لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: فرهاد مهراد..

  1. #1
    Brilliant آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    28337
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    سن
    27
    نوشته ها
    1,488
    میانگین پست در روز
    0.29
    تشکر از پست
    2,970
    5,097 بار تشکر شده در 1,457 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 766/4
    Given: 336/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض فرهاد مهراد..


    0 Not allowed! Not allowed!
    نهمين فرزند مرحوم رضا مهراد ،كاردار وزارت امورخارجه دولت ايران در كشورهاي عربي ،روز بيست و نهم دي ماه 1322 در تهران متولد شد.
    اخلاق و رفتار آخرين فرزند خانواده مهراد آنقدر متفاوت بود كه هميشه از سوي اطرافيان به “تقليد از بزرگترها“ متهم مي شد.
    سه سال بيشتر نداشت كه علاقه به موسيقي او را وادار ميكرد تا پشت در اتاق برادرش بنشيند و تمرين ويلون او و دوستانش را گوش كند.
    چندی بعد يكي از دوستان برادرش متوجه علاقه فرهاد به موسيقي ميشود و از خانواده او ميخواهد كه سازي براي او تهيه كنند.
    با اصرار برادر بزرگتر يك ويلون سل براي او تهيه ميكنند و تمرينات فرهاد آغاز ميشود.
    عمراین تمرينات از 3 جلسه فراتر نرفت، چرخ روزگار ساز او را شكست و به قول فرهاد:“ساز صد تكه و روح من هزار تكه شد. ”
    و از آن پس بازهم دل سپردن به تمرينات برادر بزرگتر تنها سرگرمي و ساز تبديل به روياي فرهاد شد.
    در سالهای مدرسه استعداد او در زمينه ادبيات آشكار و ادبيات تبديل به دلمشغولي او ميشود و در آستانه ورود به دبيرستان تمايل به تحصيل در رشته ادبيات پيدا ميكند.
    اما عليرغم نمرات ضعيفش در دروسي غير از ادبيات و زبان انگليسي ،مخالفت عموي بزرگش در غياب پدر، او را مجبور به ادامه تحصيل در رشته طبيعي ميكند . و عاقبت دلسپردگي به ادبيات و بي علاقگي به دروس مورد علاقه عمويش سبب ميشود تا در كلاس يازدهم ترك تحصيل كند.
    پس از ترك تحصيل با يك گروه نوازنده ارمني آشنا ميشود و با استفاده از سازهاي آنان به صورت تجربي نواختن را مي آموزد و مدتي بعد به عنوان نوازنده گيتار در همان گروه شروع به فعاليت ميكند.
    گروه راهي جنوب ميشود تا در باشگاه شركت نفت برنامه اجرا كنند و اولين شب اجراي برنامه رهبر گروه به بهانه غيبت خواننده گروه از فرهاد ميخواهد تا او جاي خواننده را پر كند.
    وسواس شديد فرهاد در اداي صحيح كلمات و آشنايي او با ادبيات ملل چنان در كار او موثر بود كه وقتي ترانه اي به زبان ايتاليايي ،فرانسوي و يا انگليسي اجرا ميكرد كمتر كسي باور ميكرد كه زبان مادري اين هنرمند فارسي باشد و همين خصوصيت باعث درخشش گروه و تمديد مدت برنامه گروه ارمني شد.
    مدتي بعد فرهاد فعاليت انفرادي خود را آغاز ميكند و براي اولين بار در سال 42 راهي برنامه تلويزيوني “واريته استوديو ب “ ميشود و مخاطبان بيشتري مي يابد.
    مدتي بعد فرهاد در يكي از كنسرتهاي بزرگي كه به مديريت مجله “اطلاعات جوانان“ در امجديه برگزار شد هنرنمايي كرد.
    در اين برنامه فرهاد چند ترانه با گيتار اجرا ميكند و بيش از پيش مورد توجه تماشاگران و قرار ميگيرد.
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] از سال ۴۵ همكاري فرهاد با „black cats” در كلاب كوچيني آغاز ميشود. شهبال شب پره (پركاشن) ،شهرام شب پره (گيتار) ، هامو(گيتار) ،حسن شماعي زاده (ساكسيفون) و منوچهر اسلامي (ترومپت) و فرهاد به عنوان خواننده و نوازنده گیتار و پیانو.
    منوچهر اسلامي كه از فرهاد به عنوان پايه اصلي Black Cats ياد ميكند با اشاره به استعداد فرهاد مي گويد:“فرهاد با اينكه نت نميدانست و موسيقي را از راه گوش آموخته بود نياز چنداني به تمرين نداشت. او با چند بار زمزمه كردن شعر ،ساز و صدايش را با بقيه گروه هماهنگ ميكرد. در واقع او به احترام ديگر اعضا در جلسات تمرين حاضر مي شد. “
    در همين دوران يعني در اوج فعاليت Black Cats ،دوستداران فرهاد ترانه “اگه يه جو شانس داشتيم“ يعني اولين اثر فرهاد به زبان فارسي را در فيلم “بانوي زيباي من“ شنيدند.





    پس از مدتی فرهاد، از بلک کتز جدا و برای دیدار خواهرش راهي انگلستان ميشود. در طول سفر كه قرار بود 2 ماه به طول انجامد يكي از تهيه كنندگان سرشناس انگليسي به سراغ او مي آيد و پيشنهاد انتشار آلبومي با صداي فرهاد را مطرح ميكند.
    اما بيماري فرهاد و بروز مشكلات متعدد شخصي باعث ميشود تا انتشار آلبوم در حد حرف باقي بماند و سفر 2 ماهه بيش از يكسال طول بكشد.
    پس از بازگشت به ایران فرهاد باز هم با گروه بلک کتز برای مدت کوتاهی همکاری می کند. سال 48 فرهاد ترانه “مرد تنها“ ،با شعر شهيار قنبري و موسيقي اسفنديار منفردزاده،را براي فيلم “رضا موتوري“ ميخواند.
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]ترانه “مرد تنها“ كه پس از اكران فيلم در قالب صفحه گرامافون راهي بازار شده بود آنچنان طرفدار مي يابد كه فرهاد تبديل به يك ستاره ميشود.
    چون هميشه معتقد بود بايد شعري را بخواند كه خود به آن اعتقاد دارد و در واقع آن شعر بايد به شكلي زبان حال او باشد پس از “مرد تنها“ تعداد محدودي ترانه يعني ترانه هاي “جمعه“،“هفته خاكستري“،“آيينه ها“(51-1350) را خواند.
    و با افزايش تنشهاي سياسي در ايران در دهه پنجاه ترانه هاي “شبانه1“ ،“خسته“، “سقف“،“گنجشگك اشي مشي“،“آوار“،“شبانه2“ با اشعاري از احمد شاملو، شهيار قنبري و ایرج جنتی عطایی و صداي فرهاد منتشر و تبديل به سرود اتحاد مردم شدند.
    يك روز بعد از انقلاب در ايران يعني در روز 23 بهمن 1357 مرحوم سياوش كسرايي ترانه وحدت را به اسفنديار منفردزاده مي سپارد و در همان روز صداي فرهاد در ستايش آزادي و آزادگي در تلويزيون ملي طنين انداز شد.
    سالهايي كه وحدت هم مجوز ميخواست

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    پس از انقلاب فرهاد،خواننده انقلابي ،از ادامه كار منع و تقاضاهاي چندباره او براي انتشار مجدد آثارش با مخالفت روبرو شد.
    البته در همين سالها كه حتي از انتشار مجدد ترانه “وحدت“ به بهانه “تكراري بودن“ جلوگيري مي شد شخص با نفوذي بدون كسب مجوز از خواننده،آهنگساز يا شعراي اين ترانه ها آلبومي با نام وحدت و با مجوز رسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را راهي بازار كرد.
    بالاخره سال 1372 پس از 15 سال آلبوم جديد فرهاد،“خواب در بيداري“،مجوز انتشار دريافت كرد و تبديل به پر فروش ترين شد.
    پس از انتشار “خواب در بيداري“ ،فرهاد كه از انتشار آلبوم بعدي خود در ايران نا اميد شده بود در سال 1376 آلبوم “برف“را در ايالات متحده آمريكا ضبط و منتشر كرد، اين آلبوم يك سال بعد در ايران اجازه انتشار یافت.
    چندی پس از آن، فرهاد درصدد تهيه آلبومي با نام “آمين“ كه ترانه هايي از كشورها و زبانهاي مختلف را در خود جاي ميداد ،برآمد.
    از مهر ماه 1379 بيماري فرهاد جدي شد،اما فرهاد از حركت بازنايستاد. آن روزها هيچ چيز جز مرگ نمي توانست او را از تهيه آلبوم “ آمين“ بازدارد ،كه بازداشت
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]فرهاد پس از 2 سال معالجه در ايران و فرانسه ،در سن 59 سالگي روز نهم شهريور 1381 در شهر پاريس بر اثر بيماري هپاتيت درگذشت.
    پيكر فرهاد در آغوش خاك آرامگاه Thiais پاريس خفته است.








    مَنبع farhadmehrad. org









    +دوستان اگر ترانه ای از فرهاد خواستید بگید براتون آپ کنم..
    ! ... Let it go

  2. 5 کاربر برای این پست از Brilliant تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    Brilliant آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    28337
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    سن
    27
    نوشته ها
    1,488
    میانگین پست در روز
    0.29
    تشکر از پست
    2,970
    5,097 بار تشکر شده در 1,457 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 766/4
    Given: 336/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض شعری از برادرزاده فرهاد، هایده 1384


    0 Not allowed! Not allowed!
    Amoo Farhad
    By: Hydeh

    In te changing colors
    Of the ocean,
    In the poetic chill that
    Makes the autumn leaves fall,
    In the brightness of
    The silent moon,
    And the mysterious awe
    Of the milky way,
    In the holy ritual of
    Making tea,
    Pouring tea,
    Drinking tea,
    In all the music that
    Can not touch the soul any deeper,
    In all the poems that
    Make you smile with a nod or
    Cry with an ache,
    I miss you.

    I never did the holy ritual of tea right,
    I never let my soul be vulnerable enough
    To the awe of music
    Or my heart brave enough to enter
    The realm of soul-shattering poems.
    But, I tried,
    As I tried to follow you,
    You, the noble prince
    Of honor, honesty and beauty.
    You the prophet
    Of lost forgotten words,
    Words strange to everybody,
    Words that were always ignored
    For fear of losing the standards.
    I looked for your uniqueness,
    Everywhere I went,
    Everywhere I stopped,
    And every time I started a new life.
    It was always going to be an impossible and
    Fruitless search.

    Nobody could be as real and
    Honest as you.
    You shied away all beauty
    With your unbearable beauty.
    And now…
    With wrinkles on my face and gray in my hair,
    And now,
    With a body that is broken
    And a soul that is lost
    More than ever

    I forgive everybody
    For not being
    As honest,
    For not being
    As real
    For not being as passionate
    And for not being as unique
    As you.
    You the fountain of
    Un bearable beauty in the
    Land of vultures.
    You the rose
    That never stops blooming

    I never really saw you
    Until you traveled so far away.
    My dear uncle,
    My dear friend,
    My lonely prophet of
    Beauty and sorrow,
    Please forgive me
    For everything you wanted me to be,
    I failed you.
    My hands were always empty
    And yet
    My hands ache to give to you
    All I never had
    And all you never asked for.
    ! ... Let it go

  5. 2 کاربر برای این پست از Brilliant تشکر کرده اند:


  6. #3
    BaBak_ParSian آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    17123
    تاریخ عضویت
    Jun 2009
    نوشته ها
    1,017
    میانگین پست در روز
    0.19
    تشکر از پست
    150
    1,966 بار تشکر شده در 770 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 5/2
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    درود - بسیار عالی و خوانندی بود یک جورایی شوق موسیقی را فرهاد در دل من هم گذاشت خدا رحمت کند
    ویرایش توسط BaBak_ParSian : Thursday 21 July 2011 در ساعت 11:22 PM دلیل: اصلاح کردن

  7. 4 کاربر برای این پست از BaBak_ParSian تشکر کرده اند:


  8. #4
    Brilliant آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    28337
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    سن
    27
    نوشته ها
    1,488
    میانگین پست در روز
    0.29
    تشکر از پست
    2,970
    5,097 بار تشکر شده در 1,457 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 766/4
    Given: 336/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض مصاحبه با برنامه روز هفتم رادیو بی بی سی- 1368


    0 Not allowed! Not allowed!
    شما انگلیسی را کجا به این خوبی یاد گرفتید؟
    من انگلیسی خوب بلد نیستم، منتهی چیزی که شما را به این اشتباه انداخته احتمالا لهجه و تلفظ من است. من همیشه اصرار داشتم آهنگی را که می خوانم،به هر زبانی که هست، اولا ترجمه اش را بدانم که چه میگوید. خوب حالا انگلیسی را خوشبختانه خوب می فهمم ، اگر هم گاهی کلماتی از یک شعر را نفهمم صددرصد با مراجعه به فرهنگ آن را پیدا می کنم.
    دوم اینکه خیلی اصرار دارم چه وقتیکه فارسی می خوانم ، که زبان مادریم است و چه وقتی که انگلیسی می خوانم حساسیت دارم که طرف من تمام کلمات من را فقط با یکبار گوش دادن بتواند بفهمد که چه می گویم.
    شما تمام این سالها ایران بودید؟
    بله خوب من اینجا را دوست دارم، هنر نکردم خوب اینجا را دوست دارم. خوب من اینجا به دنیا آمده ام . (با خنده) آب و هواش خوبه اینجا، یه کمی مردم خودشون نسبت به همدیگر کم لطف هستند و البته پیدا کردم که اگر به همدیگر لطف داشته باشند، همه نوع آب و هوایی را از خیلی خیلی بد گرفته تا خیلی خیلی خوب را می توانند تحمل کنند. خوبه اینجا، آرزو می کنم که شما هم بیایید، البته اینجا مشکل خیلی هست، گرونی اینجا وحشتناکه. خوب حالا از این چیزها هست ولی خیلی خوبه.
    آنجا چه خبرهایی هست،چه آهنگهایی می زنند،چی می خوانند؟
    این را اینجا خدمتتون عرض کنم، اولا شما به هیچ عنوان اینجا چیزهای مبتذل نمی شنوید. اکثر شعرهایی که اینجا می شنوید از سعدی،جامی ، این اواخر البته از سهراب سپهری است. از شعر که شما کوچکترین ایرادی در این آب و هوا نمی توانید بگیرید، ولی خوب از دید آهنگ می توانید بگویید که آهنگش اشکال داره ، ولی خوب این یک بحث دیگری است. ولی اینجا به هیچ عنوان چیزی از رادیو تلویزیون پخش نمی شود که مبتذل باشد، خوشبختانه خدا را صد هزار مرتبه شکر آهنگ های مبتذل پخش نمی شود.
    ! ... Let it go

  9. 3 کاربر برای این پست از Brilliant تشکر کرده اند:


  10. #5
    Brilliant آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    28337
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    سن
    27
    نوشته ها
    1,488
    میانگین پست در روز
    0.29
    تشکر از پست
    2,970
    5,097 بار تشکر شده در 1,457 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 766/4
    Given: 336/1
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض مصاحبه با رادیو بی بی سی جمعه 22-11-72


