لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 17 به 32 از 48

موضوع: بیوگرافی بزرگان

  1. #17
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    در این میان سوالی دارم از تمام دوستانی که مطالب رو دنبال کردند چه عواملی باعث میشه که این افراد نابغه به حساب بیاند؟
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  2. کاربران زیر از melodyekohan به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  3. #18
    lakshemi آواتار ها
    مسئول بخش گوناگون موسیقی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بخش گوناگون موسیقی
    شماره عضویت
    23680
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    نوشته ها
    2,309
    میانگین پست در روز
    0.45
    تشکر از پست
    3,130
    9,545 بار تشکر شده در 2,307 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    7 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1,589/59
    Given: 1,144/21
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    عشق زياد،تلاش زياد،هوش زياد،اميد فراوان ،درك بالا و قابليت انجام عكس العمل سريع (سريع تر از مردم عادي كه يه ويژگي مهم در نبوغه). همه ي اينا به كنار يه ويژگي مهم ديگه كه از همه مهم تره خضوع و مهرباني و قدرشناسيه چون مردم هنرمندان بداخلاق،طلبكار و بي تربيت كه براشون تعظيم نكنه و قدردانشون نباشه رو دوست ندارن . يه نابغه ي واقعي بايد مردمي هم باشه . همه ي بزرگان اينجوري بزرگ شدن ! به قول معروف درخت پربار هميشه سرش پايينه !

    در ضمن از زحمت و صبر و حوصله و وقتي كه براي تدوين اين تاپيك گذاشتين صميمانه متشكرم دوست من .

  4. 4 کاربر برای این پست از lakshemi تشکر کرده اند:


  5. #19
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    امروز میپردازیم به ابلیس ویولن

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    NICOLO PAGANINI


    اسطوره ای برای نوازندگی :

    در سال ۱۸۱۷ کارناوال بزرگی در رم برپا شده بود. انبوه جمعيت در ميدان بزرگ شهر ديده می شد اما عده زيادی به تالار کنسرت هجوم آورده بودند.
    موسيقی در ايتاليا مانند مذهب مقدس است و کمتر کسی را می توان يافت که از موسيقی اطلاع نداشته باشد و به آن احترام نگذارد. تا آن زمان بسيار از آثار موتسارت، بتهون و روسينی در آن تالار اجرا شده بود ولی آن شب مردم برای شنيدن پاگانينی به تالار کنسرت روی آورده بودند.

    عده ای از ناقدان موسيقی که بيست و شش سال پيش هنر نمائی موتسارت را ديده بودند، بار ديگر گوشها را تيز کردند تا هنر پاگانينی، استاد ويولن را مورد انتقاد قرار دهند.

    پاگانينی پيش از آن در اکثر شهرهای ايتاليا کنسرت داده و مشهور شده بود. او پس از سالها مسافرت و اجرای کنسرت در شهرهای اروپا به ايتاليا برگشته بود تا در کارناوال رم شرکت کند. اهل رم آوازه شهرت او را شنيده بودند هنوز به احوال او آشنايی نداشته وبه اين جهت می خواستند بدانند که صاحب اين قريحه عالی کيست!

    معروف بود که پاگانينی قدرت نوازندگی را از شيطان کسب کرده است. در آن شب نيز حضار دائما زير گوشی از هم می پرسيدند و می خواستند از گذشته اين مرد اسرار آميز که هيچ شباهتی به انسان عادی نداشت آگاه شوند و او را از نزديک ببينند.

    در اين هنگام مردی از گوشه صحنه نمايان شد و در حالی که ويولنی کهنه داشت به وسط صحنه آمد. صورت گندم گونه و کشيده، گونه های فرو رفته، بينی منحنی،

    چشمان قير گون و موهای سياه و بلند او که ژوليده روی شانه هايش ريخته بود چنان حالت مرموز به او داده بود که حضار بی اختيار چند ثانيه سکوت کردند. حتی لبخند کوچکی که با قيافه جدی او تناسبی نداشت، نتوانست اثر مطلوبی در گروه تماشاگران داشته باشد.

    با اين حال وقتی در وسط صحنه تعظيم غرايی کرد همه پاگانينی را شناختند و پس از آن غريو تحسين و صدای کف زدن جمعيت برخاست.
    وقتی پاگانينی قطعات کنسرت را اجرا می کرد همه حضار بدون استثنا تصديق کردن که تا آن زمان نوازنده ای به استادی و قدرت او نديده اند زيرا دوبل نت ها، پيتسکاتوها، استاکاتوهای تند و ضربات آرشه او چنان ماهرانه بود که هيچ ويولونيستی توانايی برابری با او نداشت.

    با اين همه هيچ کس نمی توانست يا نمی خواست تصور کند که اين استادی در قبال چه رنجها و تحمل چه مشقت حاصل شده است. زندگی پاگانينی برای کسانی که از او اطلاع دقيقی نداشتند افسانه بود.

    نيکو لو پاگانينی (Nicolo paganini) در[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] ۱۷۸۲ از يک خانواده متوسط در جنوا به دنيا آمد. پدرش که در جوار گمرک شهر به کسب بازرگانی اشتغال داشت مردی سختگير، خشن و خسيس بود. او شنيده بود که موتسارت از شش سالگی با درآمد موسيقی امرار معاش می کند و تصميم گرفت فرزندش را در اين رشته پرورش دهد.
    چرا چنين فکری نکند؟ نيکو لو چنان به موسيقی علاقه داشت که حتی زنگ کليسا هم او را از حالت عادی خارج می کرد و با اين ذوق واستعداد هيچ کاری سودمندتر از آن نبود که از فرزندش، عايدی جديدی کسب کند.

    بيچاره نيکولو برای اينکه زودتر به نتيجه برسد مجبور بود هر روز ساعتها با ويولون کوچک خود تمرين کند بدون اينکه اجازه داشته باشد برای تفريح با همسالان خود بازی کند. پدرش او را به مدرسه هم نفرستاد و نيکولو از تعليم و تربيت صحيح هم برخوردار نشد. تنها تعليم کودک آشنائی با نت های موسيقی بود و از آن پس به تنهايی تکنيک ويولون را فرا گرفت و با دقت و کوشش و زحمت بسيار به تمرين های سخت ويولون پرداخت، و به زودی توانست آثار مشکل کورلی، تارتينی، ويوالدی و ويوتی را بنوازد.

    پدرش او را برای اجرای يک کنسرت به کليسا برد و او با چنان استادی ويولن نواخت که همه از استعداد غيرعادی او تعجب کردند. هيچ کس گمان نمی کرد که اين کودک لاغر اندام و زشت بدون معلم در نواختن ويولن به آن پايه قدرت رسيده باشد.
    رنج هايی که پاگانينی در اين دوره از زندگی متحمل شده بود اثر عميقی در قيافه او گذاشت و به تدريج چهره استخوانی و تيره ای پيدا کرد. در اثرتمرين انگشتهايش باريک و بلند شد. هنوز شانزده سال از عمرش نگذشته بود که به واسطه خشونت پدر، خانواده اش راترک کرد.

    اما در اين زمان به درجه کمال رسيده و هيچ استادی نمی توانست نکته تازه ای به او بياموزد. پاگانينی می توانست پاساژهای بسيار سخت ويولن را که اجرای آن مهارت بسيار لازم داشت بدون تمرين در يک چشم بهم زدن بنوازد.

    وقتی ازينی Pasini آهنگساز ايتاليايی ويولن استراديواريوس خود را برای اجرای کنسرتوی مشکلی به مسابقه گذاشت پاگانينی نزد او رفت.
    تا آن وقت بسياری از ويلونيستها برای به دست آوردن ويولن و آزمايش استعداد خود مدتها وقت خود را به تمرين کنسرتو در خانه پازينی گذرانده بودند، اما عقيده داشتند که کنسرتو پازينی قابل اجرا برای ويولن نيست.
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    آهنگساز سالخورده وقتی پاگانينی را ديد مدتی به چهره او خيره شد و گفت اگر بتوانيد اين کنسرتو را بدون هيچ مشکلی اجرا کنيد ويولن استراديواريوس به شما تعلق خواهد گرفت. و پاگانينی پاسخ داد: در اين صورت می توانيد با ويولن خود وداع کنيد. آنگاه بدون تامل کنسرتويی را که تا آن وقت نديده بود چنان با سهولت و زبردستی نواخت، که پازينی از فرط غلبه احساسات از حال رفت.

    به زودی نام پاگانينی مشهور شد و شاگردان بسيار به محضر او آمدند. درآن ميان ويولونسليست جوانی به نام چياندلی که استعداد متوسط داشت برای استفاده از مکتب پاگانينی نزد او آمد. با آنکه پاگانينی با ويولنسل کار نکرده بود توانست چند نکته از روموز نوازندگی را به او بياموزد و چياندلی در مدت سه روز به حدی در نواختن اين ساز مهارت يافت که ارکستر پادشاهی ناپل او را به سمت نوازنده اول ويولنسل استخدام کرد.

    نخستين کنسرت معروف پاگانينی در تالار اسکالای ميلان برگزار شد. اما هنرنمائی او در وين بيش از هم باعث شهرت او شد. در آن شهرپاگانينی يک سونات ويولن را به طرز خارق العاده به مورد اجرا گذاشت. يکی از روزنامه های وين حادثه شب کنسرت را چنين شرخ می دهد.

    پاگانينی در هر قسمت از سونات يکی از سيم های ويولن را از کار می انداخت: قسمت اول را روی چهار سيم، قسمت دوم را روی سه سيم، قسمت سو را روی دو سيم، قسمت چهارم را روی يک سيم نواخت. تنها کسی که می تواند او را مغلوب کند که بتواند سونات را بدون سيم بنوازد. اين شيوه را پاگانينی به آن جهت به کار برده بود که يک بار واقعا يکی از سيم های ويولن پاره شد و پاگانينی بدون آن که کنسرت را متوقف کند با سه سيم سونات ويولن را بنوازد. او بعدها سوناتی برای سيم سل نوشت که بسيار مشکل است.

    اما در تالار کنسرت گروه تماشاگران که تا آن زمان چنين استادی نديده بودند به ياد شايعاتی که از پاگانينی شنيده بودند افتادند زيرا معروف شده بود پاگانينی در کار خود از شيطان کمک می گيرد. اين تصوير به خصوص وقتی قوت گرفت که پاگانينی يکی از قطعات معروف خود (رقص شيطان) را شروع کرد . يکی از حضار چنان متوحش شده بود که تصور می کرد واقعا شيطان را می بيند و ناگهان فرياد کشيد، آنجا پشت سر پاگانينی شيطان ايستاده که ويولن می زنه. کافی است تمام کنيد!

    پاگانينی ناچار آهنگ را قطع و به کنار رفت مردم به جز پرده جنگل که در پشت صحنه آويخته بود چيزی نديدند. با اين همه مردم وحشت کردند و عدهای به زانو در آمدند و صليب رسم کردند اتا از شر شيطان در امان بماندد. يک زن حامله چنان ترسيده بود که او را به اطاق ديگر بردند تا بچه اش را مرده به دنيا آورد.

    عجيب است که پاگانينی در زمان حيات خود هيچگاه چنان که شايسته هنر او بود مورد تحسين قرار نگرفت. مردم که هنوز تحت تاثير اوهام مذهبی بودند به جای آن که هنر او را مورد قدردانی قرار دهند آن را به شيطان نسبت می دادند و از او وحشت داشتند.
    روزنامه ها وقتی از پاگانينی می نوشتند او را به عنوان موجودی مرموز و غيرانسانی معرفی می کردند، نه به عنوان يک استاد بزرگ و هنرمند. کنسرت پاگانينی در پاريس نيز در محافل اشرافی و به ظاهر هنردوست با استقبال شايان مواجه شد اما اثر خوبی نگذاشت.

    صاحبان مال و لقب او را شياد وشارلاتان خواندند. شايد جز اين انتظاری نمی بايست داشت چون درک واقعی هنر او، برای کسانی که ظرفيت متوسط داشتند آسان نبود و آنها به شيوه خود او را رد می کردند.

    به علت اين گونه قضاوتهای سطحی پاگانينی مدت زيادی از مردم کناره گرفت ولی غيبت طولانی او بيش از پيش افکار عموم را منحرف کرد و هنگامی که پاگانينی بار ديگر در پاريس کنسرت داد. بعضی از روزنامه های فرانسه نوشتند که او به خاطر معشوقه اش قتلی مرتکب شده و به اين جهت سالها خود را از انظار مردم پنهان کرده بود.
    در سال ۱۸۳۱ وقتی پاگانينی به لندن رفت سوءظن مردم بار ديگر متوجه او شد و به همين جهت يک شب که با کالسکه از ميدان پيکاديلی عبور می کرد وقتی مردم اسبهای سياه کالسکه رو ديدند و فهميدند پاگانينی در کالسکه است خواستند به او حمله کنند و پاگانينی به زحمت توانست خود را از ميان آنها نجات دهد.

    اين شايعات در تمام عمر همراه پاگانينی بود و مانند سايه ای او را تعقيب می کرد، هنر او که آن همه باعث افتخار دنيای موسيقی بود هميشه سبب گرفتاری های بی شمار او می شد.
    مردم از درک نبوغ هنری پاگانينی عاجز بودند و به همين جهت قدرت بی مانند او را به شيطان نسبت می دادند. پاگانينی بزرگترين (ويرتوئوز) و نوازنده زبردستی است که تاکنون در جهان موسيقی ظهور کرده است.
    او نسبت به تکنيک زمان خود به طور فوق العاده ای پيشی جست. يکی از روزنامه های وين درباره او به حق نوشته بود. پاگانينی ويولن را از جايی آغاز می کند که ديگران به آنجا ختم کرده اند. اگر چه کفته می شود امروز در ميان نوازندگان بزرگ ويولن کسانی هستند که به اندازه پاگانينی مهارت دارند.

    با اين همه بايد دانست که از زمان پاگانينی تا امروز ۱۵۰ سال به تجربه تکنيک نوازندگی افزوده شده و اگر واقعا و يولونيست های امروز به مقام نوازندگی پاگانينی رسيده باشند، شگفت آور نيست اما اين ادعا هم محل ترديد دارد.
    پاگانينی ویولن های بسيار (ساخت استادان بزرگ ايتاليا مانند: استراديواريوس و آماتی) بدست آورد اما بين همه اين سازها به يک ويولن گوارنری که يکی از بازرگانان پارما به او بخشيده بود بيش از همه علاقه داشت و در اکثر کنسرت ها همراه خود می برد.
    درباره نوازندگی پاگانينی عقايد مختلف بود:هاينه با لحن تمسخر از او سخن می گفت. گوته که در وايمار شنيده بود می نويسد. آنچه حظ شنيدن نام دارد و برای من بين لذت جسم وعقل قرار دارد درک نکردم…. مزه موزيک می داد اما مانند خرچنگ ساختگی که با فلفل و ترشی خوش طعم شده باشد. البته صاحبان قلم اديبانه قضاوت می کردند.

    اريستو کرات های فرانسه هم خود را برتر از آن می دانستند که رای مساعد درباره او بدهند. اما اهل موسيقی هنر او را درک کردند: شوبرت، شومان، شوپن و ليست از او بسيار چيز ياد گرفتند و در موسيقی پيانو تکنيک او را دنبال کردند.
    پاگانينی فقط نوازنده نبود، آهنگساز هم بود . اگر چه عده ای آثار او را بی ارزش می شمرند اما اين قضاوت درست نيست.

    هنوز هم برای ويولنيستهای جهان اجرای آثار او افتخار شمرده می شود و هنوز هم در کنسرت ها اجرای درست آثار او بسيار مشکل است. حتی در صفحات موسيقی که به وسيله نوازندگان بزرگ امروز از آثار او ضبط شده خدشه آرشه و خطای نت شنيده می شود و به وضوح نشان می دهد که هنوز تکنيک نوازندگی به پايه تکنيک پاگانينی نرسيده است.

    پاگانينی ۲۴ کاپريس برای ويولن تنها، ۱۲ سونات ويولن و گيتار، ۳ کوارتت برای ويولن، آلتو، گيتار و ويولنسل، وارياسونهای بسيار و ۶ کنسرتو برای ويولن و ارکستر به يادگار گذاشته است. در سال ۱۹۳۶ يک کنسرتوی (کنسرتوی چهارم) از آثار او کشف شد .

