مشاعره

[morteza3164]

یار شد با من به یک جا مار زشت
تا بیافتادم به خواری از بهشت
چون بدل کردند خلوت جای من
تخته بند پای من شد پای من

[شکیبا*]

نان پارهزمن بستان جان پاره نخواهد شد
اواره ی عشق ما اواره نخواهد شد

[Nassim_Agha]

دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی

عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی

[Avazekhan]

یک شب از روی صفا با دلوم وفا کن
یا وفا کن با دلوم یا مرا رها کن

[emptiness]

نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل
هر کجا نامه عشق است نشان من و توست

[شکیبا*]

تا در طلب گوهرکانی کانی
تا در هوس لقمه نانی نانی

این نکته ی رمز اگر بدانی دانی
هر چیز که در جستن انی انی
مولانا

[Avazekhan]

یارب مباد آنکه گدا معتبر شود
گر معتبر شود ز خدا بی خبر شود
حضرت مولانا

[ciity_night]

در این درگه که گه گه که که، که که شود ناگه
مشو غره به امروزت که از فردا نئی آگه

[Avazekhan]

همت ای پیر که با چنته ی خالی نرود
گل مولا که به کشکول و تبرزین آمد
استاد شهریار

[Amirrelax]

دست ما بر سینه اما دست آن مه بر کمان
ما ارادت میکنیم و او ولیکن قصد جان

[ciity_night]

نازنینا تو اگر ناز کنی می رسدت
ما گدایان به نیاز از پی ناز آمده ایم

[MEHRNAM]

میزند بی که نگاهی فکند بر چپ و راست
رفته از دست و درافتاده ز مستی از پای

[شکیبا*]

یا هیچ کس نشانی زان دلستان ندیده
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد!

[Avazekhan]

در خرابات مغان نور خدا می بینم ...
وین عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم...
حضرت حافظ

[emptiness]

مژده وصل تو کو ، تا از سر جان بر خیزم
طایر قدسم و از دام جهان برخیزم
خیز و بالا بنما ای بت شیرین حرکات
کز سر جان و جهان دست فشان برخیزم

بالا= قد و قامت

[Avazekhan]

مرا دو چشم براه و دو گوش بر پیغام
تو فارغی و به افسوس می رود ایام...