0
در مورد عیادت پیامبر از شخصی هست که به بیماری مبتلا شده؛
چون پیمبر دید آن بیمار را
خوش نوازش کرد یار غار را
زنده شد او چون پیمبر را بدید
گوییا ،آن دم ،مر او را آفرید
گفت بیماری مرا این بخت داد
کامد این سلطان بر من بامداد
ای خجسته رنج و بیماری و تب
ای مبارک درد و بیداری شب
نک مرا در پیری از لطف و کرم
حق چنین رنجوری ای داد و سقم
درد پشتم داد ،تا من ز خواب
برجهم هر نیمه شب، لابد شتاب
تا نخسبم جمله شب چون گاومیش
دردها بخشید حق از لطف خویش
رنج گنج آمد که رحمت ها در اوست
مغز تازه شد ،چو بخراشید پوست
علاقه مندي ها (Bookmarks)