0
فیلسوفان نتونستن حتی در مورد وجود یا عدم وجود خدا به نتیجه مشخصی برسند، در حالی که پیدا کردن جایگاه خدا در جامعه خیلی آسون تر هست. همونطوری که این روزها هر چیزی به عنوان یک وسیله دیده میشه، خدا و دین هم به یک وسیله تبدیل شدن، که توده ها و افرادی رو که فقط به دنبال یک رهبر و یا یک تغییر در جامعه میگردن به دنبال خودشون بندازن. بنده که به شخصه فکر میکنم که بعد روحانی و متافیزیکی دین مدت بسیار زیادی هست که ارزش یا بشه گفت کاربرد خودش رو از دست داده، و به چیزی کاملأ ماتریالیستی و با هدفی متفاوت تبدیل شده. اینجا اصلأ روی صحبتم به اقلیت ها و افراد دین دار واقعی ای که در جوامع وجود دارن نیست، بلکه کلیت و اکثریت رو در نظر می گیرم. و طبیعتأ این موضوع اصلأ ارتباطی به اصل خود دین نداره، بلکه این تغییر دیدگاه و هدف هست که این رو به وجود آورده.نوشته اصلی توسط FMETAL [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
اینجا هم بحث انتخاب در میگیره فرشاد جان. درسته که همه حق انتخاب رو دارن، ولی انتخاب برای همه تعریف میشه. وقتی کسی که در یک جامعه کوچیک زندگی می کنه، و این جامعه یک رهبر به اصطلاح Spiritual داره، زیاد حق انتخابی برای شخص باقی نمیمونه، بلکه بحث انتخاب جمع میشه. همونطوری که در جونزتاون اون حادثه اتفاق میفته، چرا که یک فرد افراطی رهبری جامعه رو در دست میگیره، و همه رو به آغوش مرگ هدایت می کنه. درسته که انسان حق انتخاب رو داره، ولی در خیلی از موقعیت ها مرز بین خوب و بد خیلی باریکه. ممکنه همهین رهبر افراطی این اعمال رو به اسم مبارزه با سیستم سرمایه داری انجام داده باشه، که در جای خودش کار خوبی هست، ولی به چه وسیله ای، و با چه هدفی؟ من فکر میکنم همون مقدار که باید انسان ها رو آگاه کرد، همون مقدار باید به این وسیله ها پرداخت، که آیا واقعأ در درون خودشون دچار اشکال نیستند؟ باید از هر دو طرف به موضوع پرداخت. هدفی که همه ی ادیان و مسلک های سیاسی و انسان های مبارز و خیلی های دیگه ای ازش صحبت میکنن صلح و آزادیه، و میبینیم که در خیلی از موقعیت هایی به چیزی دقیقأ برعکس اونی که میگفتن رسیدن. شاید باید در تمام این ها یک تجدید نظری کرد.
علاقه مندي ها (Bookmarks)