مشاعره

[navid_bikas71]

یا رب که از دریا دلی خود گوهر یکتا شوی
ای اشک چشم آسمان در دامن دریا بیا

شهریار - آشیان عنقا

[danesh72]

انـدوه تـو دلـشاد کند هر جان را
کـفـر تـو دهـد تازگی ای ایمان را
دل راحـت وصـل تـو مبیناد دمی
با درد تو گر طلب کند درمان را

[navid_bikas71]

ای ماه کنعانی ترا یاران به چاه افکنده اند
در رشته ی پیوند ما چنگی زن و بالا بیا

شهریار - آشیان عنقا

[danesh72]

ای دل تـو ز هـیـچ خـلق یاری مطلب
وز شـاخ بـرهـنـه سـایـه داری مـطلب
عزت ز قناعت است و خواری ز طمع
بـا عـزت خـود بـساز و خواری مطلب

[navid_bikas71]

به شعرت شهریارا بیدلان تا عشق میورزند
نسیم وصل را ماند نوید طبع دیوانت

شهریار - دستم به دامانت

[danesh72]

تـا گـوهـر جـان در صـدف تـن پیوست
وز آب حـیـات گـوهـری صـورت بـسـت
گوهر چو تمام شد، صدف را بشکست
بـر طـرف کـلـه گـوشۀ سلطان بنشست

[radman1376]

تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب

جان عزیز خود به نوا می فرستمت

«حافظ»

[Nil8far]

تا غمزه ی مست تو کمان ساخت ز ابرو
شد تیر بلا را دل عشاق نشانه

[radman1376]

همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود

که ز بند غم ایام نجاتم دادند

«حافظ»

[navid_bikas71]

دل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست
امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت

شهریار - دستم به دامانت

[Nil8far]

ترسم که در روز جزا گیرند خلقی دامنت
با دیگران باری مکن جوری که با ما کرده ای

[navid_bikas71]

یکی شکسته نوازی کن ای نسیم عنایت
که در هوای تو لرزنده تر از شاخه ی بیدم

شهریار - دوست ندیدم

[danesh72]

مـعـلـوم نـمـی شـود چـنـیـن از سر دست
کاین صورت و معنی ز چه رو در پیوست
اســرار بــه جـمـلـه گـی بـه نـزد هـر کـس
آن گـاه شـود عـیـان که صورت بشکست

[mahgam]

تمام شب به خیال تو رفت و می دیدم
که پشت پرده ی اشکم سپیده سر می زد

[danesh72]

دل سیر نشد از کم و از بیش تو را
با آن که منازل است در پیش تو را
عـذرت نـپـذیـرند گهِ مرگ، از آنک
بـسـیـار بـگـفـتـه اند در پیش تو را

[navid_bikas71]

این که پروانه گرفته است همای شوقم
به هواداری سرویست خرامان که مپرس

شهریار - گله ی عاشق