یانی،به روایت لاکشمی!

[lakshemi]

با سلام ! خب امروز جمعه است و من می خوام معرفی خواننده ها رو تموم کنم و زودتر برم سر موضوعات دیگه!
قسمت شانزدهم



کلوئه ... سوپر وُمن!
مشخصات:خواننده ی آلتو. شاعر، بالرین.
بیوگرافی کوتاه:متولد فلوریدای آمریکا با اصالتی مکزیکی و 24 ساله.
سابقه ی فعالیت: کلوئه یا بهتر بگویم کلوئه لاوری با وجود این که سن و سالش از بقیه گروه کمتر است اما سابقه اش در خوانندگی و اجرا از همه شان بیشتر است و به عبارتی پیشکسوت آنها به حساب می آید! چرا؟ چون از کودکی و زمانی که 8-9 ساله بود در صحنه های اجرا می درخشید! کلوئه-شاگرد ممتاز مدرسه ی موسیقی- یک بالرین ماهر است که تا به حال در باله های زیادی خوش درخشیده است و در خوانندگی ید طولایی دارد!
چطور یانی او را انتخاب کرد؟اگر لسلی،بااحساس. اندر،عاشق پیشه و ناتان، خوش استیل است،بدون تردید کلوئه ترکیبی از همه ی آن هاست!!! یک معجون استثنایی از تمام تکنیک ها و توانایی هایی که یک خواننده دارد! او با نشاط ، انرژی و تحرک فوق العاده اش،مطمئناً در دسته ی اول قرار می گیرد!!! او خواننده ایست که در اپرا،راک،پاپ و سایر انواع خوانندگی احاطه و تبحر دارد و به راحتی می تواند صدایش را به هر شکلی در بیاورد! در یک کلام او در خوانندگی برای خودش صاحب نظر است! پیش از این که کلوئه به یانی معرفی شود ، یانی از چندین خواننده ی زن تست گرفت و همه را از دم رد کرد! او شدیداً مستاصل شده بود چون آهنگ

Hasta an Ultimo momento یا همان Until The Last Moment سابق روی دستش مانده بود و او ، ریک ویک و اندر همگی منتظر بودند تا ناجی مورد نظر پیدا شود! تا این که روزی بالاخره ریک ویک پیش یانی آمد و گفت خواننده ای پیدا کرده که اگر او را ببیند مطمئناً قبولش خواهد کرد! یانی کلوئه را در استدیو اش ملاقات کرد و ...

یانی: به محض این که کلوئه شروع به خواندن کرد از جا برخاستم و گفتم: عالیه! بلند شید تا ضبط کنیم! عجله کنین!!! صدای کلوئه قدرتمند و بااحساسه ! عاشقانه و جادویی! من همیشه دوست دارم راجع به اون حرف بزنم و خیلی دوستش دارم! اون شور و عشق فراوانی برای خوندن داره ! کلوئه زمانی که اولین بار برای من خواند فقط 20 سال داشت! کلوئه خیلی کم سنه و مث یه دختربچه می خونه! اما با وجود سن کمش کاملاً نترسه و از هیچ راهی نمی ترسه! سر اون پر از ایده های جدیده که برای من شنیدنشون خیلی جالبه و از خیلی هاش هم استفاده کردم! کلوئه بازیگوشه و همیشه در حال رقصیدنه و انرژی فناناپذیری داره ! اما در مواقع لازم به خوبی به دستورات من گوش می ده و با جسارتی که داره از پس غیرممکن ترین کارها برمیاد!!!
کلوئه: من عاشق یانی و آهنگ های یانی و استدیوی یانی هستم! این جا جائیه که هر خواننده ای می تونه ایده هاشو مطرح کنه! اکثر مردم برای انجام کارهای بزرگ و تغییر کردن شجاعت لازم رو ندارن،اما من دارم! در واقع علت اصلی موفقیت من و یانی اینه که ما هردو نترسیم و جرئت داریم! همیشه برای موفقیت لازمه که کسی تشویقت کنه و تو رو بیدار کنه، این شخص برای من یانیه! اون همیشه منو به جلو هل می ده و می گه خودمو باور کنم،می گه من یه هنرمند واقعیم و می تونم از پسش بربیام! یانی در موسیقی به دنبال رهایی می گرده،منم همینطور!!!

لاکشمی:اولین باری که صدای کلوئه را شنیدم و کلوئه گفت:

Only in this moment will my heart remain beside you با خودم گفتم : یانی این بار هم به هدف زده! پیشتر هم گفته بودم که کلوئه،همه چیز تمام است! هر چه در هنر لازم است را دارد و به راحتی می تواند بیست خواننده را ضربه ی فنی کند! بنابراین در صفات زیادی به یانی شبیه است که البته مهم ترینش یکی است:کلوئه،خصلت مهم یانی که توانایی تغییر حالت سریع و خستگی ناپذیر بودن است را به شدت زنده می کند! همان دو ویژگی ای که باعث می شود یانی حتی وقتی خیلی غمگین است هم لبخند بزند،ولو به تظاهر! کلوئه به سرعت می تواند،احساسات و انرژی اش را تغییر دهد یا به آن شدت و ضعف ببخشد! یک لحظه شاد است و لحظه ای تنها! یک لحظه جدی است و لحظه ای دیگر شوخ و شاید جلف! در لحظه ای در غم محض فرو می رود و لحظه ای بعد می پرد روی پیانو و می رقصد! اتفاقاً یکی از دلایل مهم دیگری که یانی را شیفته ی کلوئه کرده،همین رقص زیبای اوست! رقصیدن ،انسان را برای چند دقیقه هم که شده از فکر همه ی بدبختی هایش رها می کند! بی تفاوت بودن و پرت کردن عمدی حواس،خودش یک جور مبارزه است!!! این دقیقاً همان در نظر داشتن نیمه ی پر لیوان و با عینک خوشبینی نگریستن به زندگی است که یانی شدیداً به آن معتقد است! اگر به آهنگ هایی که توسط کلوئه با کلام شده یعنی Hasta an Ultimo momento و (Change (Prelude و
Nel Tuoi Occhi (In The Mirror خوب دقت کنید متوجه می شوید که بی شک خواننده ی این آهنگ ها شخصیت فوق قوی ای دارد و پیام همه ی این آهنگ ها چنین است:

شاید غم باشد،زجر باشد،تنهایی باشد،شکست باشد،اما خوبی هم هست،شادی هم هست،دوستان خوب هستند،موسیقی و رقص و پایکوبی هم هست! پس زندگی یعنی همین! یعنی شجاع باش و بپذیر که همیشه وضع این طور نخواهد ماند! فرجی رخ خواهد داد! گشایشی خواهد آمد! نگذار بدبختی ها تو را فلج کند! نگذار غم ارباب تو باشد! تو ارباب غم ها شو! اگر اختیار را به زندگی بسپری،مث اسبی چموش و وحشی است که می خواهد تو را زمین بزند! افسار این اسب همیشه باید در دست تو باشد!!! همیشه!
کلوئه 7 آهنگ برای آلبوم Voices و2 آهنگ برای آلبوم Voces خوانده است! و از این نظر پر کار ترین خواننده ی یانی می باشد! و این اتفاق فمینیست بودن یانی رو برای چندمین بار تایید می کنند! در ضمن شاعری کلوئه هم مثل اندر برای من مسجّل نیست! یانی هیچ اشاره ای نکرده و ما یقین رو بر این می ذاریم که فقط لسلی و ناتان برای یانی شعر گفته اند!

[Avazekhan]

باشه حالا تو خون ِ خودتو کثیف نکن ! :))

[lakshemi]

باشه حالا تو خون ِ خودتو کثیف نکن ! :))

دوست عزیزم! ما فارسی ها مثلی داریم که می گه یه آدم نادون یه سنگ می اندازه تو چاه و هزار تا عاقل نمی تونن درش بیارن! امثال این آدمای حقیر و دون هستن که با یه حرف مفت و یاوه یه آدم بزرگ رو به لجن می کشن! مایکل جکسون بیچاره رو هم همین آدمای بی وجدان به کشتن دادن! کاش می شد تو دهن تمام آدمای دروغگو و حرف مفت زن رو سرب داغ ریخت تا چرند گویی و بردن آبرو و به لجن کشیدن حیثیت دیگران رو واسه همیشه ترک کنن!!!

