مشاعره

[Peddy]

تو را تیشه دادم که هیزم کنی
ندادم که بنیاد مردم کنی

[forever]

یکی از عقل می لافد، یکی طامات می بافد

بیا کین داوری ها را، به پیش داور اندازیم

[mos167]

مطرب بساز پرده که کس بی اجل نمرد

وان کو نه این ترانه سراید خطا کند

[Amirrelax]

در اين خيال به سر شد زمان عمر و هنوز
بلاي زلف سياهت به سر نمي‌آيد

[forever]

دیرگاهی است که چون من همه را

رنگ خاموشی در طرح لب است.

جنبشی نیست در این خاموشی،

دست ها، پاها در قیر شب است.

[obvious]

تا بدين منزل نهادم پاي را
از دراي كاروان بگسسته ام.
گرچه مي سوزم از اين آتش به جان،
ليك بر اين سوختن دل بسته ام.

[moein babayee]

من ترک عشق شاهد و ساغر نمی کنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم

[obvious]

من مست و تو ديوانه ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پيمانه

[Peddy]

هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من

[arashe_kamangir]

نابرده رنج گنج میسر نمی شود

مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

[Nassim_Agha]

دمی با غم بسر بردن جهان یکسر نمی ارزد
به می بفروش دلق ما کزاین بهتر نمی ارزد

[forever]

دنگ...

ساعت گیج زمان در شب عمر

می زند پی در پی زنگ.

زهر این فکر که این دم گذر است

می شود نقش به دیوار رگ هستی من.

[obvious]

نوسان ها خاك شد
و خاك ها از ميان انگشتانم لغزيد و فرو ريخت.
شبيه هيچ شده اي !
چهره ات را به سردي خاك بسپار.
اوج خودم را گم كرده ام.
مي ترسم، از لحظه بعد، و از اين پنجره اي كه به روي احساسم گشوده شد.

[Nassim_Agha]

داشتم دلقی و صد عیب مرا می پوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند

[Mehraneh]

درین حیرت فلکها نیز دیریست
که میگردند سرگردان دریغا

[mos167]

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است