مشاعره

[EleNaz]

در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ
آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد...

[omid1223]

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

[EleNaz]

در تاب تو به چند توان سوخت همچو عود... می ده که عمر در سر سودای خام رفت

[omid1223]

تو کیستی که من اینگونه بی تو بیتابم
شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم
تو کیستی که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق خسته روی گردابم

[EleNaz]

مرا بدور لب دوست هست پیمانی... که بر زبان نبرم جز حدیث پیمانه

[omid1223]

همه شب نالم چون نی
که غمی دارم
دل و جان بردی اما
نشدی یارم
خخخخخخخ تقلب کردم از کارم

[EleNaz]

مژدگانی بده ای دل که دگر مطرب عشق... راه مستانه زدو چاره مخموری کرد

[highland]

در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند

[EleNaz]

دلا همیشه مزن راه زلف دلبندان... چو تیره رای شدی کی گشایدت کاری

[Padma]

یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد

[EleNaz]

در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست... می بینمت عیان و دعا می فرستمت

[Padma]

تو را من چشم در راهم شباهنگام

که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم

تو را من چشم در راهم...

[EleNaz]

من به سیبی خشنودم

و به بوییدن یک بوته ی بابونه

من به یک آیینه یک بستگی پاک قناعت دارم

من نمی خندم اگر بادکنک می ترکد

و نمی خندم اگر فلسفه ای ماه را نصف کند

من صدای پر بلدرچین را می شناسم

ماه در خواب بیابان چیست؟

- - - Updated - - -

من به سیبی خشنودم

و به بوییدن یک بوته ی بابونه

من به یک آیینه یک بستگی پاک قناعت دارم

من نمی خندم اگر بادکنک می ترکد

و نمی خندم اگر فلسفه ای ماه را نصف کند

من صدای پر بلدرچین را می شناسم

ماه در خواب بیابان چیست؟
(دلم نیومد کامل ننویسم)

[omid1223]

ترا من زهر شیرین خانم ای عشق ... که نامی خوش تراز اینت ندانم

و گر هر لحظه رنگی تازه گیری ... به غیر از زهر شیرینت نخوانم

[highland]

مراد دل ز که جویم که نیست دلداری
که جلوه ی نظر و شیوه ی کرم دارد

[Padma]

دل من در دل شب خواب پروانه شدن می بیند
و ندایی که به من میگوید:
" گرچه شب تاریک است،دل قوی دار...
سحر نزدیک است! "

- - - Updated - - -

دل من در دل شب خواب پروانه شدن می بیند
و ندایی که به من میگوید:
" گرچه شب تاریک است،دل قوی دار...
سحر نزدیک است! "