    اين کنسرتو را پاگانينی به سال ۱۸۲۹ در فرانکفورت نوشته بود. پارتيتور ارکستر اين کنسرتو در سال ۱۹۳۶ پيدا شد و قسمت ويولن را در سال ۱۹۵۴ بدست آوردند.
    بطور کلی شيوه موسيقی پاگانينی همان است که ويولنيستهای پيشين ايتاليا داشتند. به خصوص تارتينی و ويوتی مورد علاقه او بود. آثار موتسارت، کنسرتوی ويولن بتهون و رمانس های او نيز در موسيقی پاگانينی اثر گذاشته است.
    از نظر آهنگ سازی لحن روسينی به خصوص شيوه ای که در اورتورهای خود به کار می برد، مورد توجه پاگانينی قرار گرفته بود. نکته مهم آن است که ملودی در آثار پاگانينی ارزش بسيار دارد و او نغمه های بسيار جذاب و دلنشين در موسيقی خود به کار برده است و به خوبی از عهده بسط آهنگ برآمده است .

    به همين جهت بسياری از آهنگسازان مانند ليست، برامس، و حتی در قرن بيستم هم راخمانيف، کازلا، دلاپيکولا از ملودی های پاگانينی به صورت وارياسون ، راپسودی در آثار خود استفاده کردند.

    فرانس لهار اپرتی بنام پاگانينی نوشته است. اگر چه لهار رابطه عاشقانه ای بين پاگانينی و خواهر ناپلئون در اپرت بوجود آورده است اما از زندگی داخلی پاگانينی اطلاعی در دست نيست، جز آنکه از سال ۱۸۱۵ تا ۱۸۲۸ با آنتونيا بيانکی خواننده زندگی می کرد و از آنها پسری به دنيا آمد که ميليونها ثروت پدر را به ارث برد.
    معروف است که پاگانينی مردی فوق العاده خسيس بود. عجيب نيست که خست را از پدر به ارث برده باشد. اما از آنجا که در تمام طول عمر بجز روی صحنه در ميان مردم ظاهر نمی شد و مردم هم از او دوری می کردند ممکن است اين شبه به وجود آمده باشد. حتی ۲۰۰۰۰ فرانک را که پاگانينی به هکتور برليوز بخشيده بود دروغ می دانند و اين حاتم بخشی را از او بعيد می شمارند.

    طبيعی است که زندگی مرموز پاگانينی، چهره نامانوس او، قدرت غير ه عادی و معاشرت او با مردم دست به دست هم داد و افسانه ابليس نوازنده را به وجود اورد.
    در حقيقت خواه او را شيطان بنامند خواه فرشته فرقی نمی کند، موسيقی او بسيار انسانی است.

    نغمه های او گاه چنان ظريف و حساس است که کمتر آهنگسازی توانايی برابری با او را دارد و گاه چنان با قدرت و صلابت که شنونده را به هيجان می آورد و در همه حال نوای ويولن است که بر قلب ها فرمانروايی می کند و در اين ساز پاگانينی تمام روموز و فنون نوازندگی استفاده می کند و شنونده تشنه را سيراب می کند.

    پاگانينی در[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] ۱۸۴۰ در نيس فرانسه در گذشت. شبهه شيطانی بودن حتا بعد از مرگ دامنگير او شد و کليسای کاتوليک از تدفين اين هنرمند عاليقدر در گورستان مسيحيان ممانعت کرد. جسد پاگانينی مدتها از محلی به محل ديگر انتقال می يافت تا آنکه سرانجام پنج سال پس از مرگ او اجازه دادند در گورستان پارما در ايتاليا به خاک سپرده شود و به اين ترتيب سرگذشت نوازنده ای که فقط يک بار در دنيای هنر ظهور کرد به پايان رسيد.
    ویرایش توسط melodyekohan : Sunday 13 March 2011 در ساعت 08:54 PM
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  6. 5 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  7. #20
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    این هم یک مصاحبه از انتال سلای که الگوی خوبی میتونه برای همه باشه

    منبع: harmonytalk



    مصاحبه ای با آنتال سلای (Antal Szalai) نوازنده ویلن مجار، متولد 31 ژانویه 1981 در بوداپست و برنده رقابت بین المللی کنسرت هال سال 2002




    اقای آنتال، چه ویولنی استفاده می کنید؟

    سازی است ایتالیایی متعلق به قرن هجدهم. سازی فوق العاده است که آن را برای چهار سال است که می نوازم و از آرشه ای که ساخته کیتل (Kittel) است استفاده می کنم.



    برنامه های کنسرتهای شما به چه شکل است؟
    در مجارستان آژانسهای برگزار کننده کنسرت بسیار کم است. این یکی از دلایلی است که اجراهای من در طی سال خیلی برنامه ریزی شده نیستند. گاهی اوقات در زمان بسیار کوتاهی کنسرتهای فراوانی دارم و گاه برای 2 تا 3 ماه یا حتی بیشتر هیچ اجرای نداشته ام. کنسرتهای من بر اساس نیاز آنان به سولیست بوده، بنابراین ارکسترها و برنامه ریزان کنسرتها تنها زمانی که در یک کنسرت نیاز به نوازنده ویلون سولیست دارند به سراغ من می آیند. برای مثال به همراه ارکستر سمفونیک مجارستان در نوامبر سه کنسرت در آلمان خواهم داشت؛ کنسرتو در D ماژور پاگانینی و کنسرتو در E مینور مندلسون را در تالار بزرگ فیلارمونی اجرا خواهم کرد.


    محل اقامت شما کجا است؟
    من در بوداپست زندگی می کنم و در دانشگاه موسیقی فرانتس لیست تحصیل می کنم. برنامه من آن است که سال آینده درسم را در آنجا به پایان رسانم.


    درباره گذشته خود در زمینه موسیقی بگوئید.
    وقتی پنج ساله بودم نواختن ویلون را آغاز کردم. پدرم نیز ویلنیست بود. وی موسیقی کولیهای مجار را از سال 1969 به همراه ارکستر خود اجرا می نمود. برای سالها ارکستر وی یکی از محبوب ترین در مجارستان بود. آنها 20 CD عرضه کرده اند و در بیش از 40 کشور دنیا اجرا داشته اند، اولین ارکستر مجار بودند که در خانه اپرای سیدنی اجرا داشتند، همچنین در سال 1995 و 97 دو کنسرت در آمریکا برگزار کردند.


    پدرم علاقه فراوان من به موسیقی را کشف نمود و به خصوص شوق من در یادگیری ویولن را، اما ترجیح داد که من برای شروع موسیقی کلاسیک را بیاموزم بنابراین مرا به مدرسه موسیقی فرستاد. در بوداپست آغاز به نواختن ویلون کردم به همراه استاد خانمی که برای توانایی فوق العاده اش در تدریس به کودکان و جوانان شهرت داشت. برای دو سال هنرجوی وی بودم. استاد بعدی من لازلو دنس (Laszló Denes) در کنسرواتوآر بلا بارتوک در بوداپست تا سال 1995 بود و پس از آن در دانشگاه موسیقی فرانتس لیست هنرجوی پیتر کوملوس (Peter Komlos) بودم.


    شما در مدرسه موسیقی منهتن در نیویورک نیز تحصیل کرده اید. آیا برای تحصیل از محضر پینشوس زورکمن (Pinchus Zukerman) بورسیه ای به شما تعلق گرفت؟
    در سال 2001 آقای زورکمن CD مرا شنید و از من دعوت کرد تا در برنامه هنرمندان جوان در اوتاوای کانادا شرکت کنم. در آنجا بود که با وی برای اولین بار ملاقات کردم و او از من دعوت نمود تا به مدرسه موسیقی منهتن در سال 2001 بروم. این یک سال برای من تجربه ای فوق العاده گرانبها بود. هنرجوی وی بودن در حالی که از زمان کودکی نواختن او را در فیلمهای ویدیوی و صدای سازش را در آلبومهایش می شنیدم، بسیار هیجان انگیز بود.


    از زورکمن چیزهای بسیاری آموختم که شاید مهمترین، آن بود که وی به من آموخت چگونه در یک تالار بزرگ بنوازم. همچنین در تکنیک آرشه کشی من چندین تغییر ایجاد نمود که فکر میکنم صدای سازم غنی تر و کمی زیباتر شده است که بدون کمک وی امکان نداشت. موسسه جرج سولتی در لندن هزینه تحصیل و زندگی مرا در نیویورک برعهده گرفت.


    نظرتان در مورد آموزش موسیقی در مجارستان چیست؟
    تحصیل موسیقی در مجارستان پیوند عمیقی در دانشگاه موسیقی فرانتس لیست دارد. اسم اولیه آن آکادمی پادشاهی موسیقی بوده که در سال 1875 افتتاح شد. موسس، اولین رئیس و استاد پیانوی آکادمی فرانتس لیست بوده است. در سال 1886 دیوید پوپر (David Popper) مشهورترین نوازنده ویلنسل اروپا در آن زمان، به این آکادمی برای تدریس دعوت شد.


    بلا بارتوک، زولتان کودالی (Zoltan Kodaly) ، لئو وینر (Leó Weiner) ، ارنست فن دونانی (Ernst von Dohnanyi) و بسیاری دیگر از موسیقدانان بین المللی در آنجا تدریس نمودند. وینر استاد افسانه ای موسیقی مجلسی و آهنگسازی فوق العاده بود، جرج سولتی و استاد خود من، کوملوس از جمله هنرجویان وی بودند. توصیه وینر به استاد من آن بود که کوارتتهای زهی را طوری به هنرجویانش بیاموزد که همانند کوارتتهای زهی بارتوک باشد. به عقیده من قدرت تحصیل موسیقی در مجارستان، ادامه سنتهای خوب گذشتگان توسط نسلهای جدید است.


    اساتید شما، دوستان، خانواده و یا دیگر موسیقیدانان چگونه بر روی شما تاثیر داشته اند؟
    خب من نیز همانند بسیاری از موسیقیدانان دیگر با گوش سپردن به اجراهای دیگر نوازندگان بسیار آموخته ام. دو ویولنیست مرا بسیار تحت تاثیر قرار داده اند، یاشا هایفتز (Jascha Heifetz) و لیونید کوگان (Leonid Kogan). در خانواده البته پدرم با نوازندگیش در زمان کودکی تاثیر بسیاری روی من گذاشت. بهترین دوستم جوزف بالوگ (József Balog) یکی از بهترین پیانیستهای مجار است. وی پیانو همنواز من می باشد.


    درباره روش تمرین خود بگوئید.
    روزانه دست کم به مدت یک ساعت و نیم گامها را می نوازم. معمولا روزانه 3 تا 4 ساعت تمرین می کنم، اما گاه برای آماده کردن قطعه ای تا 6 ساعت در روز نیز به تمرین و نواختن آن اختصاص می دهم. هدف اصلی من همواره آن است که اجرایم را تا آنجایی که می توان خوب بنوازم و با این هدف در هنگام تمرین از نواختن اولین نت تا آخرین آن لذت می برم.


    آیا به شاخه دیگری در هنر علاقمند هستید؟ همچون نقاشی؟
    بله من نقاشی را دوست دارم. اگر به شهری بروم که تا به حال آنجا نبوده ام همواره سعی دارم از نمایشگاههای آنجا دیدن کنم.


    آخرین کتابهایی که خوانده اید چه بوده اند؟
    آخرین مطالعات من در ارتباط با موسیقی بوده است. اتوبیوگرافی از ویلنیست بزرگ مجار لئوپاد آئور که استاد یاشا هایفتز نیز بوده است. کتابی بسیار جذاب است که درباره موسیقی روسیه در قرن نوزدهم و گذر آن به قرن بیستم سخن گفته.


    تفریح شما چیست؟
    نواختن موسیقی جاز تفریح من است. نواختن پیانو و گیتار بیس اما هیچ گاه با ویولن، جاز نمی نوازم! پیانیست جاز مورد علاقه من [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] است. به عقیده من او یکی از نابغه های موسیقی دوره ما می باشد.


    به عقیده شما شخصیت یک نوازنده خوب چه می تواند باشد؟
    باید برداشت و تصور خود از یک قطعه و دامنه غنی در تکنیک و موسیقی داشته باشد. فکر می کنم نوازنده خوب هیچ گاه سعی ندارد خود را نشان دهد، بلکه همواره قدرت و زیبایی آهنگساز را به شنوده القا می کند.


    آقای سلای ممنون از وقتی که ما اختصاص دادید.
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  8. 2 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  9. #21
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    Smile


    0 Not allowed! Not allowed!
    اه و افسوس تا ویولنیست شدن بسی راه است

    تا رام کردن ابلیس خوش نوا بسی راه است :

    چو بینی که هایفتز و ایزائی و منوهین ها

    رام کردند این ساز سرکش را

    بدان بس راه رفتند و راه رفتند

    تا دانستند ان راز پنهان را

    راز چیست افسوس ان راز چیست

    هر چی هست من و تو ندانیم

    حال من برگشتم با مطالبی جدید

    دیدار ما ته ان راه

    راهی که پیمودند ان بزرگان
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  10. 4 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  11. #22
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سخن منوهین از ویولنیستی

    نوازنده ی ویولن موجودی است مستقل . هیچ دست بیگانه ای در ملک طلق او اختیار ندارد. هیچ گوشی جز گوش او زیر و بم صدا را تعیین نخواهد کرد. او به تنهایی مخدوم است و خادم به محض اینکه آرشه اش ساز را لمس کند چالشی شگفت انگیز آغاز میشود. در این چالش که بی وقفه ادامه می یابد کسب پیروزی به تمامی بر عهده ی خود اوست. این ارتباط بین ویولن و نوازنده اش است که این ساز را منحصر فرد ساخته. ویولنیست واقعی حق ندارد خسته شود . گرچه ممکن است با ناکامی هایی مواجه شود اما هرگز نباید از پا بیفتد"


    هر کی در مورد ویولن نوازی یک راز دارد واصلی ترین راه اینه که بر همه ی تکنیک ها و تمام پوزیسیون ها با اموزش از مکتب و مدرسه های ویولن نوازی و خلاصه هر چی هست. وقتی تمام این هارو پیمودی

    فقط کافیه ... ... رها کنی خودتو واین باعث میشه ویرتووزیته بوجود بیاد

    وقتی تو به این مرحله رسیدی دیگه موقع زدن باید احساستو پیاده کنی تکنیک+احساس قوی+سبک جداگانه= ویرتوئوز ویولن و این موقع است که موسیقی معنا میشه

    بتههون میگه برای „ویولنیست” شدن باید روزی 8 ساعت به مدت 30 سال تمرین کنی تازه برای ویولنیست شدن حدس بزن برای ویرتوئوز شدن چقدر زمان میخوای
    سعی تمام نت هارو ازسونات ها گرفته تا تمام اتود ها رو بزنی هر چقدر میتونی قطعات بزرگ و با اجراهای بزرگ„گوش” بده اما گوش ادن به معنا ی واقعی

    سلفژت رو قوی کن سعی کن انقدر قوی بشی تا به گوش ابسولوت برسی گوشی که بزرگان داشتند کی میدونه شاید داشتن گوش قوی راز موفقیته از کسی تقلید نکن همه چی رو کنترل شده رها کن این باعث میشه استایل خودتو داشته باشی


    میخوایم در مورد استاد ایزائی و ویوتام بخونیم

    منبع:HARMONYTALK



    اوژن ایزایی، ویولنیست بلژیکی، از مشهورترین مستر ویولنیست های زمان خود به شمار می رود؛ «نیروی خارق العاده طبیعی ایزایی به عنوان یک مفسر» تحت تأثیر استعداد سرشار او در تُن و تکنیک نوازندگی نمود بیشتری می یابد. استعدادی که هم عصران او نیز به آن اشاره کرده اند. در واقع، ایزایی بزرگ ترین نماینده مکتب شگفت انگیز ویولن نوازی بلژیکی است که در هنر استادان او مانند ویوتام و وینیافسکی ریشه دارد. همانطور که خود ایزایی می گوید «در یک دوره هفتاد ساله برترین مکتبی بوده است که در کنسرواتوار پاریس و در آثار نوازندگانی مانند: ماسارت (Massart) ، رمی (Remi) ، مارسیک (Marsick) و دیگر مفسران حرف اول را می زده است».


    آنچه که کسانی که ایزایی را برای اولین بار می بینند و با او حرف می زنند را بیش از هر چیز دیگر تحت تأثیر قرار می دهد، نگرش ذهنی و ژرفای افکار، مهربانی، صمیمیت و تواضع اوست.


    وقتی برای اولین بار به دیدن او در نیویورک رفتم معرفی نامه ای از دوست و مشوقش آدولفو بتی (Adulfo Betti) همراه داشتم. ملاقات دیگر ما دراسکارسدیل بود. ایزایی که در آن جا به همراه دوستش تیبود (Thibaud) زمانش را صرف موسیقی و تنیس می کرد، با خونگرمی از من پذیرایی کرد و با کمال میل درباره هنر و هدف هایش با من سخن گفت.
    او درباره پرسش های من در رابطه با سال های تحصیلش اینگونه پاسخ داد:
    «عجیب است که چنین چیزی را می گویم اما پدرم اولین آموزگارم بود. من تا سال 1867 که به کنسرواتوار لیژ رفتم نزد پدرم آموزش می دیدم. در این کنسرواتوار من و اوید موسین (Ovide Musin) برای نواختن کنسرتو بیست و دوم ویوتی به طور مشترک برنده جایزه دوم شدیم. پس از آن من در بروکسل نزد وینیافسکی و سپس دو سال در پاریس نزد ویوتام آموزش دیدم وقتی که نزد ویوتام شاگردی می کردم او فلج شده بود و هرچند دیگر نمی توانست بنوازد اما استاد بی نظیری بود. من آن زمان در کنسرت ها نیز می نواختم. ویوتام مرد بسیار بزرگی بود؛ شکوه سنتِ نوازندگی او در «مکتب ویولون نوازی رمانتیک» جریان دارد.


    هفت کنسرتوی او را در نظر بگیرید، درست است که از دیدگاه خودش آن ها را با تأثیر گرفتن ساخته است اما در عین حال قوی و پرمایه ساخته شده اند! چقدر خوب از آب در آمده اند: موسیقی ارکستر هم چیزی فراتر از یک آکمپانی مان ساده است. اگر ویرتوزیته در آهنگ سازی ویولن را در نظر بگیریم، تنها موسیقی پاگانینی است که با ویوتام قابل مقایسه است و مطمئنا پاگانینی نیز آن را به روش امروزی نمی نواخت. در زمینه پیشرفت تکنیکی و بیان احساسات موسیقیایی حقیقی ویوتام واقعا استاد است. همینکه آثار او چهل تا پنجاه سال دوام آورده اند (که عمری طولانی برای ساخته های یک آهنگساز است) بر این موضوع گواه است.


    «یواخیم (Joachim) ، لئونارد (Leonard) ، سیوری (Sivori) و وینیافسکی همگی ویوتام را تحسین می کردند. در آثار پاگانینی و لوکاتلی (Locatelli) عامل اثر گذار، در مقایسه با آثار ویوتام، مکانیک (mechanics) کار آن هاست. در حالی که ویوتام همان مسیر رمانتیسیسم که هوگو، بالزاک و گوتیه در ادبیات پیمودند را با ویولن طی کرد. »


    « ویوتام خوب می دانست که ویولن ساخته شده بود تا قبل از هر کار دیگری باعث خشنودی و ایجاد حسی تکان دهنده شود. او مانند روبنشتاین بر این باور بود که هنرمند باید قبل از هر چیزی از خود ایده و قدرت احساسی داشته باشد، تکنیک او باید آن چنان کامل باشد که نیازی به فکر کردن به آن نداشته باشد. اکنون که بحث مکتب های ویولن نوازی پیش آمد به طور تصادفی این نکته به ذهنم رسید که تمایل زیادی برای ترکیب کردن مکتب بلژیکی و فرانسوی وجود دارد. هرچند این اتفاق نباید رخ دهد. این مکتب ها از یکدیگر جدا هستند هرچند بدون شک مکتب فرانسوی از مکتب بلژیکی شکل گرفته و تحت تأثیر آن بوده است. بسیاری از ویولنیست های بزرگ مانند ویوتام، لئونارد، مارسیک (Marsick) ، رمی، پرنت (Parent) ، دو برو (De Broux) ، موسین (Musin) و تامسون (Thomson) همگی بلژیکی هستند».


    رپرتوار ایزایی
    ایزایی درباره رپرتوار ویوتام صحبت کرد، فقط از کلمه رپرتوار استفاده نکرد؛ او درباره ساخته های ویوتام و درباره خود او سخن راند. «سبک آهنگسازی ویوتام والا بود؛ آهنگ های او همیشه غنی و عمیق هستند. اگر یک نوازنده می خواهد صدای واقعی ویولن را در بیاورد باید از آثار ویوتام بنوازد. همانطور که ویولونسلیست ها از آثار سروایس (Servais) می نوازد. می دانید، ما در کلیسای کاتولیک وسپرز هر گاه نام خدا به زبان آورده می شود با پایین آوردن سرمان ادای احترام می کنیم و وینیافسکی نیز هر گاه می گفت «ویوتام استاد همه ماست» با حرکت سر به او ادای احترام می کرد.


    «من اغلب کنسرتو پنجم ویوتام را اجرا می کنم. این اثر بسیار دلنشین، عالی و سرشار از احساس است، با نوایی تمام و کمال و با غنایی که قدرت نا محدودی دارد. البته از زمانی که ویوتام کنسرتوهایش را نوشته، آثار مدرن خوب و گوناگونی ساخته شده اند و درک موسیقی مجلسی و به دنبال آن درک سونات نیز افزایش یافته است»


    «سونات مدرن برای ویولن نیز وسیله ای است برای نشان دادن مهارت ویولن به معنی واقعی کلمه. سونات های سزار فرانک (Cesar Frank) ، دیندی (d'Indy) ، تئودور دوبوا (Theodore Dubois) ، لوکو (Lekeu) ، ویرن (Vierne) ، روپارتز (Ropartz) ، لازاری (Lazarri) همگی به خوبی بیان کننده احساسات بوده و در عین حال نیز بسیار ماهرانه ساخته شده اند. درست است که پارت های ویولن آهنگی دل نشین ایجاد می کنند اما تکنیک آن ها به هیچ وجه ساده نیست. سونات شگفت انگیز G ماژور لوکو را در نظر بگیرید: این سونات پیچیده، عظیم و نیازمند به کارگیری تکنیک در اجرا است. به علاوه ژرفای حیرت انگیز ملودی و کیفیت بالای احساسات موسیقیایی نیز از ویژگی های این سونات است».

    تمام این آثار به ایزایی تقدیم شده اند. کسانی که اجرای ایزایی از این سونات زیبای لازاری را در این فصل شنیده اند آن را به این زودی ها فراموش نخواهند کرد.




    این مورد همچنین درباره سونات سزار فرانک نیز صدق می کند. ایزایی می گوید: «اجرای این سونات های بزرگ به دو نوازنده احتیاج دارد، زیرا بخش های پیانو آنها گاهی بسیار ماهرانه و با جزئیات بسیار نوشته شده اند. سزار فرانک سوناتش را روز 26 سپتامبر 1886 یعنی روز عروسی من به عنوان هدیه عروسی برایم فرستاد! واقعیت این است که کارهای بسیار مهم زیادی به من تقدیم شده است. به عنوان مثال می توانم از آثاری از این آهنگسازان نام ببرم: شوسون (Chausson) ، رپارتز (Ropartz) ، دوبوآ (Dubois) (سونات – که پس از سونات سزار فرانک یکی از بهترین سونات هاست) ، دیندی (d’Indy) ، گابریل فوره (کوئینتت) ، دبوسی (کوارتت)! تعدادشان زیاد است و نمی توانم همگی را الآن به خاطر بیاورم، سونات های ویولن، موسیقی سمفونیک، موسیقی مجلسی، اثرهای کرال، و ساخته هایی از هر نوع! »

    «همانطور که می دانید دبوسی در اصل هیچ اثری را برای ویلن و پیانو ننوشت، شاید به جز اثری که دوراند آن را در دوران آخرین بیماری او منتشر کرد. در عین حال او تا چند قدمی ساختن اثری برای من پیش رفت. او پانزده سال پیش به من گفت که دارد نکتورنی برایم می سازد. بعد از آن، من تور کنسرتی را اجرا کردم و برای مدت طولانی در سفر بودم. »

    «وقتی که به پاریس بازگشتم به او نامه ای نوشتم تا ببینم نکتورن من تمام شده یا نه. دبوسی پاسخ داد که به دلایلی آن را به جای اینکه برای ویولن سولو بنویسد برای ارکستر نوشته است. این اثر یکی از Trois Nocturnes برای ارکستر است. شاید یکی از دلایلی که باعث شده آثار زیادی به من تقدیم شود این باشد که من به عنوان یک هنرمندِ تفسیرگر، تخصص خودم را محدود نکرده ام. من هر نوع اثری را، از باخ گرفته تا دبوسی، نواخته ام چون هنر باید جهانی باشد! »

    ایزایی بر بازوی راست و انگشتانش کنترل خارق العاده ای دارد که باعث می شود ظریف ترین و دقیق ترین نوانس های تونال را در هر زمان و در هر آرشه کشی اجرا کند.

    او همچنین، ظاهرا به آسانی و بی هیچ تلاشی، از پس پیچیده ترین مشکلات تکنیکی بر می آید. تن (tone) ایزایی به درستی «طلایی» نامیده شده است. خالی از لطف نیست اگر تعریف ایزایی از تن را در این جا مطرح کنیم: «تن در موسیقی چیزیست که به دل راه میابد و توسط روح بیان می شود! »

    ایزایی در ادامه می گوید که «اگر مکانیزم نوازندگی را در نظر بگیریم امروزه ابزار های ویولن نوازی استادانه، بیان احساسات، تکنیک و شیوه نوازندگی اهمیت بیشتری نسبت به گذشته دارند. اگر قرار باشد که درونیات نوازنده بدون هیچ محدودیتی بروز پیدا کنند، این موارد به بخش هایی ضروری و جدایی ناپذیر از نوازندگی تبدیل می شوند. »

    «هرچه نوازنده ماهر تر بوده و تسلط بیش تری بر کارش داشته باشد کمتر توجه شنونده را به جنبه های فنی نوازندگی جلب می کند. هر آنچه که نشان دهنده تلاش، ناشیگری و دشواری نوازنده در نواختن باشد، باعث انزجار شنونده ای می شود که بیش از هر چیز از صدای ویولن لذت می برد. ویوتام می گفت: هیچ تحریری به خودی خود ارزشی ندارد، آواز بخوانید، آواز بخوانید! (Pas de trait pour le trait--chantez, chantez)

    «اکنون بسیاری از نوازنده ها دیگر آواز نمی خوانند! آنها خرسند هستند که می توانند کم و بیش از پس مشکلاتی که با آنها مواجه می شوند برآیند؛ اما مسئله این است که افکتی که بکار می گیرند بسیار آشکار است و هر چند ممکن است این افکت ها گاهی مایه شگفتی شوندگان شود اما هیچ گاه نمی تواند بر آن ها تأثیر گذار باشد یا آنها را خشنود کند


    „دیدار ما ته ان راه”
    ویرایش توسط melodyekohan : Monday 5 September 2011 در ساعت 10:01 PM
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  12. 5 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  13. #23
    Hiolin آواتار ها
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    43638
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    10
    میانگین پست در روز
    0.00
    تشکر از پست
    44
    25 بار تشکر شده در 7 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    کارت خیلی درسته داداش. دستت درد نکنه.
    به امید آن که زندگی خود را تبدیل به شاهکاری کنیم که در هر دو دنیا ما را به خاطر آن بستایند.

  14. 2 کاربر برای این پست از Hiolin تشکر کرده اند:


  15. #24
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    Post


    0 Not allowed! Not allowed!
    اینم ادامه ی مطلب:

    ایزایی و مکتب ویولون بلژیک (IV) منبع: harmonytalk


    «داشتن انگشت هایی چابک و فرز و ضربه های بی نقص آرشه از ضروریات است؛ همچنین باید آن قدر عالی کار کرد که بتوان ریتم را پیش برد و تأثیر شاعرانه ای که هنرمند در نظر دارد را بر جای گذاشت. با افزوده شدن فرمولهای جدید به محدوده نوازندگی، دستیابی و تسلط بر روال نوازندگی آسان تر می شود. ویولنیست های امروزی نسبت به نوازندگان نسل پیشین دسترسی بیشتری به منابع تکنیکی دارند. »


    «پاگانینی تقریبا برای همه نوازندگان قابل دسترس است: نواختن آثار ویوتام دیگر با دشواری های سی سال پیش همراه نیست اما سازهای بادی-چوبی، برنجی و حتی زهی، هنوز هم تا حدی با تکیه بر میراث به جا مانده از نوازندگان بزرگ به حیات خود ادامه می دهند. من گاهی احساس می کنم که در حال حاضر در آموزش ویولن سعی بر این است که حس زیبایی شناسی در مراحل اولیه آموزش ایجاد و تقویت شود و این نوع آموزش همان طور که تلاش می کند که این آموزش را به ذهن ربط دهد، از دست ها غافل می شود. در نتیجه سربازان نوپای ارتش ویولن نوازی، با شور و اشتیاق و شجاعت سرشار، از تجهیزات کافی برای حضور در میدان جنگ هنری برخوردار نخواهند بود. »

    «در ارتباط با این موضوع مجموعه ای بی نظیر – اتود کاپریس- از ای شومان (E. Chaumont) وجود دارند که عناصر و فرمول های پیشرفته جدیدی را در اختیار دانش پذیران سطوح بالا قرار می دهند. هر چند در بعضی از این آثار قابلیت فرم از محتوایی که در آن گنجانده شده بیش تر بوده و نواختنشان دشوار است اما به قول ویوتام این آهنگ ها به خوبی بر روی ویلن می نشینند و من خوشحالم از این که توجه ها را به آن ها جلب می کنم. »


    «وقتی می گویم که سازهای زهی، از جمله ویولن، تا حدودی با تکیه بر میراث گذشتگان سرپا هستند، منظورم از نظر تکنیکی است. از زمان ویوتام تا کنون تقریبا هیچ پاساژی برای ویولون نوشته نشده است و این باعث به تأخیر افتادن رشد تکنیک ویولن شده است اما در مورد پیانو افرادی مانند گودوفسکی (Godowsky) تکنیک جدید برای سازهایشان آفریده اند. هر چند سن سان، بروخ، لالو و دیگران در کارهایشان ویولن را با آهنگ های زیبایی غنی کرده اند ولی خود موسیقی در مرکز توجه آن ها بوده است و نه موسیقی برای ویولن. کنسرتوهای جدید برای تکنوازی فلوت، ترومبون و .. نوشته نشده اند، در نتیجه هیچ مطلب تکنیکی جدیدی به منابع مربوط به این ساز ها افزوده نشده است. »


    «این موضوع کمابیش درباره ویولن نیز صدق می کند، آثار جدید که تنها از نقطه نظر موسیقیایی آفریده شده اند، باعث رکود کشف تکنیک های نوین می شوند. از آفرینش پاساژهای جدید و ترکیبات هارمونیک فراوان و متفاوت استقبال نمی شود و خود ویولنیست باید قابلیت ویژه ساز خود را بیابد و آن ها را به کار گیرد. من شخصا به بدنبال یافتن شیوه های تکنیکی جدید و راه هایی برای جمله بندی در آهنگ های خودم بوده ام. به عنوان مثال، یک Divertiment برای ویولن و ارکستر نوشته ام که به عقیده خودم توانسته ام در آن افکار و ایده های جدید را بگنجانم و تلاش کرده ام که به تکنیک ویولن گستره ی وسیع تری از زندگی و شکوه ببخشم. »


    « در زمان ویوتی (Viotti) و رد (Rode) قابلیت های هارمونیک محدودیت بیشتری داشتند، تعداد آکوردها کم بودند و آکورد نهم وجود نداشت. اما اکنون مطالب تکنیکی برای ایجاد تکنیک نوین ویولن وجود دارد: در واقع من یک سری مطالعات در زمینه ویولن انجام داده ام که دست نویس هستند که شاید روزی آنها را با هدف گسترش تکنیک ویولن منتشر کنم. »

    رازها و صدا های زیادی هستند که هنوز کشف نشدند39:
    ویرایش توسط melodyekohan : Thursday 2 June 2011 در ساعت 10:22 AM
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  16. 4 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  17. #25
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    در بین تمام بزرگان هیچ کس نمی تونست هیجان اهنگ یا قطعه ای رو که می زد پنهان کنه و همه در صورت ودر حرکات حس خود را انتقال می دادند اما منوهین کسی دیگر بود


    او ارامش خود را کاملا حفظ می کرد و هیجان را در درونش میریخت ولی موسیقی که از ساز او شنیده میشد خیلی با روح تر از بقیه بود و کاملا فرق داشت


    یهودی منوهین در 22 آوریل 1916 در خانواده ی از یهودیان مهاجر روسیه در نیویورك به دنیا آمد از كودكی نبوغ فراوان در موسیقی را از خود نشان داد و آموزش نوازندگی ویولون را از 5 سالگی آغاز كرد.


    یهودی منوهین از 6 سالگی نخستین كنسرت خود را داد و در 7 سالگی همراه با اركستر سنفونی سانفرانسیسكو سنفونی اسپانییی لالو را اجرا كرد.


    در سن 10 سالگی منوهین در كارنگیهال نیویورك ساز میزد و حتی 13 سالش نشده بود كه به عنوان تكنواز ویولون همراه با اركستر فیلارمونیك برلین به رهبری برونو والتر كنسرتوی بتهوون ، برامس و باخ را اجرا كرد.


    یهودی منوهین علاوه بر این كه چهره ی انسان دوست و انسان مدار و از فعالان اقدامات بشر دوستانه بود شهرت بسزایی داشت.


    در زندگینامه ای كه به قلم خود او در سال 1977 با عنوان „سفر پیان ناپذیر” انتشار یافت منوهین نوشته است „موسیقی و بخصوص ویولون رشته ای است كه قلبها را به یكدیگر پیوند میدهد”.


    او كه فردی بسیار پر انرژی بود و بطور متوسط سالی 120 كنسرت اجرا میكرد در كنار فعالیت هنری هیچگاه از خدمات اجتماعی نیز باز نه ایستاد، دو جشنواره بزرگ موسیقی „گشتاد” در سوئیس و „بث” در انگلستان به دست او تأسیس شده است و آكادمی بین المللی نوازندگان جوان ساز زهی در گشتاد نیز در سال 1977 به دست او بنا نهاده شد.


    با اینكه منوهین به نسل گذشتة نوازندگان تعلق دارد اما فعالیت او هیچگاه بر عرصه موسیقی كلاسیك محدود نشد. او در كنار اجری آثار سنگین و بزرگ موسیقی همراه با „استفانه گراپلی” موسیقی جاز اجرا میكرد و دركنار „راوی شنكر” نوازندة بزرگ هندی آهنگهای عرفانی شرقی مینواخت.


    منوهین با ینكه یهودی بود آشكارا از فلسطینیها دفاع میكرد و به همین دلیل مورد خشم اسرائیل قرار داشت. او همیشه میگفت : „اسرائیل با توجه به عملكردی كه در تاریخ كوتاه خود داشته است نباید انتظار موافقت و همدلی از كسی داشته باشد”.


    منوهین سالهای آخر عمر خود را بیش از هر چیز به آموزش و حمایت از كودكان و نوجوانان مستعد موسیقی وقف كرد. او در سال 1963 مدرسة شبانه روزی باری آموزش موسیقی در حومه لندن تأسیس كرد كه برخی از بزرگترین نوازندگان اركسترهای بزرگ جهان را پرورش داد.

    منوهین دو بار در سالهای 1937 و 1944 ازدواج كرد و از آنها صاحب سه پسر و یك دختر شد.



    ‹‹موشه منوهین›› پدر یهودی منوهین یكی از سرشناسترین یهودیان مهاجر از روسیه به غرب در اویل قرن بیستم است. ‹او› بعد از انقلاب روسیه 1917 به انگلستان مهاجرت كرد او یك یهودی معتقد و پیبند به اوصول بود. بعد از كنگره اول صهیونیستها در سوئیس در سال 1897 فعالیت آشكار و دامنه داری علیه نژاد پرستی صهیونیستی آغاز كرد و به فلسطین آنروز مسافرت نمود و زندگی مردم فلسطین را از نزدیك دید و با نوشته های خود به سختی علیه بیدادگری به مردم فلسطین اعتراض نمود بطوریكه مورد خشم سازماناهی صهیونیستی قرار گرفت ولی به هیچ وجه پا پس نكشید و تا پیان عمر به اصول اعتقادی دینی انسانی خود وفادار ماند.


    در وفاداری او به یهودی بودن نقل كرده اند كه همراه همسر و پسر خردسالش كه هنوز باری او شناسنامه نگرفته بود به شهر لندن رفت و در جستجوی آپارتمانی بری اقامت خود میگشت بالاخره محلی را بری سكونت انتخاب كردند و اما در موقع نوشتن پرسشنامه صاحب خانه متوجه شد كه خانواده منوهین یهودی هستند باری اینكه منتی بر آنها گذاشته باشد گفت: «نمیدانستم شما یهودی هستید. قیافه شما مثل سیر یهودیها نیست» موشه منوهین برآشفت و به همسرش گفت نام فرزندمان را یهودی میگذاریم تا كسی در یهودی بودن او شك نكند و همین كار را كرد. لازم به توضیح است كه یهودی اسم خاص نیست كه بر افراد بگذارند.



    مرگ یهودی منوهین به عنوان یكی از بزرگترین چهره ی شاخص هنر و فرهنگ قرن بیستم جهان حتی محافل سیاسی را تحت تأثیر قرار داد و رهبران جهان را نیز به اظهار نظر وا داشت.


    رومن هرتزوگ رئیس جمهور آلمان پس از اطلاع یافتن از درگذشت منوهین در كشور خود او را یكی از پر آوازه ترین موسیقیدانان قرن خواند و گفت : "ما به سوگ یكی از بزرگترین خادمان نوع بشر نشسته
    ایم، جهان با مرگ منوهین به مكانی حقیرتر بدل شده است" .


    ژاك شیراك رئیس جمهور فرانسه نیز از منوهین به عنوان یكی از بزرگترین نوازندگان ویولون در قرن حاضر كه شخصیتش حتی از جهان موسیقی هم فراتر رفته است یاد كرد و دربارة او گفت: „با فقدان او به روشنا یی ها خاموشی گرائیدند و روشنی قلبهای ما نیز رو به افول نهاد”.


    پری ماكوف نخست وزیر روسیه پس از اطلاع یافتن از مرگ یهودی منوهین با صدور پیامی با اشاره به اینكه منوهین از تبار روس بوده است، نقش بزرگ او را در فرهنگ جهان قرن بیستم ارج نهاد و گفت: „كنسرتوهای منوهین را در سالهای پس از جنگ جهانی دوم به یاد میآورم او باری همیشه در خاطرة ملت روسیه باقی خواهد ماند”.


    آلبرت انیشتن ، فیزیكدان بزرگ جهان كه خود نوازندهی چیره دست نیز بود سالها پیش پس از شنیدن كنسرتی از منوهین گفته بود : „حالا میفهمم كه خدایی هم هست”.
    ویرایش توسط melodyekohan : Wednesday 8 June 2011 در ساعت 10:21 AM
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  18. 4 کاربر برای این پست از melodyekohan تشکر کرده اند:


  19. #26
    RaziYeH آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    39350
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    سن
    37
    نوشته ها
    455
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,657
    1,368 بار تشکر شده در 426 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 65/2
    Given: 17/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط melodyekohan [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    در این میان سوالی دارم از تمام دوستانی که مطالب رو دنبال کردند چه عواملی باعث میشه که این افراد نابغه به حساب بیاند؟

    تلاش حرفه ای بودن و اعتماد به نفس و احترام گذاشتن به شنونده و تماشاچی و ارزشو احترامی که برای اثر خود قائل بودند و با عشق این کار را دنبال می کردند اما اینکه جلوی مردم خم بشن را قبول ندارم خضوع و خشوع فقط و فقط در برابر خداوند متعال باید باشه ولا غیر اینکه در جواب تشویق تماشاچیان خم بشیم درست نیست اگر قرار احترامی باشه همون کار بی عیبو نقصی که باعث ایجاد شادی و به وجد آوردن تماشاچیان میشه درسته و این در جواب تشویق تماشاچیان واحترام به اونها کافیست... تماشاچی دنبال تعظیم کردن هنرمند نیست دنبال اثر خوبی که بتونه باش همزادپنداری کنه و این در بزرگان ما به وضوح مشاهده شده و اسم این کارو نمیشه غرور گذاشت این بالاترین احترام میتونه باشه ...
    ویرایش توسط RaziYeH : Wednesday 8 June 2011 در ساعت 02:06 PM
    .: درود بر کسانی که...ارزش واقعی در زندگی برای آنها ... سالم زیستن است ... نه رسیدن به موفقیت :.

  20. 2 کاربر برای این پست از RaziYeH تشکر کرده اند:


  21. #27
    Hiolin آواتار ها
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    43638
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    10
    میانگین پست در روز
    0.00
    تشکر از پست
    44
    25 بار تشکر شده در 7 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    در دنیای موسیقی یهودی منوهین عجیبترین و در عین حال دوست داشتنی ترین چهره ایه که دیدم! قیافش، استیلش، آرامشش، و از همه مهمتر اون چه که از ویولنش به گوش میرسه از اون شخصیتی بی نظیر ساخته. رفتار های بشر دوستانه و هنر نوازندگی دو مقوله ی جدا هستند. چیزی که یهودی منوهین رو از بقیه ویولنیست ها جدا میکرد نه یهودی بودنش بود و نه اقداماتش در مورد حقوق بشر. ایتژاک پرلمن بزرگترین ویولنیست حال حاضر (طبق گفته ی منتقدان و نظر سنجی های گوگل و یاهو) در مورد یهودی منوهین این چنین میگوید: وقتی آثار منوهین رو با نوازندگان دیگر مقایسه میکنم به این نتیجه میرسم که کسی بهتر از او نیست. در زندگی نامه ای که دوست عزیزمون زحمت کشیدن گذاشتن از زندگی هنری منوهین کمتر گفته شده و این زندگی نامه ی یهودی منوهین به عنوان یک ویولنسیت نیست.
    به امید آن که زندگی خود را تبدیل به شاهکاری کنیم که در هر دو دنیا ما را به خاطر آن بستایند.

  22. #28
    Hiolin آواتار ها
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    43638
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    10
    میانگین پست در روز
    0.00
    تشکر از پست
    44
    25 بار تشکر شده در 7 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    در زمان پاگانینی همونطور که تو زندگی نامش نوشته بود عوام به او شیطان میگفتند و هنرش رو جادو میدونستن. پاگانینی 200 سال پیش بود و از طرف عوام اینجوری خطاب میشده. اما چه چیزی در یهودی منوهین بوده که باعث شد Ivry gitlis یکی از ویولنیست های بزرگ معاصر (نمیدونم مرده یا نه) بگه که منوهین انسان نیست و فرشته است. آدا هاندل (ویولنیست زن) میگه من در وصف منوهین فقط یک کلمه میتونم بگم: magic (جادو). از طرف انسان های روشن فکر امروزی، این طور توصیفات، نشون دهنده ی عظمت منوهینه. مستند The Art of Violin رو نگاه کنین. البته اونا این کلمات عجیب غریب رو برای نشون دادن هنر منوهین گفتن.
    به امید آن که زندگی خود را تبدیل به شاهکاری کنیم که در هر دو دنیا ما را به خاطر آن بستایند.

  23. #29
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    از همکاری که می کنین صمیمانه ممنونم متاسفانه اطلاعات زیادی پیدا نکردم در مورد یهودی بزرگ

    هیچ کس همانند او نمیتونست انقدر استایل خودش رو حفظ بکنه او ابلیس خوش نوا رو خیلی خوب رام کرده بود

    او همینجوری ویولن نمی زد همراه با هر نت احساس و ظرافت رها می کرد

    اینم چند اجرا از او

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    همونطور که در فرمول ویرتوئوز شدن گفتم داشتن یک سبک درست و متفاوت باعث میشه که رنگ و نوای زدن شما با دیگران متمایز بشه و منوهین یک سبک دیگه داشت که هیچ کس نمی تونست از او تقلید کند
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  24. #30
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    وینیاوسکی در کنار اثارش ]چهار کاپریس ساخت برای دو ویولن

    که در ان ها نهایت ظرافت و احساس و تکنیک را گنجانده

    امروز به بررسی ان ها میپردازیم

    دانلود کنید و گوش بدید و همزمان بخونید

    نتش [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]


    واینم اجراش با نتش [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    منبع : خودم
    no.1

    در سل مینور با تمپوی moderato

    ابتدا کاپریس اول با یک پاساژ کوتاه ارام و با هارمونی بسیار قوی دو ویولن اغاز میشود

    ویولن 2 بعد از دو میزان سکوت همان ملودی ویولن 1 را مینوازد وینیاوسکی از این راه یک هارمونی بسیار جالب را بوجود اورده

    پاساژ اول بسیار ارامش بخش و زیباست و باری دیگر تکرار میشود با حالت dolce
    به مرور موسیقی اوج میگیرد و ویولن 1 شروع به زدن دوبل نتهایی ارام میکند ویولن 2 با فواصلی هارمونیک همراه ویولن 1 میشه

    سپس عبارت هایی با دینامیک sfz خشک و ناگهانی زده میشند و دوبل نتی کوبنده از طرف ویولن 1 زده میشه
    و ویولن دو با اکورد دیگر کوبندگی رو به اوج میرسونه

    ویولن 1 دوبل نت هایی اوج گیرنده را مینوازد و بعد با عبارتی فرود می اید

    بعد از یک نت 4 ضربی ارام ارام دو ویولن ملودی اصلی را شروع می کنند ویولن 1 شروع به زدن پاساژی جدید میکنه و ویولن 2 با دوبل نتی با فاصله ی پنجم همراه میشه و زمینه برای موسیقی اصلی ارام ارام فراهم میشه

    تمپوی allegro moderato

    تم اصلی شروع میشه و ویولن 1 شروع به زدن یک پاساژ به یک فرم با لهجه های متفاوت میکنه همراه ان
    ویولن 2 با عبارت های زیبایی او را همراهی میکند
    موسیقی اوج میگیرد و فرود میشیند و بعد از سکوتی که باعث درک بهتر ملودی میشه ادامه پیدا میکنه
    بازی با دینامیک از ویژگی های این اتود هست عبارت با لهجه ی شاد تری تکرار میشود و بعد اکوردی عبارت باز تکرار میشه

    عبارت های بازیگوشانه ویولن 1 همراه با عبارت های زیبای ویولن 2 هارمونی بسیار زیبایی دارند

    اتود با فرودی زیبا به پایان میرسد
    ویرایش توسط melodyekohan : Wednesday 7 September 2011 در ساعت 08:29 PM
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  25. کاربران زیر از melodyekohan به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  26. #31
    melodyekohan آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    33269
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    162
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    109
    566 بار تشکر شده در 157 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    خوب ادامه میدیم امیدوارم از اولی خوشتون اومده باشه

    no.2

    در دو مینور

    andante

    عبارت ارام با کاراکتر جالب توسط ویولن 1 نواخته میشوند و حس جالبی را با توالی نت و دوبل نت ههای پایین ایجاد می کند

    بعد رسیدن به دینامیک f بعد از مکس کوتاهی ویولن شروع به زدن ملودی با هارمونی غمگینی با ویولن 2
    میکند
    هارمونی با فراز و نشیب های دو ویولن با حفظ ملودی ادامه پیدا میکند و بعد از ریتاردی

    تمپوی agitato
    مدولاسیون به سل مینور
    با اکوردی
    ملودی جدید با عبارت های کوبنده و ویرتوئوز از طرف دو ویولن شروع میشه و ادامه پیدا میکنه تا ویولن شروع به زدن ارپژ هایی بسیار بارنگ میکنه و ویولن 2 اورا با نت های تغزلی هدایت میکنه و ملودی کوبنده تکرار میشه همراه با و اوج ویلون 1 و فرود ویولن2

    ملودی ارام تکرار میشه به همراهی ویولن 2 بسیار تغزلی و بارنگ و هارمونی غمگین تکرار میشه همراه با تزیین دینامیک

    ملودی کوبنده تکرار میشه و بعد از ان ملودی تغزلی همراه با پیتزیکاتوی ویولن 2 و بعد با با عبارتی ارام موسیقی به پایان میرسد

    فرازها و نشیب ها در این کاپریس حیرت انگیزه
    ویرایش توسط melodyekohan : Thursday 23 June 2011 در ساعت 11:10 PM
    هر کی داد زن خویش طلاق به خداوندی خداوند خر است زیرا باقیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است

  27. #32
    Hiolin آواتار ها
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    43638
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    10
    میانگین پست در روز
    0.00
    تشکر از پست
    44
    25 بار تشکر شده در 7 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نتونستم خصوصی بفرستم. نشد. مستند the art of violin رو استادم بهم داده. چیزه کم یابیه. فکر نکنم بتونی از بازار پیداش کنی. حجمشم خیلی زیاده که بخوای دانلود کنی البته بسته به سرعت اینترنتت داره که باز لینکشو نمیدونم باید سرچ کنی. از استاد آموزشگاه خودتون یا استاد آموزشگاههای دیگه که کلاسیک کار میکنن بپرس اونا به احتمال زیاد دارنش.
    به امید آن که زندگی خود را تبدیل به شاهکاری کنیم که در هر دو دنیا ما را به خاطر آن بستایند.

  28. 2 کاربر برای این پست از Hiolin تشکر کرده اند:


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •