لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: سنتور کویر پر باران:از سنتور خان تا تو!

  1. #1
    dari_santuri آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    55133
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    30
    نوشته ها
    58
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    72
    93 بار تشکر شده در 43 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض سنتور کویر پر باران:از سنتور خان تا تو!


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام عرض میکنم خدمت همه دوستان!
    هدفم از ساخت این تاپیک گفتن مطالبی است که یک مقدار نسبت به بحث های دیگه فرعی به نظر میرسه ولی به نظر من البته فقط نظر منه حتی میتونه به نوازندگی هم کمک کنه!
    این مطالب نتیجه تحقیقاتم در جاهای مختلف(از کتاب گرفته تا اینترنت!) هستش. به هر حال!
    دوست نداشتین بگین ادامه ندم.
    اولین مطلبی که میزارم در رابطه با نوازندگان سنتور هست از اولین نوازنده که چیزی راجبش هست تا نوازندگان امروز!
    ببخشید پر حرفی کردم! بریم سر بحث!
    ای مزدا!
    آنگاه که تورا با چشمان خود دریافتم در نهاد خویش به تو اندشیدم:که تویی نخستین و پسین هستی و پدر منش نیک!
    که تویی دادار درست راستی!
    که تویی داور کردار های جهان!

  2. 4 کاربر برای این پست از dari_santuri تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    simsimm آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    49549
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    نوشته ها
    69
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    447
    183 بار تشکر شده در 65 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام آقای داریوش عزیز من که مشتاقانه منتظر مطالب شما هستم . بسم الله
    در اجاقی طمع شعله نمیبندم ....خردک شرری هست هنوز

  5. 2 کاربر برای این پست از simsimm تشکر کرده اند:


  6. #3
    dari_santuri آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    55133
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    30
    نوشته ها
    58
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    72
    93 بار تشکر شده در 43 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!

    در مورد نوازندگان سنتور قدیمی ترین چیزی که هست و میشه بهش اعتماد کرد مربوط به محمد حسن هست که با اسم هایی مثل حسن خان و سنتور خان هم میشناسنش. ایشون مربوط به دوره قاجار و هم عصر علی اکبر استاد تار جد استاد شهنازی هستند.
    در مورد شخصیت سنتورخان تنها چیزی که هست اینه که بسیار ساکت و کم حرف بود!
    سنتور خان شاگردی به نام محمد صادق خان داشته اند که داستان های بسیاری راجبش هست! ایشون بسیار هنرمند و مسلط به سنتور بوده اند.
    اولین موسیقی دانی که لقب سرورالملک دربار رو گرفته اند محمد صادق خان بوده اند. او را رئیس هم خطاب میکرده اند چون سمت ریاست نوازندگان دربار و نقاره خانه را داشته. محمد صادق خان فرزند مطلب خان کمانچه کش است که ابتدا کمانچه مینواخته اند که نزد سنتور خان اطلاعاتش ا تکمیل کرده و سنتوری قابلی شده.
    ایشون سه تار هم میواخته اند و به پیانو هم آشنا بوده اند. زمانی که اولین پیانو در زمان ناصرالدین شاه به ایران آمد کسی با پیانو آشنایی نداشت! میگن میان نوازندگان به نام اون زمان مثل علی اکبر استاد تار و خوشنواز استاد کمانچه و بسیاری نوازنده و موسیقی دان دیگه اولین کسی که پیانو را نواخت محمدصادق خان بوده که آهنگ های ایرانی را با آن نواخت.
    ایشون پیانو رو به کنیزی به اسم تبسم آموزش میداد و آن کنیز هم به دختر ناصرالدین شاه عصمت الدوله آموزش میداد و از آن پس دختر هرشب واسه پدرش که همون ناصرالدین شاه باشه قطعات ردیفی مینواخت و پس از اجرای پیانو یکی ازخانوما که ته صدایی هم داشته شروع به خوندن تصنیف میکرده!
    از معیر الممالک-فرزند همین دختر ناصرالدین شاه-نقل شده: سرورالملک خداوند گار موسیقی بود که دستمالی روی سنتنور میگسترد و بقدری صدای ملیحی از ساز بیرون میکشید که بهتر از آن شنیده نشده بود!
    از یکی از موسیقیدانان قدیمی هم نقل شده که:روزی شاه به حمام رفت و در آنجا هوس شنیدن موسیقی نمود سراغ سرورالملک فرستاند که بیاید سنتور بزند استاد دید اگر بخواهد ساز را به حمام ببرد خراب میشود ولی چاره ای نبود چون باید امر شاه را اطاعت کند! فکری به خاطرش رسید! چند استکان را آب کرد و آب را در آن ها کم و زیاد کرد و با آن ها یگ گام موسیقی ایرانی تشکیل داد و آهنگ هایی در حمام برای شاه نواخت!
    سماع حضور (پدر حبیب سماعی) شاگرد محمد صادق خان بوده که او هم بعد ها نوازنده درباری شد!
    در یکی از سفرهای شاه به اروپا این دو گرانقدر هم همراه شاه بوده اند. وقتی داشته اند از مرز ایران میگذشته اند محمد صادق خان و سماع حضور به قصد گردش از همراهان جدا میشن وبه دهی وارد میشوند و در جلوی قهوه خانه ای میشینن ولی هرچه طلب میکنن کسی توجهی نمیکند! سرورالملک به شاگردش سماع حضور گفت جعبه سنتور را بیاورد و روی سکوی قهوه خانه شروع به نواختن کرد صدای ساز چنان همه را مجذوب میکند که چند روز آن دو را نزد خود نگاه میدارند و به پذیرایی از سنتوری ها مشغول میشن!
    از شاگردان دیگر استاد سرورالملک علی اکبر شاهی است! ایشون تعریف میکنن که روزی به منزل استاد رفت و از پشت در صدای سنتور استاد را شنید و احساس کرد نو جوانی با صدای خیلی زیر همراه ساز استاد میخواند ولی وقتی داخل اتاق شد دید استاد تنها در حال نواختن هستن!!!
    در مورد سرورالملک تا دلتون بخواد داستان هست اما بهتره که به بقیه بپردازیم!
    در رابطه با استاد سماع حضورایشون ابتدا ضرب گیر محمد صادق خان بوده اند و بعد نزد او سنتور یاد گرفت. ایشون بسیار به سنتور مسلط بوده اند و در رابطه با شخصیت ایشون اینطور که میگن مردی ورزشکار بوده و در کشتی هم مهارت داشته!
    یه داستان از معیرالممالک راجب استاد سماع حضور هست که شنیدنش خالی از لطف نیست:
    یکی از تفریحات شاه تماشای کشتی گیری بود. و در چنین روز هایی هر کس از فن کشتی بهره ای داشت برای عرض وجود و کسب شهرت حاضر میشد!
    از جمله حبیب سنتوری ملقب به سماع حضور که مردی بلند بالا سپید پوست و ستبر بازو و در فن کشتی سرآمد زمان بود قرار شد با حاجی مبارک آشپز سیاه و پهلوان نامی پنجه درافکند سماع حضور که میان حریف های تنها از حاجی مبارک پروا داشت قبلا اورا به طرز خوشی فریفته و به وی گفته بود که چون من قدم در میدان نهادم دیگر پهلوانان با من طرف نخواهند شد و البته با تو در خواهم آویخت به شرط این که در ظاهر با کمال سختی به هم در افتیم ولی باطنا قصد زمین زدن یک دیگر را نداشته باشیم آن وقت نتیجه چنین خواهد شد که پس از زمانی تلاش ما را جدا کنند و هر دو مورد مراحم ملوکانه قرار گیریم مبارک پیشنهاد وی را پذیرفت و همین که سماع حضور فوطه بر میان بسته پا در میدان نهاد سیاه بیچاره هم پایش آمد و با هم گلاویز شدند و پس از مختصر تلاشی حبیب مبارک را زمین کوفت از مشاهده این حال خون سیاه خوش باور به جوش آمد و به چابکی از جا جست و سر در عقب سماع حضور نهاد و فریاد کنان گفت :تو کسی بودی که بتوانی مرا زمین بزنی؟! اگر در دامان شاه هم بروی خواهمت کشت! سماع حضور ناچار رو به پله های عمارت نهاد! شاه چون چنین دید هر دو را به حضور طلبید و به حاجی مبارک گفت :سیاه! زمین خوردن که دیوانگی و این حرکات را ندارد. مبارک قضایا را به عرض شاه رسانید شاه خنده سر داد و دستور داد هر دو با هم آشتی کنن!
    یکی از دو ستان سماع حضور جایی گفته که:
    روزی سماع حضور همراه با آقا حسین قلی(استاد تار) در مجلس جشنی که به مناسبت عروسی یکی ار بزرگ زادگان بر پا شده بود حضور داشتند. و میرزا مشغول نوازندگی بودند ولی کسی توجهی به ساز این بزرگوار نمیکرد سماع حضور رو به استاد میگن :حیف از تو که برای این مردم نادان ساز بزنی! صدای تار کم است و میهمانان توجه نمیکنند. بعد میگوید سنتور مرا بیاورید وبا قوت تمام شروع به نواختن میکنن و همه متوجه ایشون میشن و مجلس ساکت میشه بعد به تدریج صدا رو کم میکنن و رو به استاد حسین قلی میگویند حالا همه سراپا گوش هستن! بنوازید از ساز شما هم بهره ببریم!
    در مورد سماع حضور باید گفت که ایشون بسیار با ایمان بوده اند! در اواخر عمر عادت داشت که در خلوت خویش ابتدا وضو میگرفت بعد ساز مینواخت وقتی از او در مورد علت این کار پرسیدند گفت:من وقتی ساز میزنم با خدای خود راز و نیاز میکنم انسان وقتی نزد خدا میرود باید پاک و پاکیزه باشد!
    پس وی به جایی رسیده بود که موسیقی را وسیله برای تزکیه نفس میدانست وشک نیست که چنین راز و نیازی نزد خدا مقبول است!

    ویرایش توسط dari_santuri : Wednesday 28 March 2012 در ساعت 02:17 PM
    ای مزدا!
    آنگاه که تورا با چشمان خود دریافتم در نهاد خویش به تو اندشیدم:که تویی نخستین و پسین هستی و پدر منش نیک!
    که تویی دادار درست راستی!
    که تویی داور کردار های جهان!

  7. 9 کاربر برای این پست از dari_santuri تشکر کرده اند:


  8. #4
    dari_santuri آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    55133
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    30
    نوشته ها
    58
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    72
    93 بار تشکر شده در 43 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دوستان هرکس مطلبی میتونه اضافه کنه بنویسه!
    من تا الان تا استاد سماع حضور نوشتم! خواهشا فقط در مورد این اساتید بگین! واساتید بعدی مثل حبیب سماعی و صبا و... بزارین وقتی بهشون رسیدیم!
    ممنون
    ای مزدا!
    آنگاه که تورا با چشمان خود دریافتم در نهاد خویش به تو اندشیدم:که تویی نخستین و پسین هستی و پدر منش نیک!
    که تویی دادار درست راستی!
    که تویی داور کردار های جهان!

  9. 3 کاربر برای این پست از dari_santuri تشکر کرده اند:


  10. #5
    dari_santuri آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    55133
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    30
    نوشته ها
    58
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    72
    93 بار تشکر شده در 43 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام
    دوستان از پست بعدی در مورد حبیب سماعی میزارم
    ای مزدا!
    آنگاه که تورا با چشمان خود دریافتم در نهاد خویش به تو اندشیدم:که تویی نخستین و پسین هستی و پدر منش نیک!
    که تویی دادار درست راستی!
    که تویی داور کردار های جهان!

  11. 2 کاربر برای این پست از dari_santuri تشکر کرده اند:


  12. #6
    dari_santuri آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    55133
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    30
    نوشته ها
    58
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    72
    93 بار تشکر شده در 43 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    برای آشنایی مختصر راجب سماعی یه مقاله از ویکیپدیا بخونید:
    استاد حبیب سماعی،(۱۲۸۰ - ۱۳۲۵) ، استاد برجسته سنتور بوده‌ است. وی در خردسالی به خواست پدر ضرب را فراگرفت و چون هنوز آن اندازه بزرگ نشده بود که بتواند تمبک را در دست بگیرد، ضرب را روی بالش می‌گذاشت و ساز پدر را همراهی می‌کرد. ولی از سن ۱۲ سالگی به نواختن سنتور پرداخت.
    پس از درگذشت وی، ساز سنتور، یک دوران رکود را تجربه کرد. در نهایت با برداشت استاد صبا (که با شیوه سنتورنوازی حبیب آشنا بود) از شیوه وی و آموزش آن به افرادی چون فرامرز پایور، این ساز دوباره جای خود را در موسیقی ایرانی باز کرد.
    مقاله زیر شامل پاره‌ای نکات تاریخی و نیز نکاتی در مورد جایگاه هنری حبیب سماعی و برخی شاگردان وی می‌باشد که در تیرماه سال 1386 به مناسبت شصت و یکمین سالگرد درگذشت حبیب سماعی در روزنامه „شرق” به چاپ رسیده است.
    برای نوشتن از حبیب سماعی می‌توان به دوگونه و از دو منظر به گسترش موضوع پرداخت. یکی از منظر تاریخی و بررسی نقش مهم این نوازنده بزرگ سنتور در حیات و دوام و بقا این ساز و دیگر از منظر هنری و جایگاهی که به لحاظ هنری برای این استاد مسلم می‌توان دانست. اما پیش از هر چیز باید از زندگی هنری او مختصری یاد کنیم و اینکه او در چه فضایی و در معاشرت با چه استادانی حیات هنری خود را آغاز کرده است.
    سماع حضور استاد و پدر حبیب سماعی(1325-1384)
    خود مردی هنرمند و صاحب فضایل اخلاقی و به لحاظ هنری از بزرگان موسیقی دوران قاجار بود. او در زمره استادانی بود که به دلیل مقام بالای هنری خود در دربار ناصرالدین شاه رفت وآمد داشت. سخن از سماع حضور البته مجالی دیگر طلب می‌کند اما در وصف احوالات او فعلاً همین مقدار کافی است که بگوییم مردی باایمان، قوی بنیه و در سلسله دراویش نعمت الهی بود. در اواخر عمر بدون وضو دست به ساز نمی‌برد زیرا موسیقی را وسیله‌ای برای تزکیه نفس می‌دانست.
    در همان اواخر عمر کمتر برای کسی ساز می‌زد و به جهت آنکه به عقیده او کار موسیقی بیشتر به «مطربی» کشیده بود، از نواختن ابا داشت و تنها به اصرار آن هم در خلوت دوستان دستی به ساز می‌برد. سال‌های پایانی عمر را معتکف به بارگاه حضرت امام رضا(ع) شد و تا زمان مرگش در همان جا ماند و عاقبت در سال ۱۳۰۰ شمسی درگذشت. حبیب الله سماعی فرزند بزرگ چنین مردی بود و از چهار سالگی تحت تعلیم پدر قرار گرفت.
    حبیب سماعی در ابتدا با ساز پدر ضرب می‌گرفت و به این طریق با یکی از مهمترین ارکان موسیقی یعنی «وزن» - که امروز به آن ریتم می‌گویند- آشنا شد. در شش سالگی پدر کم کم حبیب را با ساز سنتور آشنا تر می سازد و او را تحت تعلیم قرار می‌دهد. می‌گویند در ده سالگی ساز حبیب کاملاً شنیدنی بوده و استادان زمان او را تحسین می‌کرده اند. او در دوازده سالگی با استادان معروف موسیقی زمان خود مثل آقا حسین قلی و نایب اسدالله در یک مجلس ساز می نواخت و اهل هنر موسیقی می‌دانند که این نیازمند مقام بسیار بالایی در هنر آن زمان بوده است!
    همین توصیف مختصر از محیط اطراف حبیب و آموزش‌های دوران کودکی اش و نیز حضور او در میان هنرمندان بزرگ می‌تواند نشانگر زمینه‌ای کاملاً مساعد برای رشد و بروز استعدادهای حبیب باشد و او را بی تردید در تداوم سنت سنتورنوازی ایران قرار دهد.
    حبیب سماعی البته در زمانی قرار دارد که موسیقی تلفیقی و مساله مکتوب کردن موسیقی در ایران در حال شکل گیری است. او به مدرسه موسیقی سالار معزز نیز سری می‌زند و در آنجا با نت نویسی نیز آشنا می‌شود اما هرگز از آموخته‌هایش برای ثبت موسیقی و معلومات خود استفاده‌ای نمی‌کند و در واقع آنها را به هیچ می‌گیرد. این البته موضوع بسیار مهمی است که چرا یک موسیقیدان بزرگ و بامعلومات و آگاه به ریزه کاری‌های موسیقی و نوازندگی که در شرایط تاریخی دشواری هم قرار دارد، آموخته‌هایش را با مکتوب کردن ثبت نمی‌کند!
    شرایط زمان حبیب سماعی بسیار خاص است. او تنها شاگرد یکی از آخرین استادان ساز سنتور بوده است و در واقع در زمان حیات وی هیچ نوازنده سنتور دیگری دیده نمی‌شود. ساز سنتور در معرض انقراض است به طوری که بعدها وقتی ساز حبیب از رادیوتهران پخش می‌شد، عده‌ای به شوق نوازندگی این ساز اقدام به ساخت ناشیانه سنتور می‌کنند که در حد یک کار درودگری ساده بتوانند سازی برای خود دست و پا کنند. هیچ کس سنتوری نمی سازد و نمی نوازد و حبیب با معلومات و سازی که به ارث برده است یکه و تنها قلندرانه شیوه‌ای از سنتورنوازی را روایت می‌کند که حاصل تداوم یک سنت بسیار قدیمی در نوازندگی این ساز است.
    پس از این مقدمه می‌توانیم از شرایط تاریخی زمان حبیب و نقش او بیشتر و بهتر سخن به میان آوریم. همانطور که گفتیم حبیب سماعی تنها راوی سنت و هنر سنتورنوازی ایران در زمان خود است. طبق تحقیقات آقای مجید کیانی نوازنده سنتور و پژوهشگر موسیقی ردیف دستگاهی ایران ویژگی‌ها و اصل و نسب سنتورنوازی حبیب سماعی را تا پنج نسل قبل از او می‌توان دنبال کرد. این پنج نسل آنانی هستند که از ایشان صفحه‌ای به یادگار مانده است.
    قبل از آن البته به دلیل نبود منابع صوتی نمی‌توانیم خط سیر سنت موسیقی حبیب سماعی را دنبال کنیم اما همین پنج نسل تداوم و انتقال ویژگی‌ها و پایه‌های اصلی هنر آن استادان در ساز حبیب سماعی کافی است تا توجه ما را به اهمیت نقش و جایگاه هنری این استاد متوجه سازد. شیوه گرفتن مضراب، نوع مضراب، شیوه نشستن، کوک کردن، واژه‌ها و جمله بندی ها، گردش نغمات و اوزان موجود در سنتور حبیب سماعی درست در تداوم نسل‌های پیشین است و تغییر اساسی در آن رخ نداده است.
    تفاوت ساز حبیب با استادان قبلی وی یک تفاوت کاملاً طبیعی و از جنس همان تحولاتی است که در زبان فارسی رخ می‌دهد. می‌توان گفت ساز حبیب سماعی در اصول نوازندگی کاملاً در مسیر استادان قبل است و در فروع نوازندگی نشان دهنده شخصیت، روحیه، شرایط زمان و مکان و عوامل دیگری است که این استاد در آن می زیسته است. آن استادان پیش از حبیب هم البته هر یک با دیگری در اصول مشترک هستند ولی در فروع کار تفاوت دارند و این همان عاملی است که به ساز هر استاد در زمان خود طراوت و تازگی می بخشد.
    تازگی و طراوتی از جنس طبیعت و از جنس زمان. درست مانند طبیعت که در تجلی زیبایی‌های الهی، در آن تکرار محض و مطلق راه ندارد ولی با ثابت ماندن برخی عوامل و تغییر برخی عوامل دیگر نوعی سرزندگی و نشاط درونی در آن متجلی می‌شود. زمانه حبیب سماعی البته از طرفی زمانه هجوم تحولات تند ناشی از غربی شدن و مدرن شدن در ایران هم هست. تحولاتی که اکنون می دانیم بسیاری از آنها شتاب زده و بی محتوا بوده اند!
    در موسیقی ایرانی یک نگاه متجددگونه شکل می‌گیرد و خلاصه آن این است که موسیقی ایرانی با موسیقی فرهنگ غالب یعنی غرب درآمیزد و نوشود و تحول یابد و بالاخره از آن حالت قدیمی و کهنه، به زعم استادانی که البته آنها هم ایرانی بودند و چه بسا حسن نیت هم داشتند، به درآید؛ اما به دلایل گوناگون که به اندازه کافی از آن دلایل گفته اند و نوشته اند در این کار اشتباهات بسیاری رخ داد.
    حبیب سماعی اما کاری به این کارها نداشت و سبک نوازندگی او کاملاً اصیل و بدون آلودگی و آغشته شدن به سبک‌های دیگر باقی ماند. او البته نه تنها سبک خود را حفظ کرد بلکه کوچک‌ترین علامتی را که نشان از توجه درونی او به موج جدید موسیقی ایران باشد نیز از خود بروز نداد و علاوه بر اینها گاه به مسوولان موسیقی رادیو و... هم اعتراض‌های شدید و تند می‌کرد که «شما دارید موسیقی ما را از بین می‌برید... »حبیب سماعی علاقه‌ای به ثبت آثارش چه به صورت مکتوب و چه به صورت مصوت نداشت و همواره از این کار دوری می جست!
    او تنها یک بار آن هم شاید به دلیل حفظ شدن صدای یکی از خوانندگان زمانش یعنی «پروانه» به پر کردن صفحه تن داد. از او همین صفحه‌ها باقی مانده اند که مجموع زمان آنها به یک ساعت هم نمی‌رسد. در موارد دیگر حبیب حتی یک بار نواری را که از او ضبط شده بود به لطایف الحیل به دست می‌آورد و آن را از بین می‌برد. اگر چه دلیل این کار را خود حبیب به صراحت به ما نمی‌گوید اما اکنون می دانیم در موسیقی ای که حبیب راوی آن بود شرایط و زمان و مکان اجرای موسیقی بسیار مهم است و در شکل گیری اثر نقش دارد. از این دیدگاه هر اثر ضبط شده تنها تصویری یک بعدی از موسیقی است که ویژه همان زمان ضبط است.
    حتی اگر بلافاصله صفحه دیگری ضبط شود با صفحه قبل تفاوت خواهد داشت چون زمان در حال گذر است. اصولاً در فرهنگ ایرانی تکرار بدون تغییر امری پسندیده نیست. در فرهنگ غربی است که تکرار بدون کوچک‌ترین تغییر مطلوب و گاه ضروری است. در شرق- دنیای قدیم- هر اثر هنری باید با دیگری فرق کند تا باطراوت باشد و اصولاً بتوان به آن هنر گفت..
    زیبایی در شرق به صورت‌های گوناگون و بدون تکرار دقیق متجلی می‌شود و این همانی است که ناخودآگاه حبیب با آن درگیر است. استادان دیگری هم در موسیقی سنتی ایرانی همچون حبیب از ثبت مکتوب یا مصوت آثارشان شانه خالی می‌کردند و اگر چه با نت نویسی و ضبط آثار مخالفت نداشته اما همواره آنها را روش‌های خوبی برای انتقال موسیقی از نسلی به نسل دیگر نمی‌دانسته اند.
    حبیب سماعی البته ویژگی دیگری هم داشت که قدری فهم آن بر ما دشوار است. در تربیت شاگرد نظم و پیوستگی لازم را نداشت و شاگرد نمی‌توانست مدت زیادی با او دوام بیاورد. طرح و سرفصل درس از پیش تعیین شده‌ای نداشت و با توجه به حال خود و شرایط زمانی که شاگرد در محضرش حضور داشت گوشه‌ای را انتخاب می‌کرد و همان را نیز با حالت‌های مختلف اجرا می‌کرد و اهل فن می‌دانند که با این روش چه دشواری هایی برای شاگرد پیش می‌آید. به هر حال این روحیه حبیب بود.
    اما با این همه شاگردانی داشت که با او بیشتر دوست بودند تا اینکه شاگردش باشند. این عده اگر چه به عنوان شاگرد در کلاس او رفت و آمد داشتند اما بنا به ادعای یکی از آنها فقط می‌رفتند که حبیب را ببینند و سازش را بشنوند چرا که با شیوه‌ای که حبیب در کارش داشت چیزی به عنوان آموزش - به معنای رسمی آن - شکل نمی‌گرفت
    اما پس از سال‌ها رفت وآمد به محضر حبیب آن شاگردان- و در واقع دوستان- حبیب، هر یک کم کم با موسیقی حبیب آشناتر شدند و البته صاحب نظر. از بین شاگردان حبیب سماعی، نورعلی برومند، مرتضی عبدالرسولی، قباد ظفر، مهدی ناظمی و ابوالحسن صبا مشهورترین‌ها هستند. حبیب خود همواره از برومند، عبدالرسولی و قباد ظفر به عنوان شاگرد یاد می‌کرد و دیگران را چندان دل سپرده به این کار نمی دید.
    نورعلی برومند البته در این بین دوستی دیرینه با حبیب و خانواده سماعی داشت زیرا منزل پدری آقای برومند محل رفت وآمد استادان زمان از جمله سماع حضور بود و در آن روزگار حبیب هم به منزل پدری آقای برومند رفت وآمد داشت. برومند، نوازنده تار و سه تار، ردیف دان و مردی آگاه نسبت به موسیقی و از شاگردان درویش خان، به مدت دوازده سال با حبیب همراه بود و مضراب‌های او را به خوبی در ذهن داشت. اصولاً شیوه کار حبیب سماعی در ذهن برومند نقش بسته بود. مزیت بزرگ برومند این بود که کاملاً به موسیقی ایرانی آشنا بود و البته روحیه تربیت شاگرد هم داشت و بسیار منظم تر و پیگیرتر به انتقال دانش و هنر خود اهتمام می ورزید. او بود که در زمان تاسیس دپارتمان موسیقی دانشگاه تهران به عنوان استاد این رشته تا سال‌ها به تدریس می‌پرداخت که این نیز خود حکایتی بس طولانی دارد.
    دیگر شاگرد حبیب مرحوم قباد ظفر است که یک مهندس معمار بود و موسیقی را به صورت حرفه‌ای دنبال نمی‌کرد اما به دلیل معاشرت با حبیب، مختصات خوبی از ساز او را به دست آورده بود. آثار ضبط شده از قباد ظفر به خوبی نشان دهنده حضور عالمانه او نزد حبیب هستند. دیگر شاگرد حبیب مرحوم مرتضی عبدالرسولی، پس از فوت حبیب عهد کرد که هرگز دست به ساز نبرد و نبرد!
    مرحوم ناظمی دیگر شاگرد حبیب سماعی است که البته بیش از نوازندگی به ساخت ساز سنتور می‌پرداخت. او بهترین سنتورها را در دوره معاصر ساخته است و تقریباً همه سنتورنوازان برجسته امروز از سازهای او استفاده می‌کنند. ناظمی سنتور خوب می ساخت چون حبیب سماعی او را راهنمایی می‌کرد و این راهنمایی‌ها به گونه‌ای پیش رفتند که بهترین سنتورها توسط ناظمی ساخته شدند. مرحوم ناظمی خود علاقه مند به نواختن سنتور بود اما شرایط زمان به گونه‌ای پیش رفت که او بیش از نوازندگی به ساختن ساز روی آورد. شاید این تقدیر خداوند بود که یکی از شاگردان حبیب هم به ساخت ساز مشغول شود.
    و اما صبا همان «معلم آسمانی» معروف در موسیقی ایران نیز شاگرد حبیب بود. تصویری از صبا در حال نواختن سنتور موجود است که حداقل نوع مضراب‌های او با مضراب‌های حبیب مطابقت دارد. صبا کاری را که حبیب سماعی همواره از آن ابا داشت پیگیری کرد و آثاری از حبیب را مکتوب کرد. مکتوبات صبا شامل برخی ضرب‌ها و آوازهایی است که به گونه‌ای از حبیب روایت شده اند و به نام ردیف سنتور صبا شناخته می‌شوند.
    این ردیف یکی از قدیمی‌ترین ردیف‌های مکتوب است و البته بسیار با ارزش. در ردیف سنتور صبا آثاری از خود صبا هم دیده می‌شوند ولی بیشتر قطعات و گوشه‌ها حال و هوای آثار حبیب را دارند. پس از گذشت چند دهه از نشر ردیف‌های صبا برای سنتور اکنون دلیل نگرانی و حساسیت حبیب نسبت به مکتوب نشدن آثارش بر ما روشن تر شده است! بنا به شواهد موجود تقریباً تمام آموزشگاه‌های موسیقی ساز سنتور را از طریق ردیف‌های صبا تعلیم داده اند یا دست کم هنر جویان متوسط را با این ردیف مکتوب آشنا کرده اند. اما عملاً هیچ شباهت و سنخیت قابل قبولی در کار این شاگردان با کار آن استاد - حبیب سماعی- حاصل نشده است، زیرا موسیقی وقتی مکتوب می‌شود، بسیاری از ظرافت‌های آن از دست می‌رود. به هر روی کسی نمی‌تواند صرفاً با اتکای به ردیف‌های مکتوب صبا نوازنده خوبی در سنتور- با مختصات نوازندگی حبیب سماعی- باشد. این ردیف‌های مکتوب، اگر چه در آموزش چندان مناسب به نظر نمی‌آیند اما به لحاظ دیگری بسیار با اهمیت هستند. اگر کسی شیوه حبیب سماعی را به صورت سینه به سینه نزد استادی که به آن شیوه مسلط است درک کرده باشد چه بهره‌ها که از این ردیف مکتوب نمی‌برد!
    مجید کیانی استاد ردیف و ساز سنتور که مدت هشت سال شاگرد مرحوم برومند بوده و شیوه حبیب را از طریق این استاد آموخته است از کسانی است که از این ردیف مکتوب بهره گرفته است. ایشان «ضربی‌های حبیب سماعی» را که شامل بیست قطعه از آثار این استاد است، منتشر ساخته است. پنج، شش قطعه از زیباترین قطعات این مجموعه مستقیماً از ردیف‌های مکتوب صبا گرفته شده اند.
    این قطعات را دیگران هم اجرا کرده و می‌کنند اما همه شاهد هستیم که پختگی و بلاغت این مجموعه را ندارند. با این مقایسه‌ها می‌توان قدری حساسیت حبیب را در عدم ثبت و ضبط آثارش درک کرد. او می‌دانست که با نوشتن و ضبط کردن بسیاری از ویژگی‌های فیزیکی آثارش اگرچه ممکن است منتقل شوند اما روح اثر انتقال نمی‌یابد و در آفرینش یک اثر هنری این «روح» است که باید به کار دمیده شود!
    آثار حبیب سماعی به لحاظ هنری دارای چند ویژگی مهم هستند. اولین ویژگی مربوط به نوع صدادهی مضراب‌ها است. مضراب‌های او چوبی و با سری بزرگ و بدون پوشش بودند. او تلاش نمی‌کرد که با افزودن پوشش روی مضراب‌ها صدای سنتور را از حالت درخشندگی خارج کرده و مثلاً شبیه به پیانو کند زیرا نوع صدا در فرهنگی که حبیب در آن پرورش یافته است باید کاملاً شفاف و بلورین باشد.
    بعد از حبیب سماعی استادان سنتور پوشش هایی از جنس نمد، پارچه، چرم و... به مضراب‌ها افزودند. این اقدام بیش از هر چیز نشانه تفاوت تفکر مردی مثل حبیب با استادان دیگر است. در تفکر حبیب اصالت جنس صدا بسیار مهم است و در تفکر بعد از حبیب تغییر این اصالت البته اهمیت یافته است. هر کدام این شیوه‌ها مبانی فلسفی و فکری خاص خود را دارند که البته خوب است در جای خود شرح داده شوند تا هر کدام در جای خودشان بنشینند.
    دیگر ویژگی موسیقی حبیب در نوع وزن انتخابی براساس ادوار ایقاعی قدیم است که در مقایسه با موسیقی دوران تجدد در ایران که وزن در آن با تئوری‌های غربی توجیه می‌شود، هرچند در ظاهر یکی است، ولی در نهایت بسیار تفاوت دارد!.
    وزن تصنیف‌ها و ضربی‌های حبیب را نمی‌توان با پایه‌های ریتمی موسیقی غربی توجیه کرد زیرا دست کم زمان بندی نواخت ضربات قوی و ضعیف در این روش به غلط ثبت می‌شود. شاید بتوان گفت مکتوب کردن آثار حبیب به مدد تئوری موسیقی غربی «حداقل ها» را در آثار او به ثبت می رساند نه برخلاف باور عده‌ای «حداکثرها» را. ویژگی سوم آثار حبیب در چگونگی گردش نغمات- ملودی- است. آثار او درست مطابق دیگر آثار موسیقی قدیم ایران در محدوده دانگ قرار دارند؛ برخلاف آثار دوره تجدد که در محدوده گام شکل می‌گیرند. موسیقی حبیب دانگ به دانگ جلو می‌رود و از انگاره‌ها و واژه‌های اصیل موسیقی ایران بهره می‌برد و از هر گونه پرش و پراکندگی، حرکات آکروباتیک و نمایشی به دور است.
    نقل است که وقتی حبیب در مجلسی شروع به نواختن می‌کرده، هر شنونده تا پایان اجرا به همان حالت بی حرکت باقی می مانده. استادان بارها دیده اند که چگونه وقتی حبیب ساز می‌زده قند در یک دست و چای در دست دیگر کسی که شنونده اوست تا پایان اجرا باقی می مانده است. پس حبیب توانایی و ویرتئوزیته انجام حرکات نمایشی و سرگرم کننده را داشته است. اما وی هرگز از توانایی بالای خود در نوازندگی برای خودنمایی، مجلس آرایی و عوام فریبی استفاده نمی‌کرده و به دنبال بیان و القای یک موسیقی متعالی و پرمحتوا و متمرکز بوده است. چهار مضراب شوری که در مقدمه یکی از صفحه‌های ضبط شده از وی شنیده می‌شود این نکته را به خوبی نشان می‌دهد.
    این چهار مضراب اگرچه برای شنونده آرام، پویا، ساده و صریح می نماید اما در مقام عمل و اجرا سهل و ممتنع است. یعنی الگوی آن ساده ولی بیان محتوای معنوی درونی آن به غایت دشوار است. در واقع در شیوه نوازندگی حبیب سماعی، هنرمند در مقام بیان اندیشه‌ای والا و معنوی، از جمله‌ها و واژه‌های ساده بهره می‌گیرد که در برخی شیوه‌های معاصر این موضوع کاملاً برعکس می‌شود و هنرمند در بیان مساله‌ای ساده و سطحی از حرکات بسیار پیچیده و آکروباتیک منفعت می جوید که با لحاظ کردن برخی از امکانات موسیقی ایرانی، این نوع نوازندگی در واقع نقابدار می‌شود به طوری که برای شنوندگان عام تغییر شیوه بیان هنری در دوره معاصر دیگر قابل تشخیص هم نیست.
    عنصر دیگر ساز سماعی تزئین است. او در اجرا از ضربات بسیار ظریف دست چپ کمک می‌گیرد که حتی در صفحه‌های ضبط شده به خوبی شنیده نمی‌شوند. ثبت این ظرافت‌ها در مکتوبات بسیار دشوار و گاه ناممکن است. شیوه حبیب سماعی به دلیل وجود این تزئینات کوچک و بسیار مهم به هیچ وجه یک شیوه صاف و ساده و عادی نیست. هر ضربه او دارای نوعی تزئین درونی یا بیرونی است که منهای آن اصلاً قابل تصور نیست. در واقع هنر او- یا هنر موسیقی ایرانی- از همین ظرافت‌ها و نحوه پرداخت آنها آغاز می‌شود و شکل می‌گیرد.
    می گویند وقتی حبیب چند مضراب ساده با یک دست روی ساز می‌زد، تا کوک بودن آن را امتحان کند همان چند مضراب ساده بسیار زیبا، دلنشین، عمیق و درونی بوده اند. این را نورعلی برومند می‌گوید که خود استاد مسلم موسیقی ایرانی است!
    باری، در عالم موسیقی ایرانی نام هایی هستند که امروزه کمتر آنها را می شنویم و هنرجویان سازی مثل سنتور شاید در برخی از مکتب‌ها تا سال‌ها نامی از سماعی هم نشنوند حال آنکه او به راستی سنتور را همانند محمد صادق خان و سماع حضور احیا کرد. امروز دیگر نگران انقراض سنتور نیستیم اما جای دارد تا در این محدوده از تاریخ موسیقی ایرانی نسبت به بازشناسی شیوه و نوع تفکر حاکم بر موسیقی استادانی چون سماعی همت کنیم و از شناخت گذشته راهی برای آینده بهتر در موسیقی ایرانی باز کنیم.
    ای مزدا!
    آنگاه که تورا با چشمان خود دریافتم در نهاد خویش به تو اندشیدم:که تویی نخستین و پسین هستی و پدر منش نیک!
    که تویی دادار درست راستی!
    که تویی داور کردار های جهان!

  13. 4 کاربر برای این پست از dari_santuri تشکر کرده اند:


  14. #7
    dari_santuri آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    55133
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    30
    نوشته ها
    58
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    72
    93 بار تشکر شده در 43 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ادامه مطالب راجب سماعی:
    پس ازتاسیس ایستگاه فرستنده رادیو در تهران یکی از نوازندگان چیره دست این دستگاه حبیب سماعی بود. ولی حیف که قدر این استداد رو ندوستن و عاقبت به خاطر مشکلات مالی رادیو رو ترک کرد. و هزاران شیفته سنتور او هم نپرسیدند سماعی کجاست! پس وقتی حبیب میگفت:کسی قدر مرا نمیداند چرا سازی بزنم که ارزش آن نا معلوم است! کاملا حق داشت!
    وقتی انجمن موسیقی ملی در سال 1323 تاسیس شد سماعی جزء کسانی بود که به عنوان موسس انجمن وارد شد و چهار مرتبه در اردیبهشت و خرداد و مهر آن سال در کنسرت های انجمن شرکت کرد. ولی همین که قرار شد انجمن ثبت شود و اعضا رسما عضویت خود را اعلام کنند او کناره گیری کرد و حتی از سهمی که در صندوق انجمن داشت هم صرف نظر کرد. واقعا شخصیت پیچیده ای داشته اند این استاد! اکثر کارهاشون قابل درک نیست!
    سماعی سه فرزند داشت به نام های توران منوچهر و نیتا. که برای توران و منوچهر هیچ کوششی برای آموزش موسیقی نکرد!
    حبیب بسیار به نیتا علاقه داشت ولی این کودک در سن یکسال و نیمه فوت کرد و حبیب بسیار دلشکسته شد . سماعی و همسرش به قدری متاثر شدند که به زیارت عتبات در عراق رفتند تا قدری داغ خود را تسکین دهند!
    پس از مدتی هم به نهران بازگشتند. بعد از آن قبر کودک زیارتگاه حبیب شده بود و خاک سرد او را با قطرات اشک گرم خود آبیاری میکرد!
    ویرایش توسط dari_santuri : Thursday 29 March 2012 در ساعت 04:18 PM
    ای مزدا!
    آنگاه که تورا با چشمان خود دریافتم در نهاد خویش به تو اندشیدم:که تویی نخستین و پسین هستی و پدر منش نیک!
    که تویی دادار درست راستی!
    که تویی داور کردار های جهان!

  15. 2 کاربر برای این پست از dari_santuri تشکر کرده اند:


  16. #8
    dari_santuri آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    55133
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    30
    نوشته ها
    58
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    72
    93 بار تشکر شده در 43 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    در پست بعدی نظر استاد خالقی راجب سماعی رو میزارم.
    ویرایش توسط dari_santuri : Thursday 29 March 2012 در ساعت 04:25 PM
    ای مزدا!
    آنگاه که تورا با چشمان خود دریافتم در نهاد خویش به تو اندشیدم:که تویی نخستین و پسین هستی و پدر منش نیک!
    که تویی دادار درست راستی!
    که تویی داور کردار های جهان!

  17. 2 کاربر برای این پست از dari_santuri تشکر کرده اند:


  18. #9
    dari_santuri آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    55133
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    30
    نوشته ها
    58
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    72
    93 بار تشکر شده در 43 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سماعی مردی بود بسیار با ذوق و هنر دوست. دو صفت ممتاز او میهمان نوازی و صمیمیت و خلوص باطن بود. کمتر از ساز کسی تعریف میکرد و از میان استادان و موسیقی دانان هم عصر خود برای شخص ابولحسن صبا که از دوستان ممتاز او بود شخصیت بسیار قائل بود . سنتور سماعی یعنی مجموعه ای از استعداد و لطف و ذوق و مهارت و تبحر و زیبایی . سماعی در یک مجلس میهمانی کمتر وقتی بیش از یک بار ساز میزد ولی در همان یک دفعه همه را فریفته و مجذوب میساخت. یک ساعت ساز حبیب راحضار بدون ذره ای تکلم با کمال دقت میشنیدند سنتور حبیب به قدری متنوع و جذاب بود که کمتر نظیر آن دیده شده است. حبیب وقتی تصمیم میگرفت خوب ساز بزند غوغا میکرد هیچ سازی در مقابل او قدرت خودنمایی نداشت نه تنها ما ایرانی ها بلکه تمام خارجی هایی که ساز او را میشنیدند سراپا گوش میشدند!
    ویرایش توسط dari_santuri : Thursday 29 March 2012 در ساعت 04:26 PM
    ای مزدا!
    آنگاه که تورا با چشمان خود دریافتم در نهاد خویش به تو اندشیدم:که تویی نخستین و پسین هستی و پدر منش نیک!
    که تویی دادار درست راستی!
    که تویی داور کردار های جهان!

  19. 4 کاربر برای این پست از dari_santuri تشکر کرده اند:


  20. #10
    dari_santuri آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    55133
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    30
    نوشته ها
    58
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    72
    93 بار تشکر شده در 43 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام خدمت دوستان
    بابت وقفه ای که پیش اومد معذرت میخام
    تو پست بعدی یه مطلب از علی دشتی(که از نویسندگان هست) میزارم که سنتور سماعی رو توصیف کرده.
    راجب علی دشتی
    :علی دشتی از نویسندگان مشهور که در سال 1274 در شهر کربلا متولد شد و در سال 1298 به ایران آمد و نویسندگی را در شیراز با مقاله ای در روزنامه فارس آغاز کرد.
    ای مزدا!
    آنگاه که تورا با چشمان خود دریافتم در نهاد خویش به تو اندشیدم:که تویی نخستین و پسین هستی و پدر منش نیک!
    که تویی دادار درست راستی!
    که تویی داور کردار های جهان!

  21. 2 کاربر برای این پست از dari_santuri تشکر کرده اند:


  22. #11
    dari_santuri آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    55133
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    30
    نوشته ها
    58
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    72
    93 بار تشکر شده در 43 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    افسوس! سرپنجه هنرمند حبیب بیهوده روی سیم های سنتور شور وعشق میریخت. ضجه های امل و آرزو در فضای نیم خاموش سالن می پیچید وخانم های به ظاهر علاقه مند به موسیقی با لباس فاخر در گوش هم نجوی داشتند غیبت می کردند و شیطنت و تمسخر می پاشیدند. تبسم و خنده ها خالی از روح و حاکی از جلافت و سبک مغزی سیماهایی که بی خیال و بی اعتنایی به هنر و تعبیت کورکورانه از مد پسندهای عمومی آنها را بی حالت و متعارفی کرده بود مرض خودنمایی و احتیاج مبرم به این که خود را فاقد احساس و تاثر نشان بدهند… موسیقی در میان این همه تصنع و تکالیف و ریا می مرد!
    بی اختیار به یاد روزی افتادم که برای اولین دفعه سنتور حبیب را شنیدم و مضراب های سحار این هنرمند روی سیم های ساز بلکه روی اعصاب متهیج من فرود آمد. آنجا دیگر از عمارت های چند طبقه و غوغای اتومبیل اثری نبود. خارج از محیط غبار آلود تهران بهاری بود و سبزه یی. آفتاب اردیبهشت دره کرج را حیاط و طراوت داده بود درختان بید و تبریزی با قامت بلند و پر از موج و ارتعاش ما را احاطه کرده بودند. نسیم های پاک و خنک از راههای دور از مرتفعات مجهول و آرام البرز نفس زنان سرازیر شده گیسوان بید مجنون را پریشان ساخته و با شاخسارهای سبز سپیدار همهمه ای راه انداخته و فرار میکردند.
    همه خاموش و بی حرکت به این اشعار بی کلمه یی که مضراب حبیب روی سیم های سنتور می پاشید گوش میدادیم. نه آنها را می نوشیدیم همان طوری که اشعه تشنه آفتاب بامدادان قطرات شبنم را می مکند.
    تمام آن احلام و تخیلات مبهمی که در اعماق روح انسان مکتوم است و شخص با آن که آن ها را کاملا حس می کند هیچوقت نمی تواند بیان کند زیرا هنوز الفاظی برای آنها ساخته نشده است تمام آنها را سنتور می گفت این ضربت های متوالی و موزون مثل این که بر اعصاب ما نواخته می شد ارتعاشات سیم های سنتور مثل این که انعکاس ضربان قلب بود. گاهی روح سرکش و غیر قانع ساز زن پرواز میکرد به اوج طغیان و شور خود می رسید بعد آهسته آهسته فرود می آمد مثل زمزمه امواجی که روی شنزار ساحل خاموش میشود.
    دست و پنجه چالاک او با سهولت باور نکردنی با روح ما بازی میکرد آرام ترین و ساکنترین اعماق وجود ما را به تلاطم و اضطراب می انداخت آرزو های خفته را بیدار و آمال مرده را زنده میکرد.
    آیا دریغ نیست که این سر پنجه روزی از کار افتاده و این دست ها خاک شوند؟
    این صفحه بی حس و بی حیات در زیر مضراب او جان پیدا کرده بودمثل یک قلب طوفانی کانون طپش و هیجان شده بود. این سیم های گنگ و خاموش به نوا در آمده عشق را با تمام نا کامی ها و گریه ها با تمام وجد ها و خنده ها با تمام نگرانی ها و اضطراب ها با تمام شکوه ها و ارتعشات روحی انسان برای ما حکایت میکرد.
    این صفحه خاموش و بی جان زیر دست نوازنده سحار حافظ را به ما نشان میداد. حافظ را با همه استغنا و بلندی همت با تمام آن وارستگی ها و بی اعتناعی به کوچک فکری های بشر حافظ را با تمام طرب لاقیدی و با هموم و مرارتی که زندگانی به او بخشوده بود با همان تبسم پر از شفقت مردمان پخته و مجرب که دیگر نا ملایمات زندگانی برای آن ها چیز تازه ای نیست با همه آن شوخ طبعی ها که میخواهند ما را با زندگانی آشتی داده و برای تحمل مشقات آماد کند حافظ را با تمام ظرافت و علو فکر به ما نشان میداد.
    از سنتور ضجه آبشار زمزمه جویبار همهمه شاخسار و حتی سکوت مرموز و پر از حرکت شب های تابستان را میشنیدیم.
    میگویند:موسیقی ما محزون است. آری محزون است. تا امال انجام نشده در سینه ما مطلاطم است تا آرزو و تمنا روح ما را مضطرب و نگران میدارد تا ناکامی دیدگان ما را به اشک آلوده میکند و تا تقدیر بیش از اراده در سرنوشت ما موثر است ما موسیقی های محزون را دوست میداریم.
    خیال میکنند موسیقی محزون روح ما را محزون ساخته یا شعر حافظ و سعدی مردم را درویش و بی اعتنا به امور دنیا کرده است. آیا نمشد طور دیگر فکر کرد یعنی روح محزون ما این موسیقی هموم انگیز را به وجود آورده است؟ما اگر حافظ را دوست میداریم برای این است که ایینه روح ما است و صورت اعمال و مشتهیات خود را در آن مشاهده میکنیم. موسیقی محزون سرگذشت ما است و قصه روح و قلب ما را میسراید. در روح ما مخصوصا در زوایای تاریک و نامریی روح ما احساسات گوناگون تمنیات مجهول و آرزو هایی خوابیده است که حتی خود ما هم از آن اطلاع نداریم. قوه عقل و ادراک که یگانه وسیله درک حقایق اشیا است به این مخازن تاریک و انباشته از خواهشهای نفس دسترسی ندارد نمیتواند آنها را بفهمد و از یکدیگر تفکیک کند. اگر هم بتواند و بر آنها دست یابد نمیتواند آنها را بیان کند زیرا یگانه وسیله یی که برای افهام در دست ما گذاشته اند کلمات است و کلمات برای مدرکات و معقولات وضع شده است نه برای احساسات. کلمات کوچتر از معانی است. کلمات به مفاهیم تعیین و محدودیت میدهد و آنچه در روح ما موج میزند تعیین و محدودیت پذیر نیست.
    شعر چون به طور مبهم و کلی و به وسیله تقریب و تشبیه به این مکنونات دست میزند. تا یک درجه میتواند دورنمایی از آنچه در اندرون متلاطم ما می گذرد به دیگران نشان دهد. از شعر قادرتر موسیقی است زیرا از قید و محدودیتی که کلمات ایجاد میکند آزاد است دیگر نمی خواهد بحر را در کوزه بریزند یا صدا با این ضربت متوالی و موزونی که بر سیم های سنتور می زنند تا قعر این دریای ژرف متلاطم می کنند. موسیقی درقلمرو عواطف و احساسات از هر شعری فصیح تر و از هر محرکی توانا تر است.
    موسیقی عشق است اما عشق عاری از ماده و تجسم . موسیقی زبان احساس و عواطف و قوی ترین و حتی می توانم بگویم فصیح ترین وسیله نشان دادن چیز هایی است که ما احساس می کنیم. موسیقی عشق است ولی عشق مجرد و کلی!
    عظمت موسیقی در این است که مطلق و مجرد است یعنی این حدود و اعتباراتی که فرد را به وجود می آورد آن را محدود نمی کند این چیزهایی که به فرد محدودیت و تعیین می دهد و همان تعیین و محدودیت موجد خوبی ها و بدی ها و زشتی ها و تنافر ها ناهمواری ها و ناجوری ها می شود این ها در ساحت موسیقی راه ندارد نمی تواند آن را کوچک و فانی و تحقیرکند نمی دانم این معنی را که در ذهنم متلاطم است نشان بدهم. آیا نگاه زنی را که که به شما حلال است و دوست می دارید دیده اید ؟ چقدر بلند و فاخر و عظیم است وقتی همین زن لب به سخن می گشاید و می خواهد نگاه خود را تکذیب کند یعنی در حدود مقررات حرف بزند چقدر کوچک و خفیف و مسکین شده یک مرتبه از اوج ان تپه ای که آفتاب و آسمان لاجوردی طراوت نسیم آن را زینت میدهد به دره تاریک و مرطوب عادیات می افتد.
    فرق میان عشق مجرد از شائبه جسم و ماده با آنچه در زندگی مشاهده میکنیم اینطور است بلکه قدری فاحش تر شبیه آن چیزی است که انسان در رویا میبیند یا قلم یک نویسنده توانا و هنرمندی آن را در طی داستان شیرین یا شعری حساسی ترسیم میکند. یعنی بر عکس حقایق و مشهودات فقط جنبه خوب و زیبا را نشان میدهد آنچه که فکر کمال پسند بشر دوست میدارد درست میکند-عشقی که مولود قوه آفرننده خیال است نه مخلوق ناقص و نیمه تمام طبیعت موسیقی عشق و هر احساس دیگر را به این شکل و به این درجه از کمال ایجاد میکند.
    موسیقی همان چیز را در ذهن ما مصور میکند که در فلسفه قدیم مثل افلاطونی میگفتند و فکر وسیع فیلسوف یونانی میخواست برای هر چیز یک حقیقت مجرد وکلی و عاری از حقارت حدود و قیود ماده درست کند.
    یک آهنگ موسیقی وقتی به شما غرور میدهد ین غرور عاری از خود نمایی و خود پسندی و کو چک فکری و مزاحمت عزت نفس سایرین است.
    آهنگ دیگر وقتی به شما طرب و نشاط میبخشد این و طرب و نشاط از شائبه تسلط و تعدی بر دیگری از حقارت و سبک مغزی و جلافت و استهزاء مبری است.
    من میدانم آنچه حس میکنم نمیتواتنم بنویسم ! اگر میتوانستم آنچه حس میکنم بنویسم این تمجید و ستایش را از مضراب حبیب نداشتم زیرا قلم من هم مانند مضراب او آنچه در قعر تاریک و نا محسوس میگذرد تعبیر کند. شادروان امیر جاهد مینویسد:سنتور یکی از قدیمی ترین و کامل ترین ساز ایرانی است که وضع جالب و صدای خوش و مطبوع دارد. سرآمد اساتید نامی سنتور محمد صادق خان سرورالملک و پس از وی مرحوم سماع حضور و دیگری آقا میرزا علی اکبر معروف به شاهی بود که در نواختن آن نبوغ خاصی داشتند. استاد ماهر دیگر معاصر حبیب سماعی فرزند سماع حضور بود که در 12 سالگی مانند استاد قبلی هنر نمایی میکرد. حبیب سماعی نیز صدای نازک و مطبوعی داشت که حقا مخصوص خود او بود.
    حبیب سماعی در خراسان از سنتور دوری گزید همیین که به تهران آمد دوستان و ارباب ذوق دورش را گرفتند وی صدای روح پرور سنتور را با آواز فرشتگان توام می ساخت و جذبه مخصوصی به وی دست میداد که در آن هرچه مینواخت در کمال مهارت و استادی و همه بکر و بدیع بوددیری نپایید که استاد گرفتار بیماری ممتد گردید و در سال 1325 بدرود زندگی گفت.
    ویرایش توسط dari_santuri : Friday 6 April 2012 در ساعت 04:07 PM
    ای مزدا!
    آنگاه که تورا با چشمان خود دریافتم در نهاد خویش به تو اندشیدم:که تویی نخستین و پسین هستی و پدر منش نیک!
    که تویی دادار درست راستی!
    که تویی داور کردار های جهان!

  23. 5 کاربر برای این پست از dari_santuri تشکر کرده اند:


  24. #12
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    63584
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    نوشته ها
    10
    میانگین پست در روز
    0.00
    تشکر از پست
    5
    7 بار تشکر شده در 4 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    مرسی دوست عزیز از معرفی این استاد بزرگ
    ولی مثل همیشه آدم متاثر میشه که چرا کمتر کسی قدر این استاد عزیز رو میدونسته
    میشه برای معرفی بیشتر استاد قطعات صوتی و نت هایی از ایشون بذارید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نکاتی در مورد خرید سنتور
    توسط Prana در انجمن سنتور
    پاسخ: 25
    آخرين نوشته: Thursday 20 September 2018, 05:39 PM
  2. پاسخ: 71
    آخرين نوشته: Monday 12 March 2018, 08:14 AM
  3. شناخت سنتور ( بیوگرافی )
    توسط z_m در انجمن سنتور
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: Tuesday 26 April 2011, 06:50 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •