مشاعره

[mohaddese]

دردم از یاراست و درمان نیزهم
دل فدای او شد و جان نیز هم

[morteza3164]

می در کف جامم زلب خوشگوار توست


لب بر لبم گذار تا به باغت قدم زنم

[mohaddese]

مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این ودگرگون نخواهد شد
مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند
هر آن قسمت که رفت آنجا کم و افزون نخواهد شد

[mana44g]

دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما

[mohaddese]

از آن عقيق كه خونين دلم ز عشوه او
اگر كنم گله اي غمگسار من باشي

[Hapo]

يا بوالعجبي کاين همه صاحب هوسانند
بس در طلبت سعي نموديم و نگفتي
کاين هيچ کسان در طلب ما چه کسانند

[mohaddese]

دوستی با هر که کردم خصم مادر زاد
آشیان هر جا گرفتم لانه ی صیاد شد

[metal-militia]

دلا ز خبث حسودان مرنج و واثق باش
که بد به خاطر امیدوار ما نرسد

[metal-militia]

دلا ز خبث حسودان مرنج و واثق باش
که بد به خاطر امیدوار ما نرسد

[mohaddese]

دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم

[serin]

ما ملک عافیت نه به لشکر گرفته ایم
ما تخت سلطنت نه به بازو نهاده ایم

[metal-militia]

مفروش عطر عقل به هندوی زلف ما
کانجا هزار نافه مشکین به نیم جو

[metal-militia]

مفروش عطر عقل به هندوی زلف ما
کانجا هزار نافه مشکین به نیم جو

[serin]

ور چو پروانه دهد دست فراغ بالی
جز بر آن عارض شمعی نبود پروازم

[M_T]

من اگر نظر حرام است بسی گناه دارم
چه کنم نمی توانم که نظر نگاه دارم

سعدی

[serin]

من امروز کردم در صلح باز
تو فردا مکن در به رویم فراز