لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: مطلبی از بیژن عارفی

  1. #1
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    55272
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    نوشته ها
    44
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    42
    51 بار تشکر شده در 26 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 5/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض مطلبی از بیژن عارفی


    0 Not allowed! Not allowed!
    ... ور نه با تو ماجراها داشتيم

    گفت‌وگو، آيين درويشي نبود ...

    كسي نيست كه اهل سنتور باشد و استاد بيژن سيد عارفي را نشناسد. عارفي مردي است هنرشناس و صنعتگري بي‌بديل با اخلاقي همچون سيلاب‌هاي بهاري پاك و خروشان، كه از رنگ دريا و دورويي مرسوم در زمانه ما حتي در حد قطره‌اي برنگرفته است.
    گوشه‌نشيني او از محيط ملال‌آور «حرفه‌اي‌هاي» موسيقي، دست جوان‌ها را از حضور او كوتاه كرده؛ ولي آن‌ها كه بايد عارفي را بشناسند، خوب مي‌شناسند و لحظه‌اي هم فرصت صحبت با او را از دست نمي‌دهند. بيژن عارفي چنين هنرمندي است و ما خوشحاليم كه در سال 1385 به ما افتخار داده و براي ما مطلبي نوشته‌اند.
    ممكن است نوع مطالب و نحوه عرضه آن‌ها براي دوستداران هنر استاد ارجمند، جناب آقاي مشكاتيان، آزاردهنده باشد، ولي بايد توجه كنيم كه اين مواجهة استادي است با استادي ديگر و هر دو هم‌نسل و هم‌دوره (دانشکده هنرهای زیبا) ، و صدالبته باب جواب براي جناب مشكاتيان و يا افراد ذي‌صلاحيت باز است و مقام موسيقايي محلي است براي اطلاع‌رساني و خدمت‌گزاري هر دوي اين اساتيد كه نور چشم ما هستند.

    ■ تكنيك نوازندگي سنتور در ايران، مكتب غني و خاص خودش داشته و دارد و اين ميراثي است كه طي ساليان سال سينه به سينه از نسلي به نسل ديگر منتقل گرديده و با گذشت قرن‌ها به رشد و تكامل فعلي خود رسيده است. از جمله استادان بنام قرن گذشته بايد از مرحوم صادق‌‌خان و سماع حضور و فرزندش حبيب سماعي نام برد و از كسي كه نقش مؤثر و شايان توجه در حفظ و انتقال مكتب سنتور در زمان خود داشته باشد بايد به روانشاد استاد ابوالحسن صبا اشاره كرد كه تمام مطالبي را كه از مرحوم حبيب سماعي آموخته بود با حفظ اصالت‌هاي مضرابي به صورت رديفي كه تمام گوشه‌هاي اصلي دستگاه‌ها و آوازها را دارد به خط نت درآورد و علاوه بر ايشان از شاگردان ديگر حبيب سماعي از جمله حسين صبا و قباد ظفر و پرويز نجومي و چند تن ديگر هم آثاري به صورت نوار و نت باقي مانده است و افزون بر اين‌ها چند صفحه گرامافون از ساز حبيب سماعي و يك لوله فونوگراف هم از نوازندگي سماع حضور پدر موجود است. محتواي اين مجموعه و‌ آثار سبك و روشن و تكنيك صحيح و اصيل نوازندگي سنتور در ايران را رقم مي‌زند كه همان ميراثي است كه قبلاً به آن اشاره شده و ملاك و معيار براي نوازندگي سنتور محسوب مي‌شود. هر علم يا هنري در كليات خودش از قواعد و فرمول‌هايي تبيعت مي‌كند كه قابل آموزش و يادگيري است و لازمه كار مورد نظر كه به عنوان زيربناي آن كار محسوب مي‌شود.
    اگر كسي ذاتاً ذوق پرداختن به شعر را دارد لازم است كه ادبيات و عروض را كاملاً بداند و ميزان آگاهي به علوم ادبي نقش مؤثري در كار آن دارد.
    موسيقي اصيل ايراني، هنري تفنّني نيست كه هركسي به دلخواه خودش هر طوري كه مي‌خواهد عمل كند. طي ساليان سال رشد كرده و به تكامل رسيده است مثل هر زباني براي خودش دستورها و قواعدي دارد كه بايد كاملاً رعايت شود و در غير اين صورت، موسيقي تبديل مي‌شود به ديمي‌ساز زدن كه متأسفانه سال‌هاست كه به علت گستردگي موسيقي اصيل و پيچيدگي و تخصصي بودن تكنيك نوازندگي هر ساز براي خودش و نداشتن آگاهي مردم از اين موارد (كه نمي‌شود از آن‌ها توقع هم داشت چون نياز به سال‌ها مطالعه و پژوهش دارد). عده‌اي سودجو، براي پيش بردن مقاصد خودشان، ناآگاهي‌ها و نقص‌ها و ناتواني‌هاي اجرايي خودشان را به نام سبك نوازندگي از طريق راديو و تلويزيون و نوار به خورد مردم مي‌دهند و عده‌اي هم براي خالي كردن عقده‌ها و غرض‌ورزي‌ها و حسادت با توجه به موقعيتي كه دارند، (كه اگر كارشناسي شود معلوم مي‌شود كه ساختگي است) ، اين اشخاص را استاد خطاب مي‌كنند و مورد تأييد هم قرار مي‌دهند و تبليغات راه مي‌اندازند. اين اصلي‌ترين موضوعي بود كه در زمان‌هاي گذشته هم باعث دلسردي استادي چون حبيب سماعي شد و به انزوا و گوشه‌گيري او انجاميد و در نتيجه قسمتي از دانسته‌هايش را به كسي ياد نداد و آن آموزه‌ها به خاك رفت.
    لازم به تذكر است كه نوازندگي سنتور با ساير سازهاي ايراني فرق عمده دارد. مضراب‌هاي چپ و راست‌ در تار و سه‌تار هر دو با دست راست زده مي‌شود، راست به پايين و چپ به بالا كه در تار و سه‌تار جاي چپ و راست‌ها عوض مي‌شود ولي چون با يك دست زده مي‌شود شدت نواخت آنها عملاً با صدايي كه از مضراب ديگر سازهاي ايراني درمي‌آيد فرق زيادي ندارد ولي در سنتور مضراب راست با دست راست و مضراب چپ با دست چپ زده مي‌شود و چون قدرت دست راست بيشتر از قدرت دست چپ است صدايي كه از ساز در مي‌آيد خيلي فرق مي‌كند. اجراي تكيه‌ها با مضراب چپ شروع مي‌شود و مضراب با دو دست زده مي‌شود يعني ساز دومضرابي است و با توجه به فرق زيادي كه صداي مضراب چپ و راست پشت سر هم و چپ پشت سر هم به اشكال مختلف براي ايجاد صدادِهي مورد نظر با توجه به ساختار فيزيكي سنتور استفاده مي‌شود؛ در نتيجه نوعي بافت مخصوص مضرابي به وجود مي‌آيد كه خاص خود سنتور است و جنبه فني و تخصصي دارد. اين مقدمه‌اي بود براي مطلبي كه در سطور بعد گفته خواهد شد. شناخت من از آقاي مشكاتيان برمي‌گردد به 32 سال پيش يعني سال 1353 كه من براي ادامه تحصيل به دانشكده هنرهاي زيبا در دانشگاه تهران آمدم و با ايشان و‌ آقاي پشنگ كامكار و آقاي جهانگير نهاوندي هر چهار نفر سنتور مي‌زديم و هم‌كلاس بوديم. من از شهريور سال 1348 شروع به نواختن سنتور كردم و تا آن موقع دستور سنتور حسين صبا و نيمي از رديف‌هاي صبا و چند چهار مضراب‌هاي كتاب سی قطعه سنتور و تعدادي رنگ و پيش‌درآمد را نزد يكي از شاگردان آقاي محمد حيدري به نام آقاي فيروز سيدي در كلاس‌هاي فرهنگ و هنر آن زمان در شهرستان رضائيه زده بودم و وقتي به تهران آمدم نزد خود آقاي حيدري رفتم و كارم با ايشان ادامه داشت. در مورد اينكه آقاي مشكاتيان مي‌گويد كه در آزمون باربد اول شدم بايد بگويم كه ايشان فقط خودش شركت كرده بود و نفر دوم يك بچه‌اي بود كه در كلاس پنجم ابتدايي درس مي‌خواند آيا به اين مي‌شود گفت آزمون و آيا اين آزمون ارزش اول شدن را دارد؟
    من از عده‌اي كه به كار آقاي مشكاتيان علاقه دارند چند سؤال كردم؛ بهترين كار ايشان را «آستان جانان» معرفي كردند. نوع نوازندگي در آوازها و چهارمضراب در بيات ترك آقاي مشكاتيان شبيه نوع نوازندگي آقاي رضا شفيعيان نوازنده سنتور و در آن حال و هواست و مطالب اصلي سنتور در آوازها برداشتي است از مطالبي كه آقاي شفيعيان در تك‌نوازي بيات ترك با آقاي بهمن رجبي داشته. البته آقاي مشكاتيان آن‌ها را با حال‌وهواي مخصوص خودش اجرا مي‌كند كه بعداً به آن اشاره خواهم كرد و در قسمت پشت نوار كه بيات كرد است در اين قسمت نوازندگي سنتور از نصف نوار به بعد در جواب آوازها تشكيل شده از چند مضراب كه معمولاً پشت سر هم زده مي‌شود تا آخر نوار به همين ترتيب ادامه دارد و گاهي پشت سر اين ضربه‌ها ريزي هم گرفته مي‌شود در مورد تصنيف «آستان جانان» بايد گفت كه آن تصنيف نيست بلكه «ضربي» به حساب مي‌آيد و قطعه‌اي باارزش آن‌چناني هم نيست. اگر كسي تصانيف اساتيدي چون مرتضي‌ خان محجوبي و يا عارف و شيدا و يا ضربي‌ها و كار عمل‌هاي مختلف از قدما را شنيده باشد و درك هم كرده باشد مي‌داند كه من چه مي‌گويم. غير از اين، مرحوم فرهنگ‌فر نوازندة تنبك ادعا مي‌كرد كه اين قطعه ضربي مال من است و مدت‌ها سر اين موضوع با هم جر و بحث داشتند. جواب آوازها، جواب نيست خواننده آواز خودش را مي‌خواند و آقاي مشكاتيان هم در همان محدوده مطالبي مي‌زند كه چندان ربطي به مطلب خوانده‌شده ندارد گاهي هم موقعي كه خواننده مي‌خواند، انتهاي جملة خواننده را «مي‌گيرد».
    غير از بيات ترك، ابوعطايي هم از آقاي مشكاتيان شنيدم كه مربوط به همان سالي است كه بيات ترك بوده است آن هم باز شبيه به كارهاي شفيعيان بود غير از اين دو كار، باقي كارهاي ايشان همان اجراهايي است كه در آن‌ها اثري از آثار تمام نوازندگان مطرح سنتور شنيده مي‌شود. البته بيشتر از سنتور مرحوم رضا ورزنده منتهي با حال و هواي مشكاتياني. يكي ديگر از شاهكارهاي ايشان كنسرت و فستيوال مولاناست كه در ايتاليا سال 1993 اجرا شده است. گويا برنامه يك‌ساعته بوده و نيم‌نوار را با سنتور و نيم ديگر آن را با سه‌تار اجرا كرده، اسم نوار با نام گوشه‌هايي از آوازهاي ايراني همراه است. آقاي مشكاتيان به عنوان يك نوازندة تحصيل‌كرده و فارغ‌التحصيل از دانشگاه تهران به عنوان نماينده‌اي براي شناساندن موسيقي اصيل ايراني به دنيا (موسيقي‌ايي كه سابقة چند هزارساله دارد) در اين فستيوال شركت كرده. تنها چيزي كه از موسيقي اصيل ايراني در اين اجرا به گوش مي‌خورد، فواصل موسيقي در محدوده گام و يا دستگاه همايون است و ديگري اشاره‌هايي به درآمد همايون و يكي دو گوشة ديگر كه مجموعاً از سه دقيقه تجاوز نمي‌كند و يك مقدمه يا پيش‌درآمد در شوشتري در باقي نوار كه معلوم نيست چه چيز مي‌زند در قسمت سه‌تار نوازي هم همين‌طور است. آقاي مشكاتيان بفرماييد از راديو و تلويزيون به صورت زنده پخش شدن مهم است يا ارزش آن مطالبي كه زده مي‌شود حتماً در ايتاليا فكر كرده‌اند با توجه به نام موسيقي ايراني و سابقه چندين هزار سالة آن، لابد نوازنده‌اي مي‌آيد در حد حبيب سماعي و شايد هم بالاتر، چه مي‌دانستند كه...!
    آخرين كار يا اثر هنري آقاي مشكاتيان به اسم «تمنا» بيرون آمده و طبعاً با توجه به سير تكاملي هنر در هنرمند، با گذشت زمان، آخرين كار ملاك ارزشي كار آن هنرمندان قرار مي‌گيرد، براي من خيلي تعجب‌آور است. نوازنده‌اي كه 32 سال پيش به قول آقاي داريوش صفوت «مضراب اولش با مضراب دومش خيلي فرق داشته و سازش خيلي ساز بوده» بعد از گذشت اين‌همه سال يك چنين اجرايي داشته باشد وقتي آن را شنيدم اوّل خنده‌ام گرفت و بعد از چند لحظه متأثر شدم. چند سال پيش يك كتاب دستور سنتور هم به نام ايشان بيرون آمد كه آن هم باعث تعجب بود. در قسمت ديگر صحبت‌هاي آقاي صفوت اشاره به اين موضوع شده است كه چون ايشان با شعر آشنا هستند با ساير نوازندگان سنتور فرق عمده دارند. مگر آقاي مشكاتيان خواننده است كه دانستن شعر شعرا برايش مهم باشد؟ نمونه شعر آقاي مشكاتيان را هم ديديم!
    به نظر من سنتورنوازي آقاي مشكاتيان در آوازها و بافت‌هاي ريزمضرابي، با تكنيك صحيح سنتور نيست. چپ و راست‌ها برخي اشتباه و بخشي از مضراب‌هاي ساده تار است و بخشي را هم از خودش درآورده جمله‌ها محتواي مضرابي ضعيف دارند. گاهي هم جمله ناقص است. مثل قسمت آخر درآمد آوازي چهارگاه (در دستان چهارگاه) قبل از اينكه خواننده شروع به خواندن كند پايه چهارمضراب‌هايش اكثراً پايه‌هاي سه‌تاري است با يك ملودي ساده كه بيشتر به درد سه‌تار مي‌خورد تا سنتور، ولي با يك ريتم تند! براي پر كردن خلع موجود و خرك اول سيم‌هاي زرد سنتور را به صورت نت و اخوان سه‌تار كوك مي‌كند. سنتور جزء سازهاي چكشي محسوب مي‌شود و سه‌تار جزء سازهاي زخمه‌اي است. از سن شش سالگي به موسيقي پرداختن زماني براي كسي امتياز محسوب مي‌شود كه آن شخص تحت آموزش يك استاد واقعي قرار گيرد نه اينكه در نيشابور در 45 سال پيش آن هم نزد نوازندة سنتوري كه خودش چپ‌دست بوده (طبق گفته خود آقاي مشكاتيان) تعليم بگيرد كه البته به نظر من چپ‌دستي در سنتور، اصلاً شدني و امكان‌پذير نيست. در اين صورت از شش سالگي ساز زدن، امتياز كه نيست بلكه جنبه منفي هم دارد و آن چيزي نيست جز اينكه دست شخص هرز رفته و پيش خود ساز ياد بگيرد كه بعداً اصلاح‌پذير نيست.
    در قسمتي ديگر از مصاحبه با آقاي مشكاتيان آمده كه من عين جمله ايشان را تكرار مي‌كنم «البته به نظر من ويولن در بين سازهاي ايراني ساده‌ترين ساز است. برای اينكه يك دستة كوچك دارد و همه فواصل را هم دارد بعد از آن هم آرشه به صورت ممتد مي‌رود و مي‌آيد. »
    در وهلة اوّل ويولن ساز ايراني نيست و تقريباً صد و چند سال است كه به ايران آمده است و اصالتاً ساز فرنگي است و بعد هم كوچكي دسته باعث دقت بيشتر و در نتيجه ساز مشكل‌تري براي نواختن است. البته در خانواده ويولن‌ها، «ويولا دا گامبا» هم هست كه دسته بزرگي دارد حالا چون حجم آن ساز بزرگ است يعني نواختن ساز مشكل‌تر است؟! در ضمن دربارة آرشه ويولن را هم كه فرموده‌ايد كه به صورت ممتد مي‌رود و مي‌آيد بايد عرض شود كه كشيدن آرشه به طرز درست بسيار كار مشكلي است و براي يادگيري و طرز صحيح آرشه‌كشي سال‌ها وقت نياز است و بايد كتاب‌ها و اتودهاي مختلف آرشه‌كشي را آموزش ديد. از نظر بررسي ابعاد خود ساز از جمله طول دسته مطالعات زيادي انجام گرفته و دقت‌هاي آن در حد يك دهم ميلي‌متر است. اين ديگر سنتور نيست كه هم‌ساز باشد و هم ‌قفس پرندگان!
    در فرهنگ و مناسبات اجتماعي ما به اين صورت است كه اشخاص بزرگ مثل پدر و مادر، فرزندان خود را به اسم كوچك خطاب مي‌كنند و كوچك‌ترها، بزرگ‌ترها را با احترام نام مي‌برند و در ميان دوستان هم سن و سال و هم‌مقام و هم‌كلاسي ممكن است دوستي دوست قديمي خود را به اسم كوچك صدا بزند ولي همين دوست وقتي مي‌خواهد همان شخص را در ميان جمع يا اجتماعي صدا بزند، از كلمه آقا يا خانم در اول اسم آن شخص استفاده مي‌كند. آقاي مشكاتيان اشخاصي را كه در همان دانشكده سمت استادي بر ايشان را داشتند و در حدود ده سال از ايشان بزرگ‌ترند را خيلي ساده با نام خانوادگي نام مي‌برد آيا اين يك نوع تكنيك براي هم‌‌تراز جلوه دادن خودش با آن‌ها نيست؟ در جايي ديگر مي‌گويد كه استاد برومند به من گفت پرويز ديدي كه كمانچه‌ها صداي مرواريد مي‌دادند؟ در تمام مدتي كه من در ارتباط با آقاي برومند بودم كه مدت ارتباط من بيش از آقاي مشكاتيان بود نديدم اسم كسي را بدون به كار بردن كلمه آقا ببرد. گفتني بسيار است و من فقط در مورد دو سه تا از كارهاي هنري استاد صحبتي داشتم. به طور كلي اهل نوشتن نيستم ولي در خاتمه عرايضم بايد بگويم كه هر‌كسي مي‌تواند به نسبت فهم و شعور و درك خودش كسي را مورد تأييد يا تشويق قرار دهد ولي وقتي موضوع جنبة عمومي پيدا كند، موضوع خيلي فرق مي‌كند. من گفته‌هاي آقاي صفوت را به عنوان يك توهين هم به خودم و هم به جامعه سنتورنوازان ايران و هم توهين به ارزش‌ها و مفاهيم موسيقايي مي‌دانم و بايد عرض كنم كه گفته‌هاي آقاي صفوت در اصل هيچ تأثير ماندگاري نخواهد داشت و بالاخره آن كس كه بايد بفهمد مطلب درست مي‌فهمد. آقاي صفوت در گفته‌هايش حتي حرمت زنده‌يادان حبيب سماعي و صبا را هم نگه نداشت. اگرچه به طور كلي من به هركسي كه حتي يك مضراب هم به سنتور زده باشد احترام مي‌گذارم چرا‌كه يك نوع هم‌فكري بين خودم و او مي‌بينم. الان در حدود بيش از سي سال است كه اين افراد هرچه دلشان خواسته گفته‌اند و ديگر شورش را درآورده‌اند. اگر هركسي جايگاه واقعي خودش را بشناسد هم مورد احترام قرار مي‌گيرد و هم اين‌گونه مسائل پيش نمي‌آيد.
    اصل مهم اين است كه طبقه اهل فن و طبقة فهميده در جامعه و موسيقيدانان كسي را مورد تأييد قرار بدهند وگرنه چه ارزشي دارد حرف كساني كه در موسيقي سطحي و ضعيف‌اند و به قول معروف چيزي بارشان نيست؟
    19دي‌ماه 1385

  2. 3 کاربر برای این پست از sol_do تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    55272
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    نوشته ها
    44
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    42
    51 بار تشکر شده در 26 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 5/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    این جملش که „” به نظر من چپ‌دستي در سنتور، اصلاً شدني و امكان‌پذير نيست. „” رو ای کاش بیشتر توضیح میداد . چون منطقی نیست.
    و به طور خلاصه این مطلب سراسر انتقاد هایی هست که از آقای مشکاتیان کردن

  5. 3 کاربر برای این پست از sol_do تشکر کرده اند:


  6. #3
    sheroshoor آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    54607
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    نوشته ها
    67
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    175
    104 بار تشکر شده در 41 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    خسته نباشید این مطالب انتقاد بو یا کینه و دشمنی
    خدایا حواست هست؟ صدای هق هق گریه ام از گلویی می آید که تو از رگش به آن نزدیک تری.....!

  7. 3 کاربر برای این پست از sheroshoor تشکر کرده اند:


  8. #4
    vahabvafadar آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    24723
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    نوشته ها
    60
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    293
    158 بار تشکر شده در 51 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    در این بین و با وجود اینهمه مطلب مهم... اما تشکر جناب رازونیاز بابت این پست بیشتر نظرمو جلب کرد تا اصل موضوع... کاش حداقل توجیحی هم میذاشتین واس دفاع و تشکر از این مطالب مغرضانه و کینه توزانه که از سر حسادت بیان فرمودن جناب استاااااد عارفی. آدم بعضی وقتا به خیلی چیزا شک میکنه... شایدم تصور من اشتباه بوده نسبت به شما .
    شادی روح اساتید فقید (پایور - مشکاتیان).... صلوات

  9. 2 کاربر برای این پست از vahabvafadar تشکر کرده اند:


  10. #5
    dari_santuri آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    55133
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    30
    نوشته ها
    58
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    72
    93 بار تشکر شده در 43 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    عرض ادب خدمت دوستان!
    نمیدونم این حرفارو رو چه حسابی زدن ولی جدا خنده داره! بیشتر شبیه دعوای بچه ها میمونه! اولین کسی که پیشش سنتورو شروع کردم چپ دست بود و هیچ مشکلی هم تو اجرای جمله ها نداشت (یا داشته و من عقلم نرسیده)!
    در جواب به صحبت های این استاد گرامی شنیدن کنسرت بیداد کفایت میکنه!
    ای مزدا!
    آنگاه که تورا با چشمان خود دریافتم در نهاد خویش به تو اندشیدم:که تویی نخستین و پسین هستی و پدر منش نیک!
    که تویی دادار درست راستی!
    که تویی داور کردار های جهان!

  11. 2 کاربر برای این پست از dari_santuri تشکر کرده اند:


  12. #6
    sheroshoor آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    54607
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    نوشته ها
    67
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    175
    104 بار تشکر شده در 41 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض سلام


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط vahabvafadar [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    در این بین و با وجود اینهمه مطلب مهم... اما تشکر جناب رازونیاز بابت این پست بیشتر نظرمو جلب کرد تا اصل موضوع... کاش حداقل توجیحی هم میذاشتین واس دفاع و تشکر از این مطالب مغرضانه و کینه توزانه که از سر حسادت بیان فرمودن جناب استاااااد عارفی. آدم بعضی وقتا به خیلی چیزا شک میکنه... شایدم تصور من اشتباه بوده نسبت به شما .
    دوست عزیز من فکر میکنم تشکر آقای راز و نیاز از کسیست که این تایپیک رو ایجاد کرده تا بقیه دوستان هم با افکار مغرضانه در موسیقی آشنا شوند چون تا وقتی چنین دشمنی هایی نباشه ارزش بزرگوارانی مثل استاد مشکاتیان و پایور و سایرین مشخص نمیشود برای من جالب است که این آقا جوری صحبت میکند که انگار هر که به موسیقی روی می آورد و نوازنده میشود حتما باید مادر زادی سبکی ابداع کند و یا آهنگهایی بسازد و بنوازد که هیچ کس تا کنون اجرا نکرده تازه بفرض که اجراهای استاد شبیه اجرای اساتید قبل از خودشان بوده مگر چه اشکالی داشته ایشان جوری صحبت کرده که اساتیدی که خود مثلا قبول داشته را نیز به سخره گرفته و ارزش آهنگهای آنها را نیز زیر سوال برده واقعا آدم میمونه چی بگه.
    خدایا حواست هست؟ صدای هق هق گریه ام از گلویی می آید که تو از رگش به آن نزدیک تری.....!

  13. 2 کاربر برای این پست از sheroshoor تشکر کرده اند:


  14. #7
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    55272
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    نوشته ها
    44
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    42
    51 بار تشکر شده در 26 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 5/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    زندگينامه: بيژن عارفي (1322-)
    بیژن عارفی سازنده ساز سنتور در سال 1330 در اصفهان به دنیا آمد.
    وی ساخت ساز را از پیش از انقلاب شروع کرد و سپس نزد بزرگانی چون ایرج شاهرخ، محمد حیدری و داریوش صفوت دانسته های خود درباره سازسازی و موسیقی ایرانی را تکمیل کرد.

    عارفی دارای لیسانس موسیقی از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران در رشته نوازندگی سنتور و از شاگردان استاد برومند و استاد پایور در مکتب صبا است و آشنایی دقیق و ریاضی واری با ساخت ساز و تمامی جوانب و ظرایف آن دارد.

    حشر و نشر وی با نورعلی خان برومند و محک زدن سازهای دست ساخت خود توسط آن زنده یاد و همچنین مراودت با استاد فرامرز پایور سبب شد تا سازهای وی به مرور زنگ و صدای خاص و کیفیت متناسب خود را پیدا کند.

    عارفي از جمله سازندگاني است كه محمد رضا شجريان در ساخت سنتور ويژه‌اي كه اخيرا در كنسرتش به اجرا گذاشت ،‌از مشورت‌هاي وي بهره برده است.

  15. 2 کاربر برای این پست از sol_do تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •