0
نوشته اصلی توسط RAHA3 [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
بله دوست عزیزم متوجه شدم! من از عشق زیادم متعجب نیستم،گرفتارم! واقعاً گرفتارم چون دیگران مخصوصاً خانواده ام خیلی اذیتم می کنن! شایدم من اونا رو اذیت می کنم! به هر حال نه اونا می تونن منو تحمل کنن و نه من اونا رو! من روحیاتم با مامان و خواهرم خیلی فرق داره ! من تمام وقتم رو پای کامپیوتر هستم! چون نویسنده ام و دائم در حال تایپ کردنم! به همین دلیل هم گاهی بهم نیش و کنایه می زنن که: خسته نشدی؟ نمردی؟ بس نیست؟صفحه کیبورد آتیش گرفت انقدر روش کوبیدی! چه می دونم؟ خلاصه که یانی هم بالای دست همه ی این اختلاف سلیقه هاست و یکی از مشکلات من(البته در حال کنترله)! گاهی از خودم می پرسم: حق با کیه؟ من دیوونه ام یا دیگران؟
به هر حال به قول شاعر :
من مست می عشقم ... هشیار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی ... بیدار نخواهم شد!!!(ممنونم ازت دوست گلم)
علاقه مندي ها (Bookmarks)