مشاعره

[z_m]

تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب
جان عزیز خود به نوا می فرستمت

[Hapo]

تو به دل ریختگان چشم نداری بیدل / آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست

[Peddy]

تا نگردی بی خبر از جسم و جان
کی خبر یابی ز جانان یک زمان

[cx420]

ناوک چشم تو در هر گوشه ای... همچو من افتاده دارد صد قتیل

[Peddy]

لاله و گل زخمی خمیازه اند
عیش این گلشن خماری بیش نیست

[z_m]

تا بغایت ره میخانه نمیدانستم
ورنه مستوری ما تا بچه غایت باشد

[M_T]

دل های مردم صد پاره کردی
یک باره ما را بیچاره کردی

[Hapo]

يار دل برده دست بر جان داشت
ديده در مي‌فشاند در دامن
گوييا آستين مرجان داشت

[z_m]

تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند

[alimetallica_2]

درویش نکن ناله، ز شمشیر احبا
که این طایفه از کشته ستاند غرامت

[M_T]

تا شعار مصطفی از دست رفت
قوم را رمز بقا از دست رفت

[Mehraneh]

توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود

[Hapo]

دل من ای دل دیوانه من ، که می سوزی از این بیگانگی ها

[serin]

ای تو دوا و چاره ام نور دل صد پاره ام
اندر دل بیچاره ام چون غیر تو شد لا بیا

[sarlak82]

اگر روزی رسد دستم به دامانت ولی بی لطف و احسانت چگونه

[serin]

هردم رسولی میرسد جانرا گریبان میکشد
بر دل خیالی می دود یعنی به اصل خود بیا