لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 9 از 9

موضوع: ""خاطره های شما از عالم موسیقی""

  1. #1
    Dj_MAN آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    8571
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    445
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    450
    1,486 بار تشکر شده در 416 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Follow Dj_MAN On Twitter Add Dj_MAN on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/1
    Given: 0/1
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض ""خاطره های شما از عالم موسیقی""


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام ...

    برای همه ما توی هر زمینه ای از زندگی اتفاقات جالبی افتاده که همیشه اونها رو بیاد داریم ..

    این اتفاقات اینقدر تاثیر گزارند که حتی در ساخت جزئیات شخصیتی ما نقش ایفا میکنند ...


    بیایین خاطره ها و اتفاقات جالبی که در عرصه موسیقی برامون افتاده رو برای هم بگیم ... شاید توش تجربیات جالبی وجود داشته باشه که بتونه به دیگران کمک کنه ...

    خیلی خب دیگه مقدمه بسه ...

    „”"هرکی اومد تو یه خاطره موسیقی بگه ..„”"

  2. # ADS
     

  3. #2
    Dj_MAN آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    8571
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    445
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    450
    1,486 بار تشکر شده در 416 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Follow Dj_MAN On Twitter Add Dj_MAN on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/1
    Given: 0/1
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    اول خودم يه کوچولوشو ميگم ...
    ..
    من خيلي خجالتي ام ... يه روز يکي از دوستام زنگ زد گفت برا يه کنسرتي بليط گرفتيم .. تو هم ميخواي بياي ؟ گفتم آره ...
    خلاصه رفتيم ... کنسرت توي يه پايگاه نيروي هوايي سپاه برگزار ميشد ... سنتي بود ... سنتور و تار و تنبک ، با يکي که ميخوند ...

    اين اطلاعات اوليه من بود ... بعد قشنگ که نيگاه کردم .. ديدم همشونو ميشناسم .. دوستاي خودم بودن .. خلاصه شروع کردن ... زياد هماهنگ نبودن .. ترانه هاي سالهاي قديم رو ميزدن .. مثل ترانه هاي گلپا و ايرج و غيره ...

    البته دوره اصلاحات بود .. وگرنه الان که ديگه اين چيزا به رويا ميمونه ..
    خلاصه داشتيم نگا ميکرديم .. يهو نوازنده سنتور ولو شد رو زمين ... آغا کنسرت بهم ريخت... نگر چند روز بوده با خونوادش قهر کرده بوده .. اعتصاب غذا کرده بود .. بعد اومده بود با پول کنسرته بره رستوران و .. خلاصه آدم بدبختي بود ... باباشم يا آدم بي فرهنگ الاغ بود که اصلا درکش نميکرد .. اين اواخر هم که با يه کسي که توضيح نداره ازدواج کرد و رفت سوئد ... خلاصه ..
    تو اون گيرو دار سنتور نداشتن بزنن .. يهو دوستم رو کرد به من و گفت برو بزن .. برو ... برووو ...
    هي من گفتم بابا من با اينا هماهنگ نيستم و غيره و غيره ... به خرجش نرفت که نرفت... دست منو محکم گرفته بود و ميکشيد ... خلاصه ما رو برد رو سن ..

    ما هم نشستيم پشت سنتور و به ياروها گفتيم ... داش بزنين ماهم يه چيزي باهاتون ميزنيم ..
    خلاصه علي رغم خجالتي بودنم اون شب از پس کنسرت بر اومدم ... اين اولين کنسرت من بود ...
    تک نوازي هم داشتم و خيلي هم کف و هورا زدن برام ... ولي يه قرون گيرم نيومد ..
    فقط آخرش يه چيزي رو متوجه شدم ...
    اينکه فکر ميکردم خجالتي ام و اعتماد بنفسم بيشتر از اين حرفاست... بعد از اون روز 12 تا کنسرت داشتم ... و همون يه کنسرت باعث شد بفهمم ميتونم کار رو جلو ببرم ..

    البته ببخشيد اين خاطره خيلي جواد بود ... ولي خب بعضي اتفاقات براي همون کسي که براش رخ دادن موندگار ميشن ... اين اولين چيزي بود که به ذهن من رسيد

    خب ... حالا نوبت شماست :::::::

  4. 5 کاربر برای این پست از Dj_MAN تشکر کرده اند:


  5. #3
    shabsokutkavir آواتار ها
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    53805
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    نوشته ها
    27
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    24
    47 بار تشکر شده در 17 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ...

  6. #4
    youtab_f آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    30910
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    سن
    31
    نوشته ها
    141
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    324
    306 بار تشکر شده در 118 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 46/0
    Given: 22/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    یکی بود یکی نبود
    یه شب مثل بیشتر شب ها، سه تارم رو از توی اتاقم برداشتم و از ترس اینکه صداش صبح در بیاد، رفتم توی پذیرایی شروع به تمرین کردم. تمرینم که تمام شد رفتم توی اتاقم که سه تارم رو بذارم سرجاش توی چمدانش.اما کو چمدانش؟! خدایا همین جا بود! همین الان سه تارمو از توش برداشتم! یعنی کجا رفته؟! به نظرتون چه اتفاقی افتاده بود؟
    بالاخره یافتم! دیدم که خواهر زادم که دو سال و نیمشه و اون شب خونمون بود،چمدان سه تارم رو برده توی آشپزخونه و نشسته داخلش!!! و با دیدن این صحنه فریاد زدم:خاله ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه !!! خواهر زادم یه لبخند ملیح تحویلم داد و با شیطنت گفت:من شه تالم! (من سه تارم)!!!
    خلاصه تونستم با وعده های دروغین شکلات و بستنی از توهم سه تار بودن بیارمش بیرون. اما دیگه کار از کار گذشته بود و لولای چمدان سه تارم شکسته بود...
    حرف دلتو امروز بزن.اگر امروز گفتی...اسمش حرف دلِ....اگر نگفتی فردا میشه دردِ دل...اون وقت درد داره هــــــا درد!

  7. 2 کاربر برای این پست از youtab_f تشکر کرده اند:


  8. #5
    Dj_MAN آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    8571
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    445
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    450
    1,486 بار تشکر شده در 416 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Follow Dj_MAN On Twitter Add Dj_MAN on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/1
    Given: 0/1
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بالاخره براش بستنی و شکلات گرفتی یا نه ؟؟ یا چون سه تار شده بود زدیش ؟

  9. #6
    youtab_f آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    30910
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    سن
    31
    نوشته ها
    141
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    324
    306 بار تشکر شده در 118 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 46/0
    Given: 22/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط Dj_MAN [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    بالاخره براش بستنی و شکلات گرفتی یا نه ؟؟ یا چون سه تار شده بود زدیش ؟
    منو دست بزن؟؟!!! هررررررررررررگز.
    بردمش براش کلیپ باز صدای بزغاله ها تو دشت و صحرا پیچیده گذاشتم.
    حرف دلتو امروز بزن.اگر امروز گفتی...اسمش حرف دلِ....اگر نگفتی فردا میشه دردِ دل...اون وقت درد داره هــــــا درد!

  10. #7
    Pathetique آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    42509
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    769
    میانگین پست در روز
    0.16
    تشکر از پست
    558
    1,632 بار تشکر شده در 630 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add Pathetique on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    3 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 59/3
    Given: 3/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط یوتاب [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    یکی بود یکی نبود
    یه شب مثل بیشتر شب ها، سه تارم رو از توی اتاقم برداشتم و از ترس اینکه صداش صبح در بیاد، رفتم توی پذیرایی شروع به تمرین کردم. تمرینم که تمام شد رفتم توی اتاقم که سه تارم رو بذارم سرجاش توی چمدانش.اما کو چمدانش؟! خدایا همین جا بود! همین الان سه تارمو از توش برداشتم! یعنی کجا رفته؟! به نظرتون چه اتفاقی افتاده بود؟
    بالاخره یافتم! دیدم که خواهر زادم که دو سال و نیمشه و اون شب خونمون بود،چمدان سه تارم رو برده توی آشپزخونه و نشسته داخلش!!! و با دیدن این صحنه فریاد زدم:خاله ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه !!! خواهر زادم یه لبخند ملیح تحویلم داد و با شیطنت گفت:من شه تالم!(من سه تارم)!!!
    خلاصه تونستم با وعده های دروغین شکلات و بستنی از توهم سه تار بودن بیارمش بیرون. اما دیگه کار از کار گذشته بود و لولای چمدان سه تارم شکسته بود...
    خیلی باهال بود
    روبرت شومان : " آقایان کلاهتان را بردارید ، یک نابغه ( شوپن ) ظهور کرده است "

  11. کاربران زیر از Pathetique به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  12. #8
    Dj_MAN آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    8571
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    445
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    450
    1,486 بار تشکر شده در 416 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Follow Dj_MAN On Twitter Add Dj_MAN on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/1
    Given: 0/1
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط یوتاب [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    منو دست بزن؟؟!!! هررررررررررررگز.
    بردمش براش کلیپ باز صدای بزغاله ها تو دشت و صحرا پیچیده گذاشتم.

    خب آخه سه تار رو میزنن دیگه ...

    خاطره بعدی من یه ماه پیش اتفاق افتاد ... کوتاهه ولی جالب !

    داشتم پیانو میزدم ... توی عالم خودم غرق غرق بودم ... یه تار دارم که معمولا بیرون کاور گزاشته ...
    یه ساعت که گزشت... آفتاب از لای پنجره افتاده بود روی ساز ...
    آقا نگو این بندش (اسم تخصصی شو نمیدونم) تو آفتاب داره داغ میشه ... منم حواسم نیست حالا ..

    یه دفه یه صدای مثل بمب بلند شد ... انگار کنار گوشم ترقه انداخته باشن ... بندش پاره شد .. سیماش هم پاره شد ... این خرکش هم خورد به پوستش پارش کرد. ...

    منم از جا پریدم پام گرفت به کیبورد ... کیبورد افتار روی تار ... خلاصه اوضاعی شد ...
    ترانس کیبورد هم قطع شد ...

    ای بابا ... تا چند دقیقه بعدش قلبم همینطور تکنو میزد ...

  13. #9
    Dj_MAN آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    8571
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    445
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    450
    1,486 بار تشکر شده در 416 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Follow Dj_MAN On Twitter Add Dj_MAN on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/1
    Given: 0/1
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ای بابا ... کسی هیچ خاطره ای نداره ... ؟؟؟؟؟
    افتخار بدید دیگه .>.>.>

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درس هاو کتاب های رشته موسیقی چیا هستن؟؟
    توسط hamidviolon در انجمن گوناگون موسیقی
    پاسخ: 34
    آخرين نوشته: Tuesday 30 September 2014, 04:22 PM
  2. گفتگو با سارا چانگ نوازنده ویولن
    توسط melikakiani در انجمن ویولن کلاسیک
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: Friday 1 February 2013, 03:48 PM
  3. بیست نکته در مورد ضبط در استودیهای مجازی(کامپیوتر):
    توسط Mehraneh در انجمن استودیو ضبط صدا و موسیقی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: Monday 14 March 2011, 07:07 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •