مشاعره

[zibaaa]

من به زبان اشک خود می دهمت سلام تو

برسر آتش دلم همچو زبانه میروی

[Nassim_Agha]

یاری که با قرینی الفت گرفته باشد

هر وقت یادش آید تو دم به دم به یادی

[zibaaa]

یارب ما اثری در تو ندارد ورنه

لرزه بر عرش فتد از اثر یارب ما

[morteza3164]

این هلال ابرو دو سال بعد ماهی میشود

در میان گل رخان صاحب کلاهی میشود

[zendegieh_khabha]

ديگر از راه دل و ديده سر آورد برون
نيش آن خار كه از دست تو در پاي من است

[zendegieh_khabha]

در ابعاد اين عصر خاموش
من از طعم تصنيف
در متن ادراك يك كوچه تنهاترم
بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است...

[z_m]

تو خانقاه خرابات در میانه مبین
خداگواه که هرجا که هست با اویم

[Avazekhan]

تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت بدر نرود

[Avazekhan]

مرا نه دولت وصل و نه احتمال فراق
نه پای رفتن از این ناحیت نه جای مقام

[z_m]

گفتم که کی ببخشی بر جان ناتوانم
گفت آنزمان که نبود جان در میانه حائل

[morteza3164]

لب و دندان ترکان ختا را

بدین خوبی نبایست آفریدن
که از دست لب و دندان ایشان

به‌دندان دست و لب بایدگزیدن

عباس میرزا

[mixer]

نا برده رنج گنج میسر نمی شود / مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

[zendegieh_khabha]

داستانهاي تهاني
پندهاي زندگاني
ابر چون شمشير بران
پاره مي كرد ابرها را...

[zendegieh_khabha]

ياد حيراني ما آري و حيران باشي
ما نباشيم
كه باشد كه جفاي تو كشد...

بافقي

[Hafeziye]

رفتی و نمی‌شوی فراموش
می‌آیی و می‌روم من از هوش

[zendegieh_khabha]

شب مرگ از بيم آنجا شتابد
كه از مرگ غافل شود تا بميرد