مشاعره

[metal-militia]

تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت بدر نرود
به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید
چو باشه در پی هر صید مختصر نرود

[piano4all]

در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند

به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند

[metal-militia]

دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم
سخن پیر مغان است به جان بنیوشیم
نیست در کس کرم و وقت طرب می گذرد
چاره آن است که سجاده به می بفروشیم

[piano4all]

ما را رها كنيد در اين رنج بي حساب

با قلب پاره پاره و با سینه ای کباب

[Fereshteh_Baran]

بود آیا که در میکده ها بگشاید
گره از کار فروبسته ما بگشاید

[piano4all]

در اين خيال به سر شد زمان عمر و هنوز

بلاي زلف سياهت به سر نمي‌آيد

[taal]

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آنست که باشد غم خدمتکارش

[metal-militia]

شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم
می مخور با دگران تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم

[metal-militia]

ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
تا درخت دوستی کی بر دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم

[mahour.M]

مجال من همين باشد كه پنهان عشق او ورزم
کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد
شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی
دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد

حافظ

[metal-militia]

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد ازین غیرت و بر آدم زد

[rezaonline]

در جستجوي اهل دلي، عمر ما گذشت
جان در هواي گوهر ناياب داده ايم

„رهي معيري”

[metal-militia]

من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها
توبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم

[piano4all]

من و انکار شراب این چه حکایت باشد

غالبا" این قدرم عقل و کفایت باشد

[taal]

دیگران قرعه ی قسمت همه بر عیش زدند
دل غمدیده ی ما بود که هم بر غم زد

[piano4all]

دلا مباش چنین هرزه گرد و هر جائی

که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود