مشاعره

[z_m]

مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگر گون نخواهد شد

[zibaaa]

ماندی ای عطار در اول قدم

کی توانی برد این وادی به سر

بی نیازی بین که اندر اصل هست

خواه مطرب باش و خواهی نوحه گر

[tavalode_1fereshteh]

رباب و چنگ ببانگ بلند میگویند

که گوش هوش به پیغام اهل رازکنید

[Nassim_Agha]

در غریبی و فراق و غم دل پیر شدم

ساغر می ز کف تازه جوانی به من آر

[zibaaa]

چون بد آید هر چه آید بد شود
یک بلا ده گردد و ده صد شود

آتش از گرمی فتد مهر از فروغ
فلسفه باطل شود منطق دروغ

پهلوانی را بغلتاند خسی
پشه ای غالب شود بر کر کسی

راستی ماهیت تفدیر چیست؟؟
یا که با تقدیر بد تدبیر چیست!!!

[Nassim_Agha]

تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او

زآن سفر دراز خود عزم وطن نمی کند

[zibaaa]

دلا ز نور هدایت گر آگهی یابی

چو شمع خنده زنان ترک سر توانی کرد

[tavalode_1fereshteh]

در نمازم خم ابروي تو با ياد آمد حالتي رفت كه محراب به فرياد آمد

[Mahmonire]

دست از طلب ندارم تا کام من براید
یاتن رسد به جانان یا جان ز تن براید

[Nassim_Agha]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس

که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس

[SOLTANI87]

سالها دفتر ما در گرو صهبا بود

رونق ميكده از درس و دعاي ما بود

[2HM]

دايم دل خود ز معصيت شاد كني***************چون غم رسدت خداي را ياد كني

یاحق

[Mahmonire]

یاد باد آن کو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم

[Nassim_Agha]

من آن شكل صنوبر را ز باغ ديده بركندم

كه هر گل كز غمش بشكفت محنت بار مى آورد

[tavalode_1fereshteh]

درنهانخانه عشرت صنمی خوش دارم

کزسر زلف رخش نعل درآتش دارم

عاشق و رندم و می خواره به آواز بلند

وین همه منصب از آن حور پریوش دارم

[zendegieh_khabha]

ميروم تا به سجود بت ديگر باشم
باز اگر سجده كنم پيش تو كافر باشم