یانی،به روایت لاکشمی!

[lakshemi]

ولی من احتمال میدم چون کنسرت کوچیکی بوده و مثلا به کلاس یانی نمیخورده سایت یانی صداشو در نیاورده

سلام دوست عزیز
نه اتفاقا خیلی باکلاس بوده... با دیدن عکسا میشه به کیفیت و دکور و طراحی صحنه ی عالی این کنسرت پی برد... خود یانی به کلاس خیلی اهمیت می ده و اصلا کنسرت بی کلاس در عمرش اجرا نکرده!!! راستش این جریان دلیل خاصی نداره... دلیلش وجود حجم اخبار زیاده که ترجیحا به مهم تر ها پرداخته شده... این دفعه ی اول هم نیست... یه اجرای کوچولوی خصوصی با اولگا تانیون و ناتان پاشکو داشت که الآن توو یوتیوب هست... یه اجرای مشابه خصوصی هم با سام یروینیان و جیسون کاردر(ترومپتیست) داشت که هیچکدوم رسما معرفی نشدن... من خودم پیداشون کردم... از این اجراها زیاده الآن حضور ذهن ندارم همه رو نام ببرم. ولی بدونین همین یکی نیست دوست من.

[Acoustic]

این دختره آخر ویدیو معلوم نیست یانی رو کجا با خودش میبره بد جنس

[lakshemi]

این دختره آخر ویدیو معلوم نیست یانی رو کجا با خودش میبره بد جنس

چه بامزه!!! لوسرو؟؟؟ نه بابا آخر کنسرته دیگه مثلا یه خداحافظی باحاله... دو سال پیش هم همچین صحنه ای با آقای خوزه خوزه اتفاق افتاد!!!

[rvltq]

این فیلمهایی که گذاشتم فکر نکنم مربوط به کنسرت اختصاصی یانی باشه . فکر کنم مال یه برنامه تلویزیونی عمومی باشه که یانی هم در اون اجرا داشته .

[Acoustic]

چه بامزه!!! لوسرو؟؟؟ نه بابا آخر کنسرته دیگه مثلا یه خداحافظی باحاله... دو سال پیش هم همچین صحنه ای با آقای خوزه خوزه اتفاق افتاد!!!

نه نه . آخر کنسرت نیست... دختره میگه با من میای بریم بک استیج یا رو صحنه میمونی برای ادامه اجرای آهنگ بعدی ... یانی میگه میمونم ... بعد یکی از عوامل میگه بیاد بک استیج . دختره هم دستشو میگیره با یه حالت خیلی خوشحال و یه شیطنتی میبرتش ... حسودیمون شد

راستی راجب کوچیک بودن کنسرت هم آنچنان کوچیک نبود اجرای خیلی خوبی هم بود با دکراسیون خیلی خوب و مجلل . فقط یه حالت محلی و اختصاصی داشت

[lakshemi]

آهان... چون خودت گفتی اولش آخر، منم گفتم آخر... چون من هنوز ویدئو رو ندیدم. فردا می بینم انشالله...
آره لوسرو خیلی شیطون و شوخه و خیلی با یانی ارتباط خوبی داره... پایه ی خنده و بازیگوشیه !!!

[mohammad7]

یه اجرای کوچولوی خصوصی با اولگا تانیون و ناتان پاشکو داشت که الآن توو یوتیوب هست... یه اجرای مشابه خصوصی هم با سام یروینیان و جیسون کاردر(ترومپتیست) داشت که هیچکدوم رسما معرفی نشدن... من خودم پیداشون کردم... از این اجراها زیاده الآن حضور ذهن ندارم همه رو نام ببرم. ولی بدونین همین یکی نیست دوست من.

واسه منظورم این بود که فکر میکنم فقط اون کنسرتهای مفصلی که احتمالا بعدا هم آلبوم موسیقیش میاد رو سایت یانی پوشش میده و کنسرتهای دیگه که به نسبت از نظر کلاس پایینترن رو کار ندارن

[lakshemi]

واسه منظورم این بود که فکر میکنم فقط اون کنسرتهای مفصلی که احتمالا بعدا هم آلبوم موسیقیش میاد رو سایت یانی پوشش میده و کنسرتهای دیگه که به نسبت از نظر کلاس پایینترن رو کار ندارن

بله بله... معمولا همینطوره که شما می گین...
یانی اصولا یه سر داره و هزار تا سودا...!!!

[lebas]

سلام دوست عزیزم لاکشمی جان امیدوارم که حالت خوب باشه . و بازم خوشحالم که درباره یانی مینویسی یانی در کتاب Yanni in words : من همیشه این جمله پدرم را در ذهن دارم : تحملت را در برابر سختی ها زیاد کن . این به این معنی هست که وقتی آستانه تحمل شما بالا باشد هر درد و رنجی باعث افزایش تلاش و کوشش بیشتر شما میشود و این یعنی آرامش و راحتی بیشتر . بیشتر مردم برای رهایی از درد و ناراحتی به خوردن قرص, مواد الکلی یا پرخوری رومیآورند یا گاهی آنقدر تلاش میکنند که گذشته خود را فراموش کنند غافل از اینکه تمام این اعمال باعث زیاد شدن مشکلات میشود آنها برعکس مشکلات را زنده نگه میدارند , آن را پرورش میدهند و به آن قدرت میبخشند تا جایی که باعث غرق شدنشان میشود به قول پدرم شاخهای گاو ضعف گاو هستند. من در ابتدای کارم در زیر زمین خانه خواهرم کار میکردم بدون این که یک استدیوی واقعی داشته باشم . من با درک و منطق خودم از موسیقی و با وصل کردن سیمهای مختلف به هم آنچه را که احتیاج داشتم برای خود ساختم من مشکلاتم را باآزمون و خطا حل میکردم . این آزمایشات را خیلی دوست داشتم چون باعث شدند تجربیاتی به دست آورم که اثری بسیار عمیق بر زندگی من داشتند . هر گاه کاری را انجام میدادم به عقب برمیگشتم و با خودم میگفتم خوب از انجام این کار چه چیزی عاید من میشود من واقعا میخواستم از آن چیزی که میشنوم لذت ببرم و برای رسیدن به این لذت رنجهای بسیاری کشیدم. در آن زمان من آهنگ butterfly dance و marching season را تمرین میکردم در سالهای اولیه من marching season را با هر دو دستم در یک زمان نمیتوانستم بنوازماما آنقدر به تمریناتم ادامه دادم تا این اتفاق افتاد و من توانستم به آن چیزی که میخواستم برسم. من در آن زیر زمین چیزهای زیادی کشف کردم . روزها و شب ها تمرین میکردم و مهارتهای خودم را به محک میگذاشتم . مهمترین چیزی که درک کردم این بود که در بروز خلاقیت کارایی دستگاهها و تجهیزات مهم نیستند بلکه پشتکار و توانایی بودند که توانستند مرا به آنچه میخواستم برسانند یعنی وارد کردن صدا به زندگی. من با خودم عهد بسته بودم در آن زیر زمین بمانم مهم نبود تا چه مدتی چیزی که مهم بود رسیدن بود. اگر احساس میکردم آن چیزی را که نوخته ام یا نوشته ام را دوست ندارم مدتها به کیبورد خیره میشدم تا بفهمم چه کاری باید انجام دهم . مادرم همیشه می گفت در کودکی هم اگر کاری را دوست داشتم فقط انجام دادن آن کار برایم مهم بود نه هیچ چیز دیگر. من همیشه از اینکه در حد متوسط یا ضعیف باشم میترسیدم بنابراین هیچ گاه از طی کردن راههای بیشتر و کار بیشتر از ۸ساعت در روز واهمه ای نداشتم. من درک کردم که زمان کلید موفقیت است. وقتی نمیتوانستم به آن چیزی که در ذهن داشتم برسم هفته ها به آن فکر میکردم و صبر داشتم کم کم توانستم در مدت زمان کمتری به اشکالاتم پی ببرم و تمام آن آهنگهایی را که در ذهنم بودند و اسمی نداشتند را اجرا کنم و اکنون آنها اسم دارند marching season, butterfly dance, one song, farewell, … نوشتن موسیقی آسان بود بخش سخت آن تاثیرگذاری موسیقی من بود چیزی که همیشه به آن فکر میکردم. من به موسیقی به عنوان یک شغل نگاه نمیکردم بلکه موسیقی چیزی بود که باعث شادی من در آن زیر زمین می شد.

[lakshemi]

سلام دوست عزیزم لاکشمی جان امیدوارم که حالت خوب باشه . و بازم خوشحالم که درباره یانی مینویسی

سلام و صد سلام مصطفی جان عزیزم... ممنونم از این که یاد من بودی دوست من خداروشکر هنوز نفسی هست... امیدوارم تو هم خوب باشی و سلامت و قبراق... خیلی سپاسگذارم که پست به این زیبایی گذاشتی مصطفی عزیز...
به به از این کلمات! عجبا از این جملات! و مرحبا به این ادبیات! چقدر زیباس! من عاشق اینم که یانی لب به سخن باز کنه... وای... سخنوری یانی از آهنگسازی و نوازندگی و اخلاق حسنه ش هزاران هزار بار عالی تره... در جواب این جملات زیبا زبون من یکی که قاصره . فقط می تونم بگم به قول خود یانی:

... the creativity is a Reflexion of who you are

یعنی چیزی که خلق می کنی بازتاب چیزیه که هستی ... معادلش در زبان ما می شه:

از کوزه همان برون تراود که در اوست!!! ... عاشقتم یانی ...

[lebas]

سلام به لا کشمی جان عزیزم و دوستان اهل دل امیدوارم حالتون خوب باشه .

یانی در کتاب YANNI IN WORDS:

وقتی به آمریکا آمدم میخواستم آزاد باشم وتغییر کنم . من باید برای ساختن خانه جدید چیزهای قدیمی را دور می ریختم . غریزه من میخواست همه چیز را تجربه کنم چون ذهن من برای بهتر شدن و پیشرفت کردن تحریک میشد . حتی حالا هم که سنم خیلی بیشتر از آن زمان شده می دانم که حتی یک لحظه هم نمیتوانم آرام بنشینم . در واقع این پویایی و متوقف نشدن مداوم , راز زیبایی زندگیست. ما میتوانیم تمام چیزهای به ظاهر ثابت وغیر قابل تغییر را عوض کنیم هم از لحاظ جسمی هم از لحاظ فکری. مهم نیست که چند ساله هستید مهم این است که راهی برای تغییر پیدا کنید حتی اگر همه چیز خوب باشد و شما در بهشت زندگی کنید من ترجیح میدهم ذهنتان را سوراخ کنید و از این ثبات خارج شوید . هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم و در آیینه نگاه میکنم اگر احساس کنم که یک آدم تنبل هستم از خودم میپرسم “هی پسر برای تو چه اتفاقی افتاده ؟“ من نمیخواهم که به این سادگی به خودم آسیب بزنم و پیشرفت خودم را به تعویق بیاندازم به گفته مادرم “چاره چیه ؟“ این تغییرات بخشی از هیجان و جذابیت زندگی هستند خود زندگی هرگز اجازه نمیدهد که من خودم را در یک گوشه حبس کنم.

در خوابگاه دانشجویی بیشتر اوقات در اتاق استراحت دانشجویان من پیانو میزدم و ملودی میساختم . من فقط مینواختم بدون حتی یک کلمه چون اصلا نمیتوانستم با شعر ارتباط برقرار کنم . در آن زمان آهنگهای موتزارت بتهون استراوینسکی چایکوایسکی و باخ من را جذب میکردند . من اصلا در پیانو زدن مهارت نداشتم ولی راهی بود برای گذراندن زمان و رها شدن. راهی برای بروز احساسات گمشده و هیجانات درونی من . در آن زمان اصلا فکر نمیکردم روزی آهنگ ساز بشوم ولی یک میل شدید مرا ساعتها به نواختن سوق میداد. ملودی ها فقط بیرون میریختند و من باید آنها را آشکار میکردم . موسیقی بخشی از وجود من بود.

مدتی بعد من یک ضبط صوت خریدم و با خودم به اتاق استراحت میبردم آن را روی پیانو میگذاشتم و آهنگها را ضبط میکردم و قبل از خوابیدن آنها را دوباره میزدم .

موسیقی کاملا از احساسات طبیعی خالق آن منشا میگیرد پس موسیقی را باید دقیقا به آن روشی که دوست داشتم مینوشتم . من از بدیهه سرایی لذت میبردم و کاری بیشتر از این انجام نمیدادم چون فقط میخواستم آن چیزی را به نمایش بگذارم که در درون من بود .

دوست دارد یار این اشفتگی - کوشش بیهوده به از خفتگی

اندرین ره می تراش و می خراش- تا دم اخر دمی غافل مباش

مولانا

[lakshemi]

با سلام و روز به خیر خدمت همگی

این روزها یانی این روز ها اخبار و حواشی زیادی را به خود اختصاص داده است. از به فرزندخواندگی قبول کردن دخترش سانتورینی ،پاندای چینی گرفته تا مصادف شدن کنسرت او در تایلند و جاری شدن سیل شدید در این کشور و کمک یانی به شهردار تایلند برای خاکبرداری و کم کردن خسارات سیل. تمام این اخبار در خبرگذاری ها منتشر شد و شما حتما در فیس بوک،سایت انحصاری یانی یا کلوپ ایرانیان یانی این مطالب را خوانده اید. و من هم عادت ندارم تکرار مکررات کنم و مطالب بیات شده بنویسم. همیشه دوست دارم یانی به روایت لاکشمی جدید باشد و حوصله ی خواننده اش را سر نبرد تا دست کم خواننده رغبت بکند کلید تشکر را فشار دهد!!!

و اما اخبار ...

همونطور که می دانید یانی در 14 اکتبر در پارک المپیک شهر سئول کره ی جنوبی کنسرت برگذار کرد و سپس به تایلند سفر کرد و کنسرت باشکوهی در این شهر برگذار کرد. در واقع تایلندی ها آخرین چشم بادامی هایی بودند که یانی در کشورشان کنسرت داد. خیلی عجیب است!!! مطبوعات کره جنوبی و شهر سئول هیچ اطلاعات و عکس و گزارشی در جراید منتشر نکردند!!! بر خلاف چینی ها که از 2 ماه جلوتر در بوق و کرنا دمیدند و مراسم استقبال و شام و جشن و هدیه و کنفرانس و میزگرد و هزار چیز دیگر برای یانی ترتیب دادند انگار کره ای ها حال و حوصله ی این کارها را نداشتند!!!

این هم عکس کنسرت سئول!!!

ووووووووووی ...

در حالی که نفس در سینه ی عرب ها حبس شده ، یانی چند روز آینده به خاورمیانه سفر خواهد کرد تا نخست در 26 اکتبر به آغوش طرفداران سینه چاک عمانی برود و سپس در بیست و هشتم میهمان مردم دوبی باشد.

طبق برنامه ریزی ای که خیلی پیش تر عرض کردم شهر مسقط عمان میزبان بعدی یانی خواهد بود. این کنسرت در تالار بزرگ دانشگاه سلطان قابوس در شهر مسقط برگذار خواهد شد.

نکته ی قابل توجه که من رو کاملا شگفت زده کرد این است که مسئولان شهر مسقط تصمیم گرفته اند که کنسرت های یانی را به کنسرت خیریه تبدیل نمایند. گویا قرار است درآمد حصل از این کنسرت ها به تنها ان جی اوی کشور عمان به نام النور واگذار شود که صرف دستگیری و کمک به نابینایان خواهد شد!!!

مردم عمان به شدت از این واقعه خوشحالند و سر از پا نمی شناسند و در عوض مردم قطر و کویت ناراحت و دلخور، چون یانی نتوانست به کشور آن ها برود... ولی خب به هر حال عرب ها همه به یک زبان تکلم می کنند و همه شان به نوعی هموطن هم محسوب می شوند!!!

من تصور می کنم که مردم دوبی و مسقط هم از چینی ها عقب نمانده و هدایای زیبایی برای یانی آماده کرده اند!!!

هر چه باشد آن ها هم یانی را بی حد و بی اندازه دوست دارند. من همیشه جدیدترین اخبار یانی را از سایت های عربی دریافت می کنم... اون ها برخلاف مکزیکی ها و کره ای ها تنبل و خسیس نیستند و فعال و پر جنب و جوش بازتاب تمام اتفاقات روزانه ی یانی را منعکس می کنند. همانطور که قبلا هم چندین بار گفتم بیشترین فروش آلبوم های یانی همیشه ی خدا در کشورهای عربی است... قطر و کویت دو کشوری هستند که بیشترین حجم عشق و علاقه به یانی و موسیقی یانی را در خود جای داده اند. امیدوارم یانی در آینده سری به این دو کشور هم بزند.

و خبر حیرت آور دیگه ای هم دارم... همونطور که همگی می دانید 5-6 ماه پیش یانی قرار بود که به روسیه هم سفری داشته باشد اما بعد از این که لیست کشورهای تور جهانی در سایت رسمی یانی منتشر شد اسمی از روسیه در آن نبود!!! ظاهرا به دلیلی برنامه ی کنسرت در روسیه ، حذف یا به تعویق افتاده و کره ی جنوبی جای روسیه را گرفت. اما ظاهرا این مشکل هرچه که بوده برطرف شده و یانی در اول دسامبر یعنی 2-3 روز پس از کنسرت دوبی عازم سرزمین یخ ها خواهد شد تا الکساندر زیروف چلیست دست طلایی یانی از مینگ فری من و سامول یروینیان عقب نماند و بین هموطنانش کلی هنرنمایی کند !!! بعد از آن هم در 16 و 17 دسامبر یانی به آمریکای جنوبی خواهد رفت تا در شهر سان ژوان در کشور پوئرتو ریکو کنسرت برگذار کند و پرونده ی تور جهانی خارق العاده اش را ببندد و از این که خداوند یک بار دیگر به او مجال و توان برگذاری تور و دیدار با طرفدارانش را داد سپاسگذار و شاکر شود...

„به این تورها مدیون هستم. چون در تمام این سال ها چیزهای زیادی از کشورهای مختلف و فرهنگ های مختلف یادگرفتم... تور ها باعث می شود محل تازه ای را بیینم ، فرهنگی جدید و طرفداران جدید... باعث می شود برای دیدن دوستان قدیمی ام انتظار بکشم، با آن ها کار کنم و از آن ها لذت ببرم. باعث می شود بفهمم که موسیقی ام چه تاثیری در طرفدارانم می گذارد. پیام های شما، نامه هایتان و جملاتتان به اندازه ی برای من شفا دهنده و التیام بخش است که با هیچ کلمه ای نمی توانم شرح دهم... فقط می توانم بگویم که اگر یک گروه من نوازندگان و همکارانم هستند، مطمئنا گروه دومم که بسیار بزرگتر است شما مردم هستید که بی نهایت برایم عزیز و گران قیمتید و فکر می کنم بزرگترین لذت برای من بودن در کنار شماست...”

با عشق ... یانی

[lakshemi]

کنسرت یانی در شهر مسقط عمان با استقبال فراوان مردم اجرا شد...

قریب 5000 طرفدار مشتاق یانی شب 26 اکتبر ناظر هنرنمایی یانی و گروهش در تالار دانشگاه سلطان قابوس بودند. یانی یک روز زودتر وارد خاک عمان شد... مقامات عمان همه ی مقدمات و اسباب حمل و نقل راحت یانی را فراهم کرده بودند. بلافاصله بعد از این که یانی وارد فرودگاه شد گروه استقبال به او خوشامد گفته و او را به سمت اتوموبیل ضد گلوله ای که از ساعتی پیش منتظر او بود هدایت کردند. هتل بسیار شایسته و مجللی نیز برای اقامت یانی در نظر گرفته شده بوده . به حدی یانی از این همه احترام شگفت زده شده بود که رسما از مقامات عمان و مردم پر مهر و محبت مسقط سپاسگذاری کرد:

„من به شدت هیجان زده بودم که برای نخستین بار به عمان می روم!!!

بسیار متاسفم اما اجازه نمی دم که دوباره چنین اتفاقی بیفته (منظور غیبت طولانی است) و مطمئن باشید که سال آینده هم به عمان خواهم آمد”

طرفداران عربی یانی در دوبی و مسقط به شدت از یانی و حضورش استقبال و به او ابراز لطف و علاقه کردند. یانی هم جواب محبت آن ها را داد و سعی کرد با آن ها عربی حرف بزند!!! به این ترتیب زبان سخت عربی هم نتوانست یانی را مغلوب کند و یانی با هوش سرشارش آن را هم فرا گرفت ولو در حد چند کلمه!!!

یانی مدت زمانی رو هم به ملاقات از دانش آموزان نابینایانی که منافع کنسرت به آن ها اهدا شده بود اختصاص داد و با آن ها گپ و گفتی انجام داد.

[lebas]

سلام لاکشمی جان خوبی؟ از از اطلاعاتت ممنونم YANNI IN WORDS: وقتی در سال ۱۹۶۹ برنده مسابقات شنا شدم این اتفاق را یک معجزه میدانستم. معجزه در بی تجربه گی من بود . من فهمیدم در این بی تجربه گی یک نقطه قوت وجود دارد و آن اینکه وقتی شما بی تجربه هستید سوال نمی پرسید . این موضوع سالهای بعد وقتی در حال یادگیری این بودم که چگونه میتوانم آن چیزی را که میخواهم خلق کنم به کارم آمد وقتی بیشتر میپرسیدم بیشتر شک میکردم و بیشتر, آهنگها را خراب میکردم . یک شخص بی تجربه باور دارد که همه چیز ممکن است البته منظورم این نیست که بی تجربه گی همیشه میتواند کمک کننده باشد اما همیشه همه چیز دانستن بهترین راه حل نیست مثلا بیشتر معلوماتی که در مدرسه یاد میگیریم به ما میگویند که فقط همین یک راه وجود دارد و این مانعی میشود برای رسیدن به تفکرات و خواسته هایمان پس بهتر است از به وجود آمدن این تله در ذهنتان که آزادی شما را محدود میکند جلوگیری کنید . آزادی و رهایی ذهن همیشه برای من یک کلید بوده کلیدی برای رسیدن به این باور که هر چیزی ممکن هست و غیر ممکنی وجود ندارد. بیشتر اوقات وقتی در پایان یک روز سخت موسیقی کار میکردم و با مشکلی برمی خوردم می دانستم فردا صبح وقتی از خواب بیدار میشوم آن مشکل حل میشود چون آخرین چیزی که دیشب به آن فکر کرده بودم همان موسیقی بوده مغز من خودش مشکل را حل میکند من بدون هیچ فکر اضافه ای میخوابم و صبح هوشمندانه تر بیدار میشوم. به خوبی به یادم می آورم که وقتی پیانو زدن را شروع کردم اصلا دوست نداشتم به سبک خاصی کار کنم من ترجیح میدادم خودم آن چیزی را که میخواهم خلق کنم من نمیخواستم کسی مشکلاتم را حل کند من یک چوب ماهیگیری میخواستم نه ماهی . من مقابله با روشهای سخت را از همان روزها در میان خانواده ام یاد گرفتم اگر اشتباه میکردم دوباره امتحان می کردم تا به آن چیزی که میخواستم برسم و در آخر خیلی خوشحال میشدم از آن چیزی که توانسته بودم کشف کنم . من برای نوشتن نتهای موسیقی باید با ناشناخته ها روبه رو میشدم چیزی که من به آن تاریکی میگویم . بیشتر مردم از ناشناخته ها میترسند ولی من هیجان انگیزترین های زندگیم را در آن پیدا کردم چون در این تاریکی هر چیزی ممکن میشود. هر چیز ناآشنا برای من خیلی آشناست چون اصلا به این فکر نمیکنم که کاری را نمیتوانم انجام دهم این آزادی واقعا زیباست. شما برای رسیدن به اهدافتان به یک فکر باز احتیاج دارید تا بتوانید هر آن چیزی را که در درونتان احساس میکنید به وجود بیاورید.

[rvltq]

واقعا یانی یکی از بهترین الگوها است .

[rvltq]

یانی در دوبی اول گفت : السلام علیکم دوبای
بعد گفت : انا سعید فی دوبای !