یک بیت برای نفر بالایی

[akanani]

شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت
بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت

[AminAM]

من بیمایه که باشم که خریدار تو باشم/
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم/








AM

[kaka]

راه دل عشاق زد آن چشم خماري
پيداست از اين شيوه که مست است شرابت

[خان]

بی روی دو ست دوش شب ما سحر نداشت

سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت

[fanoos]

اين همه ناز و تنعم كه خزان ميفرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد

[خان]

شکایت کرد روزی دیده با دل

که کاره من شد از جور تو مشکل

[Hmd_N]

زخود دورم مکن اما، خدا شاهد که گرخواهی

مرا بیمار بی درمان، به دردی بی حسابم کن

[akanani]

محرم راز دل شیدای خود
کس نمی​بینم ز خاص و عام را

[خان]

کسی بعیب من از خویشتن نپردازد
که هر که مینگرد با تو عشق میبازد

[akanani]

خیال روی تو در هر طریق همره ماست
نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست

[خان]

چو بر زلف تو پیرامن قمر میگشت
ز ابر دیده کنارم باشک تر میگشت

[kaka]

فکر خود و راي خود در عالم رندي نيست
کفر است در اين مذهب خودبيني و خودرايي

[homa f]

حال دلم ز خال تو هست در آتشش وطنچشمم از آن دو چشم تو خسته شدست و ناتوان

[kaka]

من چه گويم که تو را نازکي طبع لطيف
تا به حديست که آهسته دعا نتوان کرد

[fanoos]

تو را صدا كردم
تو عطر بودي و نور
تو نور بودي و عطر گريز رنگ خيال
ز پشت پرده باران تو را صدا كردم
تو را كه ميرفتي مرا نميدي
تو را صدا كردم
تو رفتي و گل و ريحان تو را صدا كردند
و برگ برگ درختان تو را صدا كردند
صداي برگ درختان
صداي گلهارا
سرشك ديده من
ناله تمنا را نه ديدي و نه شنيدي...

[kaka]

رازي که بر غير نگفتيم و نگوييم
با دوست بگوييم که او محرم راز است