مشاعره

[Nassim_Agha]

در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

[mos167]

دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه ی غیبش دوا کنند

[محمد شفیعی]

دیگه دوستان زدن تو خط حضرت حافظ, ما هم سنت شکنی نکنیم
در خرابات مغان گر گذر افتد بازم
حاصل خرقه و سجاده روان در بازم
حلقهء توبه گر امروز چو زهاد زنم
خازن میکده فردا نکند در بازم...

[nabegheh95]

مرگ در هر حالتي تلخ است
اما من
دوستت دارم كه چون از ره در آيد مرگ
درشبي آرام چون شمعي شوم خاموش

[fanoos]

شهريارا بي حبيب خود نميكردي سفر
اين سفر راه قيامت ميروي تنها چرا؟

[گل دختر]

اگر مرد عشقی کم خویش گیر
وگر نه ره عافیت پیش گیر

مترس از محبت که خاکت کند
که باقی شوی گر هلاکت کند

[mos167]

دو یار زیرک و از باده کهن دومنی
فراغتی و کتابی و گوشه چمنی

من این مقام به دنیا و آخرت ندهم
اگر چه در پی ام افتند هر دم انجمنی

[ham-nafas]

دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد
نه از تنهای تنهایی , که از تن, ها بلا خیزد

[forever]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[arashe_kamangir]

دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم

لیکن از لطف لبت صورت جان می بستم

[forever]

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند

[Nassim_Agha]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس

[HamedSedighi]

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد

وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

[ham-nafas]

دیدی آن راکه تو خواندی به جهان یارترین
چه دل ازار ترین شد چه دل ازار ترین

[Nassim_Agha]

نه من خام طمع عشق تو می ورزم و بس
که چو من سوخته در عشق تو بسیاری هست

[obvious]

توانا بود هركه دانا بود
ز دانش دل پير برنا بود

خوب اينم يه بيت ديگه!!