مشاعره

[arezuhaa]

تو آمدی و برف خودش بند آمد
از شیشه به جای بغض لبخند آمد
وقتی تو آمدی دل من میسوخت
گفتند که همه بوی زمستان آمد

[Amirrelax]

در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو
به هواداری آن عارض و قامت برخاست

[Nassim_Agha]

تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی

مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی

[Amirrelax]

یوسف بودم و از روی هوس باختی ام
عاشقت بودم و دیوانه ترین ساختی ام

[MEHRNAM]

مرا عشق آنچنان آزار کردست
که از وصل تو ام بیزار کردست

[Amirrelax]

تو بگو دلم چه کرده جز محبت ؟
که چنین ز چشم خوبت اوفتاده

[arezuhaa]

همه غافل ز آس اربع،ورق در دست می باشد
به عاقل رو نکرد آخر زهی اقبال بی پروا

[Amirrelax]

آمدی آشکارو من صید نگاهت شدم
چشم شکارگیر تو اهل فن است و بی کمین

[Nassim_Agha]

نه من خام طمع عشق تو می ورزم و بس

که چو من سوخته در عشق تو بسیاری هست

[Amirrelax]

تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خود
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست

[Nassim_Agha]

تن آدمی شریف است به جان آدمیّیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیّیت

[philip_guitarist]

چند روزه دل دیوونه میگیره همش بهونه
آتیشم میزنه هر شب جای خالیت توی خونه

[Don_Ramtin]

هر آنکس که در کیسه اش زر بود
کلامش قبول است ، اگر خر بود !

[Nassim_Agha]

در من این عیب قدیم است و به در می نرود

که مرا بی می و معشوق به سر می نرود

[Don_Ramtin]

در نامه می نگنجد ما را حدیث شوق
کوته کنم ، قصه ی ما ، کار دفتر است

[Nassim_Agha]

تا دستها کمر نکنی بر میان دوست

بوسی به کام دل ندهی بر دهان دوست

دانی حیات کشته شمشیر عشق چیست

سیبی گزیدن از رخ چون بوستان دوست