0
ظهور عصر صبا مصاد? با عصري بود كه «تار» ساز رسمي موسيقي ايراني قلمداد ميشد
«تارنوازي» در موسيقي عهد ناصري پيشهاي رايج و رسمي بود؛
تار همواره شاه و سلطان سازها قلمداد ميشد، اندك بودند كساني كه توانستند
در ديگر سازها، همتاي نوازندگان تار، جريانآ? رين و آ? ريننده آ? رينشهاي نوين باشند
حضور صبا باعث شد بقيه سازها رونق بگيرند
به طور مثال كمانچه، سازي،خارج،
ني، سازي ابتدايي و
سنتور، سازي متروك و
بالاخره تنبك سازي پا منقلي بود كه عمدتاً ا? راد گمنام بر آن مينواختند.
در ص? حات بهجا ماند از موسيقي آن دوره با نوازندگان معرو? آن زمان مانند درويش خان، كساني ضرب ميگر? تند كه
كمتر از موسيقي ايراني اطلاع داشتند و
از قضا مرحوم خالقي در «سرگذشت موسيقي ايران» به اين خلأ اشاره ميكنند.
مرحوم صبا در اين ? ضا بود كه نه تنها ويلون را احيا، بلكه
آن را متناسب با نواي ايراني [سازي] رسمي و رايج كرد
و غريب به دو نسل را تحت تأثير خويش قرار داد،
تا جايي كه ديگر كمتر كسي رغبت انتخاب «تار» به عنوان ساز اصلي خويش را داشت
ساز ويلون در اواخر سلطنت ناصرالدين شاه به ايران آمد.
نوازندگان اين ساز در ايران يا به شيوه غربي يا
آن را متناسب با ساز آرشهاي ايراني يعني «كمانچه» مينواختند..
ويلون، سازي است كه تنها معطو? به يك ? رهنگ موسيقي خاص نيست
، بلكه سازي ? راملي و بينالمللي است، كه
هر ? رهنگ موسيقايي ميتواند آن را متناسب با نوا و نغمههاي موسيقايي خود، بومي سازد.
چرا كه ساز ويلون با 5/4 اكتاو در بردارنده كي? يت و وسعت صدادهي بسيار بالايي است
كه به راحتي ميتواند قابليتهاي موسيقي هر ? رهنگي را بازتاب دهد.
«يهودي منوهين» نوازنده برجسته ويلون ميگ? ت:
«هر سازي كه بتواند ويژگيهاي موسيقي ملي كشوري را عرضه كند، ميتوان آن را جزء سازهاي آن سرزمين به شمار آورد. »
ويلون در صدر اين نوع سازها قرار دارد
كه به خوبي ويژگيهاي موسيقي ملل را بازتاب ميدهد.
حكايت جذب ويلون در ايران نيز از اين انديشه نشئت ميگيرد
وي در اثر آشنايي با رموز نواختن ويلون و نيز قريحه
حسن سليقه و عمق اطلاعاتي كه در موسيقي ايراني داشت به خوبي دريا? ت كه
ويلون با تن درخشان و گستره وسيع صوتي براي اجراي موسيقي ايراني كاملاً مناسب است
و حالات و الحان موسيقي ملي را به خوبي عرضه ميكند.
به همين جهت بود كه صبا
آنچه را كه ميدانست به ويلون انتقال داد و يك مكتب مخصوص براي اين ساز خوشصدا ايجاد كرد.
او در مصاحبهاي كه به همراه ? رامرز پايور در راديو حضور داشت
و در پايان نيز قطعه «گ? توگو» را با ويلون همراه با سنتور «پايور» نواخت،
گ? ت: «قبل از اينكه شروع به مشق ويلون كنم،
با سازهاي ايراني از جمله سهتار، تار، سنتور و ضرب آشنا شدم. حتي قدري هم كمانچه زدم و بعداً
اطلاعات خويش را به ويلون انتقال دادم و تقريباً مكتب مخصوصي براي ويلون ايجاد شد
و كتابهايي نيز در اين خصوص نوشتم و انتشار دادم. »
. صبا ميگ? ت: قبل از تأسيس مكتب موسيقي وزيري، ويلون به طرزي مغشوش نواخته ميشد
(يعني از روي كمانچه) و
نوازندگان اين ساز به هيچ وجه به عظمت تكنيك و به ويژه تكنيك آرشه ويلون پي نبرده بودند
و من كه موسيقي ايراني را با سازهاي ديگر نواخته و مطالعه كرده بودم و
نيز از متدهاي اروپايي براي پوزيسيونها و نواختن ويلون است? اده كرده بودم،
اطلاعات خود را به ويلون انتقال دادم
.
وي خود نخستين كسي بود كه پس از
مدرسه عالي موسيقي كلنل وزيري به ت? كيك شيوه نواختن ويلون با نواختن كمانچه پرداخت
. جداسازي شيوه نواختن اين ساز اروپايي از نواختن كمانچه كه سازي ايراني بود،
مورد تأييد وزيري نيز قرار گر? ت و از آنجا بود كه مكتب صبا تدوين و تكوين يا? ت.
علاقه مندي ها (Bookmarks)