آغازی برای سه تار کلاسیک

[piottel]

در امتداد ... یا در ادامه پست قبل... „پرواز زنبور عسل” یا „Flight of the Bumble Bee” که حضرت „کورساکف” اونو ساخته و احتمالا چون اجرا براش سخت بوده „راخمانینف” اونو اجرا کرده از قطعات بسیار سخت و پوست انداز کلاسیک محسوب میشه!... این قطعه در گام „کروماتیک” ساخته شده و بسیار بسیار زیباست... کل کل کردن با انگشت گذاری های موتیف اصلی این اثر بر روی دستان سه تار هم میتونه برای حرکت بیشتر و چابکی انگشت کوچک مفید باشه!... گردش انگشت گذاری ها در قسمت های مختلف قطعه تقریبا یکسانه. فقط حوصله می خواد و تمرین. نوازنده ابتدا آروم و بعد تند تر موتیف رو می نوازه ... البته سرعتی که میشه اجرا کرد بسیار بالاتر از سرعت اجرا شده است. اما از اونجا که بدون تمرین ضبط شده همین قدر هم „خونا بدون”! .


[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

[piottel]

تمرین „واریاسیون” بر روی یک تم مشخص هم توانایی نوازندگی نوازنده رو بالا می بره و هم به حساسیت گوش موسیقی اون کمک میکنه!. حتی اگر مثل مثال زیر ساده و بدون تمرین باشه. نواطنده در ابتدا تم Careless Whisper رو بر روی زمینه می نوازه و بعد با پخش دوباره موسیقی زمینه بر روی اون „واریاسیون” میاد. نوازنده معمولی سه تار باید قادر باشه با هر قطعه ای میشنفه در کمتر از یک دقیقه سازش رو کوک کنه و بر روی تم اون „واریاسیون” بتونه بیاد! ... عجب حکمی! :)

[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

[piottel]

می خواستم نواختن چند قطعه نصف و نیمه نواخته شده با سه تار، از جمله: La Isla Bonitaی مادونا، کنسرتو گیتار آرانخوئز، چارداش ، Entre Dos Agus پاکو دِ لوسیا و چند قطعه دیگه رو بذارم، اما موردی پیش اومد که بد ندیدم یه گریزی به „خالتور نوازی” با سه تار بزنم و جوابی هرچند ناقص داشته باشم برای چند نفر از دوستان هنرجو مدرس سه تار که معتقد بودند „با سه تار نمی شود خالتور نواخت و اصولا سه تار فیزیکی دارد که با آن خالتور نوازی ممکن نیست”!!. جدا از اینکه اینکار شدنیه و یا نه، بهتره اول ببینیم اصولا „خالتور نوازی” به چی میگن!
„خالتور” که در اجرای موسیقی اون رو مرادف با „موسیقی کم ارزش و پیش پا افتاده و چیپ” می دونند علی رغم „بار منفی معنایی” جذابیتی داره که ناخودآگاه شنونده اهل موسیق رو جذب میکنه... اما نه همه شون رو! .. که البته حقیر از اون دسته علاقمندان به موسیقی هستم که این شکل „نواخت و ساخت” برام جذاب و گیراست!.
وجه تسمیه خالتور و شان نزولش به 2تعریف برمی گرده :1- خالتور واژه ای روسی است که معنای اون „پیش پا افتاده” و بی ارزشه! 2- „خالتور نوازی” ابتدا „خاله توری نوازی” بوده... „خاله توران” از چهره های سرشناس خراباتِ تهران (شهرِ نو) بشمار می اومده که برای خودش در مقر خراباتیش، گروه موسیقی داشته (معمولا آلات موسیقی خراباتی „تار” بوده و „کمانچه” و تنبک)... به گفته راویان اخبار و طوطیان شکر شکن گفتار، گروه موسیقی „خاله توران” قطعات ضربی و حتی غیر ضربی رو بگونه ای می نواختند که „مرده به سماع” می آمد!... از اون زمان مصطلح شده که مثلا برای اونجور „شاد و سرزنده و مستانه” نواختن ، می گفتند: „خاله تورانی بزن”... !!. :)
فعلا تا بعد... اما اگر دوستان توضیحی در زمینه „خالتور نوازی” دارند، لطفا دریغ نکنند!!.

[piottel]

در خالتور نوازی با تار و سه تار معمولا چند شکلِ نواخت برجسته است! اول اینکه: خود قزعه باید حالت مطربی و خالتور داشته باشه ! دوم: در نواخت با تار و سه تار و در اجرای رنگ ها ی 6/8، در اجرای ضرب اول که فرم چنگ نقطه دار+دولاچنگ+چنگ رو داره تا سرحد ممکن از„دولاچنگ” وسز بسرعت رد شده و این دولاچنگ بسوی سه لاچنگ و حتی „نت زینت پشت ناخنی” میل می کنه!. سوم: تا اونجا که ممکنه از سینه مال های رو به بالا و پایین (گلیساندو) استفاده می شده!... خفه کردن سیم همراه با درابّ های پر که دیگه نگو و نپرس!... خلاصه قطعه باید جوری نواخته بشه که بقول زنده یاد „ساسی مانکن” در اون اجرای بیاد ماندنیش...: „یه کاری کن رقصمون بیاد”... „جوری بزن رقصشون بیاد”...
اینجا نوازنده سه تار خواست خالتور بزنه با سه تارش، اما از دید خودش تو مود خالتورنوازی نبود که برا خودش حال و هوایی خاص داره. خلاصه محض نمونه گذاشته می شه این قطعه که با یه رنگِ دشتی از حضرت اخوی فقط پایه اولیه اش) شروع میشه و بعد یه قسمت از „یه حلقه طلایی ، اسمتو روش نوشتم چند ثانیه ای ادامه پیدا می کنه”! چون با موبایل و فی البداهه ضبط شده طبق معمول صرفا منباب توضیحه و همه چوره پر ایراد! :)

[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

[piottel]

مدتی تاخیر شد. چند روز پیش به دلیلی برای یکی از دوستان مشخصا آقا سروش قهرمانلو که بنوعی مبدع „سه تار الکتریک” یا به گفته ایشون „سه تار افکت” محسوب میشن، بوسیله خورزوخان در دوبرداشت موبایلی از „بم سه تار” ضبط شد!. مایل بودند و مایل بودم که با „بم سه تار” هم آشنایی باشه و شاید استفاده و ترویج اون!. بنقل از جناب ذوالفنون می گفتن که : „خوب تار باس هست دیگه، چه نیازی به سه تار باس”!... من البته موافق نیستم!... سه تار قصه ای جداست و همه انواع ابداع شده و ابداع نشده اش هم!... خلاصه 1- خورزوخان در برداشت اول شهرآشوب رو تا „جمع کن بریم شماره یک” اونجا که با „دیم دام دیم” تموم میشه نواخت و 2- در برداشت دوم یه نواختِ قروقاطی و همه جور آجیل و بی ارتباط، برای نمایش جنبه های مختلف صدایی این ساز. در ارتباط با این دو کلیپ چند مورد قابل اشاره است. الف- متاسفانه بدلیل نشست صفحه، صدای سه تار تغییر کرده و او صلابت و شفافیت رو نداره و علاوه بر این در نواخت بسیاری از پرده ها صدای „گِز” شنیده میشه!. ب- بدلیل صدا برداری ضعیف موبایل باز هم „بم سه تار” صدای خودش رو نداره اما رنگ صدا همینه که میشنوید ج- با توجه به اینکه نواخت بدون تمرین و بداهه و بی هیچ برنامه ریزی و پیش بینی بوده ضعف و کاستی ها رو اگر متوجه شدید، ببخشید.

لینک:
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

[piottel]

اجرای تکه هایی از کنسرتو گیتار خواکین رودریگو و ... با بم سه تار معرفی بیشتر بم سه تار با اجرای „هشت الهفت”. تکه هایی از ملودی هایی بی ارتباط. „کنسرتو گیتار آرانخوئز+ الحمراء+ Take۵+ بلوز+ چهار مضراب نوا + و...”.

http://www. noteahang. com/piottel/Works/17536

[!3tar!]

سلام یکی گفته بود که سه تار به درد نمیخوره
ولی اصلا این جوری نیس من هر بار میرم کلاس به استادم میگم اهنگ کلاسیک بهم یاد بده
اونم این کارو میکنه
ولی هر وقت اهنگ محلی یا سنتی یاد میده اصلا تمرین نمیکنم و اصلانم خوب نمیزنم
ولی برا اهنگ های کلاسیک کلن بر عکسه انقدر تمرین میکنم که نگین استادم دهنش باز میمونه