[nina]

من چند بار اینو گفته بودم و دوباره موکداً تکرار می کنم که تانان پاشکو به لاتین می خونه و هیچ ایتالیایی ای در کار نیست! این موضوع چند وقت پیش توی به اشتباه توی اینترنت افتاد ولی صحت نداره! ناتان برزیلیه و همه ی خواننده های یانی لاتین یا به عبارتی اسپانیولی می خونن !

هیچوقت در زمینه ای که اطلاعات کافی ندارید احتمالات ذهنی را با قطعیت بیان نکنید و باعث گمراهی دیگران نشوید این کار اعتبار سایر نوشته های شما را نیز زیر سوال میبرد ببینید زبان های ایتالیایی و اسپانیش و به طور کلی رومنس لنگوویج همگی ریشه ی لاتین دارند و به بیانی زیر شاخه های زبان لاتین محسوب میشوند پس اشتراک زیادی با هم دارند در مورد زبان ایتالیایی و اس پانیش گفته میشود اشتراکات تا 70% است بنابراین شخصی که به یکی از این 2 تسلط دارد ان دیگری را نیز میتواند تا حدود عمده ای درک وصحبت کند و بویژه این در مورد کسی که ایتالیایی میداند و میخواهد اسپانیش بفهمد یا بخواند سیار اسانتر است تا بر عکس البته با وجود اشتراکات بسیار تفاوتهای عمده ای نیز موجود است مثلا زبان اسپانیایی به مراتب از ایتالیایی اسان تر است.. گذشته از این اگر با زبان موسیقی اشنایی اندکی نیز داشته باشید براحتی میتوانید تشخیص دهید که مثلا in guesto tempo که همان ابتدای ترانه ی ommagio نیز به گوش میخورد به زبان ایتالیایی است! و معادل اسپانیش ان چنین است: en este momento! پس اگر بنا به گفته و اندیشه ی خود احساس میکنید که رسالتی بر دوش شماست در قبال نوشته های خود احساس مسئولیت کنید . مرسی

[Mohammad_ngml]

بله به نظر من هم به ایتالیایی بیشتر شبیه هست به دلیل تشدیدهایی که روی ر میذارن.. به علاوه هرچند بعضی جاهاش به اسپنیش شبیه هست ولی همه ی واژه هاش این ویژگی رو ندارن.. اسپنیش یه جورایی تابلو میزنه.. بلاخره یه عمره جیپسی کینگز گوش میدیم دیگه :دی

[lakshemi]

قسمت هفدهم
بعد ازVoices یانی آلبومی کاملاً لاتین هم ساخت که Voces نام گرفت! لسلی میلز در این آلبوم غائب بود اما دو خواننده ی زن و چهار خواننده ی مرد پر قدرت به گروه اضافه شدند! آن ها لوسرو،اولگا تانیون،کریستین کسترو،خوزه خوزه،خوزه فلیسیانو،اندی ورگاس هستند ! آلبوم Voces حکایتی کاملاً متفاوت از آلبوم قبلی دارد و آن هم این است که خوانندگان این آلبوم نه تنها جوان و تازه کار نیستند بلکه تک تکشان کارکشته و پیشکسوت هستند! در کنار آن ها ناتان ،کلوئه و اندر هم حضور دارند و درس پس می دهند!


لوسرو:احتیاجی به معرفی ندارد! هر کسی که اهل ترانه های لاتینی باشد لوسرو را می شناسد و با صدایش آشناست! لوسرو یک خواننده از دسته ی اول و زنی خوش مشرب است! یانی در توصیف او از کلمات عزیز،شیرین و دوست داشتنی استفاده کرده که کاملاً درخور او و صدایش است! لوسرو یک آهنگ سحرآمیز به نام Eterno Es Este Amor برای این آلبوم خونده که من می میرم براش!!!







اولگا تانیون:قبل از هرچیز! اولگا خواننده ی مورد علاقه ی لاکشمیه!!! اولگا یک زن جدی،با شخصیت،دقیق و در عین حال شوخ طبع و مهربونه! پس قطعاً او هم در دسته ی اول قرار دارد! اولگا از نوجوانی خواننده است و کارکشته و استاده! صدای قدرتمند اون به گوش تمام مردم مکزیک آشناست! اولگا با صدای رعدآسای کنترآلتوی خودش یانی رو هم تسخیر کرد! یانی در توصیف اولگا فقط یک جمله می گوید:اولگا خیلی باحاله و از جذاب ترین زن هائیه که تا به حال دیدم! (دقیقاً درسته!)






اولگا 2 آهنگ زیبا در این آلبوم خوانده که یکی از آن ها با همراهی ناتان است:

(If I Could Tell You) Viviré Por Ti و (The Flame Within) Llama De Amor که من اون اوایل انقدر این آهنگ ها رو با صدای بم خودم می خوندم که خانواده ام می گفتن:یانی عجب غلطی کرد که واسه اولگا آهنک ساخت و همه ی ما رو بدبخت کرد!!! من اصولاً عاشق اولگا بودم و بعد از همکاری اش با یانی بیشتر از قبل می میرم براش!!!

کریستین کَسترو: یک خواننده ی مشهور دیگر لاتین! با صدایی عاشقانه و با احساس! او آرام و با شخصیت است و یک خواننده از دسته ی دوم ! یانی حسابی با او رفیق است و عاشق خودش و خواندنش است! به همین راحتی! کریستین 2 آهنگ برای یانی خوانده است :Es Amore و(With An Orchid) Ni La Fuerza Del Destino





خوزه خوزه:اگر از صدای زیبا و خالصانه و گریه آورش تعریف کنم کار خجالت آوری کرده ام! او یک مرد آسمانی است و از دسته ی دوم ! با عمری تجربه،یکی از عاشقانه ترین صداهای دنیا را دارد! او در یک آهنگ به نام(Reflection Of Passion) Volver a Creerمیهمان یانی است!









خوزه فلیسیانو:ایشان بی شک از دسته ی دوم است! خواننده ی کهنه کار و نابینای مکزیکی با صدایی بی غل وغش و باب دل کوچه و بازار،یک آهنگ به نام No Ha Dejado de Llover برای یانی خوانده!

اندی ورگاس:درست است که ظاهرش جوان است ولی گول نخورید،او یکی از پیشکسوت های موسیقی مکزیک است! تصور می کنم که او هم از دسته ی دوم باشد! صدایش تازه و شاداب است و یانی یک آهنگ بسیار زیبا به نام Y Te Vas kamel با صدای او ضبط کرده!


ناگفته نماند که ویلی کرینو خواننده ی جوان و آرتورو ساندووال که در اصل ترومپتیست است،اندر را در یک آهنگ زیبا به نام (Someday) volver همراهی می کنند!
استقبال چشگیری از این دو آلبوم شد! هرچند در ایران خیلی ها مخالفش بودند اما تمام دنیا یک صدا عاشق این آلبوم ها و خوانندگان شدند! بیشترین فروش آلبوم های Voices و Voces و در کشور های خاورمیانه است! کشورهای کویت و قطر بیشترین استقبال را از این آلبوم ها کردند ! در هفته ی اول انتشار،حدود 135000 آلبوم در کویت فروخته شد!!! رتبه های بعدی متعلق به کشور های چین ، عربستان سعودی ،هند و ژاپن است! و در سایر قسمت های جهان هم کشورهای آمریکای جنوبی مثل مکزیک بیشترین خرید و استقبال را از آلبوم های Voices و Voces انجام دادند! این استقبال نشان می دهد که یانی طبق معمول موازی با ذائقه ی مردم پیش می رود! در بیشتر سایت های نظرسنجی ، مردم آهنگ های Theory Of Everythingبا صدای لسلی میلز(آهنگ اسکار من!) ، Kill Me Whit Your Love با صدای کلوئه ، Omaggio با صدای ناتان پاشکو و Ritual De Amor با صدای اندر توماس را زیباترین آهنگ های Voices دانستند و آهنگ های Eterno Es Este Amor لوسرو و Corazon با صدای اندر و کلوئه هم پر طرفدار ترین آهنگ های Voces شناخته شد! البته آلبوم Voices انقدر قشنگ بود که همه ی مردم تا مدت ها بعد از انتشار Voces هنوز هم تو کف Voices و ترانه هاش بودن!

[shahram201]

سلام

لاکشمی عزیز در ابتدا ممنون از اطلاعاتی که در مورد یانی ارائه دادید. البته نظر شخصی من اینه که این مطالب بیشتر مطالب وبلاگی هستند و مناسب فروم که محل بحث و تبادل نظر هست نیستند.
در مورد بحث زبان شناسی که اینجا مطرح شده، لازم میدونم چند نکته رو بگم تا اطلاعات غلط ارائه نشه (البته ممکنه من هم در اشتباه باشم پس لطفاً اگر دلیل مستندی بر خلاف گفته های بنده دارید ارائه بدید تا من هم از اشتباه احتمالی بیرون بیام):

من خودم می دونم که لاتین ترکیب چند زبان از جمله ایتالیایی است!

اشتباهه. لاتین ترکیب چند زبان از جمله ایتالیایی نیست بلکه زبانی است که بسیاری از زبان های غربی امروزی، از جمله همین زبان ایتالیایی، از آن مشتق شده اند:
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

مثلاً همین زبان لاتین حدود نصفش از زبان هندی وام گرفته شده که به خاطر تجارت های بازرگانی این دو کشور در گذشته است!!!

بهیچوجه اینطور نیست. منظور شما از ارتباط بازرگانی بین کدوم دو کشور هست؟؟ ارتباط بین هند و روم باستان اون هم در حدی که اینقدر روی زبان تاثیر بگذاره؟ من شخصاً چنین چیزی تابحال نشنیدم و خوشحال میشم اگه منبع موثقی در مورد این مسئله دارید ارائه بدید.

زبان لاتین و هندی (که البته فکر کنم منظورتون زبان سانسکریت باشه) دارای بعضی واژه ها هستند که بنظر میرسه ریشه مشترکی داره، اما اینطور نیست که لاتین از سانسکریت مشتق شده باشه. نظریه ای که مطرحه اینه که با توجه به مشترکات زبانی، ممکنه زبان های قدیمی مثل لاتین، سانسکریت و یونانی، همه از زبان باستانی واحدی مشتق شده باشند که الان دیگه وجود نداره. خوندن این مطلب میتونه مفید باشه:
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

در آخر باید بگم دوستانی که انتقادی به نوشته های شما دارند و به صحت اطلاعاتی که ارائه میدید حساسیت نشون میدند، کاملاً حق دارند این انتقادات و حساسیت ها رو مطرح کنند چون این اطلاعات ممکنه توسط دیگران بعنوان یک منبع موثق مورد استناد قرار بگیره پس طبیعیه که صحت اونها بسیار اهمیت داره. شما هم میتونید با دلایل مستند و علمی پاسخ بدید، اما جبهه گرفتن در مقابل دیگران و پاسخگویی به روش فوق، بدون شک کار درستی نیست.
مطمئن باشید کاربران این سایت آنقدر نکته بین هستند که بیشتر از اینکه به تعداد علامت تعجب هایی که آخر هر جمله گذاشتید توجه کنند (که شاید نشانه اطمینان کامل شما از این مطالب و تلاش برای القای بدیهی بودن اونهاست) ، به صحت اطلاعات ارائه شده حساسیت دارند.

اگر دلیل مستندی هست که خلاف گفته های بنده رو ثابت کنه، خوشحال میشم ارائه بدید تا از اشتباه بیرون بیام.

پیروز باشید

[Amir]

در آخر باید بگم دوستانی که انتقادی به نوشته های شما دارند و به صحت اطلاعاتی که ارائه میدید حساسیت نشون میدند، کاملاً حق دارند این انتقادات و حساسیت ها رو مطرح کنند چون این اطلاعات ممکنه توسط دیگران بعنوان یک منبع موثق مورد استناد قرار بگیره پس طبیعیه که صحت اونها بسیار اهمیت داره. شما هم میتونید با دلایل مستند و علمی پاسخ بدید، اما جبهه گرفتن در مقابل دیگران و پاسخگویی به روش فوق، بدون شک کار درستی نیست.
مطمئن باشید کاربران این سایت آنقدر نکته بین هستند که بیشتر از اینکه به تعداد علامت تعجب هایی که آخر هر جمله گذاشتید توجه کنند (که شاید نشانه اطمینان کامل شما از این مطالب و تلاش برای القای بدیهی بودن اونهاست) ، به صحت اطلاعات ارائه شده حساسیت دارند.

اگر دلیل مستندی هست که خلاف گفته های بنده رو ثابت کنه، خوشحال میشم ارائه بدید تا از اشتباه بیرون بیام.

پیروز باشید

سلام

دقیقا
با رعایت ادب , صبر و حوصله باید یاد بگیریم بدون توهین قوی ترین و جنجالی ترین نقد ها را داشته باشیم ... بحث همراه با عصبانیت پایانی نداره

مرسی از توضیحات به جای شما شهرام خان

[lakshemi]

سلام
اگر دلیل مستندی هست که خلاف گفته های بنده رو ثابت کنه، خوشحال میشم ارائه بدید تا از اشتباه بیرون بیام.
پیروز باشید

دوست عزیزم. این بحث ها از اول هم نباید اینجا مطرح می شد چون اصلاً ربطی به موضوع تاپیک ندارد و جایش هم اینجا نیست! اما با این وجود من اطاعت امر کردم و جواب رو براتون ارسال کردم!

[lakshemi]

قسمت هجدهم

یانی و گروه بزرگش به همراه بیست- سی نوازنده،حدود 2 سالی در شهرهای مختلف آمریکای جنوبی مثل مکزیکو سیتی،سائوپائولو،آکاپولکو و شهرهایی از کشور شیلی کنسرت های زیبایی ترتیب دادند که استقبال بی نظیری از آن ها شد.

البته دوستان جدید یانی به همین چند خواننده ختم نمی شود،آن ماری کلهورن،جیسون کاردر و کیسر لموس که پیش تر با او آشنا شدید، به ترتیب با ویولون،ترومپت و گیتار یانی را همراهی کردند که هر سه شان نوازندگان فوق العاده چیره دستی هستند! البته خانوم کلهورن از همه ی آن ها بیشتر جلب نظر کرد و به نظر می رسد که بیشتر از آن که ویولون را بنوازد ، آن را می خورد!!!

به ارکستر یانی هم چند ویولون و ویولا نواز افزوده شد! یانی و خوانندگانش نقل دهن تمام کانال های تلویزیونی و روزنامه ها شده بودند!! همه جا سخن از Voices و Voces بود! مردم به طرز ناباورانه ای عاشق این خواننده ها شده بودند! خود یانی هم شاد و سرحال شد و بعد از مدت ها احساس خفگی توانست نفسی تازه کند و دوباره زندگی را از سر بگیرد! از روحیه و انرژی از دست رفته ی یانی بعد از آشنایی با این خوانندگان برگشت،یانی با همه شان دوست صمیمی شد ! به قول خانوم دبی فورد روانشناس و نویسنده ی معروف : هر کس که به زندگی ات وارد می شود آمده که تو را التیام ببخشد! هیچ ملاقاتی تصادفی نیست! خودت بی آنکه بخواهی آن ها را به سمت خود کشیده ای!!! درباره ی یانی هم دقیقاً همینطور بود! خودش می گوید:

من خوش شانس بودم که با چنین افراد جوان،باهوش،مستعد و هنرمندی آشنا شدم و با آن ها کار می کنم! قرار گرفتن کنار آن ها،کنار هنرشان،کنار صدایشان واقعاً عالیه! من پیش از اون ها هم یه خانواده ی موسیقایی داشتم اما الآن احساس می کنم که خانواده ی موسیقایی ام کامل شده چون نوازندگان و خوانندگان یکی شدند! و این همان هدف من است! الآن بی شک من در بهترین اوقات زندگی ام قرار دارم! تک تک خوانندگان دوستان من هستند و حالا انقدر دوستشون دارم که اگر بخوام هم نمی تونم ازشون جدا بشم! اون ها بهترین هدایایی هستند که در زندگی ام گرفته ام!

کنسرت ها با موفقیت پیش می رفت! مردم مکزیک که گروه بزرگ نیکی نانا هم در آنجا اقامت دارند پذیرایی گرمی از یانی کردند و برایش بزرگداشت ها،مصاحبه ها و تقدیر های پرتعدادی ترتیب دادند! یانی می گوید :
مردم مکزیک مهربان ترین مردم دنیا هستند،باور کنید که حتی خود من هم تا به حال نمی دانستم که مکزیکی ها این همه دوستم دارند! ملیون ها قلب در این جا هستند که من و موسیقی ام را دوست دارند و همین برای من بهترین جایزه است! من ملیون ها قلب هدیه گرفتم!!!

[lakshemi]

قسمت نوزدهم
طبق برآورد من کنسرت های Voices و Voces پر هزینه ترین کنسرت های یانی تا کنون است! چون بر خلاف نوازندگان ، خوانندگان دستمزد های سرسام آوری دارند و مبالغ هنگفتی برای اجرای روی صحنه ی کنسرت (استیج) طلب می کنند! خصوصاً خوانندگان کهنه کاری مثل اولگا تانیون!!! تازه تنها هزینه ها این نیست! هزینه ی اقامت این گروه بزرگ که بیشتر از 200 نفر هستند ، غذا، حمل و نقل و روزهای زیادی که اجرا در آن نیست و صرفاً جهت تمرین گذرانده می شود، واقعاً فلج کننده است!!! شاید به همین دلیل است که یانی با همکاری ریک ویک تهیه کنندگی این آثار را به عهده گرفت چون این خرج های سنگین برای یک نفر به تنهایی، هر چند هم که ثروتمند باشد کمر شکن خواهد بود!

اولگا تانیون وقتی روی صحنه آمد، سالن منفجر شد! اولگا کمی از یانی به خاطر انتخاب زبان اسپانیایی برای آلبومش قدردانی و تشکر کرد بعد هم آن دو لحظاتی را سر به سر هم گذاشتند و گفت و گوی کمدی جالبی به وجود آوردند که حسابی خنده ی مردم را درآورد!!! اولگا هر دو آهنگش را اجرا کرد!!!


خوزه خوزه دوست داشتنی ترین پیرمرد دنیاست!!!

ناتان به شدت اهل مطالعه است. او حتی در کنسرت ها هم اوقات فراغت دارد! باید صبر کند تا نوبتش برسد و روی صحنه برود. بنابراین این زمان را هم کتاب می خواند تا وقتش برسد و برود بخواند! خیلی بامزه و جالبه!


لوسرو ، یکی از خواننده های مورد علاقه ی یانی با همان یک آهنگش هم سر و صدا و جیغ و هیاهوی زیادی را در سالن به راه انداخت و بسیار مورد استقبال و علاقه ی حضّار قرار گرفت!!!


کریستین کسترو ، اما کاملاً بی سر و صدا آمد و بی سر و صدا هم رفت! هر چند از آن آدم های خشک و یخ نیست اما نمی دانم چرا نه او زیاد با مردم خوش و بش کرد و نه مردم خودشان را برایش تکه پاره کردند!!!


این ها هم اتفاقات جالب دیگر در پشت صحنه! پشت صحنه های یانی همیشه از روی صحنه هایش جالب توجه تر و بامزه تر است! روی این گیتار زیبا را هر کسی که فکرش را بکنید،امضا کرد!





در آخر هم فکر می کنم این گیتار به مینگ فری من اهدا شد!!!



ما که نفهمیدیم اینجا چه خبره ؟!!!


خلاصه ! به دلیل همین استقبال خارج از انتظار و اظهار لطف مهربانانه ی مردم مکزیک یانی تصمیم گرفت تشکر ویژه ای از آن ها بکند و آن تشکر هم آلبوم mexicimio بود!
این آلبوم هیچ شباهتی به سبک همیشگی یانی و موسیقی یانی ای ندارد و یک آلبوم به سبک موسیقی بومی مکزیکی است. خود من از این سبک چیزی متوجه نشدم ولی در شاد و پر روح بودن آن شکی وجود ندارد. این آلبوم هدیه و قدردانی کوچکی است که یانی تقدیم مردم مکزیک کرد و گفت که موسیقی مکزیک را ستایش می کند و همیشه عاشق آن خواهد ماند! لوسرو و په په آگیولار ،دو آهنگ در این آلبوم خوانده اند.


بقیه ی آلبوم بی کلام و زیباست! کاملاً مناسب کسانی که رقص مکزیکی بلد هستند! آلبوم در سال 2010 منتشر شد! و بعد از آن پروژه ی مکزیک و زبان لاتین و گیتار اسپانیش تمام شد و یانی بالاخره به خانه برگشت!
در کریسمس 2010 یانی آهنگی قدیمی و مذهبی که مخصوص کریسمس است را تنظیم و با صدای کلوئه و ناتان به بازار عرضه کرد تا هدیه ای برای سال نو باشد! نام این قطعه ی زیبا O Holy Night است که بسیار قدیمی است و تاکنون
خوانندگان زیادی از جمله آندره آ بوچلی آن را خوانده اند! اما ناتان هم خیلی زیبا آن را اجرا کرد و حتی در جشن کریسمس دیزنی لند هم آن را به همراه کلوئه اجرا کرد!

البته یانی با پرنسس های زیبای دیزنی لند شامل سفید برفی،سیندرلا و جاسمین و ... عکس نینداخته ولی این یکی محض نمونه نشون می ده که او با شخصیت های کارتونی خیلی ارتباط خوبی داره!

[lakshemi]

قسمت بیستم
سلام به همگی! به خاطر غیبت ناگهانی ام عذر می خوام! اسباب کشی ما جلو افتاد و در این چتد روز حسابی درگیر کار و کار و کار بودم! ولی الآن اودمدم! اول از همه باید به سوال مهمی جواب بدم! بعضی از دوستان سوال کرده بودن که بالاخره قضیه ی اشعار آلبوم های اخیر یانی چیه؟ چه کسی این شعر ها رو گفته؟ مخصوصاً آهنگ های کلوئه! باید عرض کنم که شاعر آهنگ های اسپانیایی مشخص نیست! مثلاً Ritual De Amor یا Nican یا Que Te Vaya Bien! یا حتی Viviré Por Ti!!! چرا؟ چون اطلاع رسانی در این زمینه خیلی ضعیف بوده! اندر و کلوئه هر دو شاعر هستن ولی اشاره ای نشده که برای یانی شعر گفتن یا نه! و اصلاً کدوم شعر ها رو سرودن؟ درباره ی آهنگ های انگلیسی ولی یه شاعر ارزشمند وجود داره! خانوم پاملا مک نلی! شاعری هندی تبار که بیش از 10 سال است با یانی همکاری می کند و شعر های بی نظیری نظیر The Promise و On Sacred Ground برای یانی سروده! بنابراین من فکر می کنم شاید تمام آهنگ های انگلیسی کلوئه سروده ی ایشان است! کلوئه احتمالاً فقط 1 یا 2 شعر برای یانی گفته که البته به صحتش هم کاملاً شک دارم!

در سال 2011 یعنی چند ماه پیش، آلبوم جدید یانی Truth Of Touch منتشر شد و همگان را به تحسین واداشت! اجازه بدین نظر لاکشمی رو در مورد این آلبوم بنویسم:
وقتی اولین بار آن را شنیدم همان احساسی بهم دست داد که از شنیدن If I Could Tell Youپیدا کرده بودم. Truth of Touch واقعاً If I Could Tell You را برایم زنده کرد. یانی به سبک موسیقی یانی ای برگشته و آهنگ های بی کلام سحرانگیزی ساخته که یکی از یکی قشنگ تر هستند! خود یانی می گوید:
„این آلبوم یکی از بهترین کارهایم است که برای ساختنش وقت و انرژی زیادی گذاشته ام و گرسنگی و بی خوابی زیادی را تحمل کرده ام! خیلی خوشحالم که Truth of Touch را ساختم ! در این آلبوم من صداهای جدیدی کشف کرده ام و واقعاً عاشقش هستم و مطمئنم که مردم هم عاشقش خواهند شد و به زودی طرفداران و دوستداران زیادی پیدا خواهد کرد!”
این آلبوم 12 آهنگ بی کلام و سه آهنگ با کلام دارد که لسلی ،کلوئه و ناتان آن ها را خوانده اند! طبق معمول می خوام از آهنگی که منو جادو کرد تعریف کنم! آهنگ Can't Waitبا صدا و شعر لسلی بی نظیره و 24 ساعت بعد از شنیدنش من شونصد بار شنیده بودمش و می تونستم از بر بخونمش! خیلی خیلی عاشقانه س! مو رو به تن آدم سیخ می کنه! مخصوصاً اونجایی که می گه Surround me ! انقدر از این آهنگ خوشم اومد که یه ایمیل واسه لسلی فرستادم و نوشتم دست مریزاد ! کارت مث همیشه عالی بود! البته قرار بود که لسلی یک آهنگ دیگر به نامlongway home هم بخواند! اما سرانجام این آهنگ بی کلام عرضه شد! جالب اینکه حتی سایت خود لسلی هم این آهنگ را به نام لسلی ثبت کرده بود اما آخر سر معلوم نشد که چرا لسلی longway home را نخواند! البته بی کلام این آهنگ هم واقعاً خیلی خیلی قشنگ است!

آهنگ ناتان که بازم اسپانیائیه ، به نام : o luce che brilla nell oscuritaهم عالیه،ولی آهنگ کلوئه secer کمتر جذبم کرد ! ناگفته نماند که تعداد آهنگ های کلوئه مث همیشه بیشتره! کلوئه طبق تحقیق من 2 آهنگ دیگه هم واسه ی این آلبوم خونده که یانی مث همیشه قصد داره در کنسرت اونا رو واسه مردم رو کنه! پس بازم پیشتازی کلوئه حفظ خواهد شد! این بار نوبت اندر است که به مرخصی برود ولی نگران نباشین حتماً در تور جدید یانی که احتمالاً تا حالا شروع شده حضور خواهد داشت! آخر می دانید؟ خیلی از آهنگ های آلبوم های پیشین هنوز زنده اجرا نشده اند ،خصوصاً آهنگ های کلوئه که خیلی پرتعداد است! آهنگ های:
Mas Aiia ، Love Awakening، For Ever With You،Que Te Vaya Bien،Set Me Free ،volver
The Gift of Life، I Love Take It ،Never Leave The Sun ،Y Te Vas kamel ، Es Amore
و No Ha Dejado de Llover آهنگ هایی هستند که از آلبوم های پیشین هنوز در کنسرت ها اجرا نشده اند! تازه این ها بدون احتساب آهنگ های آلبوم Truth Of Touch و آهنگ های بی کلام است! می بینید که هنوز راه درازی در پیش است تا این همه آهنگ کاملاً به گوش مردم برسد! تور جدید یانی هم اکنون داره در شهرهای بزرگ آمریکا مث لس آنجلس،نیویورک،لاس وگاس،فلوریدا،مینه سوتا و البته مکزیک (چون یانی عاشقشه) ،پاناما و کشور آرژانتین برگذار می شه!

امسال یکی از پر کار ترین سال های فعالیت یانی است! یانی قصد داره امسال بعد از 13 سال دوباره در چین کنسرت برگزار کنه! این خبر یکی از شگفت انگیز ترین اخبار جدید یانیه! یانی طرفدارهای چینی شو خیلی خیلی دوست داره! اونا مدام از دور بودن یانی از چین شکوه و شکایت می کنن و یانی هم تصمیم داره دلشونو به دست بیاره و حسابی خوشحالشون کنه! این عالییییییییه! آفرین به یانی! آفرین! یانی بدون حمایت قاره ی آسیا فلج می شه! و خودش هم اینو خوب می دونه و همیشه سعی می کنه اعتدال و مساوات و عدالت رو بین طرفدار هاش رعایت کنه! اون قضیه ی چت کردن یانی با طرفدارهاش هم که قبلاً به عرض رسوندم از همین سرسپردگی یانی نشات می گیره! خب من بی صبرانه منتظرم که کنسرت های جدید یانی رو در آمریکا و مخصوصاً چین که حالا حتماً مدرن تر و شیک تر از 13 سال پیش شده رو ببینم! حتماً شگفت انگیز خواهد بود! البته طرفدارای عرب یانی حتماً حسابی دلشون می شکنه! شنیدم خیلی دلشون می خواد که یانی در شهرهای عربی کنسرت برگزار کنه! اونا خیلی پر تعداد و آتشین هستن ! منم خیلی دلم می خواد که یانی در کشورهای عربی برنامه می ذاشت و حتی اگه می شد آلبوم عربی هم می ساخت! فوق العاده می شد! شنیدین که می گن شعر عرب از شمشیر عرب برنده تر است؟ دلیلش همینه که عرب ها با ساز و آواز و موسیقی زائیده شدند! و از همه توی دنیا بیشتر سابقه ی موسیقی دارن! شاید حتی سابقه ای مساوی با ایران! وقتی اوضاع خیلی شیر تو شیر می شه ما یه ضرب المثل داریم که می گه: می فرستمت اون جا که عرب نی انداخت!!! این یعنی عرب ها به این راحتی نی شونو نمی اندازن و از موسیقی جدا نمی شن! اینو دوست خوبم آقا مجتبی_ فلوت عربی زن حرفه ای_ حتماً تصدیق می کنه!اتفاقاً خود یانی شدیداً به موسیقی عربی،هندی و ترکی علاقه داره و همونطور که می دونین در خیلی از آهنگ هاش از سبک های عربی و هندی استفاده کرده! یه آلبوم با سبک عربی می تونه یه بمب خبری دیگه از یانی باشه!!!آلبومی با موسیقی عربی و صدای مثلاً نوال الزغبی یا هیفا وهبی !!! این همون آرزوئیه که من درباره ی هند هم دارم! اونا موسیقی ای افسانه ای دارن که 2 گیگابایت از موبایل منو اشغال کرده!!! تجربه ی آهنگسازی با سازهای سحر انگیزی مثل سیتار و رباب(شکل اولیه ی کمانچه ی خودمان) و شهنایی(یک نوع فلوت خوش صدای هندی به معنی شاه نی ها) حتماً برای یانی وسوسه انگیز خواهد بود و همینطور صدای لطیف و شیرین خوانندگان هندی!!! یاللعجب! مثلاً شریا گوشال (فیلم هندی بین ها ،صدای پارواتی در دوداس رو به یاد بیارن!) یا سونو نیگام (خواننده ی موفق آهنگ کال هو نا هو از همین فیلم!) مگه خواننده های هندی یا عربی چیشون از خواننده های مکزیکی کمتره! البته عرب ها در این مورد ارجح اند چون یانی تا به حال به کشور های عربی نرفته ولی به هند چرا! خلاصه که خوش به حال چینی ها!!!

[lakshemi]

کمی بیشتر اندر احوالات یانی ...

ای زندگیِ تن و توانم همه تو
جانیّ و تنی،ای تن و جانم همه تو
تو هستی من شدی،از آنی همه من
من نیست شدم در تو،از آنم همه تو.

حالا به انتهای زندگی نامه ی یانی رسیدم،دوست دارم کمی درباره ی خودش حرف بزنم نه درباره ی موسیقی اش! اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود :
ما به تازگی از خونه ی قبلی به محل فعلی نقل مکان کردیم! روزی که ما به خونه ی قبلی اومدیم یادمه که بارون میومد و شیشه ها مه گرفته و حسابی آماده ی شیطنت من بود! من تا این شیشه ها رو دیدم بی اراده دستمو دراز کردمو در بالاترین نقطه ی اون نوشتم یانی! مدت مدیدی گذشت و هی بارون و برف اومد و گرم شد و سرد شد ولی در کمال تعجب اون یانی هیچ تغییری نکرد و همچنان سر جاش نشسته بود و هر از گاهی چشم منو به خودش جلب می کرد و جالب تر این که وقتی همه چیز رو جمع کردیم و آماده ی رفتن بودیم من دوباره چشمم به اون تیکه از شیشه افتاد و دیدم اون یانی هنوزم همونطور سالم مونده ! این آخرین چیزی بود که باقی مونده بود! از دیدنش یه کم دلم گرفت! من داشتم می رفتم و یانی همون جا بود! می خواستم پاکش کنم ولی فکر کردم نباید انحصار طلب باشم! بنابراین گذاشتمش برای نفر بعدی که میاد توی اون خونه! کسی چه می دونه؟شاید اونم پاکش نکرد و گذاشتش برای بعدی و اون یانی چندین سال دیگه دست نخورده باقی موند!!! خلاصه این ماجرا خاطره ی خیلی رومانتیکی شد!!! می گن هر چی از دل بیرون بیاد،به دل هم می شینه!!!

چند روز پیش داشتم به یکی از دوستان می گفتم که من 50 درصد از آموخته هامو مدیون دو تا „ی” هستم: یانگوم و یانی ! اگر این دو نفر در زندگی من نبودن شاید این چیزی که امروز هستم نمی شدم! دلم می خواد در مورد یانگوم هم حرف بزنم ولی این تاپیک یانیه! یانی همیشه معلم من بوده. من خیلی چیز ها رو ازش یاد گرفتم! من موسیقی رو با یانی شروع کردم،مث خیلی های دیگه که با دیدن کنسرت های یانی می رن دنبال یادگیری یک ساز! منم به خاطر علاقه ای که به پدرو ایوستاچه دارم رفتم دنبال فلوت! البته همیشه از این که فلوت چینی نداشتم غصه می خوردم چون فلوت چینی اونم فلوت چینی ای که پدرو بزنه یه چیز دیگه س! یانی باعث شد که چند سال پیش به خودم زحمت یادگیری زبان انگلیسی رو بدم و اونو یاد بگیرم تا بفهمم که اون چی می گه!!! خلاصه بی شمار چیز هست که من اونا رو از یانی وام گرفتم! من چون اصولاً آدم خیلی تنهایی ام در چند سال گذشته خیلی خودمو در یانی و موسیقی یانی غرق کردم! چون تنهاییمو با یانی فراموش می کردم اما مدتی قبل به خودم اومدم و دیدم که تقریباً دیگه چیزی ازم باقی نمونده بنابراین به مهم ترین کشف زندگیم رسیدم و اونم این بود که افراط در هیچ چیزی در این دنیا خوب نیست! حتی در چیزهای مثبت! حتی در دوست داشتن! دوست داشتن زیادی همونقدر بده که تنفر بده و باعث دردسره! و من واقعاً از اعماق وجودم این دردسر و رنج رو لمس کردم! این یکی رو هم مدیون یانی هستم! من اعتدال رو از یانی یادگرفتم! اتفاقاً افرادی مث من شاید خیلی کم تعداد باشن،یکیشون همین یانی! همه، از قند و چربی بالا مریض می شن ولی من و یانی دقیقاً از بیماری مازاد عشق رنج می بریم! و این بیماری واقعاً کشنده س! خداروشکر که من قدرتش رو داشتم که خودمو کنترل کنم ولی یانی نداشت!!! اون به خاطر عشق زیادش به موسیقی از باارزش ترین چیزای زندگیش به اجبار جدا شد! از پدر و مادرش،از خواهرش،از خاطراتش،از زبان مادریش و از همه مهم تر از وطنش! از کالاماتا که به نظرم بعد از این همه سال هنوزم هر شب خوابشو می بینه! عشق به موسیقی در یانی و اصولاً در تمام آهنگسازان بزرگ تاریخ،انقدر زیاد بود که یه افسار گردنشون می انداخته و هر طرفی می کشونده! به قول شاعر:
رشته ای بر گردنم افکنده دوست
می کشد هرجا که خاطرخواه اوست
این افراد بزرگ همیشه و در تمام طول شبانه روز در موسیقی غرق هستن و با اون زندگی می کنن! خود یانی می گفت که:
من موسیقی رو همیشه و از همون اول در مغزم می شنیدم! اون اوایل پول و امکانات نداشتم که آهنگ بسازم! بنابراین از صبح تا شب باید این آهنگ ها رو در مغزم می شنیدم و تحملشون می کردم! دلم می خواست اونا رو بسازم تا از شرّشون خلاص شم اما نمی تونستم! و این خیلی برام زجر آور بود! این آهنگ ها داشتند دیوانه ام می کردند و لحظه ای مرا راحت نمی گذاشتند، به طوری که از شدت این اصوات در مغزم و از ناراحتی این که نمی تونم اونا رو بسازم،مریض می شدم و تب می کردم!
همین تفاوت خاص باعث می شد که اونا با ناجوانمردی تمام و بی رحمی محض،مجبور بشن که تمام فکر و ذکر و حواس خود را معطوف موسیقی و آهنگسازی کنند! به قول یانی:بدون آب،بدون غذا،بدون خواب،بدون خستگی و احساس گذشت زمان! و به نظر من:بدون خوشی،بدون تفریح،بدون مسافرت، بدون زن و بچه و خانواده و با تنهایی محض! خب البته طبیعی است چون زنان کمی در این دنیا هستند که می توانند چنین مردهایی را تحمل کنند! همسر آقای دکتر شریعتی در کتابی نقل کرده بودند که ایشون از صبح تا شب و از شب تا صبح مشغول نوشتن کتاب بودند! طوری که من طاقتم تمام می شد و دستم را برای تهدید روی کلید لامپ می گذاشتم و می خواستم دست از نوشتن بکشند! اما ایشان نمی توانستند جلوی تراوشات فکر خود را بگیرند و من ساعت ها همانطور انگشتم روی کلید منتظر می ماند!!!

کار آهنگسازی و موسیقی دانی هم همینطور است! ساعت نمی شناسد،شب و روز سرش نمی شود،گرسنگی و سیری برایش مهم نیست چون خودخواه است! مثل همه ی هنر ها بی رحم است و مرید و عاشقش را به ساز خودش می رقصاند! من اتفاقاً همیشه در همه جا می گم که : ای کاش یانی زودتر زن بگیره و سر و سامون پیدا کنه! ولی بعد با خودم فکر می کنم شاید دلیل ازدواج نکردن یانی این باشه که اصلاً هیچ زنی نمی تونه تحملش کنه! البته فقط روی زن تاکید ندارم! به طور کلی وقتی آدم جزئی از یه خانواده می شه،یعنی در تعهّده! یعنی باید یه سری مقررّاتی رو رعایت کنه و برای زندگیش روالی متفاوت در نظر بگیره! خود من به عنوان یه نویسنده این مشکل رو دارم! یه روزایی پیش میاد که مثلاً تنها تو خونه هستم و از صبح می شینم پای نوشتن. انقدر غرق می شم که نمی فهمم کی ظهر می شه! بعد خواهرم خسته میاد خونه و ازم می پرسه: نهار چی داریم؟ وااااای!!! هم اون ناراحت می شه و هم من ناراحت و شرمنده و عصبانی می شم! وقتی من توی خونه هستم وظیفه،تکرار می کنم وظیفه دارم که نهار درست کنم و خونه رو مرتب کنم و کارها رو سامان بدم! به عنوان عضوی از خانواده ازم انتظار می ره که وظایفمو انجام بدم چون خودمم از بقیه همین انتظارو دارم! شاید یانی هم برای همین ازدواج نکرده چون نمی تونه از پس این تعهدات بر بیاد. رو همین اساس،آدمای هنرمند همیشه با هم قماشان خودشون ازدواج می کنن تا همدیگه رو بهتر درک کنن ولی جالبه که اتفاقاً همکار ها هم گاهی در زندگی زناشویی نمی تونن همدیگه رو تحمل کنن چون واقعاً هم سخته! سخته که به خاطر همسرت از خیلی چیز ها بگذری! از شام توی رستوران،چون گفته امشب می خواد تا صبح کار کنه! از مسافرت،چون خودش تازه از سفر کاری اش برگشته! از مهمونی رفتن،چون داره روی آلبوم جدیدش کار می کنه! گاهی وقتا ممکنه چند هفته بگذره و هنوز وقت نکردی حتی درست ببینیش! مثلاً همین یانی ، برای آهنگسازی و ضبط هر آلبوم خودشو کاملاً در استدیو ش زندانی می کنه و با هیچکس حرف نمی زنه! بعد از چند ماه با موهای سفید وز کرده و رنگ نشده و ریش بلند و چهره ای درب و داغون و خسته میاد بیرون! آخه اینم شد زندگی؟

به قول خواهرم : هنرمندان برای زندگی خانوادگی ساخته نشدن!!! همش هم می گن ما آدمای خاصی هستیم! ولی باور کنین خود من به عنوان یه آدم خاص بیچاره اعتراف می کنم که خاص بودن اصلاً و ابداً هم خوب نیست! معمولی بودن خوبه! عادی بودن! من قبلاً هم گفته بودم که یکی از هزاران آدمی هستم که ادعای اینو دارم که کسی درکم نمی کنه! اما ما هنرمندان و اشخاصی که روح لطیف داریم گاهی آدمای دور و برمونو به حماقت و دلسنگی متهم می کنیم و می گیم : حیف من که بین شماها افتادم! یا : کاش تو یه خانواده ی دیگه به دنیا میومدم!!! شاید در 50 یا 60 درصد مواقع حق با ما باشه اما اون 40 درصد هم برای خودش خیلی باارزش و مهمه! مهمه که اطرافیانمون و نه فقط همکارانمون بتونن ما رو تحمل کنن! مهمه که انسان ،با انسان ها زندگی کنه! نه فقط با اشیاء (کامپیوتر،ساز،کتاب) و حیوانات خانگی و موسیقی و ... این زندگی ،عاقبتی نداره (عطف به عکس بالای یانی!!!) و من به شکل دردناکی متوجه این حقیقت شدم! خاص بودن باعث بدبختیه! خاص بودن عمر آدمو کوتاه می کنه،آدمو مریض می کنه، افسرده و دلشکسته می کنه! امروز من اعتقاد دارم که اگه موسیو موزارت آهنگساز نبود و پیشه وری ساده بود محال بود آنطور جوانمرگ شود! چیزی که او را کشت همین بیماری مازاد عشق بود نه عفونت کلیه! اگه هنر اینه، همون بهتر که نباشه! همون بهتر که نابود شه! اینا همش از مضرّات همون بیماری مازاد عشقه که عرض کردم! کشنده ترین بیماری جهان! به همین دلیل به تمام کسانی که در چیزی به جز زندگی غرق شده اند و در رویا و خیال پرواز می کنند نصیحت می کنم که تا به تجربه ی تلخ من نرسیدین و مث یانی پیر پسر نشدین از آسمون بیاین پایین و مث بقیه ی مردم عادی ،روی زمین زندگی کنین!!! این درست همون چیزیه که یانی تازه 3-4 ساله فهمیده! علت اصلی باکلام کردن آهنگ هاش و تغییر قیافه ش هم اساساً همین بود که سقوط کرد روی زمین(احتمالاً در مکزیک!) و مغزش تکون خورد! خب تا همینجاشم عالی بوده اما امیدوارم در آینده بیشتر تکون بخوره!!!

[MA_Happy]

لاکشمی جان،خودت زمانی داری این حرف را میزنی که این لذت را کشیده ای،حالا دیگر تمام شده لذتش و میخواهی به زندگی عادی برگردی،ولی من تا شما رسیدن کلی را دارم،ولی دیوانه وار دوست دارم اینها را بکشم. هیچ چیزی نمیتونه منو انقدر میخکوب کنه که موسیقی میتونه،کار کردن روی یک قطعه آنقدر برام لذت بخشه،یهو میبینی 2 ساعته،قطعه را داری کار میکنی،ولی اصلا احساس 15 دقیقه هم نکردی،این غرق شدن در این عشق،در هنر و معنویات،منون به من میشناسونه،آره قبول دارم،من هیچ موقع دوست نداشتم خاص باشم،ولی داره زندگیم خاص میشه،با بچه ها صحبت میکنیم،اصلا اونا تو یک فاز دیگه اند،من توی یک فاز دیگه،ولی دوست دارم،نه بخاطر خاص بودنش،بخاطر عشق و لذتش،هیچ موقع علاقه ندارم با وجود این عشق هایی که خداوند مهربان به هم هدیه کرده است،یک عشق زمینی مسخره،جای آن را بگیرد،شاید تنها بمونیم،البته شایدم در آِنده نظرم تغییر بکنه،ولی الآن،دوست دارم غرق شوم،غرق،غرق شوم در این عشق
یا علی

[lakshemi]

لاکشمی جان،خودت زمانی داری این حرف را میزنی که این لذت را کشیده ای،حالا دیگر تمام شده لذتش و میخواهی به زندگی عادی برگردی،ولی من تا شما رسیدن کلی را دارم،ولی دیوانه وار دوست دارم اینها را بکشم. هیچ موقع علاقه ندارم با وجود این عشق هایی که خداوند مهربان به هم هدیه کرده است،یک عشق زمینی مسخره،جای آن را بگیرد،شاید تنها بمونیم،البته شایدم در آِنده نظرم تغییر بکنه،ولی الآن،دوست دارم غرق شوم،غرق،غرق شوم در این عشق

الحق که قانون جذب درست است! من دیروز از صبح فکر تو بودم. با خودم گفتم چرا از این مسعود خبری نیست!
مسعود جان تو دقیقاً حرف هایی رو می زنی که من 6-7 ماه پیش می زدم! عجب عالمی داره که به قول خودت دیوانه وار دوست داشته باشی به خودت زحمت و رنج یادگیری رو بدی و هر روز عاشق تر بشی! واقعاً عالمیه! اما تو هنوز اول راهی! من فقط پیشنهاد دادم! بهتره که خودت شخصاً به این تجربه برسی! شاید روزی تو هم به نظر من برسی که چیز های خوب هم گاهی مسموم کننده اند! قبلاً گفته بودم که همین یانی برای من از هر مخدر و افیونی خطرناک تره!!! به قول احسان خواجه امیری: ... که هر اندازه خوبه عشق،همون اندازه بی رحمه! ولی یه کم زوده که عشق زمینی رو مسخره بدونی! نه عزیزم. عشق زمینی همون عشقیه که حتی عرفایی نظیر ملاصدرا هم درگیر آن بودند. حتی در همین زمینه ی موسیقی هم به نظر من ماندگار ترین آثار ، آثار آهنگسازانی است که عیال وار بودند مثل موزارت و باخ! همسر موزارت در کتابی گفته بود که :
„من نه خواننده ی خوبی بودم و نه پیانیست خوبی،با این حال او مرا دوست داشت. و هروقت در دنیای پر ازدحام موسیقی احساس خفگی می کرد می آمد پیش من و نفسی تازه می کرد!”
این ها همه نشان می دهند که بهترین نوع زندگی برای افراد خاص این است که برای عام بودن تلاش کنند! این خیلی مهم است! من امروز به این درک رسیدم ولی تو فعلاً به اقتضای سن کمت نیاز داری که غرق بمونی! خب بمون! اشکالی نداره اما همیشه یه نجات غریق با خودت ببر!!! ممنونم از نظر قشنگت مسعود جان،اگه بازم در این زمینه با من حرفی داشتی در پست خصوصی با افتخار آماده ی کمک هستم!

[lakshemi]

کمی بیشتر اندر احوالات یانی ...

اگر قرار باشد که کارمن،فندق شکن،سرناد،چهارفصل و ... تا ابد در یاد ها زنده و تازه بماند،بی شک سانتورینی پیش قراول آن ها خواهد بود! یانی یکی از مردان این گروه بزرگ است اما فرق هایی هم با آن ها دارد:
1-یک تفاوت بزرگ یانی و بزرگان موسیقی تاریخ همین ازدواج نکردن اوست! تمام آهنگسازان مشهور یا دست کم 99 درصدشان دارای زن و زندگی و بچه های زیاد بودند! بتهوون،شوپن و چایکوفسکی سه مورد استثناء هستند که من یادم می آید! آن هم به دلیل بیماری های روانی ایست که این سه آهنگساز بزرگ داشتند! البته ویوالدی، روان سالمی داشت و حتماً ازدواج می کرد اگر که کشیش نبود! یانی آبروی همه ی آهنگسازان محترم دنیا را با ازدواج نکردنش برده! حسابش را بکنید:باخ تنها 21 سال داشت که خانواده دار شد! البته چند قرن پیش ازدواج کردن یک وظیفه و به نوعی اجبار هر فرد بود که نمی توانست از زیرش در برود ! آن زمان اگر پسری زن نمی گرفت مردم یک عالمه شماتتش می کردند و کلی برایش حرف در میاوردند! چه برسد به دختر ها! البته من خودم از جمله کسانی هستم که با ازدواج میانه ی خوبی ندارم و همه را تشویق می کنم که عذب بمانند! خواهرم یه بار بهم گفت:تو که همش از ازدواج بد می گی واسه چی همش واسه یانی لقمه می گیری و بهش می گی زن بگیر؟! منم جواب دادم که ممکنه ازدواج برای یه خانوم تا سن 60 سالکی هم عیب نباشه و خللی در زندگیش وارد نکنه اما برای یه آقا ازدواج نکردن تا این سن خجالت آوره و نشونه ی بی عرضه گی و شاید هم بی مسئولیتی و تنبلیه!!! امان از دست تو یانی!!!

2-یانی در عصر ارتباطات و در قرن بیست و بیست و یک زندگی کرده! در شرایطی که پیشرفته ترین ابزار آهنگسازی وجود دارد! سال های سال پیش از این،یانی با نوازندگی پیانو و سینتی سایزر موسیقی رو شروع کرد. او از دانش تنظیم آهنگ بی بهره بود و با تنظیم کننده های قدرتمندی نظیر جناب روحانی و استاد آرمن آناسیان کار می کرد! ولی از آلبوم اگر می توانستم به تو بگویم در سال 2000 دیگر با هیچ تنظیم کننده ای کار نمی کند و تنظیم و میکسترینگ و الباقی فعالیت های لازم برای ساخت و تهیه ی آلبوم هایش را فقط خودش به تنهایی انجام می دهد! به همین دلیل دیگر به کمکی در این باره نیازی ندارد. یانی عزیزم به تنهایی آهنگ می سازد. او مثل تمام آهنگسازان این عصر با موجود جالب و شگفت انگیزی به نام سینتی سایزر آهنگ می سازد! یانی اصولاً همیشه به کیبورد ها و سینتی سایزر ها خیلی خیلی بیشتر از پیانو علاقه مند است! چرا؟ خودش می گوید:
„سینتی سایزر ها همیشه مورد علاقه ی خاص من هستند! با اون ها می شه ملیون ها صدا ایجاد کرد. اون ها خارق العاده اند ! قدرت مانور شگفت انگیزی دارند! انقدر پرقدرتند که می تونن به جای یه ارکسترسنفونی کامل باشن!”
به طور کلی آهنگسازانی که قدرت مالی زیادی ندارند یا تنظیم کننده برای سازهای متنوع ندارند، معمولاً فقط از سینتی سایزر ها استفاده می کنند و آهنگ هاشون سراسر از کیبورد خالیه! کیبورد ها به طرز شگفت انگیزی قدرتمندند و قادرند که صدای هر سازی را تقلید کنند! از صدای ویولون و فلوت گرفته تا صدای انسان(آوا). برای همین خیلی به کار میان و بسیار کارآمدند اما اونا فاقد احساس هستند و نمی تونند روح و عشق مثلاً یه فلوت واقعی رو داشته باشن ! یانی می گوید:
„متاسفانه کیبورد ها هنوز انقدر پیشرفت نکردن که بشه روح و احساس رو به اون ها وارد کرد. به همین خاطره که من از ارکستر استفاده می کنم چون سازهای بادی و آکوستیک دارای عشق و حرارت هستند اما کیبورد ها نه!”
یانی در طی این همه سال با تلاش بسیار موفق شده که به همه ی ساز ها وارد بشه و در نواختن تک تک اون ها ماهر و حرفه ای بشه ! حتی چنگ! یانی به تمام سازهای بادی،زهی،کلاویه ای،حتی به جاز و پرکاشن وارد است و به راحتی تمام آن ها را می نوازد! به همین دلیل می تواند تنهایی در استدیو اش که در طبقه ی بالای خانه ی خودش است بنشیند و آهنگی را که ساخته و تنظیم کرده، در شرایط فوق العاده با کیفیت با ساز های مختلف نظیر ویولون،سلو، ترومپت و... بنوازد و ضبط کند و با دستگاه های پیشرفته ی میکس آن ها را روی هم بیندازد و خلاص!!!



یانی جون به تنهایی در استدیواش مشغول میکس آهنگ!

بعضی از دوستان درباره ی نت نویسی یانی پرسیده بودند. دوستان عزیزم یانی به دانش سولفژ وارد نیست. قبلاً در پست های اولیه مفصل توضیح داده بودم . یانی در کودکی الفبای موسیقایی جدیدی برای خودش اختراع کرد که با آن الفبا آهنگ هایش را می نویسد. در این سن و سال هنوز هم از همین الفبا استفاد ه می کند. البته این الفبا در عیت تفاوت با نت نویسی رایج، شباهت هایی نیز با آن دارد. مثلاً خط میزان ها و علامت تریل در آن وجود دارد. ولی بقیه ی چیزها (خرچنگ قورباغه هایش) برای دیگران ناخواناست. البته من الفبای یونانی رو بلد نیستم ،شاید یانی از اون هم در این سیستم استفاده کرده باشه! به هر حال در تیزهوش بودن یانی و تحسین برانگیز بودن این روش شکی وجود ندارد!
3-اگر قرار باشد که یانی در ردیف 10 آهنگساز بزرگ تاریخ قرار بگیرد می توانم ادعا کنم که تنها نمونه ی سلامت آن هاست! یانی تنها موسیقی دانیست که اندامی ورزشکار و تنی سالم و عاری از بیماری ها دارد! موزارت بی نوا از تولد تا مرگ همیشه بیمار بود،بتهوون از بیماری های روانی رنج می برد،چایکوفسکی از وبا مرد و شوپن هم که امّ الامراض بود!!! یانی سلامتی اش را مدیون چند قرنی است که دیر تر از آن ها متولد شده! اگر دانش پزشکی در گذشته،به پیشرفتگی حال بود موزارت شیرین،که همه ی ما عاشقش هستیم در 35 سالگی از عفونت کلیه (که امروزه به راحتی درمان می شود) جوانمرگ نمی شد و داغش به دل ما نمی ماند!
4- مورد دیگری که درباره ی یانی و بزرگان تاریخ قابل تامل است،قدرت مالی آن هاست! تمام موسیقی دانان به جز شوپن و معدودی دیگر،معمولاً در خانواده های متوسط رشد کرده اند،حتی یانی! پول درآوردن از راه موسیقی در گذشته خیلی خیلی سخت بود و باعث می شد آهنگسازان بزرگی مثل موزارت و باخ(در جوانی) در استرس و ترس ناشی از فقر زندگی کنند! اما یانی با همه ی آن ها متفاوت است! انصافاً او بلد است که چطور از موسیقی نان در بیاورد و سر سفره ی 200-300 نفر دیگر هم نان بگذارد! بازاریابی و فروش موسیقی، بزرگترین هنر یانی است! او می داند که چطور باید پول خرج موسیقی ساختن کرد و چگونه چندین برابر آن را سود کرد! ادامه دارد ...