    0 Not allowed! Not allowed!
    فرهاد سلام ، به برنامه روز هفتم تلفنی خوش آمدی
    فرهاد: سلام
    = من هم از راه دور سلام دارم خدمت شما
    فرهاد: خیلی متشکرم
    - فرهاد قبل از اینکه هر سئوالی ازت بکنیم می خواهم بپرسم هنوز هم می خوانی؟
    فرهاد: بله
    - -میتونم سئوال کنم که کار جدید چی کردی؟
    -فرهاد: والله کار جدیدکه من یک نواری دادم بیرون نزدیک 4 ماه پیش{خواب در بیداری} البته اولین نوار بوده...
    - = منظورت چند سال می شه؟
    -فرهاد: اولین نوار بعد از انقلاب، می شود 13 سال
    - = 13 سال سکوت داشتی؟
    - فرهاد: بله
    -= چه کار می کردی این 13 سال؟
    - فرهاد: آب خنک می خوردم
    - - از نوار بیشتر بگو. نوار شامل چه چیزهایی است؟ کیا باهات همکاری کردن؟
    -فرهاد: هیچکس با من همکاری نکرده، اولا این که من شخصی رو به اون صورت نمی شناسم. دوم اینکه خیلی مشکله، همانطور که عرض کردم من آشنایی ندارم. خودم فقط، خودم هم با پیانو همراهی کردم.
    -- فرهاد یادت میاد جمعه تو چند سال پیش بود که خوندی؟
    -فرهاد: بله، سال 1349
    -= هنوز همون کیفیت رو داره جمعه،فرهاد؟
    -فرهاد: منظورتون روز جمعه است؟
    -= منظورم روز جمعه است
    - فرهاد: روز جمعه... به هر حال چه عرض کنم ما که دیگه اینجا روزها از یادمون رفته...
    -= مثل اینکه گیتار میزدی، هنوز هم میزنی؟
    -فرهاد: بله، بیشتر با پیانو راحتترم،برای اینکه- زدن که چه عرض کنم همون همراهی کردنه اسمش- نمیشه گفت که من نوازنده ساز هستم، همراهی میکنم.
    = این آهنگ جمعه که صحبتش بود، مشکل برای پخش داشتی اینطور نیست؟
    فرهاد: اون موقع به اصطلاح شاید به یه شکلی بتونم بگم که این کارها اصولا باعث شد که یه قوانینی دربیاد. تا اون موقع اصلا هیچ قانونی نبود، شما می تونستین هر آهنگی رو ضبط کنید. هیچ شعبه ای به اون شکل یا تشکیلاتی که به شما مجوز بدهد اصولا وجود خارجی نداشت. ولی یکی دو تا کار، که اون یکی دو تا کار هم هر دو را من اجرا کردم،منظورم اینه که خوندنش با من بود، ظاهرا باعث شد قانونی گذاشته شود که هر کس میخواهد برود آهنگ ضبط کند برود اما برای تحویل گرفتن مجوز نوار مادر باید مجوز شورای موسیقی رادیو را داشته باشد. این مجوز هم در واقع فقط برای شعر بود نه برای آهنگ، بنابراین جمعه که درآمد مشکلی نداشت. بعد از در آمدن سرو صداهایی شد و بعد هم این قانون را گذاشتند. بعد از اینکه ما این آهنگ را ضبط کردیم و به اصطلاح اتصال این آهنگ به ماجرای سیاهکل، این چیزها بوجود آمد.
    - ...
    -- غیر از خواندن چه کار میکنی فرهاد؟ غیر از خواندن به کار هنری دیگری هم علاقه داری؟
    -فرهاد: علاقه به چی میگن؟ مثلا به شعر علاقه دارم، بطور کلی ادبیات ، مخصوصا ادبیات فارسی، ولی نه اینکه خودم بنویسم. نه به اون صورت که چیزی که به کار آید نبوده...
    -=فرهاد از زندگی خصوصیت بگو
    -- شاید نخواد بگه
    - = خوب میتونه نگه
    --من جای شما باشم میگم نگه، هه هه هه
    -=فرهاد ازدواج کردی؟ بچه داری؟
    -فرهاد: نه بچه ندارم
    - -از شاعرهای ایرانی چه کسی رو دوست داری و میتونی با شعرش رابطه برقرار کنی؟
    - فرهاد: والله از مرحوم اخوان ثالث خیلی خوشم می آید. خیلی دوست دارم.
    - شاعرهای ایرانی خیلی هستند که نمی توانم اسم ببرم. ولی راسش مرحوم اخوان ثالث هستند که من خیلی از بعضی از شعرهایش را حس می کنم و خیلی هم اولا شاعره و دوما خیلی شاعر ایرانیه.
    ! ... Let it go

  11. 2 کاربر برای این پست از Brilliant تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •