0
امیر عزیزم درود بر شما.نوشته اصلی توسط amir2amir [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
بله کاملا صحیح می فرمایید. من سعی می کنم که دقیقا زمانی که در کتاب به یک مطلب جدید می رسیم، همان لحظه (نه زود تر و طبیعتا نه دیرتر) در جزوه ی هنرجویان به طور کامل و مرتب با تفکیک رنگ های مختلف به شرح آن مطلب بپردازم. اگر به این شکل کار شود هنرجو هرگز آن مطلب را فراموش نخواهد کرد.
به عنوان مثال درست هنگامی که به درس 18 می رسیم (که در دست چپ دوبل نت ها استفاده شده اند) به طور کامل در زمینه ی دوبل نت ها و نت های خوشه ای بحث می کنیم.
تا زمانی که برای اولین بار در کتاب در درس 54 کلید فا تدریس نشده من هم با هنرجویی که بیر از ابتدا کار کرده صحبتی از کلید فا نمی کنم. بعد وقتی به 54 می رسیم با هنرجو بحث می کنم و از او می پرسم به نظر تو کلید سل چه مشکلی دارد؟ خود هنر جو به توجه به اینکه می داند نت دو میانی در کجای حامل سل نوشته می شود با اندکی تفکر در می یابد که کلید سل خواستگاه مناسبی برای صداهای بم نیست و 5 خط حامل را به طور نا عادلانه ای به نت های بالاتر از دو میانی اختصاص داده است. اینجاست که وقتی صحبت از راه حل (کلید فا) می کنم، به طور عمقی هنر جو درک می کند که اصلا چرا به این کلید نیاز دارد.
متاسفانه خیلی از مواقع همان اول بدون اینکه هنر جو بداند چرا دارد یک مطلب را یاد می گیرد روی کاغذ کلی مطالب تئوری برای او خالی می کنند از کلیدها و خظوط کمکی بگیرید تا ... علائم تغییر دهنده دیز بمل بکار و غیره!! درست مثل اینکه به بچه ای که کلاس اول ابتدایی است همان روز اول بگویید: این حروف الفباست: الف - ب - پ - ت... ه - ی برو این ها را حفظ کن از فردا صبح با سواد می شوی و کتاب رمان می خوانی!! این بچه باید ابتدا پله به پله با مثال های متعدد شروع کند و به تدریج بیاموزد. زمانی که بچه فقط الف و ب را یاد گرفته با همین دو حرف کلمه می نویسد: آب ، بابا و ... اینگونه است که خواندن و نوشتن همیشه در ذهن ما باقی می ماند چون نیاز به آنرا احساس کردیم و بعد یاد گرفتیم نه اینکه حفظ کنیم. در مورد موسیقی هم بحث دقیقا همین است. هنرجو باید در ذهنش احساس نیاز به مطلب جدید را (در زمان درست و مناسب) حس کند و بعد آن مطلب را یاد بگیرد. مثال دیگر این است مثلا وقتی در درس 29 کتاب به خط اتحاد برسیم، ابتدا از هنرجو می پرسم: به من بگو چگونه با دانش فعلی ات می توانی یک نت 12 ضربی بسازی؟؟؟ (هنرجو نتی بزرگتر از گرد را نمی شناسد) به او می گویم فرض کن تو آهنگسازی هستی و خواستی برای ویولون نتی طولانی مثلا 12 ضربی یا ... بنویسی. چه می کنی؟ تو که بزرگتر از 4 ضرب نتی بلد نیستی؟ (اینجاست که فرایند و مکانیزم تفکر در هنرجو راه می افتد! و احساس می کند دانش فعلی او جوابگو نیست. به محض اینکه احساس خلا و نیاز به مطلب جدید در اینجا: خط اتحاد حس شد بلافاصله آن را درک می کند) و هرگز آن را فراموش نخواهد کرد.
این است که من با بعضی از این کلاس های تئوری زیاد موافق نیستم. چون معتقدم برای یادگیری هر مطلبی باید در عمل نیاز به یادگیری آن را برای هنرجو اثبات کنید بعد به راحتی و به صورت دائمی آن را خواهد فهمید.
دوست دار شما
محمد امیدوار تهرانی 22/8/1390
علاقه مندي ها (Bookmarks)