خیلی ممنون دوست من...
باورتون می شه الآن من دارم گریه می کنم و این کلمات رو تایپ می کنم؟؟؟؟؟
نمی دونم این اشک ها از کدوم چشمه جاری می شه؟ چشمه ی حسرت... حسادت... آرزو... رویا... عش ق...
نمی دونم... فقط می دونم که این اولین باری نیست که به خاطر یانی گریه می کنم... انقدر از عشق به اون لبریزم که گاهی اضافه ی اون از چشمام جاری می شه بیرون...
خوش به حال این آقا حسین... هرچند من هم تونستم خودمو اون جا تجسم کنم... من اگه یانی رو ببینم چی کار می کنم؟ خب معلومه همونطور که همیشه می گم، بهش خواهم گفت:
you are so beautiful
چون به نظرم در حال حاضر یانی زیبا ترین آفریده ی خداونده... تا به حال در عمر انقدر زیبایی رو در کنار هم ندیدم!
اشتباه نکنید من مث هزاران دختر دیگه به خاطر احساسات زنانه ام یانی رو دوست ندارم، بلکه به این دلیل یانی رو می پرستم که اون مجموع تمام صفات آسمانیه!!! یانی مشتی از خروار عشق الهیه ... انگار خدا یه استامپ بزرگ بوده و مُهر یانی رو در رنگ زیبای خودش فشار داده و بعد روی دفتر دنیا فشار داده... آه که چقدر توصیف کردن یانی برام سخته... به همین دلیل هم فقط بهش می گم که تو خیلی زیبایی... فک کنم خودش متوجه بشه که منظورم چیه...
منم نه به اندازه ی یانی اما تا نزدیکی های رکورد یانی عاشقم!!! یک عاشق تنها که حتی کسی رو هم برای دوست داشتن نداره... اما خیلی خوب معنی عشق رو می فهمم...
من همچنان نمی تونم جلوی اشکامو بگیرم... خوش به حالت آقا حسین... گرم شدن کنار یه خورشید مجسم، نعمتیه که نسیب هر کسی نمی شه... توو پست قبلی که گفتم... تا اهل دل نباشی خدا عاشقت نمی کنه...
همیشه کسی رو باید دوست داشت که بفهمه دل چیه؟ هیچکس بهتر از یانی نمی دونه ...
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
علاقه مندي ها (Bookmarks)