد و یک سال پس از این واقعه در سال ۱۹۶۴ اولین جایزه خود را در رقابت ویولن لوینتریت در نیو یورک کسب کرد.
    در سال ۱۹۶۵ وی دیگر به عنوان یک نوازنده ی جهانی مطرح بود. از این دوره به بعد شروع به ضبط صفحه کرد و تورهایی را برگزار نمود.
    در اولین قدم به زادگاه خود اسراییل باز گشت و اقدام به برگزاری هشت کنسرت با ارکستر فیلارمونیک اسراییل کرد. از جمله تورهای هنری وی میتوان تور لندن به همراه ارکستر سمفونیک این شهر در سال ۱۹۶۸ تور سالزبورگ به همراه ارکستر فیلارمونیک وین در سال ۱۹۷۲ وتور هنری سال ۱۹۹۰ در شوروی سابق به همراه ژوبین مهتا و فیلارمونیک اسراییل را نام برد. این تور هنری با عنوان „پرلمن در روسیه” به صورت دی وی دی در بازارهای جهانی منتشر شده است. در این دوره مشغول به کار فرهنگی در کاخ سفید نیز شد و مستر کلاس برگزار نمود.

    هنگامی که کنسرتو ویولن دیوسان و دشوار سیبلیوس را اجرا کرد منتقد موسیقی هاوارد کلین در نیویورک تایمز او را مورد تحسین وستایش قرار داد و اجرای وی را یکی از بهترین اجراهای ارائه شده از این اثر توصیف کرد.
    هاوارد کلین که به وجد آمده بود در نیویورک تایمز نوشت:"چه نوازندگی شور انگیزی. چه سونوریته ی گرم و دلنشینی. گویی در بخش هایی از فلاژوله های موومان سوم پرلمن با ویولن خود سوت میزند! تپیدن را در این اجرا تجربه کنید.. از گوش دادن به او لذت ببرید...
    با توجه به عظمت ویولن و سازگاری این ساز با فرهنگ ها و سبک های مختلف پرلمن به نوازندگی در حیطه موسیقی کلاسیک بسنده نکرد. وی در زمینه موسیقی جیبسی و فولکلریک هم فعال بوده و در این زمینه صفحه هایی ازاو موجود است. اجرای وی از زیگونروایژن -که ساراسات با الهام از موسیقی محلی کولی ها اقدام به ساخت آن کرد یکی از بهترین اجراهای ارائه شده از این اثر میباشد.

    زوکرمن و ایزاک پرلمن در زمینه موسیقی آثار سینمایی نیز همکاری او با جان ویلیامز آهنگساز بزرگ فیلم قابل تحسین است. این آهنگساز بزرگ که در گذشته برای موسیقی فیلم ویولن زن روی بام با ایزاک اشترن همکاری هایی داشت موسیقی فیلم فهرست شیندلر را به پرلمن تقدیم کرد و پرلمن با اجرای قطعات سولوی این اثر به دریافت جایزه آکادمی در سال ۹۳ نایل آمد.
    به طور کلی پرلمن رپرتوار بسیار گسترده و فراگیری دارد . در این رپرتوار انواع فرمهای موسیقی اعم از سونات کنسرتو وحتی انواع انکورهاو ملودی ها شامل کلیه ی دوره های موسیقی اعم از باروک کلاسیک رمانتیک و مدرن به چشم میخورند. به همین دلیل نمیتوان پرلمن را متخصص اجرای آثاری مربوط به مکتب و یا دوره ای خاص دانست. در واقع شعور ودرک بالای موسیقیایی او باعث شده از باروک تا مدرن را به نحو احسن بنوازد.

    اجرای پرلمن از چهار فصل ویوالدی از باروک اجرای کنسرتو سل ماژور موزارت از دوران کلاسیک اجرای کنسرتو ویولن بتهوون از دوران رمانتیک و اجراهای کنسرتو ویولن شوستاکوویچ و وکالایز راخمانینوف از موسیقی سده بیستم هر کدام از بهترین اجراهای ارائه شده از این آثار هستند. در واقع چنین ویژگی در کمتر نوازنده ای یافت میشود برای مثال روجیرو ریچی متخصص در اجرای آثار پاگانینی است و آرتور گرومیو متخصص در اجرای آثار باخ. از نوازندگان نسل پیش میتوان اویستراخ و هایفتز و از نوازندگان امروزی میتوان گیل شاهام را مثال زد که چنین شعور بالای موسیقیایی برای اجرای انواع آثار از مکتب ها و دوره های مختلف را دارا بودند.
    پرلمن به عنوان سولیست ویولن با بسیاری از نوازنده های مطرح دوران خود همکاری داشته که از آن ها میتوان ایزاک اشترن . پینشاس زوکرمان دانیل بارنبویم لین هارل و یویو ما را نام برد. او به مناسبت شصتمین سالگرد ویولنیست شهیر ایزاک اشترن با همکاری خود او و ژوبین مهتا به همراه ارکستر فیلارمونیک نیویورک صفحه ای را به بازار عرضه نمودند که در آن اثاری از باخ موزارت و ویوالدی اجرا شده بود.
    اکومپانیمان های وی در سال های اخیر ساموئل سندرز و ولادیمیر اشکنازی بوده اند که حاصل همکاری پرلمن و اشکنازی چند جایزه گرمی در زمینه نوازندگی موسیقی مجلسی بوده است.
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    علاوه براین پرلمن با بسیاری از رهبران طراز اول دنیا همکاری داشته که میتوان همکاری وی با اورماندی برای ضبط کنسرتو ویولن چایکوفسکی همکاری با بارنبویم برای ضبط کنسرتو ویولنهای برامس و بتهوون همکاری با آندره پروین برای ضبط کنسرتو ویلن های مندلسون و سیبلیوس و همکاری با جیمز لیواین برای ضبط کنسرتوهای موزارت را نام برد.
    اکثر اجراهای پرلمن توسط لیبل ای ام آی کلاسیک ویا دویچه گرامافون منتشر شده اند در سال ۱۹۹۵ هنگامی که ۵۰ سال داشت به عنوان هنرمند سال از سوی مدیران ای ام آی انتخاب شد و در همین سال قرارداد پنج ساله ای با این شرکت امضا نمود.
    پرلمن در سال ۱۹۸۷ به اسراییل باز گشت و به همراه ارکستر فیلارمونیک کشور نامبرده کنسرتهایی رادر کشور های بلوک شرق برگزار نمود.
    ایزاک پرلمن و جان ویلیامز وی همچنین در سال ۱۹۹۰ کنسرت هایی را با همان ارکستر در چین و هند برگزار نمود. ایزاک از یک ساز استرادیواریوس استفاده میکند که نام آن سویل است. این ساز در سال ۱۷۱۴در شهر کرمونا ساخته شده و سازیست بسیار زیبا . از سال ۱۹۰۲ که شخصی به نام سویل این ساز را خریداری کرد این ساز سویل نام گرفت. در سال ۱۹۵۰ لرد یهودی منوهین این ساز را خریداری کرد و در نهایت در سال ۱۹۸۶ در اختیار پرلمن قرار گرفت.
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    از سال ۱۹۹۷ پرلمن به رهبری ارکستر روی آورده و در اکثر اجراهای اخیر هم به عنوان سولیست و هم به عنوان رهبر ایفای نقش نموده. به عنوان رهبر با بسیاری از ارکسترهای بزرگ ایالات متحده همچون ارکسترهای فیلادلفیا شیکاگو و لس آنجلس همکاری داشته و درسال ۲۰۰۱ به عنوان رهبر میهمان ارکستر سمفونیک دیترویت انتخاب شد. در سال ۲۰۰۵ پرلمن رهبری بر روی سکوی ارکستر های سیاتل شیکاگو و فیلارمونیک نیو یورک را نیز تجربه کرد.
    یکی از آخرین کنسرت های پرلمن در۲۲ ژانویه ۲۰۰۶ در ونکوور کانادا برگزار شد که پرلمن به همراه ارکستر سمفونیک این شهر کنسرتو ویولن بتهوون را اجرا کرد.
    در پایین لیستی از جایزه های گرمی کسب شده توسط پرلمن می آید تا بتوانید به عظمت این نوازنده پی ببرید:

    ● جوایز گرمی در بخش نوازندگی موسیقی مجلسی:
    ▪ پرلمن و بارنبویم : برامس سه سونات ویولن وپیانو(۱۹۹۱)
    ▪ پرلمن واشکنازی و لین هارل : تریوهای پیانوی بتهوون (۱۹۸۸)
    ▪ پرلمن اشکنازی و هارل: چایکوفسکی تریو در لا مینور(۱۹۸۲)
    ▪ پرلمن و زوکرمان : دوئت شوستاکوویچ و پروکفیف سونات برای دو ویولن(۱۹۸۱)
    ▪ پرلمن و اشکنازی : سوناتهای ویولن بتهوون (۱۹۷۹)
    ● جوایز گرمی در بخش نوازندگی سولیست به همراه ارکستر:
    ▪ پرلمن و سی جی اوزاوا:البوم امریکایی آثاری از برنشتاین و.. (۱۹۹۶)
    ▪ پرلمن و زوبین مهتا :شوستاکوویچ و گلازونف کنسرتو ویولن(۱۹۹۱)
    ▪ پرلمن ولیواین : موزارت کنسرتو ویولن ۲و۴(۱۹۸۸)
    ▪ پرلمن و بارنبویم: کنسرتو ویولن الگار(۱۹۸۳)
    ▪ پرلمن مهتا اشترن وزوکرمان: آلبوم شصتمین سالگرد اشترن(۱۹۸۲)
    ▪ پرلمن وروستروپوویچ:برامس دوبل کنسرتو(۱۹۸۱)
    ▪ پرلمن و سی جی اوزاروا : کنسرتو ویلنهای استراوینسکی و برگ(۱۹۸۱)
    ▪ پرلمن و ارکستر فیلارمونیک لندن: چهار فصل ویوالدی(۱۹۷۶)
    ● جایزه گرمی در بخش بهترین آلبوم موسیقی کلاسیک:
    ▪ پرلمن و کارلو ماریا جولینی : کنسرتو ویولن برامس (۱۹۷۹)
    ● جایزه گرمی در بخش بهترین طراحی آلبوم موسیقی کلاسیک :
    ▪ پرلمن اشترن زوکرمان و ژوبین مهتا:شصتمین سالگرد آیزاک اشترن(۱۹۸۲)
    علاوه بر جوایز گرمی پرلمن در زمینه موسیقی فیلم جوایزی همچون آکادمی و اسکار را از آن خود کرده است. یکی از افتخارات وی دریافت جایزه از دست بزرگانی همچون پرزیدنت ریگان و پرزیدنت کلینتون میباشد. شاید هم یکی از افتخارات کلینتون این باشد که به پرلمن جایزه داده است!
    پرلمن در حال حاضر به تدریس موسیقی مشغول است و هر تابستان در „برنامه موسیقی پرلمن” به طور تمام وقت به شاگردان با استعداد درس میدهد. هنر ایزاک پرلمن این است که توانسته ایزاک پرلمن باشد.
    ویرایش توسط melodyekohan : Friday 11 February 2011 در ساعت 09:21 PM
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  27. 7 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  28. #14
    mheydari آواتار ها
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    38197
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    سن
    39
    نوشته ها
    36
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    114
    61 بار تشکر شده در 28 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دمت گرم ادامه بده

  29. 4 کاربر برای این پست از mheydari تشکر کرده اند:


  30. #15
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    و اما رسیدیم به...


    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]


    violinist. com با ترجمه ی علی نور بخش


    پابلو سارازات (Pablo Sarasate) ویولونیست و آهنگساز اسپانیایی، خالق دسته آثاری است که اغلب ریشه در موسیقی زادگاهش دارد. او که بیش از پنجاه اثر برای ویولن به همراهی پیانو یا ارکستر ساخته است، فراگیری این ساز را از پنج سالگی با پدرش آغاز کرد و با نخستین اجرای عمومی خود، در هشت سالگی به عنوان کودکی نابغه شناخته شد.



    مادر سارازات او را برای آموزش نوازندگی به مادرید برد و او نزد مانوئل رودریگو سائز تعلیم یافت. این سفر باعث شد تا پس از کوتاه زمانی، او ویولونیست محبوب دربار ایزابل دوم شود.

    یکی از فرصت های بزرگی که می توانست برای سارازات در دوازده سالگی بوجود آید، یادگیری ویولون نزد استاد بزرگ، جان آلارد در پاریس بود.

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    بشنوید اثر „هابانرا” را با آهنگسازی و نوازندگی پابلو سارازات

    متاسفانه بعلت مرگ مادر ساراسات در راه سفر به این شهر و مشکلات ناشی از آن، اندکی بعد آلارد او را بازگرداند. اما هنگامی که او به سن هفده سالگی رسید، آلارد با شرکتش در کنکور پریکس موافقت نمود که نتیجه آن، برنده شدن وی در این امتحان و کسب بالاترین نشان کنسرواتوار بود... .


    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]


    در زمینه آهنگسازی، ظرافت توامان با خوش قریحگی و تاثیرپذیری عمیق از موسیقی اسپانیا، عناصر بارز در تصنیفات سارازات است و در زمینه نوازندگی نیز، سطح بالای دانش و توان در تکنیک نوازندگی از مشهودترین مشخصه های هنرمندی اوست و همزمانی وجود این مولفه در آثار سارازات، باعث گشت تا تصنیفاتش بی نظیر و فنا ناپذیر گردند.

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]


    در میان آثار او، پنج اثر فانتزی کارمن، زیگوینروایسن، کاپریس باسک، زاپاتیدو و هابانرا از مجموعه رقص های اسپانیایی از فاخرترین آثار او به شمار می آیند.

    بی شک زیگوینروایسن، تندیس رهایی و بی تعلقی آزاد وار هنرمندی است که از قریحه خوش خود بهره بسیار جسته است. این اثر زیبا که بر پایه ملودیی از مردمان کولی بنا شده، از آغاز چنان است که گویی از اعماق وجود آهنگساز سروده شده و با لطافت و ظرافتی معصومانه عجین گشته است.

    عدم پایبندی سارازات به چهارچوب های کلیشه ای شاخص در آثار تصنیفی ویولون، موجب گشت تا زیگوینر- وایسن، اثری اینچنین نفیس گردد.



    پابلو ساراسات

    مجموعه رقصهای اسپانیایی او و در راس آنها هابانرا و زاپاتیدو، آثاری هستند که ریشه در موسیقی زادگاه سارازات دارند. در این آثار تکنیک تبدیل به پلی برای بیان رساتر اندیشه می گردد و ریشه های زادگاهی موسیقایی او، به شکلی مستحکم اثر را در بر می گیرد.


    با تاملی بر قطعه فانتزی کارمن برای ویولون سولو وارکستر، بخوبی می توان از میزان تاثیر و نقش دانش نوازندگی در آفرینش آثار ویولون آگاه شد.

    در این قطعه که بر پایه موسیقی مشهور اپرای کارمن اثر بیزه بنا شده است، به گونه ای بسیار زیرکانه تم های فریبنده اثر در قالب دشوارترین تکنیک های ویولون بیان می گردند و شاید تامل بر این اثر شنونده را به یاد گفته ای از جرج برنارد شاو اندازد.


    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    به قول شاو، „گرچه بسیاری از آهنگسازان برای ویولون موسیقی تصنیف کرده اند، اما عده کمی از آنها - مصنف ویولون- هستند.” در این راستا، شاید بتوان هنرمندانی چون وینیاوسکی، پاگانینی، ویوتم و سارازات را از تاثیرگذارترین مصنفان ویولون دانست.

    بشنوید اثر „زیگوینر وایسن” را با آهنگسازی سارازات و نوازندگی یاشا هایفتز:
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    سارازات، محبوب دوران خود بود. چنانکه هنرمندانی چون ادوارد لالو آثار سمفونی اسپانیول و کنسرتو ویولون شماره یک، ماکس بروخ آثار کنسرتو ویولون شماره دو و سه و اسکاتیش فانتزی برای ویولون و ارکستر، کامیل سن سان اثر مقدمه و روندو کاپریچیو برای ویولون و ارکستر را از تصانیف خود، به او هدیه کردند.
    ویرایش توسط melodyekohan : Wednesday 7 September 2011 در ساعت 08:28 PM
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  31. 4 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  32. #16
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بعد از مدتی تحقیقاتو گشت وگذار در سایت ها و پرس جو های زیاد میخوایم به مکتب این استادان و سبک هاشون بپردازیم و همچنین خصوصیات نوابغان سازی که لقب سرکش را به ان دادند
    برای همین دونه به دونه شروع میکنم



    شايع است كه هنرمند بزرگ ايتاليايي آركانجلو كورلي (1653-1713) مستمعين خود را باچشماني قرمز چونان آتش كه در حدقه چشم در چرخش سكر آور مرگ بوده است وحشت زده مي ساخته است. پاگانيني افسانه اي (1782- 1840) نيز در زماني كه يكي از سيمها پاره شده بود به تعمدي نواختن ترسناك يكي از قطعات هنرمندانه خود متهم شده بود



    اما امروزه زمان تغيير يافته است. در سالن هاي بزرگ جهان ، مشاهير ويولن جهان به آرامي به مركز صحنه راه ميابند ، براي لحظاتي شنودگان خود را مورد ارزيابي قرار ميدهند ، لحظاتي سكوت ، تكان دادن سر براي نوازنده ي همراه و حركت به سوي اجراي قطعه .



    ايزاك استرن از رشد يافتگان هنرمند همين مكتب ويولن ، كسي است كه تكنيك زيباي استادان گذشته را به گرمي هوش و ذكاوت خود آميخت و ذوق را به درجه ي هنر متعالي نمود . اما ويولن گوارنري استرن هنوز از سبك نواخته هاي پاگانيني برجا مانده بود و بطور قابل ملاحظه اي، سازي سركش مينمود . اما موسيقيدانان و حتي اركسترهاي بزرگ نيز از جايگزيني بخش سازهاي زهي خود با اين قبيل سازها كه به ندرت امكان اجاره آنها وجود دارد امتناع ميورزند . استرن و چهار نوازنده بزرگ ديگر تكنوازي ويولن را به مرتبه اي رهنمون شدند كه در هر عصري، اثري جز رشك برجاي نخواهد گذاشت. همپايه ي استرن در جايگاه شگرف جهاني : زينو فرانچسكاتي ، داويد اويستراخ ، ناتان ميلشتين و ياشا هايفتز .

    استرن و فرانچسكاتي هر يك داراي تفاوتهاي فردي بارزي بودند اما موسيقي آنها بازتابي بود كه فرانچسكاتي آنرا سبك جهاني ميناميد . آميزه اي از مكتب رمانتيك روسي با روشنفكري آلماني و نازك طبعي فرانسوي . استرن ترجيح ميداد اين آميزه را در عوض جهاني ، امريكايي مورد خطاب قرار دهد و خود او بهترين مثال آن بود . متولد كرمينز روسيه ، اما پيش از يكسالگي توسط والدينش به سانفراسيكو اورده شد و سمفوني سانفراسيسكو كه زاييده روسيه بود به مطالعه پرداخت و تحت تعليم نوآم بليندر قرار گرفت. سپس به گوش كردن قطعات فریتز كريسلر اتريشي و اوژن ایزایی بلژيكي پرداخت.
    چيزي كه باعث افتراق اين تركيب شگرف ميشد همانا طريقه نواختني بود كه به بهترين عبارت تحت عنوان گرمي رومانتيك اسلاوي و لحن سليس و نرم تحت انظباط و سيطره نافذ خيال موسيقيايي توصيف گرديده است.

    استرن ويولنيست ، رغبت دانش پژوهي خود را به شدت در زمينه ي تحليل موسيقي و عدم رغبت براي تمرينات تكنيكي گسترش داد(اگرچه معماي آرشه كشي يكبار وي را به سمت مطالعه آناتومي دست و بازو و نيروهاي محرك ان رهنمون شد). استرن - فرزند نقاش ساختمان – در سن 17 سالگي منهتن را اولين جايگاه خود ساخت. (من چيزي بيشتر از موتزارت نداشتم) اما ميبايست براي كاميابي درحرفه ي كنسرت هفت سال ديگر نيز صبر كند . حالا ديگر او بالاجبار هميشه در اجراي كنسرت بود و كمتر در خانه ي خود در مانهاتان حضور داشت. شايد حتي قابل تصور نيز نباشد 125 كنسرت و تكنوازي در سال .
    اگرچه استرن اجراكننده استادانه و درخشان آثار بتهوون و برامس بود اما تنها ويولنيستي بود كه به صورت منظم آثار مدرن استاداني نظير پروكوفيف ، هيندرميث ، بارتوك و برگ را اجرا مينمود . هر اجرايي ، آميزه اي از تكنيك با خمير مايه موسيقي در ميان داشت. وي يكبار گفته بود " من نميخواهيم فقط به عنوان يك ويولنيست شناخته شوم ، من ميخواهم يك نوازنده ي موسيقي باشم كسي كه تصادفا با ساز ويولن برخورد داشته است. اين جاه طلبي وي كمندي براي به دام انداختن وي توسط همتايش بود .




    زينو فرانچسكاتي از نوادگان پاگانيني به حساب ميامد ، پدر ايتاليا بدنيا آمده ي وي كه به عنوان كنسرت ماستر داخلي سمفوني به مارسي مهاجرت كرده بود تنها شاگرد پاگانيني بود . فريتز كرايسلر تصادفا در زمان كودكي فرانچسكاتي در مارسي اجرايي داشت و پسر هرگز نتوانست به او دست يابد . پدر ميخواست او يك وكيل باشد اما فرانچسكاتي خواسته ي خود را در ذهن خويش پرورانده بود : خواسته ي او تبديل شدن به يك ويولن زن بود . در سال 1925 اغاز كار موفقي در پاريس داشت ، سپس تور انگلستان به همراهي موريس راول و مگي تيت (خواننده سوپرانوي انگليسي) . نام وي در سال 1939 در سرتاسر اروپا به بزرگي ياد ميشد كه اغاز موفق خود در اركستر فيلارمونيك نيويورك در امريكا را تجربه نمود .
    تن ملوديك و مطبوع موج دار سليس سبك وي بيدرنگ موفقيت را به همراه داشت. تابستانهاي فرانچسكاتي در خانه ي ييلاقيش در ريوريا بندرت بيش از سه كنسرت در هفته را به همراه داشت.
    خود چنين ميگويد :" آنها مرا به خوبي از روي آثار ضبط شده ام ميشناسند ، اين آن چيزي است كه آنها ميخواهند گوش كنند و حق با آنهاست.





    داويد اويستراخ فرزند يك دفتردار فقير يهودي در اودسا بود كه حتي قبل از ترك موقت روسيه به ايالات متحده در سال 1955 نيز يك افسانه به حساب ميامد . وي تمرين نواختن را از سن 5 سالگي با يك ويولن 8/1 شروع كرد . مراقبت و نگاهداري از خانواده به عنوان يك نوازنده پس از فارغ التحصيلي از كنسرواتوار اودسا وظيفه ي رسمي او شد . در سال 1935 با پيروزي در كنكور لنينگراد و همچنين اولين كنكور ويولن بروكسل تبديل به ويولنيست پيشتاز روسيه گرديد . مستمعين غربي از آثار گرم و سرخوش او محظوظ ميگرديدند . در تمامي اين لحظات موفقيت ، نوازنده اي با ظاهر روستايي و آشفته شبيه استاد يهودي كيمياگر چشمهارا به خود جذب مينمود كه انفجاري عظيم در دور دست ها را در خود محصور داشت.

    سبك قديمي رمانتيك محيط اويستراخ بسيار ضرباهنگ كندتري از اغلب ويولنيست هاي مدرن داشت ، حتي در الهام گيري از موسيقي برامس ، بتهوون ،چايكوفسكي و از اين دست نيز ، شنونده را به ياد حرارت برافروخته اي از الگوي اوليه اويستراخ – فريتز كرايسلر – ميانداخت. هر انچه كه او مينواخت چه كلاسيك و چه گاها مدرن مورد قبول و تصديق قرار ميگرفت. هنگامي كه فرانچسكاتي ميگفت :„چه زماني قطعه ي مشكلي خواهد امد”. او تلاشي در عبور از آن نداشت. در حقيقت او مشكل بودن ان را به ما نمايش ميداد و به آرامي ميگذشت و اين اوج صداقت يك هنرمند بزرگ است.



    ناتان ميلشتين ، بومي ديگري از اودسا ، شاگرد استاد شهير مجارستاني الاصل لئوپولد ائور در كنسرواتوار سنت پطرزبورگ بود جاييكه ميلستين, هايفتز جوان را اغلب به ياد مياورد كه به شاهزاده ويولنست ها معروف شده بود . با يك كنسرت كنسرواتواري موفق در روسيه ميلستين در سال 1925 عازم پاريس شد و در آنجا با دوست قديمي خود پيانيست ولاديمير هوروويتز كنسرتهايي را اجرا نمود . پس از پايان جنگ جهاني دوم و ازدواج در مانهاتان مقيم شد و در اينجا بود كه سعي در بازسازي شهرت خود به عنوان يك هنرمند نابغه غير معمول نمود . ميلستين هنوز يك استاد شجاع براي آهنگسازان - مكس بروچ ، ساراساته- به شمار ميرفت. اما او حرفها و علائق جديدي براي گفتن در باره ي برامس ، بتهوون و باخ يافت. ايده ي اصلي اجراهاي شگرف ميلستين در صاعقه و اتشگون بودن آن است. ميلستين به اجراي چكشي ضرباهنگ ، رنگ صاعقه آسا و نوسانات متحير كننده درجه ي صدا تمابل بسيار داشت. سليقه ي وي به عنوان يك مستمع به سوي موزيك سالني (شامل دو تا ده نوازنده در سالن تئاتر) گرايش داشت و در باره ي كنسرتهاي سمفونيك ميگفت هيجان سرد زيرا كسي كه اين موسيقي را ميسازد – رهبر اركستر- نميتواند آنرا به صدا دربياورد .



    ياشا هايفتز به زعم بسياري از همقطاران خود بزرگترين نوازنده ي عصر خود بود . اويستراخ در باره ي وي چنين ميگويد : „ويولنيست هاي بزرگي وجود دارند اما هايفتز با خودش در يك كلاس قرار دارد” .
    از زماني كه هايفتز شروع مبهوت كننده ي خود را در سن 16 سالگي در سالن كارنگي شروع نمود دو نسل از شنوندگان آثار وي از نواي دلپذير ساز وي محظوظ گشته اند . خالق يكي از پرفروشترين آثار ضبط شده با يك ميليون و هفتصد هزار آلبوم در تاريخ موسيقي كلاسيك . دست چپ هايفتز در چالاكي و قوت ، دست نيافتني است و او را قادر به اجراي سريع و صحيح متحير كننده مينمود . آرتورو توسكانيني پس از نخستين بار شنيدن اجراي هايفتز چنين ميگويد:„من تقريباعقلم را از دست دادم .”

    هايفتز ميتوانست شنوندگان را چنان مورد استحاله قرار دهد كه اشك از ديدگانشان جاري گردد و اين كاري بود كه اغلب در اجراهاي وي به چشم ميخورد . او چگونگي ارتباط ميان صحنه و مستمعين را به خوبي ميشناخت. آنگونه كه ايزاك استرن شرح ميداد : „تنها بر روي صحنه ايستادن با تكه اي چوب و مقداري سيم و موي اسب حد فاصل ميان شما و شنوندگان است و شما بايد اعتقاد داشته باشيد كه چيزي براي پيشكش كردن به شنوندگان داريد .”
    مالك بي همتاي اين عقيده نيمي از تعطيلات 6 سال آخر را بيشتر در خانه ي بورلي هيلز گاه و بي گاه صرف آموزش موسيقي سالني و همنشيني با گريگور پياتيگورسكي- دوست سليست خود – و ويليام پريمرز – دوست ويولنيست خود- نمود . سپس اقدام به شروع ماستر كلاس هاي حداكثر چهار نفره در دانشگاه كاليفرنياي جنوبي نمود . در همين سالها به ضبط تعدادي اثار و تعداد اندكي كنسرت نيز پرداخت ، اما هيچگاه ديگر يك سوليست مسافر نشد . در اين رابطه هايفتز ميگويد :
    „اين كار نياز به اعصاب يك گاوباز ، زنده دلي يك زن در نايت كلاب و تمركز يك راهب تارك دنيا بودايي دارد .”
    ویرایش توسط melodyekohan : Thursday 23 June 2011 در ساعت 11:08 PM
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  33. 8 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •