نوشته اصلی توسط
tahmoores69
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
هیچ کس برده ی کسی نیست.هیچ چیزی برده ی چیز دیگری نیست. شما چطور نوازنده ای هستی که سازت رو برده ی خودت میدونی؟ این حرف از اون جا برمیاد که شخصی که به برده و برده بازی فکر میکنه عملا یک روز نشسته پای سازش و با سازش حرف بزنه و حتی به نظر من به صدای سازش به دقت گوش نداده. آخه ساز به این نازنینی و خوشگی کجا بردگی بهش میاد؟آر یو اوکی؟ آف کورس یورنات.
دوست عزیز شما بدترین برداشت ممکن رو از حرف من کردین...من ابداً چنین منظوری نداشتم که برده داری رو تایید کنم. شاید شما با آرایه ی ادبی کنایه آشنا نبودید.مقصود من این بود که ساز باید در تسلط کامل نوازنده باشه... و ما بتونیم بهترین کارایی و بالاترین استفاده و لذت رو از سازمون ببریم... از جنبه های مختلفی می شه این مسئله رو بررسی کرد یکی از این جنبه ها اینه که ساز ، یک آلت و ساخته ی دست بشره...و انسان اونو ساخته که کارشو راحت کنه مث آسانسور یا تلویزیون و ما رو برای ابراز احساسمون یاری می کنه .این یعنی ما ولی نعمت سازهامون هستیم و اون گوش به فرمان ماست...جنبه ی دیگه اما می تونه این باشه که ساز ، مرید و مراد ماست ... برای ما مث یه معشوقه ،دلفریب و طنازه ... ما عاشق اون هستیم و به خاطر اون و هنرنمایی اون حاضریم هر سختی و مرارتی رو تحمل کنیم... هر چقدر که لازمه پول بپردازیم یا از خواب و خوراکمون برای اون بزنیم...حتی غذا نخوریم و حمام نریم ... در اینجا درست برعکسه و ما گوش به فرمان اون هستیم... جنبه های خیلی بیشتری هم وجود داره که از حوصله ی این تاپیک خارجه ولی مسلماً منظور من توهین به هیچ کدوم از جناح ها نبود...لبّ کلام من این بود که ما از این جهت ارباب سازهامون هستیم که اون ها رو طوری که احساسمون می گه و قلبمون فرمان می ده می نوازیم...مثلاً من یه جور فلوت می زنم و مجتبی طور دیگه... محمد یه جور ویولون می زنه و راضیه به شکلی متفاوت و ساز هم به ساز ما می رقصه و هر چی ما می گیم به گوش جان می شنوه و می پذیره... امیدوارم رفع ابهام شده باشه.در ضمن حال من خوبه...حال جنابعالی چطوره؟
علاقه مندي ها (Bookmarks)