لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: زندگی استاد غلامحسین بنان

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    Leon آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    726
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    نوشته ها
    1,907
    میانگین پست در روز
    0.30
    تشکر از پست
    960
    7,753 بار تشکر شده در 1,683 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/9
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    19

    پیش فرض زندگی استاد غلامحسین بنان


    0 Not allowed! Not allowed!
    زندگينامه

    غلامحسين بنان در سال 1290 خورشيدی در تهران و در خانواره ای اهل هنر و فرهنگ زاده شده، پدرش از ديوانيان و دارای آوازی خوش بود و مادرش که نسب از خانواده قاجار می برده، با نواختن پيانو آشنا بود.
    اعضای ديگر خانواده نيز هر يک به شکلی با موسيقی نزديک بوده اند. زندگی ديوانی و فرهنگی، سبب آشنايی خانواده با بزرگان موسيقی زمان شد.
    دو برادر معروف وابسته به خاندان هنر: آقا حسينقلی و ميرزاعبدالله و نيز درويش خان و مرتضی نی داود از ميهمانان اصلی مجالس بزم در خانه آنها بوده اند. در يکی از همين مجالس بزم، پدر دريافته که فرزندش صدای خوش را از او به ارث برده است.
    او را نيز چون خواهرانش نزد نی داود فرستانه تا به فراگيری موسيقی و رموز آواز خوانی بپردازد.
    غلامحسين بعدها از او آموزگار ديگر نيز بهره گرفت: ناصر سيف و ميرزا طاهر ضياء رسايی، روضه خوانی معروف به „ضياء الذاکرين”.
    غلامحسين بنان، از سال 1321، دو سال پس از بنياد نخستين فرستنده راديويی در ايران به اين سازمان پيوست و به آواز خوانی پرداخت. نخست، عبدالعلی وزيری، او را به خالقی معرفی کرد و خالقی نيز آزمايش و پرورش صدای او را به ابوالحسن صبا سپرد.
    می گويند صبا در نخستين آزمايش، درآمد سه گاه را که به پايان برده از بنان خواسته که گوشه حصار را بخواند و او آن چنان با مهارت خوانده که ديگر نيازی به آزمايش های بعدی باقی نگذاشت!
    کشف بنان، برای خالقی و ديگر دست اندرکاران موسيقی ملی، موهبتی تلقی می شد. زيرا که تازه „انجمن موسيقی ملی” را بنياد کرده بودند و به خواننده ای خوش صدا و رديف شناس نياز داشتند. با تبديل انجمن، به هنرستان عالی موسيقی ملی، بنان نيز رسما به استخدام هنرهای زيبای کشور در آمد و علاوه بر همکاری با ارکستر هنرستان به تدريس آواز خوانی نيز پرداخت.
    با بنياد „برنامه گلها” ی راديو از سوی „داود پيرنيا” عرصه تازه و گسترده تری برای آواز خوانی های بنان پديد آمده و او پانزده سال تمام (1350-1335) پای ثابت در بخش های مختلف اين برنامه (گلهای رنگارنگ، گلهای جاويدان، يک شاخه گل و...) بود.
    در اين برنامه، استادان تراز اول موسيقی سنتی چون روح الله خالقی، ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، احمد عبادی، حسين تهرانی، علی تجويدی، لطف الله مجد و جواد معروفی با او همکاری داشته اند.
    بنان در آغاز کار در راديو، تنها „آواز” می خوانده ولی چندی بعد به توصيه خالقی، پذيرفته که „تصنيف” نيز بخواند.
    او با اين کار نه تنها به تصنيف های دوره مشروطيت جلوه و جلای تازه بخشيده، بلکه آهنگسازان سنتی را نيز به ساخت و پرداخت تصنيف های ارزشمند برانگيخته است.
    تصنيف هايی که با صدای او به يارگار مانده، از بهترين آفريده ها در قلمرو موسيقی سنتی به شمار می رود. در اين ميان می توان از فراگير ترين آنها ياد کرد:
    حالا چرا؟ (آهنگ: خالقی - شعر: شهريار) ، روز ازل (مرتضی محجويی - رهی معيری) ، می ناب و جام جم (خالقی - حافظ) ، عاشقی شيدا (تجويدی - منير طه) ، و الهه ناز (اکبر محسنی - کريم فکور)
    همچنين سرود „ای ايران” (خالقی - حسين گل گلاب) که سالهاست نقش سرود ملی ايرانيان را ايفا می کند، دلنشين ترين يادگاری است که با صدای بنان بر جای مانده است.
    بنان در سال 1336 در يک سانحه اتومبيل، يکی از چشمان خود را از دست داد، ولی پس از آن نيز همچنان به خواندن ادامه داد. از سال 1345 است که به مرور از حجم خواندنی ها کاسته و چند سال بعد خود را بازنشسته کرد.
    بنان به گفته همسرش از اواخر سال 1357، سال انقلاب، به سبب „حوادث و وقايع جاری و ياس و نا اميدی” دلخور شد و به بستر بيماری افتاد. او سرانجام در هشتم اسفند ماه سال 1364 به دليل نارسايی „دستگاه گوارشی” چشم از جهان فرو بست.
    ويژگی ها
    ارزش موسيقايی در آوازخوانی های غلامحسين بنان از پيوند در عامل طبيعی و هنری شکل می گيرد.
    عامل طبيعی، جنس و رنگ صدای اوست که در تاريخ موسيقی سنتی ايران اگر نگوييم بی نظير، دست کم کمياب است. وقتی حرف از صدا و آواز به ميان می آيد، همه پيش از هر چيز به „ششدانگ” بودن آن می انديشند. حال آن که موسيقی سنتی ايران بيش از صدای ششدانگی، صدای „با حال” می طلبد. جيغ و فرياد چندان با مزاجش سازگار نيست. اهل نجوا و زمزمه است.
    صدای بنان همانی است که موسيقی سنتی ايران می طلبد. نه تنها حجم ضروری برای اجرای راحت آن را دارد که با ويژگی های عاطفی آن نيز سازگاری نشان می دهد.
    صدای او از „بم های ميانی” ، صدای مردانه است (نزديک به باريتون) و جان می دهد برای جلادادن به محتوای عرفانی شعر و موسيقی سنتی.
    غلت و تحرير های کوتاه - و نه بلند- در صدای او، حرکت های آرام و غير جهشی در خط سير آوازهای سنتی همخوانی دارد و به خواب و بيدار مخمل می ماند.
    اما اين ويژگی های طبيعی صوتی اگرچه ضروری است ولی کافی نيست. بايد با ويژگی های فنی و هنری درآميخته شود. صدا هر چه از „جنس خوش” باشد، تا درست پرورش پيدانکند، به آواز دلنشين تبديل نخواهد شد. دانايی هنری و توانايی فنی می طلبد. دانايی بر محتوای موسيقی و شعر سنتی و توانايی در اجرای ظريف پيوندی آن ها.
    غلامحسين بنان مجموعه ای از اين داده های طبيعی و يافته های فنی و هنری را در خود داشت آن چه از خوانده های او به جای مانده می تواند برای خوانندگان ريز و درشت ما نقش سرمشق و „دستور” را ايفا کند.
    „فريدون مشيری” توصيف دل انگيزی برای آواز خوانی های بنان به دست داده است:
    نغمه می غلتيد، گفتنی بر حرير
    آبشار شعر، گل می ريخت، نغز و دلپذير

    مخمل مهتاب بود اين يا طنين بال قو
    پرنيان ِ ناز ِ آواز ِ سراپا حال او؟

    منبع : از کتاب مردان موسیقی سنتی و نوین ایران
    ویرایش توسط Leon : Monday 24 December 2007 در ساعت 05:25 PM

  2. 2 کاربر برای این پست از Leon تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •